از تهران به کرمانشاه، از کرمانشاه به بغداد، از بغداد به خالص و از خالص به دروازههای اشرف.
این، خط سیر شاهرگ حیاتی نظام ولایتفقیه است. پررفتوآمد و دائماًًًًًًًًًًًً در ارتباط.
تمام عوامل اختاپوس بنیادگرایی، مدام در این مسیر و در این شبکه کار میکنند و مرتب در رفتوآمدند؛
افرادی با تهدید و تطمیع از استانهای مختلف جمع، و روانه اشرف میشوند تا علیه اشرفیها زوزهها و نعرههای گوشخراش سر دهند.
اینها همه در خدمت اختاپوس بنیادگرایی حاکم بر ایران و برای نجات او از مرگ محتومش هستند.
چند وزارتخانه، و ارگان و انجمن پوششی در این شبکه فعالیت میکنند؟ و برای بلند کردن این زوزهها در دروازه اشرف چند وزارتخانه در تکاپو هستند؟ و برای استمرار این نعرههای گوشخراش، چند میلیون دلار پول خرج میشود؟
اختاپوس بنیادگرایی به همه جای دنیا دستاندازی میکند. یکی از اصلیترین و شناخته شدهترین نقاط این دستاندازی، عراق بوده و در این سرزمین، شهر اشرف، یک نقطه کانونی است.
علت این تمرکز فشار علیه اشرف هم روشن است. اما شاید این حقیقت که اختاپوس، چقدر برای این فشار، نیرو و امکانات صرف میکند برای همه روشن نباشد.
البته این توطئهها بیش از هفت سال است که شروع شده؛ پس قبل از اینکه به پشتپرده آخرین توطئههای رژیم علیه اشرف بپردازیم، بگذارید کمی به عقب برگردیم.
از همان فردای سقوط حکومت قبلی عراق، رژیم از طریق شورای دستنشانده حکومتی، حکم اخراج برای مجاهدین صادر کرد. از آن پس، ترجیعبند اظهارات تمام سران رژیم، اخراج مجاهدین از عراق یا تحویلدهی آنها بوده است.
روزنامه حکومتی خراسان، ۱۶آبان ۱۳۸۸: «یک منبع آگاه عراقی در گفتگو با خراسان «در تمامی دیدارهای رئیس مجلس شورای اسلامی با مقامهای عراقی، موضوع اخراج منافقین از خاک این کشور ترجیعبند مذاکرات بود».
کاظمی قمی سفیر سابق رژیم در بغداد – تلویزیون رژیم ۲۹آذر ۱۳۸۹: «دولت عراق مصمم هست بر اینکه این گروه باید اخراج بشه... امیدوار هستیم که شرایط به گونهیی بشود که دولت عراق بتواند به آسانی پروژه را به اتمام برساند».
مهمانپرست سخنگوی وزارتخارجه رژیم– تلویزیون رژیم ۱۵تیر ۱۳۸۹: «طبق قانون اساسی دولت عراق، فعالیت گروههای تروریستی در این کشور ممنوع است و امیدواریم هر چه سریعتر شاهد اخراج اعضای این گروهک تروریستی از خاک این کشور باشیم چون صدمات زیادی به مردم ایران و عراق وارد کرده است».
خامنهای در این سالها همه ارگانهای اطلاعاتی، تروریستی و سیاسی رژیم را برای تحقق این امر بسیج کرد و آنها را به یاری نوری مالکی فرستاد.
سرمد عبدالکریم مدیر خبرگزاری اخبار عراق - تلویزیون الجزیره ۹آذر ۱۳۸۹:
«موضوع بهسادگی تمام از این قرار است که این مرد دقیقاً استراتژی ایران را نمایندگی میکند و تمامی مشخصاتی را که ایران خواهان آن است در خود جمع کرده است... ایران این استراتژی را در مالکی یافته است و مالکی را مأمور تشکیل دولت کرده... ، باید نکته مهمی را بگویم که اگر شما ملاحظه کنید بهایی که از وی خواسته بودند سربهنیست کردن قرارگاه اشرف مجاهدین خلق در عراق میباشد. چرا که این، سازمان پیشتازی است که ایران را تغییر خواهد داد».
