728 x 90

کنفرانس بین‌المللی بروکسل ـ کمپ اشرف,

کنفرانس بین‌المللی بروکسل با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت - قسمت دوم

-

کنفرانس بین المللی در بروکسل با عنوان اشرف و سیاست در قبال ایران
کنفرانس بین المللی در بروکسل با عنوان اشرف و سیاست در قبال ایران
مقدمه‌ی استرون استیونسون در معرفی آیرین خان:
اکنون اجازه دهید سخنران بعدی را به شما معرفی کنم. ایشان آیرن خان هستند که به مدت 9سال ریاست عفو بین‌الملل را به عهده داشتند. در این مقام او نه تنها اولین زنی بود که این سمت را احراز کرد بلکه اولین آسیایی و اولین مسلمانی است که بزرگترین سازمان حقوق‌بشری جهان را هدایت کرده است. لذا این افتخاری است که رشته سخن را به آیرن خان بدهیم.

آیرین خان، رهبر مأموریتهای عالی عفو بین‌الملل و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد:
ابتدا می‌خواهم از برگزارکنندگان به‌خاطر فرصتی که امروز به من داده‌اند سپاسگزاری کنم. من از شما نخواهم خواست که هیچ دولتی را سرنگون کنید. من می‌خواهم درباره اشرف صحبت کنم و امیدوارم بتوانم جنبه انسانی و حقوق‌بشری موضوع کمپ اشرف را برجسته کنم.
یک خار در چشم دولت ایران،
یک وسیله معامله سیاسی میان تهران و بغداد،
یک سمبل مقاومت ایران،
این 3توصیف مختلف است که مفسرین برای تشریح کمپ اشرف و ساکنان آن استفاده کرده‌اند. من نه یک بازیگر شطرنج هستم و نه یک سیاستمدار لذا این موضوع را به افراد با صلاحیت‌تر از خودم واگذار می‌کنم که بگویند هم‌اکنون چه شطرنجی در منطقه جریان دارد. پیام من ساده است: مردم، زنان، مردان نباید به‌عنوان مهره سیاسی مورد بهره‌برداری قرار بگیرند.
هدف من امروز این است که ابعاد بشردوستانه و رنج و محنت انسانی که در اشرف جریان دارد را بازگو کنم و این‌که ببینیم جامعه جهانی برای توقف این وضعیت چه کار باید انجام دهد. من به کمپ اشرف نرفته‌ام. البته می‌دانم که بعضی از شماها رفته‌اید و بعضی از شماها در آن‌جا خانواده و دوستانی دارید. پس شما بهتر از من می‌دانید که راجع به چه چیز صحبت می‌کنیم. ما درباره‌ی 3400انسان در پشت سیمهای خاردار در بیابانهای پرگردوخاک صحبت می‌کنیم که بعضی از آنها بیش یک ربع قرن در آن‌جا به‌خاطر عقایدشان و به‌خاطر مبارزه‌شان برای آزادی زندگی کرده‌اند. تعداد قابل توجهی از آنها را زنان تشکیل می‌دهند. زندگی برای آنها آسان نبوده است. اما هرگز آنها به این میزان با خطر روبه‌رو نبوده‌اند و به این میزان تنها نبوده و مورد اذیت و آزار و هدف حملات نبوده‌اند.

همان‌طوری‌که می‌دانید از ابتدای 2003 از هنگامی که نیروهای ائتلاف در عراق مداخله کردند تا ابتدای ژانویه 2009 ساکنان کمپ اشرف توسط آمریکا به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون ژنو معرفی شدند. در ژانویه 2009 بر اساس توافق امضا شده میان آمریکا و دولت عراق، ایالات متحده امنیت کشور را به عراقیها منتقل کردند و این کار را نیز در رابطه با کنترل کمپ اشرف انجام دادند. اما موقعیت حقوقی ساکنان اشرف ناروشن باقی ماند. دولت عراق علائم مختلفی در رابطه با کمپ اشرف داده است. در محافل دیپلوماتیک می‌گوید که آنها را دیپورت نخواهد کرد و به‌طور انسانی با آنها رفتار خواهد کرد. اما واقعیت صحنه این است که تلاش کرده است زندگی را برای ساکنان کمپ غیرقابل تحمل کند. در دفتر نخست‌وزیری یک کمیته برای سرکوب اشرف به وجود آورده است و بعضی از مقامات ارشد عراقی از بیان مقاصد خود برای بستن اشرف و انتقال افراد آن به مکانی دیگر ابایی نداشته‌اند. کمپ اشرف در محاصره است و ارتباط معمول آن با بیرون قطع شده است. اجازه دهید از نظر حقوق‌بشری و بشردوستانه 3موضوع نگرانی عمده را خاطرنشان سازم.
نخست در رابطه با حمله فیزیکی به ساکنان: همه می‌دانیم که در ژوئیه 2009 چه اتفاقی افتاد وقتی که طی 2روز حمله به کمپ 11تن کشته شدند و 36تن ربوده شده و مورد شکنجه قرار گرفتند.
طبق گزارشها، نیروهای مسلح با استفاده از بلدوزر در روز روشن راه خود را با زور به کمپ باز کردند. آنها از باتوم، گاز اشک‌آور علیه ساکنان غیرمسلح استفاده کردند. تا به امروز هیچ‌گونه تحقیقات مستقل در این باره انجام نشده است و هیچ‌کس به‌خاطر جانهای از دست رفته حساب پس نداده است.

