دو مجاهد اشرفی دیگر سیرک شکست خورده خامنهای ـ مالکی و شکست توطئههای وزارت اطلاعات در ورودی اشرف را افشا کردند.
توجه شما را به اظهارات مجاهدان اشرفی بابک صفا و سیروس مرسل پور جلب میکنیم:
بابک صفا
با سلام، اسم من بابک صفاست و من مدت بیشتر از 15ساله که در شهر اشرف ساکن هستم. من با سازمان مجاهدین و مقاومت ایران در خارج کشور آشنا شدم و بعد از چند سال کار در انجمنها در کشور کانادا تصمیم گرفتم که به ارتش آزادیبخش بپیوندم و به عراق اومدم. اینم خیلی ضروری میدونم که به این نکته اشاره کرده باشم که پرافتخارترین و بهترین روزها و ایام زندگیم رو در مناسبات پویا، صمیمی و بسیار پاک مجاهدین گذروندم و از صمیم قلب خواستم این رو گفته باشم که خودم رو خاک پای تمام خواهران و برادران مجاهدم اینجا در اشرف میدونم.
اما اگه اجازه بدین من الآن میخواستم از فرصت استفاده کنم چند جمله به شما در رابطه با سیرکی که اخیراً مدت چند ماهه که جلوی درب اشرف توسط ایادی و مزدورای رژیم راه افتاده یه چند نکته رو در این رابطه بهتون گفته باشم.
اولا تا اونجایی که به ما مجاهدین برمیگرده ما هیچ خانوادهای به غیر از مردم ایران نداریم. خانواده ما همون پدر و مادرهایی هستن که از این زندان به اون زندان و از این گورستان به اون گورستان دنبال ردی از فرزندشون هستن.
من این نکته خودم رو اینطور براتون توضیح میدم که ببینید از نظر من عاطفه یک مداربندی داره. یک مدار از عاطفه بین فرد و خانوادهاش گره میخوره که خب بسیار قابل فهم و قابل احترامه و ضروریه که هر کس به این رابطه پایبند باشه. ولی وقتی که فرد میاد مسیر مبارزه رو انتخاب میکنه و تصمیم میگره که جون خودش رو فدای آرمان و مردمش بکنه دیگه مدار عاطفه اون بین خانواده خودش و خودش نمیتونه گره بخوره بلکه این مدار بسیار عمیقتر و مقدستر میشه چرا که با تکتک مردم ایران گره میخوره. من این رو بهرغم این به شما میگم که خانواده خودم طی این سالیان مشخصاً پدر و مادر خودم همیشه مایه سرفرازی و افتخار من بودن چرا که با من همسو بودن و همیشه من رو تشویق کردن اما تا اونجایی که به فرد خودم برمیگرده پدر من الآن مدت بیشتر از 22ساله که مقیم کشور کاناداست و تا اونجایی که من فهمیدم چند بار به سفارت عراق در کانادا مراجعه کرده که بتونه یک ویزای مسافرتی بگیره که بیاد اینجا دیدن من و خواهرم که اونم اینجا در اشرفه. ولی بهرغم چندبار مراجعه مقامات عراقی بهش جواب رد دادن و این ویزای مسافرتی رو بهشون ندادن. خب من سؤالم از این مقامات عراقی اینه که شما به این تناقض چطور جواب میدین؟ که وقتی که یکسری ایادی رژیم و یکسری اوباش میان جلوی درب اشرف و چند ماه اینجا میمونن که بعضیهاشون هم از همون کشور کانادا اومدن نیاز به گرفتن ویزا از هیچکس ندارن ولی به یک فرد برای یک ویزای مسافرتی چند روزه ویزا نمیده.
ظاهراً مزدورهای رژیم و ایادیش و نیروهای قدس برای انجام جنایتهاشون در عراق نیاز به گرفتن ویزا از هیچکس ندارن. رژیم برای چی دست به این کار میزنه فقط و فقط بهخاطر تحت فشار قرار دادن مجاهدین تحت پوش خانواده است. وگرنه مطمئن باشین که این مزدورا ایادی که لب درب اشرف هستن نه از عاطفه خانوادگی چیزی حالیشونه و نه از نظر من ذرهای شرف و غیرت دارن. وزارت اطلاعات آخوندی از نظر من فقط از روی استیصال و درماندگی میاد دست به یه همچین کاری میزنه.