بعد از شکست سلسله توطئههای رژیم علیه مجاهدین در عراق، از حمله به شهر اشرف و کشتار و گروگانگیری تا پروژه ناکام جابجایی، وزارت بدنام اطلاعات، مأمور شد تا یک جنگ روانی دائم را علیه ساکنان اشرف تحت پوش ”خانوادههای مجاهدین“ راهاندازی کند. از بهمنماه سال ۸۸ کار اصلی این ارگان آخوندی، راهاندازی سیرک مزدوران وزارت در جلوی درهای اشرف است. رژیم، این فعالیتها را چطور بهپیش میبرد و چه نتیجهیی گرفته؟
برای راهاندازی این سیرک و آوردن مزدوران به دم در اشرف، از وزارتخارجه رژیم در تهران تا سفارت رژیم آخوندی در بغداد و یا سفارت عراق در تهران بهکار گرفته میشوند. رژیم همچنین امکانات دولتی در استانهای مرزی، نیروی انتظامی و اداره گمرکات مرزی را مورد مصرف قرار میدهد.
بعد از عبور مزدوران از مرز، آنها در هماهنگی کامل با دستگاه کمیته سرکوب اشرف در نخستوزیری مالکی، به درب اشرف آورده میشوند.
همزمان کلیه سایتها و انجمنهای پوششی وزارت اطلاعات به این اقدامات، پوشش تبلیغاتی میدهند. مثل هابیلیان، بنیاد سحر، ایران دیدهبان و خبرگزاریهای وابسته به رژیم آخوندی در ایران و عراق.
وزارت اطلاعات، زیر نظر معاونت امنیت خود، ادارهیی به نام التقاط دارد که فردی به نام باطبی سرپرست آن است. در این اداره یک ستاد مستقل موسوم به ”ستاد اعتصاب و تحصن خانوادهها“ بهراه انداختهاند که شعبههای مختلفی دارد و کار آن در اصل، استخدام مزدور از بین خانوادههای مجاهدین و اعزام آنها به پشت درهای اشرف است.
از جمله مسئولین دستاندرکار این ستاد، مزدوران؛ محمدی، سجادی، رسول، حاج ابوذر و حاجحمزه جلیلی، سامیانی و موسوی هستند. برای اقداماتی که علیه مجاهدین صورت میدهند، بین آنها تقسیم کار شده؛ مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً حاجحمزه مسئول تحویلگیری بریده مزدوران پس از بازگشت به ایران و تخلیه اطلاعاتی آنها است. برای این کار، وزارت اطلاعات یک محل خاص در قرنطینه اطلاعات در ”کرج“ راهاندازی کرده است. یا مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً محمدی مسئول بهکارگیری عناصر بریده مزدور برای لجنپراکنی علیه مجاهدین در بین خانوادههای مجاهدین و در صورت لزوم اعزام این افراد به خارجه است.
اعضای ستاد ویژه در محل دفتر انجمن نجات تهران در خیابان فاطمی با سایر مسئولین دفاتر استانهای انجمن نجات جلسه گذاشته و فهرستهای اعزام هر نوبت را دریافت میکنند.
ادارات کل اطلاعات در استانهای مختلف، این کار را در هماهنگی با ستاد تهران دنبال میکنند.
اداره اطلاعات هر استان با بهکارگیری عناصر انجمن نجات، با این مزدورها تماس گرفته و آنها را برای اعزام به عراق برنامهریزی کرده و مرحله به مرحله به جلوی در اشرف میفرستند.. گروهبندی و زمانبندی اعزام، توسط ستاد تهران مشخص میشود. البته قبل از آن، سوابق عناصر اعزامی و میزان همکاری و مزدوری آنها با وزارت اطلاعات طی سالیان گذشته را بررسی میکنند. مسئولین هر گروه هم که اساساً عضو خود وزارت اطلاعات هستند، تعیین میشوند.
طبعاً برای اعزام این مزدوران باید مسائل زیادی حلوفصل بشود و هزینه بالایی هم نیاز است.
وزارت اطلاعات برای اعزام نوبهیی مزدوران به عراق، سیستم کاملی را در همکاری با وزارتخارجه و سفارت رژیم در بغداد و نیز کمیته سرکوب اشرف در دفتر مالکی ایجاد کرده است. اموری مثل تهیه ویزا از عراق، حلوفصل ترددات، هزینههای سفر و استقرار در عراق و جلوی اشرف، از این طریق انجام میشود.
وزارت اطلاعات برای افزایش تعداد عناصر اعزامی، مقرر کرده که علاوه بر هزینه سفر و استقرار، به هر نفر مبلغ ۲۰۰ تا ۳۰۰هزار تومان نیز بهصورت نقدی بهعنوان پول توجیبی پرداخت شود.