تاریخ و تجربیات گذشته نشان داده است که مصونیت از مجازات، نقض حقوق‌بشر بیشتری را در پی دارد و این چیزی است که در این‌جا اتفاق افتاده است.
کمپ به‌طور مستمر تحت فشار قرار گرفته و تهدیدات و حملات ادامه داشته‌اند. جدیدترین حمله در 7ژانویه رخ داد و 176تن زخمی شدند که 91تن را زنان تشکیل می‌دادند. این سؤال را باید پرسید که این پرونده در کجای دستور کار حقوق‌بشر قرار دارد و چه کسی باید خواستار حساب پس دادن بشود؟

دومین موضوع نگرانی، وضعیت پزشکی در آن‌جاست. اخیراً یک گزارش عفو بین‌الملل به مشکلات ساکنان برای دسترسی به رسیدگیهای پزشکی اشاره کرده است. کمپ در محاصره نیروهای امنیتی عراق قرار دارد. یک کمیته امنیتی عراق که مسئول همه مسائل کمپ می‌باشد درباره رسیدگیهای پزشکی نیز تصمیم می‌گیرد. اعضای این کمیته هستند که تصمیم می‌گیرند چه کسی می‌تواند به خارج از کمپ برود و چه کسی او را همراهی نماید. آنها جریان ورود وسایل به کمپ را زیر نظر دارند. برای بعضی از بیماریهای جدی، افراد باید به بیمارستانهایی در بغداد و یا جاهایی دیگر مراجعه نمایند. بیماران نمی‌توانند بر سر قرار خود حاضر شوند زیرا مجاز به داشتن نفر همراه نیستند. آنها حتی مجاز به داشتن یک مترجم نیستند.
دولت عراق حتی صندلی چرخدار و تختهای ویژه بیماران خاص را تأمین نمی‌کند. لذا وضع بد بیماران باز هم بدتر می‌شود و بیماران با وضعیتی خطرناک روبه‌رو شده و بیماریهای مزمن بدون معالجه باقی می‌مانند. حالا اگر اینها به‌اندازه کافی ناراحت کننده نیست، اجازه دهید به بلندگوها اشاره کنیم.
120 (180) بلندگو هستند که از 11ماه پیش به‌طور مستمر به‌سر دادن شعار و صداهای بلند مشغول هستند.
تصور کنید به مدت یک‌ ساعت در معرض آن قرار بگیرید. چه احساسی خواهید داشت؟
آنها مورد بمباران صوتی قرار می‌گیرند که نوعی شکنجه است.
کمپ فقط مورد محاصره فیزیکی قرار ندارد بلکه در محاصره صوتی نیز می‌باشد.
شکنجه روانی کمتر از شکنجه فیزیکی نیست. اما بار دیگر باید گفت این موضوعی نیست که در اخبار منعکس شود. فرماندار ریچاردسون گفت که خیلی‌ها هستند که از اشرف اطلاع ندارند. شاید هم خیلی‌ها هستند که نمی‌خواهند بدانند. زیرا ما را در برابر قضاوت و تصمیمات خودمان قرار می‌دهد. بعضی تصمیمات سخت هستند.

سومین موضوع نگرانی، خطر اخراج اجباری می‌باشد و این خطر به هر میزان که دولت مالکی به رژیم ایران نزدیک می‌شود، بزرگتر می‌شود.
اکنون اگر شکی در ذهن کسی باشد در رابطه با این‌که برای ساکنان اشرف در صورت بازگشت اجباری به ایران چه اتفاقی خواهد افتاد خوب است به پیام خشونت باری که همین دیروز رژیم ایران داد توجه کنید.
جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی را اعدام کرد.
اما جرم آنها چه بود؟ شعار دادن به نفع مجاهدین خلق، عکسبرداری از اعتراضات در فردای انتخابات و توزیع آنها در اینترنت. البته یکی از آنها فرزندی نیز در اشرف داشت.
در اواخر ماه دسامبر همان‌طور که می‌دانید علی صارمی به ناگهان اعدام شد.
او از فرزند خود در اشرف دیدن کرده بود. او متهم به عضویت در سازمان مجاهدین شده بود.
4تن دیگر به‌ویژه یک زن در معرض اعدام به همین خاطر هستند. دادگاه آنها غیرمنصفانه بود.
سازمانهای بین‌المللی نظیر عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق‌بشر به این امر اذعان کرده و بر گزارشهای دال بر شکنجه و بدرفتاری صحه گذاشتند. این روزها، روزهای تاریکی برای حقوق‌بشر در ایران است.
روند اعدامها با سرعت فوق‌العاده ادامه دارد.
ایران بیشترین تعداد اعدامها را نسبت به جمعیت خود در جهان دارد.
اما از لحاظ رقم قدرمطلق، مقام دوم را نسبت به چین دارد.
درحالی‌که اعتراضات در خارج رو به افزایش رفته است. رژیم به انتقامجویی در داخل می‌پردازد.
یک فیلمساز برجسته حکم زندان طویل‌المدت گرفته است.
خبرنگاران مورد حمله قرار گرفته‌اند. فعالین زن برای این‌که خواستار برابری شده‌اند زندانی شده‌اند. اکنون من در این‌جا می‌خواهم تصدیق کنم که وخامت وضعیت در ایران به حدی است که مجمع عمومی سازمان ملل به بی‌سابقه‌ترین روش قطعنامه‌یی را تصویب کرد و در آن نگرانی خود را از وضعیت وخیم حقوق‌بشر در ایران ابراز کرد و به شکنجه، تخلفات علیه زنان، سرکوب اقلیتهای مذهبی و قومی و عدم پاسخگویی به نقض حقوق‌بشر واقع شده در دوران پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2009 اشاره کرد.