نکته آخر و جمله آخرم هم که میخواستم بگم رو به ایادی و همین مزدورای رژیمه که الآن لب درب اشرف هستن. میخواستم بهشون بگم که اگر شما فکر کردین که با این کارهای کثیفی که دارین میکنین میتونین تأثیری روی ما بگذارین کور خوندین مطمئن باشید یقین کنید و شک نکنید که سرنگونی محتوم در انتظار شماست و اون روزه که بابت تمام این چپاولها و ظلم و ستم و آزار و اذیتی که به مردم ایران روا کردین همه حساب اینها رو از حلقوم تک تکتون بیرون میکشیم. پس وعده ما با شما در تهران با ارتش رهایی.
سیروس مرسلپور
با سلام خدمت همه شما هموطنان شریف آزاده در داخل و خارج میهن در بند و زنجیر. من سیروس مرسلپور یکی از مجاهدهای شهر اشرف هستم که یک سال پس از جنگ آمریکا و عراق سعادت و شرف پیوستن به ارتش آزادی در شهر اشرف قسمت و نصیبم شد. به اون خیلی میبالم و خدا رو صد هزار بار شاکرم. همینطور اضافه میکنم که در جریان حماسه فروغ ایران همین مزدورهای ولیفقیه طلسمشکسته به پام گلوله شلیک کردن که البته در این مورد گفتنی زیاده، از حماسههایی که خلق شد توسط مجاهدین اما از این فرصتی که سیمای آزادی در اختیارم قرار داده، میخوام در مورد موضوع دیگهای که نیاز هست، صحبت کنم.
جهت اطلاع شما در مورد سیرک موشهای ولایت در جلوی درب اشرف که حالا هفت ماهه که دم ولیفقیه توی تله افتاده و هیچ راه فراری هم نداره، رژیمی که در اون عنتر در لاف و گزافهای خودش دم از مدیریت جهانی میزنه، لابد جدیداً شنیدین که مدیریت سماوات و سیارات و فضا رو هم به اون اضافه کرده. چندی پیش شاید این خبرم شنیده باشین که ماهوارهای رو که مسافراش چند تا کرم و سوسک بودن به فضا پرتاب کرد اون ماهواره همین جا جلوی درب اشرف با مسافراش سقوط کرد و الآن همون مسافرا دستاندرکار سیرک سرنگونی ولایت در جلوی در اشرف هستن.
اما از جنبه دیگری اگر به این قضیه نگاه کنیم اونجاست که دژخیمان و مرکز تروریستی این رژیم در عراق، اذعان میکنه به کارگردانی این سیرک کثیف و ننگین اما هر روز که از موندن این مزدورها در جلوی درب اشرف میگذره و ضجه اونها رو ما میشنویم از قضا ما پی به اهمیت و جایگاه تعیینکننده و سرنوشت ساز اشرف در سرنگونی این رژیم میبریم و اینجاست که ما و بهطور خاص خود من میگم کهای کاش صدای این مزدوران به همه جای اشرف در همه اضلاع اشرف میرسید و شنیده میشد. چرا که عزم ما رو هرچه جزمتر و خشممون رو از این رژیم هر چی بیشتر میکنه اما این نکته رو هم در همین جا اضافه کنم که این رذالت پیشگیها که وزارت نجاست با سیرکش راه انداخته در اشرف، خشم و انزجار و عمومی جوامع بینالمللی و مردم عراق رو بهشدت برانگیخته و از طرف دیگر همون طور که میدونید در نقض صریح قانون انساندوستانه و قوانین حقوقبشری و کنوانسیونهای بینالمللی هستش. که البته این دیگه تعهد جوامع بینالمللی و بهطور خاص خود سازمان ملل هست و کشورهای عضوش که این موضوع رو تحت بررسی و پیگیری قرار بدن.
در پایان هم میخواستم رو به شما جوانان قیامآفرین و همرزم در داخل کشور بگم مطمئن باشین که این رژیم هر غلطی هم که بخواد بکنه از یک چیز هیچراه گریزی نداره و اونم سرنگونی سرنگونی سرنگونی.