کار هماهنگی این شعبههای وزارت اطلاعات، در یک ارگان مستقل مستقر در سفارت رژیم در بغداد صورت میگیرد که مسئولیت آن با مزدوری بهنام حاج علی نویدی است. این نهاد، کارها را هم با وزارتخانههای مربوطه در ایران، هم با سفارت و هم با کمیته سرکوب اشرف هماهنگ میکند.
کفگیر فعالیتهای این نهاد برای جذب و اعزام افرادی تحت عنوان خانواده و یا بستگان مجاهدین، به ته دیگ خورد و رژیم، نتیجه مطلوبی از این کار بهدست نیاورد.
ازاینرو وزارت اطلاعات شروع به فرستادن مزدوران حرفهیی خودش به پشت در اشرف کرد؛ البته بهنام خانواده مجاهدین. در حالی که این افراد اصلاً هیچ قوموخویشی در اشرف ندارند.
وظیفه این مزدوران، فحاشی و تشدید جنگ روانی علیه ساکنان اشرف است. اسامی برخی از این نفرات عبارت است از: حمید دهدار حسنی، علیاکبر اکرامی، قنواتی، مکی رفیعی، نادر بنیفرحانی، طالب فرحانی، هادی رومیپور و علی مرادی.
مسئول حفاظت اشرف یا نایب سپاه پاسداران در سرکوب و جنایت علیه اشرف؟
گردان عراقی مستقر در اشرف، به اسم حفاظت از اشرف و با استفاده از امکانات ساکنان اشرف، در آنجا مستقر شده است. اما این گردان بهدستور مستقیم کمیته سرکوب اشرف با استفاده از همه امکانات و پرسنل یکان نظامی خود، در خدمت راهاندازی نیازهای مزدوران وزارت اطلاعات در ورودی اشرف است.
آنها برای نصب بلندگوها دکل درست میکنند، مزدوران وزارت اطلاعات را با خودروهای نظامی خود جابجا میکنند، ترددشان را به بغداد و مشکلات محل استقرار آنها را حلوفصل میکنند؛ این کارها را هم با استفاده از امکانات استقراری خودشان در اطراف اشرف انجام میدهند. امکاناتی که بهطور عمده متعلق به ساکنان اشرف بوده و برای حل مسائل حفاظتی به آنها سپرده شده است. این نیروها همچنین مزدوران را برای سنگپرانی به ساکنان اشرف حمایت میکنند و در شرایطی که از رسیدن هر نوع مایحتاج اولیه زندگی و پزشکی به اشرف ممانعت بهعمل میآورند، نیازهای پزشکی آنان را نیز تأمین میکنند.
در واقع، این نیروی نظامی باصطلاح حفاظت اشرف! تماماً تحت فرمان مزدوران وزارت اطلاعات قرار دارد و به یکی دیگر از اهرمهای فشار علیه اشرف تبدیل شده است.
بعد از ده ماه جنگ روانی و بهکارگیری ۱۴۰ بلندگو در اطراف اشرف، آیا رژیم به اهداف خودش رسید؟ توطئه بعدی رژیم چه بود؟
پاسدار داناییفر سفیر رژیم در بغداد:
«... این برای ما یک علامت سؤال بزرگ است چرا که این سازمان بهرغم اینکه خلعسلاح شده است به این شکل باقیمانده و منحل نشده است»... (روزنامه حکومتی الصباح الجدید عراق ۱۴آذر ۱۳۸۹)
ولیفقیه ارتجاع از طریق سعید جلیلی به مالکی دستور داد بهازای حمایت رژیم از نخستوزیریاش، در سریعترین زمان، ”توافق دوجانبه“ در خصوص اخراج مجاهدین از عراق و اشرف را بهاجرا درآورد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه ۱۰آذر ۱۳۸۹ خود اعلام کرد: «مالکی موظف شده است تا پایان هفته، نتیجه بررسیهای خود را در مورد اقداماتی که میتواند علیه اشرف انجام دهد به سفیر رژیم در عراق گزارش کند».
برای زمینهسازی همین اهداف جنایتکارانه، بعدازظهر ۹آذر، گردان سرکوب اشرف، با حضور یکی از مرتبطین کمیته سرکوب اشرف در نخستوزیری عراق، بهنام نافع عیسی، یک چادر بزرگ برای تجمع مزدوران در ضلع جنوبی اشرف برپا کرد. هزینه این چادر (سه میلیون دینار) و همچنین هزینههای تردد و جابجایی مزدوران، مستقیماً توسط سفارت رژیم در بغداد پرداخت شد.