اکنون شما ممکن است که بگویید یک قطعنامه دیگر مجمع عمومی چیست؟ یک برگ کاغذ دیگر؟ من مایلم از شما بخواهم که توجه کنید ما داریم درباره مجمع عمومی سازمان ملل جایی که اکثر دولتهای عضو آن از کشورهای در حال توسعه جهان هستند صحبت می‌کنیم. این غرب نیست که رژیم ایران را نکوهش می‌کند. این جهان است که رژیم ایران را نکوهش می‌کند.
یک تحول صورت گرفته است که ما باید آن را در نظر بگیریم. من خوشبین همیشگی هستم. در امور حقوق‌بشر شما باید خوشبین باشید. و من می‌گویم که ما ایجاد شکافهایی را داریم مشاهده می‌کنیم. این چیزی است که در ایران دارد اتفاق می‌افتد. وضعیت داخلی حقوق‌بشر به‌طور جهانی مهم است و نه تنها برای مردم ایران. بنابراین من این را به‌عنوان یک علامت مثبت تلقی می‌کنم. چند بار به تونس اشاره شد و ما در این‌جا باز هم تحقق فزاینده موضوع حقوق‌بشر را مشاهده می‌کنیم، علامتی که می‌توانیم بر اساس آن حمایت را بسازیم، موضوعات مربوط به افکار عمومی.

حالا برگردیم به اشرف، ساکنان اشرف توسط ایالات متحده به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیونهای ژنو شناخته شدند، و اکنون مناظره‌یی در این باره وجود دارد که آیا آن استاتو ملغی گردیده است. اما هر استدلال قانونی که بکنید، هر موضعی که بگیرید قانون بین‌المللی بسیار روشن می‌سازد که هیچ‌کس را نمی‌توان به جایی برگرداند که این احتمال وجود دارد که او مورد شکنجه قرار گیرد، با غیرنظامیان باید انسانی رفتار شود و حیثیت و حقوق آنها محترم شمرده شود. اینها تعهد روشنی بر دوش دولت عراق برای حفاظت از حقوق ساکنان اشرف در مقابل هر نوع خطری می‌گذارد و این‌که رفتار انسانی با آنها را تضمین کند. علاوه بر این، عراق یک کشور امضاکننده پیمان بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی می‌باشد که برای دولت تعهد حفاظت از حقوق‌بشر، عدم ‌شکنجه، رفتار درست و عدم اخراج و دیپورت اجباری به جایی که ممکن است با شکنجه، رفتار غیرانسانی یا رفتار و تنبیهی تحقیر‌آمیز روبه‌رو شوند را به وجود می‌آورد.
دولت عراق به‌رغم این‌که هرگونه استاتویی در مورد ساکنان اشرف را به‌رسمیت بشناسد یا نشناسد نمی‌تواند از این تعهدات بگریزد. مهمترین مسئولیت در حق حاکمیت، مسئولیت حفاظت افراد در سرزمینش است، نباید به دولت عراق اجازه داد که از مسئولیت خود بگریزد و جامعه بین‌المللی باید دولت عراق را پاسخگو بداند. فشارها و حسابرسی ابزارهایی است که سیستم حقوق‌بشر از آن استفاده می‌کند تا دولت را نسبت به تعهداتشان ملتزم کند. این ابزارها باید اکنون درباره دولت عراق به‌کار گرفته شوند و من معتقد نیستم سیستم حقوق‌بشر بین‌المللی به میزان مکفی در مورد پرونده اشرف عمل می‌کند. آنها باید در رابطه با مسئولیتهایشان در قبال اشرف بیدار شوند. اکنون هیچ اعتمادی از سوی ساکنان اشرف در مورد این‌که مقامات عراقی از آنها حفاظت کنند و یاریشان کنند وجود ندارد. برعکس، این ترس وجود دارد که خلافش دارد صورت می‌گیرد. البته رفتار مقامات عراقی زمینه‌ساز این ترسها است و بنابراین نقش جامعه بین‌المللی چیست؟ به‌عنوان مقام پیشین سازمان ملل در امور پناهندگان و یک فعال حقوق‌بشر در حال حاضر، من بر اساس تجربه‌ام در این زمینه می‌دانم که دخالت بین‌المللی و به‌خصوص یک حضور مشخص بین‌المللی عامل مهم در تضمین حفاظت جمعیتهایی است که با خطر روبه‌رو هستند. من در بسیاری از وضعیتهای حیاتی دیده‌ام که سازمان ملل ‌متحد یا صلیب‌سرخ بین‌المللی در حفاظت از غیرنظامیان و هم‌چنین در ایجاد محیطی بر اساس اعتماد که در آن تنشها بین آن جمعیت و کشور میزبان می‌تواند کاهش پیدا کند، تأثیرگذار است. به من گفته شده است که یونامی، نهاد سازمان ملل در عراق، گهگاهی از اشرف دیدار می‌کند زیرا که احساس می‌کند که آن‌جا به‌اندازه کافی امن نیست. بنابراین من فکر می‌کنم که یک حضور تأثیر زیادی خواهد داشت. حضور منظم تأثیر زیادی در حفاظت ساکنان اشرف خواهد داشت. اما اکنون برعهده کشورهای عضو سازمان ملل و به‌طور خاص برعهده عراق و آمریکاست که برای سازمان ملل حضورشان را در آن‌جا تسهیلات فراهم کند. این دقیقاً وضعیتی است که همکاری بین سیستمهای چندجانبه حقوق‌بشر و کشورهای عضو مانند آمریکا می‌توانند کمک کنند که تنشها برطرف شوند، وضعیت غیرسیاسی گردد و تمامی طرفها به‌رسمیت بشناسند که اولین و مهمترین مشکل انسانی است و راه‌حل انسانی را می‌طلبد. اکنون اتحادیه اروپا چه باید بکند، آمریکا چه باید بکند؟ من فکر می‌کنم که آمریکاییان و اروپاییان درباره آن صحبت کرده‌اند و من درباره آن صحبت نخواهم کرد زیرا من نه آمریکایی هستم و نه اروپایی. اما آن‌چه که من می‌خواهم تأکید کنم اهمیت حفظ تمرکز بر پاسخگو بودن در زمینه حقوق‌بشر است. در تصور بزرگتر و در زمینه موضوعات استراتژیکی در سیاستهای جهانی مانند تسلیحات هسته‌یی که این منطقه از جهان بسیار پرتنش می‌باشد، اشرف ممکن است که موضوع کوچکی به نظر برسد و ممکن است که حقوق‌بشر موضوعی درجه دوم به نظر برسد. اغلب در موارد زیادی ما اخیراً دیده‌ایم که حقوق‌بشر به‌خاطر نگرانیهای امنیتی به کنار گذاشته شده‌اند. کافیست به عراق فکر کنید. موضوع تسلیحات کشتار جمعی بود، امروز وضعیت، موضوع کلیدی در صحنه، حقوق‌بشر مردم عراق است. و بنابراین از همگی شما خواهش می‌کنم نسبت به آن‌چه در آن‌جا می‌گذرد بی‌توجه نباشید، بله، تسلیحات هسته‌یی، رژیم ایران اینها تهدید هستند، همه اینها درست هستند، اما مردم ایران چه می‌خواهند؟ نگذارید حقوق‌بشر مردم ایران به بازی گرفته شود، آنها حق دارند که آزادیشان را داشته باشند، آنها حق دارند که برای آزادیشان مبارزه کنند، آنها حق دارند که از آزادیشان بهره‌مند شوند و ما تعهد داریم که از آنها در نبردشان برای احقاق حقوق خود حمایت کنیم و اشرف هم چیزی جز همین نیست. موضوع آن درباره تمرکز بر حقوق‌بشر مردم است، درباره تمرکز بر حیثیت مردم ایران است و این چیزی است که ما باید با آن آغاز کنیم و آن چیزی است که باید هدفمان باشد.
متشکرم.