توجه شما را به اظهارات مجاهدان اشرفی بابک صفا و سیروس مرسل پور جلب میکنیم:
بابک صفا
با سلام، اسم من بابک صفاست و من مدت بیشتر از 15ساله که در شهر اشرف ساکن هستم. من با سازمان مجاهدین و مقاومت ایران در خارج کشور آشنا شدم و بعد از چند سال کار در انجمنها در کشور کانادا تصمیم گرفتم که به ارتش آزادیبخش بپیوندم و به عراق اومدم. اینم خیلی ضروری میدونم که به این نکته اشاره کرده باشم که پرافتخارترین و بهترین روزها و ایام زندگیم رو در مناسبات پویا، صمیمی و بسیار پاک مجاهدین گذروندم و از صمیم قلب خواستم این رو گفته باشم که خودم رو خاک پای تمام خواهران و برادران مجاهدم اینجا در اشرف میدونم.
اما اگه اجازه بدین من الآن میخواستم از فرصت استفاده کنم چند جمله به شما در رابطه با سیرکی که اخیراً مدت چند ماهه که جلوی درب اشرف توسط ایادی و مزدورای رژیم راه افتاده یه چند نکته رو در این رابطه بهتون گفته باشم.
اولا تا اونجایی که به ما مجاهدین برمیگرده ما هیچ خانوادهای به غیر از مردم ایران نداریم. خانواده ما همون پدر و مادرهایی هستن که از این زندان به اون زندان و از این گورستان به اون گورستان دنبال ردی از فرزندشون هستن.
من این نکته خودم رو اینطور براتون توضیح میدم که ببینید از نظر من عاطفه یک مداربندی داره. یک مدار از عاطفه بین فرد و خانوادهاش گره میخوره که خب بسیار قابل فهم و قابل احترامه و ضروریه که هر کس به این رابطه پایبند باشه. ولی وقتی که فرد میاد مسیر مبارزه رو انتخاب میکنه و تصمیم میگره که جون خودش رو فدای آرمان و مردمش بکنه دیگه مدار عاطفه اون بین خانواده خودش و خودش نمیتونه گره بخوره بلکه این مدار بسیار عمیقتر و مقدستر میشه چرا که با تکتک مردم ایران گره میخوره. من این رو بهرغم این به شما میگم که خانواده خودم طی این سالیان مشخصاً پدر و مادر خودم همیشه مایه سرفرازی و افتخار من بودن چرا که با من همسو بودن و همیشه من رو تشویق کردن اما تا اونجایی که به فرد خودم برمیگرده پدر من الآن مدت بیشتر از 22ساله که مقیم کشور کاناداست و تا اونجایی که من فهمیدم چند بار به سفارت عراق در کانادا مراجعه کرده که بتونه یک ویزای مسافرتی بگیره که بیاد اینجا دیدن من و خواهرم که اونم اینجا در اشرفه. ولی بهرغم چندبار مراجعه مقامات عراقی بهش جواب رد دادن و این ویزای مسافرتی رو بهشون ندادن. خب من سؤالم از این مقامات عراقی اینه که شما به این تناقض چطور جواب میدین؟ که وقتی که یکسری ایادی رژیم و یکسری اوباش میان جلوی درب اشرف و چند ماه اینجا میمونن که بعضیهاشون هم از همون کشور کانادا اومدن نیاز به گرفتن ویزا از هیچکس ندارن ولی به یک فرد برای یک ویزای مسافرتی چند روزه ویزا نمیده.
ظاهراً مزدورهای رژیم و ایادیش و نیروهای قدس برای انجام جنایتهاشون در عراق نیاز به گرفتن ویزا از هیچکس ندارن. رژیم برای چی دست به این کار میزنه فقط و فقط بهخاطر تحت فشار قرار دادن مجاهدین تحت پوش خانواده است. وگرنه مطمئن باشین که این مزدورا ایادی که لب درب اشرف هستن نه از عاطفه خانوادگی چیزی حالیشونه و نه از نظر من ذرهای شرف و غیرت دارن. وزارت اطلاعات آخوندی از نظر من فقط از روی استیصال و درماندگی میاد دست به یه همچین کاری میزنه.