مزدور نافع العیسی، در ارتباط مستقیم با نماینده وزارت اطلاعات، حاجی علی نویدی و فردی بهنام فلاح شیبانی از کارمندان عراقی سفارت رژیم در بغداد، بارها بهدعوت اطلاعات آخوندها به ایران رفته است. او بهدستور سفارت رژیم در شهر تکریت یک مؤسسه مسخره پوششی بهنام «مؤسسه بررسیهای استراتژیک رافدین» دایر کرده تا بتواند با یک ژست میانتهی دانشگاهی، به اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس خدمت کند.
توطئههای رژیم برای کشاندن خانوادههای مجاهدین و مزدوران خودش به دم در اشرف، در این ده ماه با شکستهای پیدرپی روبهرو شد و در سطح بینالمللی هم جز رسوایی برای رژیم و حمایتهای بسیار ارزشمند و گسترده برای شهر اشرف بهبار نیاورد؛ بهنحوی که حتی اد ملکرت نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در عراق هم گفت که از دولت عراق خواسته تا بلندگوها را جمع کند. ازاینرو رژیم این بار تلاش کرد تا تعدادی عراقی را اجیر کند و روز شنبه ۲۰آذر آنها را تحت عنوان مردم عراق به دم در اشرف آورده و به تعرض علیه مجاهدین مبادرت کند. این، در واقع ضد حمله خامنهای-مالکی در قبال حمایتهای جهانی از مجاهدین بود.
عدی خدران مزدور شناختهشده رژیم آخوندی در شهر خالص به کدخدایان روستاهای منطقه دستور داد هر یک باید ۱۰نفر را از روستای خود برای تظاهرات به اشرف ببرند و در ازای آن پول و غذا دریافت کنند؛ والا سهمیه ارزاق آنها قطع خواهد شد.
ضلع جنوبی اشرف ۲۰آذر ۱۳۸۹
نتیجهاین توطئه رژیم را همه بهچشم دیدند. جز مشتی مزدور کسی حاضر نشد در این نمایش مسخره شرکت کند و رژیم و مالکی مفتضح شدند. بسیار واضح است که در برابر حمایتهای گسترده مردم عراق از شهر اشرف، مثل بیانیه ۵ میلیون و ۲۰۰هزار عراقی و یا بیانیه ۴۸۰هزار اهالی دیالی، و در برابر حمایتهای گسترده بینالمللی از اشرف، مثل ۵هزار شهردار فرانسوی و پارلمان اروپا و پارلمانهای سراسر دنیا، چنین نمایش مسخره و رسوایی فاقد ارزش است.. جالب اینکه تعدادی جارچی در روستاهای اطراف اشرف به تبلیغ پرداخته بودند که روز ۲۰آذر، در ضلع جنوب اشرف گوشت و برنج مجانی توزیع میشود!
بیش از ده ماه شکنجه روانی ساکنان اشرف توسط مزدوران رنگارنگ وزارت اطلاعات با سرمایهگذاریها و فعالیتهای گستردهیی که گوشهیی از آن را شرح دادیم، با پایداری اشرفیها مفتضحانه درهمشکسته است. و همه طرف حسابهای عراقی و بینالمللی بهوضوح فهمیدهاند که رژیم در پوش خانواده یا جداشدگان از مجاهدین و یا مردم دیالی، میخواهد برای اخراج مجاهدین از اشرف زمینهسازی کند. اما امروز نتیجه رویارویی اشرف این دژ استوار پایداری مردم ایران در برابر اختاپوس بنیادگرایی حاکم بر میهنمان، بهوضوح دیده میشود تظاهرات اعتراضی اشرفیها در ۲۰آذر، در برابر مزدوران اعزامی به ضلع جنوبی اشرف، تازه از نتایج سحر بود.
«زمان آن فرا رسیده است که در منتهای عزت و افتخار، با چنگزدن به بالا بلندترین ریسمان شرف و ایستادگی که از پیامبر جاودان آزادی، اباالشهدا امام حسین آموختهایم، بهنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران، درسهای تازهیی از آزادگی و شرف به خامنهای و نوچه ولیفقیه در عراق و همچنین به سگهای زنجیری اطلاعات آخوندی که گرداگرد اشرف را با ۱۴۰ بلندگو فراگرفتهاند، ارائه کنیم. گفتهایم و تکرار میکنیم که موش ولایت اکنون در ورودی و اضلاع اشرف به تله افتاده است. مجاهدان آزادیستان اشرف بر حقوق خلق خود تا آخرین نفس استوارند و بر احقاق حقوق خود طبق قطعنامه پارلمان اروپا بههر قیمت پای میفشارند».