استرون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا:
با تشکر از شما به‌خاطر خوشآمد گویی گرم به سخنرانان کنفرانس امروز.
ابتدا باید بگویم این باعث افتخار من است که ریاست این کنفرانس را برعهده ‌دارم. می‌خواهم از شما درخواست کنم از برگزارکنندگان این کنفرانس، کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت و کمیته پارلمانی بلژیکی برای یک ایران دموکراتیک، قدرانی کنیم.
ما به‌طور خاص خوشوقت هستیم که چنین سخنرانان عالیرتبه‌یی در این‌جا حضور دارند، که برخی از آنها از مسافتهای دوری، از آمریکا آمده‌اند تا امروز در کنار ما باشند و در کنفرانس ما شرکت کنند. ما البته خیلی خوشوقت هستیم که خانم رجوی با ما هستند.
خانمها و آقایان، شما می‌دانید که ما این کنفرانس مهم را در حالی برگزار می‌کنیم که خشونت فزاینده و فاجعه‌باری در ایران در جریان است. تنها چند روز پیش، جعفر کاظمی و محمدعلی حاج‌آقایی صرفاً به‌خاطر این‌که فرزندانشان در قرارگاه اشرف هستند، اعدام شدند. این یک اقدام ننگین بود و رژیم ایران باید شرم کند.
آخوندها در سال جاری، 88نفر را تابه‌حال اعدام کرده‌اند. 10نفر ظرف یک روز در هفته گذشته، اعدام شدند ولی آنها ابتدا قبل از این‌که بدار آویخته شوند، به نحو وحشیانه شلاق خوردند.
هر کس که سعی کند این رژیم شیطانی را مانند نسرین ستوده افشا کند، بلافاصله هدف قرار می‌گیرد. آخوندها در حال حاضر، به دستگیری، شکنجه و اعدام والدین ساکنان اشرف مبادرت کرده‌اند. صرف دیدار پسر یا دختر شما کافی است که برای شما حکم اعدام را وقتی به ایران باز می‌گردید، تضمین کند، همان‌طور که در قتل خودسرانه علی صارمی در ماه دسامبر شاهد آن بودیم.
در یک تلاش مذبوحانه برای این‌که خود را بر اریکه قدرت نشان بدهند، رژیم جنایتکار تهران مجاهدین را به‌عنوان یک «گروهک تروریست» توصیف می‌کند، ولی این باصطلاح گروهک یا گروه کوچک، همواره در صدر درخواستهای ملاها در هر ملاقاتی با دولت همسایه در عراق یا هر ملاقاتی با اتحادیه اروپا و آمریکا قرار دارد.
زیرا مجاهدین تنها اپوزیسیون واقعی رژیم فاشیست و فاسد آنها هستند. در شبکه مجاهدین در داخل کشور کسانی بودند که جان خود را به خطر انداختند تا برنامه تهاجمی اتمی رژیم را برای جامعه بین‌المللی افشا کنند. هدف شماره یک ملاها و شاخص و نماد مقاومت در برابر رژیم، قرارگاه اشرف و 3400ساکن آن می‌باشد.
همه از تلاشهای خامنه‌ای برای جلوگیری از خروج مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا باخبر هستیم. من از تجربه شخصی خودم می‌دانم که وقتی خانم رجوی را به پارلمان اروپا دعوت کردیم تا در جلسه گروه حاکم محافظه‌کار سخنرانی کنند، تا کجا هیستریک شدند.
در آن زمان، خاویر سولانا نماینده ارشد ما در امور خارجی بود و در تماسهای فوری با آنگلا مرکل، خوزه لوئیس رودریگز زاپاتارو، نیکولا سارکوزی، سیلویو برلوسکونی و ولفگانگ شوسل صدر اعظم وقت اطریش، یعنی تقریباً با همه رهبران کلیدی اروپا، علناً مطرح کرد که رژیم تهران تهدید کرده که مذاکرات اتمی را اگر ما با خانم رجوی ملاقات کنیم، قطع می‌کند.
من تماسهای تلفنی تهدیدآمیز از افرادی دریافت کردم که مدعی بودند مقامات ارشد وزارتخارجه در لندن هستند. ولی متعاقباً مشخص شد که مأموران ام. ای 6 (اینتلیجنس سرویس) انگلستان هستند. عجیب است که رهبر تبعیدی این گروهک بی‌اهمیت موجب ایجاد چنان هیستری در تهران بشود؟
اما ما آن جنگها را بردیم. ما در برابر فشار مقاومت کردیم و ما خانم رجوی را به پارلمان اروپا دعوت کردیم. ما دروغها و تحریفهایی را که برای توجیه نامگذاری مجاهدین در لیستهای انگلستان و اتحادیه اروپا مورد استفاده قرار گرفته بودند، افشا کردیم و در شکایات پی‌درپی در دادگاهها پیروز شدیم و نهایتاً انگلستان و اتحادیه اروپا را مجبور کردیم مجاهدین را از لیستهای خود خارج کنند و اعتبار آنها را به‌عنوان مبلغان معتبر آزادی و دموکراسی بازگردانند. ما سیاست شرم‌آور استمالت را که در نقطه شروع منجر به نامگذاری تروریستی شد و تا همین امروز سیاست ما را در قبال رژیم شیطانی ایران تحت تأثیر قرار داده است، افشا کردیم.