نکته آخر و جمله آخرم هم که میخواستم بگم رو به ایادی و همین مزدورای رژیمه که الآن لب درب اشرف هستن. میخواستم بهشون بگم که اگر شما فکر کردین که با این کارهای کثیفی که دارین میکنین میتونین تأثیری روی ما بگذارین کور خوندین مطمئن باشید یقین کنید و شک نکنید که سرنگونی محتوم در انتظار شماست و اون روزه که بابت تمام این چپاولها و ظلم و ستم و آزار و اذیتی که به مردم ایران روا کردین همه حساب اینها رو از حلقوم تک تکتون بیرون میکشیم. پس وعده ما با شما در تهران با ارتش رهایی.
سیروس مرسلپور
با سلام خدمت همه شما هموطنان شریف آزاده در داخل و خارج میهن در بند و زنجیر. من سیروس مرسلپور یکی از مجاهدهای شهر اشرف هستم که یک سال پس از جنگ آمریکا و عراق سعادت و شرف پیوستن به ارتش آزادی در شهر اشرف قسمت و نصیبم شد. به اون خیلی میبالم و خدا رو صد هزار بار شاکرم. همینطور اضافه میکنم که در جریان حماسه فروغ ایران همین مزدورهای ولیفقیه طلسمشکسته به پام گلوله شلیک کردن که البته در این مورد گفتنی زیاده، از حماسههایی که خلق شد توسط مجاهدین اما از این فرصتی که سیمای آزادی در اختیارم قرار داده، میخوام در مورد موضوع دیگهای که نیاز هست، صحبت کنم.
جهت اطلاع شما در مورد سیرک موشهای ولایت در جلوی درب اشرف که حالا هفت ماهه که دم ولیفقیه توی تله افتاده و هیچ راه فراری هم نداره، رژیمی که در اون عنتر در لاف و گزافهای خودش دم از مدیریت جهانی میزنه، لابد جدیداً شنیدین که مدیریت سماوات و سیارات و فضا رو هم به اون اضافه کرده. چندی پیش شاید این خبرم شنیده باشین که ماهوارهای رو که مسافراش چند تا کرم و سوسک بودن به فضا پرتاب کرد اون ماهواره همین جا جلوی درب اشرف با مسافراش سقوط کرد و الآن همون مسافرا دستاندرکار سیرک سرنگونی ولایت در جلوی در اشرف هستن.
اما از جنبه دیگری اگر به این قضیه نگاه کنیم اونجاست که دژخیمان و مرکز تروریستی این رژیم در عراق، اذعان میکنه به کارگردانی این سیرک کثیف و ننگین اما هر روز که از موندن این مزدورها در جلوی درب اشرف میگذره و ضجه اونها رو ما میشنویم از قضا ما پی به اهمیت و جایگاه تعیینکننده و سرنوشت ساز اشرف در سرنگونی این رژیم میبریم و اینجاست که ما و بهطور خاص خود من میگم کهای کاش صدای این مزدوران به همه جای اشرف در همه اضلاع اشرف میرسید و شنیده میشد. چرا که عزم ما رو هرچه جزمتر و خشممون رو از این رژیم هر چی بیشتر میکنه اما این نکته رو هم در همین جا اضافه کنم که این رذالت پیشگیها که وزارت نجاست با سیرکش راه انداخته در اشرف، خشم و انزجار و عمومی جوامع بینالمللی و مردم عراق رو بهشدت برانگیخته و از طرف دیگر همون طور که میدونید در نقض صریح قانون انساندوستانه و قوانین حقوقبشری و کنوانسیونهای بینالمللی هستش. که البته این دیگه تعهد جوامع بینالمللی و بهطور خاص خود سازمان ملل هست و کشورهای عضوش که این موضوع رو تحت بررسی و پیگیری قرار بدن.
در پایان هم میخواستم رو به شما جوانان قیامآفرین و همرزم در داخل کشور بگم مطمئن باشین که این رژیم هر غلطی هم که بخواد بکنه از یک چیز هیچراه گریزی نداره و اونم سرنگونی سرنگونی سرنگونی.