این، خط سیر شاهرگ حیاتی نظام ولایتفقیه است. پررفتوآمد و دائماًًًًًًًًًًًً در ارتباط.
تمام عوامل اختاپوس بنیادگرایی، مدام در این مسیر و در این شبکه کار میکنند و مرتب در رفتوآمدند؛
افرادی با تهدید و تطمیع از استانهای مختلف جمع، و روانه اشرف میشوند تا علیه اشرفیها زوزهها و نعرههای گوشخراش سر دهند.
اینها همه در خدمت اختاپوس بنیادگرایی حاکم بر ایران و برای نجات او از مرگ محتومش هستند.
چند وزارتخانه، و ارگان و انجمن پوششی در این شبکه فعالیت میکنند؟ و برای بلند کردن این زوزهها در دروازه اشرف چند وزارتخانه در تکاپو هستند؟ و برای استمرار این نعرههای گوشخراش، چند میلیون دلار پول خرج میشود؟
اختاپوس بنیادگرایی به همه جای دنیا دستاندازی میکند. یکی از اصلیترین و شناخته شدهترین نقاط این دستاندازی، عراق بوده و در این سرزمین، شهر اشرف، یک نقطه کانونی است.
علت این تمرکز فشار علیه اشرف هم روشن است. اما شاید این حقیقت که اختاپوس، چقدر برای این فشار، نیرو و امکانات صرف میکند برای همه روشن نباشد.
البته این توطئهها بیش از هفت سال است که شروع شده؛ پس قبل از اینکه به پشتپرده آخرین توطئههای رژیم علیه اشرف بپردازیم، بگذارید کمی به عقب برگردیم.
از همان فردای سقوط حکومت قبلی عراق، رژیم از طریق شورای دستنشانده حکومتی، حکم اخراج برای مجاهدین صادر کرد. از آن پس، ترجیعبند اظهارات تمام سران رژیم، اخراج مجاهدین از عراق یا تحویلدهی آنها بوده است.
روزنامه حکومتی خراسان، ۱۶آبان ۱۳۸۸: «یک منبع آگاه عراقی در گفتگو با خراسان «در تمامی دیدارهای رئیس مجلس شورای اسلامی با مقامهای عراقی، موضوع اخراج منافقین از خاک این کشور ترجیعبند مذاکرات بود».
کاظمی قمی سفیر سابق رژیم در بغداد – تلویزیون رژیم ۲۹آذر ۱۳۸۹: «دولت عراق مصمم هست بر اینکه این گروه باید اخراج بشه... امیدوار هستیم که شرایط به گونهیی بشود که دولت عراق بتواند به آسانی پروژه را به اتمام برساند».
مهمانپرست سخنگوی وزارتخارجه رژیم– تلویزیون رژیم ۱۵تیر ۱۳۸۹: «طبق قانون اساسی دولت عراق، فعالیت گروههای تروریستی در این کشور ممنوع است و امیدواریم هر چه سریعتر شاهد اخراج اعضای این گروهک تروریستی از خاک این کشور باشیم چون صدمات زیادی به مردم ایران و عراق وارد کرده است».
خامنهای در این سالها همه ارگانهای اطلاعاتی، تروریستی و سیاسی رژیم را برای تحقق این امر بسیج کرد و آنها را به یاری نوری مالکی فرستاد.
سرمد عبدالکریم مدیر خبرگزاری اخبار عراق - تلویزیون الجزیره ۹آذر ۱۳۸۹:
«موضوع بهسادگی تمام از این قرار است که این مرد دقیقاً استراتژی ایران را نمایندگی میکند و تمامی مشخصاتی را که ایران خواهان آن است در خود جمع کرده است... ایران این استراتژی را در مالکی یافته است و مالکی را مأمور تشکیل دولت کرده... ، باید نکته مهمی را بگویم که اگر شما ملاحظه کنید بهایی که از وی خواسته بودند سربهنیست کردن قرارگاه اشرف مجاهدین خلق در عراق میباشد. چرا که این، سازمان پیشتازی است که ایران را تغییر خواهد داد».