و حالا، رژیم مثل سگ هاری در گوشه رینگ افتاده و دست و پا می‌زند و به هر چیزی که دستش می‌رسد، چنگ می‌زند تا آن را گاز بگیرد. رژیم حتی می‌گوید قیامی که در پی انتخابات ربوده شده توسط احمدی‌نژاد رخ داد، حاصل کار مجاهدین بوده است. آنها ممکن است مجاهدین را به‌عنوان یک گروهک توصیف کنند. ولی در چشم رژیم تهران، به روشنی این گروهکی است که از قدرت عظیمی برخوردار است، مثل اکثریت شهروندان ایرانی، ما می‌دانیم که هیچ آلترناتیو واقعی در درون رژیم ایران وجود ندارد.
میرحسین موسوی، به‌عنوان رهبر اسمی جنبش سبز به‌عنوان اپوزیسیون احمدی‌نژاد، پس از انتخابات ربوده‌شده ظاهر شد. اما وقتی که جای عمل و رهبری کردن بود، این عنصر زبون و افراطی دهه 80، حتی به هواداران خودش خیانت کرد تا جانش را حفظ کند. و حالا، او تا آن‌جا که به اپوزیسیون ملاها مربوط می‌شود، از حیز انتفاع خارج است.

امید واقعی دهها میلیون ایرانی، مجاهدین هستند و به همین خاطر رژیم ملاها از آنها می‌ترسد. و به آنها کینه دارد. آخوندها معتقدند که آنها می‌توانند با غرب سروکله بزنند ولی آنها نمی‌دانند با مجاهدین چکار کنند. آنها با غربیها بازی می‌کنند و از طریق مذاکرات مستمر زیگزاگ می‌روند و همیشه به‌دنبال به دست آوردن وقت هستند و علاقه مفرط غرب را برای گفتگو کش می‌دهند، در حالی که در سنگرها و غارهای مخفی در ایران، عملکرد فعالانه آنها برای تولید اولین بمب اتمی، ادامه دارد.
ما مجدداً گول آنها را می‌خوریم. بارونس اشتون با دست خالی استانبول را هفته گذشته ترک کرد. اگر ما به این بازی وقت‌کشی ادامه دهیم، نهایتاً قیمت آن را خواهیم پرداخت و این قیمت گزاف خواهد بود. اگر رژیم ایران مسلح به سلاح اتمی ‌شود، یک تهدید جهانی خواهد بود.
در حالی که غرب به این بازیهای احمقانه ادامه می‌دهد، رژیم ایران نفوذ شیطانی خود را در سراسر خاورمیانه گسترش می‌دهد. ما عراق را در یک سینی طلایی به آخوندها تقدیم کردیم و اکنون هزاران مزدور آموزش دیده رژیم ایران در تمامی اقشار و بخشهای جامعه عراق نفوذ کرده‌اند. قضیه در لبنان هم به همین شکل است.
رژیم ایران دیگر هیچ تعللی در اعلان علنی این‌که خط مقدم دفاعیش از «لبنان و فلسطین» می‌گذرد، ندارد.
ما باید این بازی احمقانه «قایم باشک» را خاتمه دهیم. سیاست استمالت را رها کنیم و قبل از آن‌که ملاها هژمونی خود را در منطقه تحمیل کنند، با آنها مقابله کنیم. و این به‌معنی حمله نظامی نیست. این به‌معنی حمایت از جنبش اصلی اپوزیسیون برای سرنگونی دیکتاتوری فاشیستی است. این به‌معنی خارج کردن مجاهدین و شورا از لیست آمریکاست. این معنی به‌رسمیت شناختن اهمیت سمبلیک و حفاظت از ساکنان شجاع قرارگاه اشرف است.
این به‌معنی توقف مذاکره با مستبدان تهران و شروع صحبت با مردم ایران است. از مردم ایران در تلاشهایشان برای سرنگونی این دیکتاتوری خشن و فاسد حمایت کنید. از تلاشهای مجاهدین برای دموکراسی، آزادی، حقوق‌بشر و برابری زنان حمایت کنید. از خانم رجوی و تلاشش برای آزادساختن ایران از تسلیحات اتمی و آزادی مردمش از وحشت مستمر از شکنجه و اعدام حمایت کنید.
252سال پیش، در 25ژانویه، شاعر برجسته اسکاتلندی ما رابرت برنز متولد شد. برنز از دیکتاتوری در همه اشکالش متنفر بود. اجازه بدهید 2بیت کوتاه از شعر معروفش در تمجید از شاه رابرت بروس اسکاتلند را بخوانم زیرا به‌عنوان سرود نبرد امروز ما موضوعیت دارد:
با فشارها و دردهای سرکوب
با فرزندان شما در زنجیرهای اسارت
ما عزیزترین رگهایمان را از خونمان خالی خواهیم کرد.
ولی آنها آزاد خواهند شد.
غاصبان مغرور را به زیر بکشید
دیکتاتورها هر دشمنی که باشند سرنگون خواهند شد.
آزادی در هر چله کمانی حضور دارد
بگذارید یا بمیریم یا آزادی را به چنگ آوریم.

صحبتهای استرون استیونسون در مورد آلخو ویدال کوادراس:
سخنران بعدی دوست بسیار گرامی من دکتر آلخو ویدال کوادراس است که نیاز چندانی به معرفی ایشان به این جمع نیست. اما همان‌طور که می‌دانید او یکی از نایب‌رئیسان ارشد پارلمان اروپا در 12سال گذشته بوده و رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت که برگزارکننده دیگر این برنامه است و از حمایت 4000پارلمانتر در سراسر جهان برخوردار است. او همراه با تیمی از پارلمان اروپا از کمپ اشرف دیدن کرده و گزارشی عالی از آن ارائه کرده است.

آلخو ویدال کوآدراس، معاون پارلمان اروپا:
خانم رئیس‌جمهور، شما با رهبری قدرتمند و تلاشهای خستگی‌ناپذیرتان، در طی این چند سال گذشته تعداد کثیری از نمایندگان پارلمان اروپا، افکار عمومی و بسیاری از مقامات اروپا را متوجه اشتباهات بزرگی کرده‌اید که غرب در رابطه با رژیم ایران مرتکب شده است.
کار و تلاشهای شما هم‌چنین در واقع راه را برای سیاست درست هموار کرد. من و همکارانم در کمیته دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا بسیار افتخار می‌کنیم از این‌که با شما و شورای ملی مقاومت ایران همکاری می‌کنیم. بهای سنگین جانی و درد و رنجی که در مبارزه‌تان برای یک ایران آزاد و دموکراتیک پرداخته‌اید از نظر ما ستودنی است.
امروز ما به‌طور خاص بسیار خوشحالیم که شخصیتهای برجسته آمریکایی از هر 2حزب بزرگ این کشور به ما پیوسته‌اند تا برای دست‌یابی به یک سیاست جدید نسبت به رژیم ایران و مقاومت ایران، صمیمانه و سازنده کار کنند.
من به مهمانان برجسته‌مان ژنرال جیمز جونز، فرماندار بیل ریچاردسون، به گرمی خوشآمد می‌گویم. من به‌عنوان یک اسپانیایی به‌ویژه بسیار خوشحالم که بیل ریچاردسون را می‌بینم، زیرا او در اسپانیا به خوبی شناخته شده است.
سفیر بولتون، سفیر دیلی، آقای موکیسی، دادستان کل و هم‌چنین خانم آیرین خان، که نامش و چهره‌اش برای ما یادآور تقدس حقوق‌بشر است. من حضور همگی شما را در شهر معروف به پایتخت اروپا، خوشآمد می‌گویم و امیدوارم بتوانیم از شما آن‌چنان که شایسته هست، مهمان‌وازی کنیم.
من معتقدم پس از نتیجه مأیوس‌کننده مذاکرات استانبول، نیازی نیست اصرار بورزیم که مذاکره با رژیم ایران تا چه اندازه اتلاف وقت است و سیاست مماشات چقدر اشتباه است.
می‌خواهم پیشنهاد کنم موضوع امروز گفتگوهایمان، بهترین شیوه برخورد با مسأله ایران در شرایط کنونی، پس از تجربه قابل‌ملاحظه‌یی که از زمان برگشتن خمینی به ایران در 1979 به‌دست آورده‌ایم، باشد. وقتی که چند راه کار برای حل یک مشکل وجود دارد و ثابت شده که تمام آنها به‌غیر از یکی شکست خورده، به نظر می‌رسد امتحان کردن این راه‌حل مناسب باشد.
من دیروز متولد نشدم و زندگی به من آموخته وقتی کسی کاری می‌کند که نه معقول است و نه از نظر اخلاقی درست و نه با منافع خودش همخوانی دارد، یافتن راه‌حل برای چنین رفتار عجیب و غریبی به‌شدت جلب‌توجه می‌کند. البته فقدان اطلاعات یکی از آنهاست.
ولی بعد از 10سال، اکنون در همکاری نزدیک با خانم رجوی و دوستانمان در شورای ملی مقاومت و پس از گفتگو و ملاقات با بسیاری از افراد در سطوح مختلف مسئولیت در اروپا، آمریکا و حتی در عراق، من احتمالات دیگر را رد نمی‌کنم.
برگردیم به نکته اصلی، بگذارید چیزها را به زبان ساده به این شکل بگویم که:
الف ـ مماشات تاثیر ندارد و تنها به رژیم فرصت می‌دهد با گسترش تروریسم در سراسر جهان به آن ادامه دهد و به سلاح اتم نزدیکتر شود.
ب ـ دخالت مستقیم در ایران نه مالی و نه سیاسی عملی نیست.
ج ـ یک جنبش اپوزیسیون به‌خوبی سازمان‌یافته، قدرتمند و متعهد در داخل کشور وجود دارد. بسیار با انگیزه که یک برنامه سیاسی را برای ایران ترویج می‌کند که همه ما همین الآن آن را تأیید می‌کنیم و دارای یک رهبر قدرتمند و تأثیرگذار است که ما او را می‌شناسیم و کاملاً به او اعتماد داریم.
بر اساس این 3واقعیت روشن، بهترین استراتژی تقریباً به‌طور اتوماتیک برجسته می‌شود. ما باید به مریم رجوی و شورای ملی مقاومت ایران تکیه کنیم، با دیپلوماسی، ارتباطات، توصیه استراتژیک و حمایت سیاسی و با سخت‌کردن شرایط برای رژیم در صحنه بین‌المللی.
اگر با این تصویر موافقت کنیم، آن‌وقت 2اولویت فوری و ضروری پدیدار می‌شود. اولین آن حفاظت از ساکنان اشرف در برابر خطرها و دومین آن حذف سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست وزارت‌خارجه آمریکا.