بعد از شکست سلسله توطئههای رژیم علیه مجاهدین در عراق، از حمله به شهر اشرف و کشتار و گروگانگیری تا پروژه ناکام جابجایی، وزارت بدنام اطلاعات، مأمور شد تا یک جنگ روانی دائم را علیه ساکنان اشرف تحت پوش ”خانوادههای مجاهدین“ راهاندازی کند. از بهمنماه سال ۸۸ کار اصلی این ارگان آخوندی، راهاندازی سیرک مزدوران وزارت در جلوی درهای اشرف است. رژیم، این فعالیتها را چطور بهپیش میبرد و چه نتیجهیی گرفته؟
برای راهاندازی این سیرک و آوردن مزدوران به دم در اشرف، از وزارتخارجه رژیم در تهران تا سفارت رژیم آخوندی در بغداد و یا سفارت عراق در تهران بهکار گرفته میشوند. رژیم همچنین امکانات دولتی در استانهای مرزی، نیروی انتظامی و اداره گمرکات مرزی را مورد مصرف قرار میدهد.
بعد از عبور مزدوران از مرز، آنها در هماهنگی کامل با دستگاه کمیته سرکوب اشرف در نخستوزیری مالکی، به درب اشرف آورده میشوند.
همزمان کلیه سایتها و انجمنهای پوششی وزارت اطلاعات به این اقدامات، پوشش تبلیغاتی میدهند. مثل هابیلیان، بنیاد سحر، ایران دیدهبان و خبرگزاریهای وابسته به رژیم آخوندی در ایران و عراق.
وزارت اطلاعات، زیر نظر معاونت امنیت خود، ادارهیی به نام التقاط دارد که فردی به نام باطبی سرپرست آن است. در این اداره یک ستاد مستقل موسوم به ”ستاد اعتصاب و تحصن خانوادهها“ بهراه انداختهاند که شعبههای مختلفی دارد و کار آن در اصل، استخدام مزدور از بین خانوادههای مجاهدین و اعزام آنها به پشت درهای اشرف است.
از جمله مسئولین دستاندرکار این ستاد، مزدوران؛ محمدی، سجادی، رسول، حاج ابوذر و حاجحمزه جلیلی، سامیانی و موسوی هستند. برای اقداماتی که علیه مجاهدین صورت میدهند، بین آنها تقسیم کار شده؛ مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً حاجحمزه مسئول تحویلگیری بریده مزدوران پس از بازگشت به ایران و تخلیه اطلاعاتی آنها است. برای این کار، وزارت اطلاعات یک محل خاص در قرنطینه اطلاعات در ”کرج“ راهاندازی کرده است. یا مثلاًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًً محمدی مسئول بهکارگیری عناصر بریده مزدور برای لجنپراکنی علیه مجاهدین در بین خانوادههای مجاهدین و در صورت لزوم اعزام این افراد به خارجه است.
اعضای ستاد ویژه در محل دفتر انجمن نجات تهران در خیابان فاطمی با سایر مسئولین دفاتر استانهای انجمن نجات جلسه گذاشته و فهرستهای اعزام هر نوبت را دریافت میکنند.
ادارات کل اطلاعات در استانهای مختلف، این کار را در هماهنگی با ستاد تهران دنبال میکنند.
اداره اطلاعات هر استان با بهکارگیری عناصر انجمن نجات، با این مزدورها تماس گرفته و آنها را برای اعزام به عراق برنامهریزی کرده و مرحله به مرحله به جلوی در اشرف میفرستند.. گروهبندی و زمانبندی اعزام، توسط ستاد تهران مشخص میشود. البته قبل از آن، سوابق عناصر اعزامی و میزان همکاری و مزدوری آنها با وزارت اطلاعات طی سالیان گذشته را بررسی میکنند. مسئولین هر گروه هم که اساساً عضو خود وزارت اطلاعات هستند، تعیین میشوند.
طبعاً برای اعزام این مزدوران باید مسائل زیادی حلوفصل بشود و هزینه بالایی هم نیاز است.
وزارت اطلاعات برای اعزام نوبهیی مزدوران به عراق، سیستم کاملی را در همکاری با وزارتخارجه و سفارت رژیم در بغداد و نیز کمیته سرکوب اشرف در دفتر مالکی ایجاد کرده است. اموری مثل تهیه ویزا از عراق، حلوفصل ترددات، هزینههای سفر و استقرار در عراق و جلوی اشرف، از این طریق انجام میشود.
وزارت اطلاعات برای افزایش تعداد عناصر اعزامی، مقرر کرده که علاوه بر هزینه سفر و استقرار، به هر نفر مبلغ ۲۰۰ تا ۳۰۰هزار تومان نیز بهصورت نقدی بهعنوان پول توجیبی پرداخت شود.
کار هماهنگی این شعبههای وزارت اطلاعات، در یک ارگان مستقل مستقر در سفارت رژیم در بغداد صورت میگیرد که مسئولیت آن با مزدوری بهنام حاج علی نویدی است. این نهاد، کارها را هم با وزارتخانههای مربوطه در ایران، هم با سفارت و هم با کمیته سرکوب اشرف هماهنگ میکند.
کفگیر فعالیتهای این نهاد برای جذب و اعزام افرادی تحت عنوان خانواده و یا بستگان مجاهدین، به ته دیگ خورد و رژیم، نتیجه مطلوبی از این کار بهدست نیاورد.
ازاینرو وزارت اطلاعات شروع به فرستادن مزدوران حرفهیی خودش به پشت در اشرف کرد؛ البته بهنام خانواده مجاهدین. در حالی که این افراد اصلاً هیچ قوموخویشی در اشرف ندارند.
وظیفه این مزدوران، فحاشی و تشدید جنگ روانی علیه ساکنان اشرف است. اسامی برخی از این نفرات عبارت است از: حمید دهدار حسنی، علیاکبر اکرامی، قنواتی، مکی رفیعی، نادر بنیفرحانی، طالب فرحانی، هادی رومیپور و علی مرادی.
مسئول حفاظت اشرف یا نایب سپاه پاسداران در سرکوب و جنایت علیه اشرف؟
گردان عراقی مستقر در اشرف، به اسم حفاظت از اشرف و با استفاده از امکانات ساکنان اشرف، در آنجا مستقر شده است. اما این گردان بهدستور مستقیم کمیته سرکوب اشرف با استفاده از همه امکانات و پرسنل یکان نظامی خود، در خدمت راهاندازی نیازهای مزدوران وزارت اطلاعات در ورودی اشرف است.
آنها برای نصب بلندگوها دکل درست میکنند، مزدوران وزارت اطلاعات را با خودروهای نظامی خود جابجا میکنند، ترددشان را به بغداد و مشکلات محل استقرار آنها را حلوفصل میکنند؛ این کارها را هم با استفاده از امکانات استقراری خودشان در اطراف اشرف انجام میدهند. امکاناتی که بهطور عمده متعلق به ساکنان اشرف بوده و برای حل مسائل حفاظتی به آنها سپرده شده است. این نیروها همچنین مزدوران را برای سنگپرانی به ساکنان اشرف حمایت میکنند و در شرایطی که از رسیدن هر نوع مایحتاج اولیه زندگی و پزشکی به اشرف ممانعت بهعمل میآورند، نیازهای پزشکی آنان را نیز تأمین میکنند.
در واقع، این نیروی نظامی باصطلاح حفاظت اشرف! تماماً تحت فرمان مزدوران وزارت اطلاعات قرار دارد و به یکی دیگر از اهرمهای فشار علیه اشرف تبدیل شده است.
بعد از ده ماه جنگ روانی و بهکارگیری ۱۴۰ بلندگو در اطراف اشرف، آیا رژیم به اهداف خودش رسید؟ توطئه بعدی رژیم چه بود؟
پاسدار داناییفر سفیر رژیم در بغداد:
«... این برای ما یک علامت سؤال بزرگ است چرا که این سازمان بهرغم اینکه خلعسلاح شده است به این شکل باقیمانده و منحل نشده است»... (روزنامه حکومتی الصباح الجدید عراق ۱۴آذر ۱۳۸۹)
ولیفقیه ارتجاع از طریق سعید جلیلی به مالکی دستور داد بهازای حمایت رژیم از نخستوزیریاش، در سریعترین زمان، ”توافق دوجانبه“ در خصوص اخراج مجاهدین از عراق و اشرف را بهاجرا درآورد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه ۱۰آذر ۱۳۸۹ خود اعلام کرد: «مالکی موظف شده است تا پایان هفته، نتیجه بررسیهای خود را در مورد اقداماتی که میتواند علیه اشرف انجام دهد به سفیر رژیم در عراق گزارش کند».
برای زمینهسازی همین اهداف جنایتکارانه، بعدازظهر ۹آذر، گردان سرکوب اشرف، با حضور یکی از مرتبطین کمیته سرکوب اشرف در نخستوزیری عراق، بهنام نافع عیسی، یک چادر بزرگ برای تجمع مزدوران در ضلع جنوبی اشرف برپا کرد. هزینه این چادر (سه میلیون دینار) و همچنین هزینههای تردد و جابجایی مزدوران، مستقیماً توسط سفارت رژیم در بغداد پرداخت شد.