ما باید در مدت کوتاهی تلاشهایمان را روی این 2هدف متمرکز کنیم، ما اروپاییان و آمریکاییها همیشه سوار یک کشتی بوده‌ایم و خواهیم بود: متعهد به ارزشهای محوری واحد و این همان کشتی است که خامنه‌ای و احمدی‌نژاد و حامیان قشری آنها می‌خواهند غرق کنند. دوستان ما در شورای ملی مقاومت به‌اندازه کافی خونشان ریخته است تا این پیام را برسانند، آنها نیز شایسته هستند که در همین قایق باشند.

در آخرین سفرم به اورسوراواز با یک جوان بسیار باهوش به نام بهروز کاظمی که از ساکنان اشرف می‌باشد صحبت کردم و او اعتقاد خود و دوستانش در اشرف را به فعالیتهای ما ابراز کرد. دیروز با شنیدن خبر اعدام پدرش، که یک زندانی سیاسی در سیاهچالهای رژیم بوده، شوکه شدم.
این فداکاری و دهها فداکاری، هزاران قربانی دیگر، قطعاً که به هدر نمی‌رود.
ما مسئولیت و وظیفه‌یی داریم. این مسئولیت استقرار دموکراسی و آزادی در ایران است. برای انجام درست این مسئولیت، به دوستانمان در شورای ملی مقاومت ایران نیاز داریم، هم‌چنان که آنها به ما نیاز دارند. ما باید دست در دست یکدیگر، به پشتوانه هم و از عمق وجود با یکدیگر همکاری کنیم. ما نمی‌توانیم اجازه بدهیم که شکستی در کار باشد.
با تشکر از شما.

یان زهرا دیل، نائب رئیس گروه محافظه‌کار ـ رفرمیست پارلمان اروپا:
خیلی متشکرم. اجازه دهید به همه شما درود بفرستم. همان‌طور که قبلاً گفته شد، من از یک کشور اروپای مرکزی می‌آیم که کمی بیش از 10میلیون جمعیت دارد. اما کشوری است که آن‌چه سیاست مماشات نامیده می‌شود را تجربه کرده است. باید بگویم تجربه بسیار تلخ و غم‌انگیزی هم بود که شاید برخی از شما شنیده باشید. پیش از جنگ جهانی دوم کشور من عملاً توسط کسانی اداره می‌شد که به جای جنگیدن با نیروهای شر می‌خواستند از آنها استمالت کنند. اما بعد از مدتی ناگزیر شدند با آنها بجنگند. من معتقدم آن‌چه در این‌جا می‌گذرد، تازگی ندارد و ما تمامی این وضعیتها را به خوبی می‌شناسیم. ما وضعیتهای مشابهی را در گذشته بارها تجربه کرده‌ایم و همه می‌دانیم که مماشات هنگامی که موضوع مبارزه با نیروهای به‌اصطلاح شر مطرح است، ما را به جایی نمی‌رساند.
بنابراین من بسیار مفتخرم که کشورم، جمهوری چک، هنگامی که ریاست اتحادیه اروپا را برعهده داشت در واقع به حذف نهایی مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا در اوایل 2009 کمک مؤثری کرد.
هم‌چنین از این بابت که فرصت بی‌همتایی برای شرکت در این پروسه داشتم، شخصاً بسیار قدردان و سپاسگزارم. همه می‌دانیم که هنوز راهی طولانی در پیش داریم. پس بگذارید برای همگی شما، برای همگی‌مان اقبال و نیرو و شهامت بسیار آرزو کنم، نور انتهای تونل مانند همیشه، دارد پدیدار و نزدیک می‌شود.
متشکرم.

صحبتهای پائولو کازاکا در مورد خوان گارسه:
حالا خانمها و آقایان یک سورپریز خیلی خیلی بزرگ و خوب، کسی که توانست پرونده‌یی را در کشوری مانند اسپانیا درباره خشونت علیه اشرف به‌لحاظ حقوقی پیش ببرد، یک شخصیت حقوق بین‌الملل، یک مبارز بزرگ برای حقوق‌بشر، دکتر خوآن گارسه، تریبون در اختیار شماست.

خوان گارسه، حقوقدان ارشد بین‌المللی و مشاور سالوادور آلنده:
کاملاً روشن است که کنفرانس توجهات را در این چند ساعت به خود جلب کرده است. مسائل بسیار مهمی مطرح شدند که حول نظم بین‌المللی و محنتهای مردم ایران به‌ویژه ساکنان اشرف دور می‌زنند. من مایلم به تمام مسائلی که مطرح شده‌اند یک نکته را که به نظرم مهم است اضافه کنم تا وزارت‌خارجه آمریکا به موقع در مورد حذف مجاهدین از لیست تصمیم بگیرد. آن‌چه برای اشرف عذاب‌آور است و من آن را روزبه‌روز دنبال می‌کنم، تجربه شکنجه روانی است. ما در این‌جا آمریکاییان برجسته‌یی داریم. مایلم یادآوری کنم شکنجه روانی کمتر از شکنجه فیزیکی نیست.
مایلم یک مورد به خوبی شناخته‌شده را یادآوری کنم، مورد سناتور آمریکایی مک کین، که از وی سؤال شد، اگر روزی قرار باشد بین شکنجه فیزیکی و شکنجه روانی یکی را انتخاب کند کدامیک را ترجیح می‌دهد؟ پاسخ فوری مک کین این بود: من شکنجه فیزیکی را انتخاب می‌کنم. یعنی نشان می‌دهد که شکنجه روانی تا چه حد ترسناک است.
و من در جریان اوضاع اشرف هستم، و می‌دانم واقعیت چیست، تجربه تخریب شخصیت، چیزی که هدف نهایی شکنجه است. ولی آن‌چه مهم است به‌خاطر سپرده شود، این است که در عکس‌العمل به این شکنجه و زجردادن، اشرفیان پاسخ را با خشونت نداده‌اند. حال آن که آنها به‌طور شبانه‌روزی سوژه تحریک هستند. طبیعت انسان این است که منفجر بشود و به نوعی به‌عمل متقابل دست بزند که به همان اندازه خشونت‌بار باشد. به شکل عام، در مقابله با این شکنجه کسی دست به خشونت نزده است. متقابلاًًًًً می‌پرسند قانون چه کاری می‌تواند بکند تا موضوع التیام یابد و این زجردادن پایان پذیرد.
در پاسخ، چیزی که همیشه در ذهن هست، این است که قانون به‌خودی‌خود و در صورتی‌که همراه با یک نیروی مشروع نباشد، فاقد قدرت است. بهترین شیوه استفاده از قدرت همین اعمال قانون است، استفاده از قدرت، بدون مشروعیت و قانون، خودکامگی و زورگویی است. بدین ترتیب باید 2بعد این موضوع را با هم داشت، بعد قانونی و بعد اعمال قدرت برای بکاربستن قانون و به پشتگرمی قانون. این چیزی است که شما در حال آزمایش آن هستید.