مزدور نافع العیسی، در ارتباط مستقیم با نماینده وزارت اطلاعات، حاجی علی نویدی و فردی بهنام فلاح شیبانی از کارمندان عراقی سفارت رژیم در بغداد، بارها بهدعوت اطلاعات آخوندها به ایران رفته است. او بهدستور سفارت رژیم در شهر تکریت یک مؤسسه مسخره پوششی بهنام «مؤسسه بررسیهای استراتژیک رافدین» دایر کرده تا بتواند با یک ژست میانتهی دانشگاهی، به اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس خدمت کند.
توطئههای رژیم برای کشاندن خانوادههای مجاهدین و مزدوران خودش به دم در اشرف، در این ده ماه با شکستهای پیدرپی روبهرو شد و در سطح بینالمللی هم جز رسوایی برای رژیم و حمایتهای بسیار ارزشمند و گسترده برای شهر اشرف بهبار نیاورد؛ بهنحوی که حتی اد ملکرت نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد در عراق هم گفت که از دولت عراق خواسته تا بلندگوها را جمع کند. ازاینرو رژیم این بار تلاش کرد تا تعدادی عراقی را اجیر کند و روز شنبه ۲۰آذر آنها را تحت عنوان مردم عراق به دم در اشرف آورده و به تعرض علیه مجاهدین مبادرت کند. این، در واقع ضد حمله خامنهای-مالکی در قبال حمایتهای جهانی از مجاهدین بود.
عدی خدران مزدور شناختهشده رژیم آخوندی در شهر خالص به کدخدایان روستاهای منطقه دستور داد هر یک باید ۱۰نفر را از روستای خود برای تظاهرات به اشرف ببرند و در ازای آن پول و غذا دریافت کنند؛ والا سهمیه ارزاق آنها قطع خواهد شد.
ضلع جنوبی اشرف ۲۰آذر ۱۳۸۹
نتیجهاین توطئه رژیم را همه بهچشم دیدند. جز مشتی مزدور کسی حاضر نشد در این نمایش مسخره شرکت کند و رژیم و مالکی مفتضح شدند. بسیار واضح است که در برابر حمایتهای گسترده مردم عراق از شهر اشرف، مثل بیانیه ۵ میلیون و ۲۰۰هزار عراقی و یا بیانیه ۴۸۰هزار اهالی دیالی، و در برابر حمایتهای گسترده بینالمللی از اشرف، مثل ۵هزار شهردار فرانسوی و پارلمان اروپا و پارلمانهای سراسر دنیا، چنین نمایش مسخره و رسوایی فاقد ارزش است.. جالب اینکه تعدادی جارچی در روستاهای اطراف اشرف به تبلیغ پرداخته بودند که روز ۲۰آذر، در ضلع جنوب اشرف گوشت و برنج مجانی توزیع میشود!
بیش از ده ماه شکنجه روانی ساکنان اشرف توسط مزدوران رنگارنگ وزارت اطلاعات با سرمایهگذاریها و فعالیتهای گستردهیی که گوشهیی از آن را شرح دادیم، با پایداری اشرفیها مفتضحانه درهمشکسته است. و همه طرف حسابهای عراقی و بینالمللی بهوضوح فهمیدهاند که رژیم در پوش خانواده یا جداشدگان از مجاهدین و یا مردم دیالی، میخواهد برای اخراج مجاهدین از اشرف زمینهسازی کند. اما امروز نتیجه رویارویی اشرف این دژ استوار پایداری مردم ایران در برابر اختاپوس بنیادگرایی حاکم بر میهنمان، بهوضوح دیده میشود تظاهرات اعتراضی اشرفیها در ۲۰آذر، در برابر مزدوران اعزامی به ضلع جنوبی اشرف، تازه از نتایج سحر بود.
«زمان آن فرا رسیده است که در منتهای عزت و افتخار، با چنگزدن به بالا بلندترین ریسمان شرف و ایستادگی که از پیامبر جاودان آزادی، اباالشهدا امام حسین آموختهایم، بهنام خدا و بهنام خلق قهرمان ایران، درسهای تازهیی از آزادگی و شرف به خامنهای و نوچه ولیفقیه در عراق و همچنین به سگهای زنجیری اطلاعات آخوندی که گرداگرد اشرف را با ۱۴۰ بلندگو فراگرفتهاند، ارائه کنیم. گفتهایم و تکرار میکنیم که موش ولایت اکنون در ورودی و اضلاع اشرف به تله افتاده است. مجاهدان آزادیستان اشرف بر حقوق خلق خود تا آخرین نفس استوارند و بر احقاق حقوق خود طبق قطعنامه پارلمان اروپا بههر قیمت پای میفشارند».
- مسعود رجوی -۲۰آذر ۱۳۸۹