مایلم به شما بگویم که در یک دادگاه بدوی مورد استماع قرار گرفته‌اید، این البته تنها دادگاه نیست، زیرا چیزی که شما به آن رجوع کرده‌اید قانون بین‌المللی است، حقوقی که آزادانه توسط تمامی کشورها به‌رسمیت شناخته شده است. یعنی یا کنوانسیون ژنو را امضا کرده‌اند یا کنوانسیون منع شکنجه را امضا کرده‌اند. و این البته اکثر کشورهای جهان را شامل می‌شود. آن‌چه مطلوب است بکاربستن این تعهد داوطلبانه و آزادانه است. از آن‌جا که این 2کنوانسیون رویه قانونی را پذیرفته‌اند، به‌خصوص کنوانسیون ژنو، رویه قانونی در تمامی دادگاههای سایر کشورهای امضاکننده، باید با دادگاه اسپانیا همداستان بشوند و خواهان محترم شمرده شدن تعهدات بشوند و در صورتی‌که این تعهدات زیر پا گذاشته شد، مسئولیتها را گوشزد کنند. این کاری است که ما در اسپانیا شروع کرده‌ایم، از طریق فراخواندن ژنرال ارشد ارتش عراق به دادگاه که حمله به اشرف را در ماه ژوئیه 2009 فرماندهی می‌کرد. وی برای روز 8مارس به دادگاه فراخوانده شد تا در مقابل اتهامات ایراد شده از خود دفاع کند. دادگاههای دیگر باید به شکلی خستگی‌ناپذیر همین روند را دنبال کنند.
ما هیچ دادگاه بین‌المللی که بتواند در عراق فعالیت کند، نداریم، زیرا عراق امضاکننده پیمان رم نیست. در نتیجه وقتی از مسئولیت دادگاه در مورد نقض بسیار جدی حقوق بین‌الملل در پرونده اشرف صحبت می‌کنیم، باید به‌دنبال دادگاههای سایر کشورها گشت، زیرا امکان دیگری وجود ندارد.
گام اول برداشته شده و من به شما کمک خواهم کرد. دیگران هم کمک خواهند کرد تا دادگاههای دیگر نیز همین کار را بکنند. ما به جامعه مدافع حقوق‌بشر به‌ویژه مؤسساتی که به سازمان ملل وابسته‌اند، پیشنهاد می‌کنیم حاصل کارشان، گزارشها، ملاحظات و هر آن چه که به امور عراق و به‌ویژه وقایع اشرف مربوط می‌شود، به اقدام حقوقی بین‌المللی منضم کنند. امیدواریم و آرزو می‌کنیم آنها اولین گامهای ما را دنبال کنند و به هیچ‌وجه نگذارند دادگاه اسپانیا آخرین مورد باشد.
ایده‌یی که خانم رجوی و من هر دو به آن اعتقاد داریم این است که وقتی ذره‌یی قانون و قطره‌یی خون برای آزادی وجود داشته باشد، روند اوضاع مثبت خواهد بود.

پائولو کازاکا، نماینده پارلمان اروپا 1999 ـ 2009:
سطح سخنرانان و شرکت‌کنندگان کنفرانس، سابقه، اعتبار و درک و دریافت آنها که قطعاً از انگیزه‌ای پربار هم‌چون اشرف سرمنشا می‌گیرد و هم‌چنین ضرورت یک تغییر بنیادین در وضعیت فعلی و رابطه‌شان با مقاومت ایران، این جریان را در زمره یک جریان اصلی قرار داده است. البته تصور می‌کنم همه متفق هستیم که هنوز اختلافاتی در نحوه پیشرفت و پیشبرد امور وجود دارد اما این نیز قابل گذشت است چرا که همه بر روی این‌که مجاهدین را باید از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج کنیم هم‌نظر هستند. ما باید از مجاهدین در اشرف حفاظت کنیم. ما باید آنها را در مقابل این نوع شکنجه‌ها حفاظت کنیم و باید این کار را به بهترین صورت و به نحو درست انجام بدهیم. و باید این را ابراز کرد و باید جامعه بین‌المللی را مجبور به پذیرش این بحث در کوتاه‌ترین زمان ممکن کرد. و مهمتر از هر چیز، در هر صورت، آزادی، دموکراسی و احترام به حقوق انسانی قطعاً در ایران پیروز خواهد شد و به‌طور حتم ما نیز در ایران فردا در جشن آزادی حضور خواهیم داشت.
با تشکر از همه.

ادامه دارد…
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/cd0e22c2-22a5-4ae2-b518-d867de23b8fa"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات