728 x 90

لغو محاصره اشرف,خانواده اشرفيان در داخل كشور,دخالت

روشنگری یک مجاهد اشرفی دیگر درباره سیرک رسوای خامنه‌ای مالکی در ورودی اشرف

-

سیرک مشترک خامنهای -مالکی در ورودی اشرف
سیرک مشترک خامنهای -مالکی در ورودی اشرف
حجت ابراهیمی، از مجاهدان اشرف، جنایات دژخیمان خامنه‌ای علیه خانواده‌های مجاهدین و سیرک مفتضح مالکی و مزدوران اطلاعات آخوندی را افشا کرد.

حجت ابراهیمی:
با سلام و درود به حامیان مقاومت و اشرف‌نشانان در داخل و خارج ایران، که صدای پر آوازه اشرفیان هستند.
همان‌طوری‌که مطلع هستید، از هفت ماه پیش خامنه‌ای، خلیفه شاخ‌شکسته، در اشتراک عمل با مالکی، دولت تاریخ در رفته، یک سیرک مشترک مشمئزکننده را در ورودی اشرف راه انداختند . آنها مدعی هستند که خانواده مجاهدین هستند و با معرکه‌گیری و تعزیه‌گردانی به‌زبان فارسی و عربی، اشک تمساح آخوندی برای عواطف خانوادگی می‌ریزند. در یک کر نامتوازن و به‌هم ریخته هنوز ”آوای وحش - وای عاطفه“ تمام نشده خواهان اعدام مجاهدین و بریدن زبان ساکنان اشرف و به آتش کشیدن اشرف می‌شوند. از سربازان گمنام و بدنام خامنه‌ای و مالکی به‌خاطر کشتار مجاهدین در ۶ و ۷مرداد ۸۸ تشکر و تقدیر می‌کنند. رویای گسترش ارتش اسلامی ۲۰میلیونی خمینی را در عراق تبلیغ می‌کنند. از آن‌جایی که این موضوع به‌نحوی به من هم برمی‌گرده، خواستم توضیحاتی خدمت بینندگان عزیز عرض کنم.

یکی از برادرزاده‌های من جهت ملاقات با من وارد عراق شده بود که توسط عوامل عرب‌زبان رژیم دستگیر و به ۵سال و نیم در زندان عراق محکوم شد. حالا بعداً مفصل‌تر سر این توضیح میدم. مقدمتاً می‌خوام اینو بگم، دشمنی گردانندگان رژیم خمینی با خانواده مجاهدین به سال ۵۸ برمیگرده. آن موقع با راه‌اندازی دستجات چماقداری در جلوی خانه و محل کار و کسب مجاهدین شعار مرگ بر منافق سر می‌دادند و خانواده و هواداران مجاهدین را مجروح و مضروب می‌کردن تا از راهی که انتخاب کرده بودند، برگردند. وقتی به این هدف و دسیسه‌های رژیم خمینی، مجاهدین نه می‌گفتند، قاضی شرع، حاکمان ضدشرع، کارشان رو شروع می‌کردند و با اخراج از تحصیل و کار، مجاهدین را از حداقل حقوق اجتماعی محروم می‌کردند. من از سال ۶۰ در زندانهای اوین و آذربایجان شاهد صدها نمونه بودم که پدر و مادر و اعضای خانواده مجاهدین را صرفاً به‌دلیل نسبت خانوادگی، اعدام، شکنجه و زندانی کرده بودند. پدر مجاهد ابراهیم‌زاده به جرم مجاهد بودن، به جرم پدر مجاهد بودن، اعدام شد. پدر مجاهد شهید ناصر موسوی کوهساره درسن ۸۲سالگی و عمویش ۸۰ساله به جرم نسبت پدری، ۸سال زندان در زندان اردبیل تحت شکنجه وحشیانه قرار گرفتند. وقتی در آستانه شهادت بودند، آنها را آزاد کردند ولی در مدت کوتاهی به‌دلیل عوارض زندان و شکنجه هر دو جان باختند. گروگانگیری اعضای خانواده مجاهدین هم‌چنان ادامه داره. درسال ۶۰ دو برادر مرا که زندگی عادی داشتند، فقط به جرم نسبت خانوادگی با من دستگیر و شکنجه می‌کردند. تا دستگیری خودم در بهمن‌ماه ۱۳۶۰ هم‌چنان در زندان بودند. در سال ۶۱ مادر ۶۵ساله مرا فقط به جرم نسبت مادری با من دستگیر و ۸سال زندان دادند. در طی مدت زندان بارها در محل فرماندهی سپاه پاسداران و شکنجه‌گاه موسوم به زندان دادگاه، مادرم را جلوی چشم من شکنجه می‌کردند و یا مادرم را وادار می‌کردند که به شکنجه‌های من نظارت کنه. تا از این طریق مجاهدین و خانواده را از راهی که انتخاب کرده بودند، منصرف کنند. این جنایتها هم‌چنان ادامه داره. پس از پیوستن من و برادرم به ارتش آزادی‌بخش، تنها برادر باقیمانده در پیش خانواده‌مون که سرپرستی مادر پیرم هم برعهده داشت، وزارت اطلاعات هر از چندگاه می‌گرفت می‌برد تحت شکنجه و از او تحت عنوان گروگان می‌خواست استفاده کنه تا ما اشرف را ترک کنیم. وقتی برادرم تن به این ذلت و خواری نداد و از آرمان مجاهدین دفاع کرد، در سال ۷۸ توسط وزارت آدمکشان در قتلهای زنجیره‌یی، علیرضا ابراهیمی را به شهادت رساندند. خمینی خون زن، فرزند، شوهر، پدر، پدربزرگ، مادر، مادربزرگ، عمو، عمه، دایی، خاله، خون همه اینها رو مباح شمرد و جانشینانش نیز همین کار رو می‌کنند و به همین کار ادامه میدن. بجاست یاد کنم از دوستان و همرزمان سابقم که مدتهای مدیدی در اوین و در زنجیر با هم بودیم، برادرانم جعفر کاظمی، علی صارمی، محمدعلی آقایی و دانشپور‌مقدم که این بار فقط به جرم دیدار خانوادگی در اشرف و شرکت در مراسم شهدای ۶۷ به اعدام محکوم کردند، ولی آنها مثل سال ۶۰ باز هم خروشیدند که:
هرگز دل ما ز خصم در بیم نشد، در بیم ز صاحبان دیهیم نشد
ای جان به فدای آن‌که در پیش دشمن، تسلیم نمود جان و تسلیم نشد

در حال حاضر هم صدها خانواده مجاهدین در زندان و شکنجه‌گاه و در صف اعدام هستند. در زمستان ۸۷ دایی من به نام شمس‌الدین مهدیزاده به همراه خانمش برای ملاقات ما به اشرف اومد. پس از برگشت به ایران ۸نفر از اعضای این خانواده توسط وزارت اطلاعات آخوندی دستگیر و مدتها از اونها خبری نبود و تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار داشتند.
پس از این دستگیریهایی که در خانواده ما اتفاق افتاد، یکی از برادرزاده‌هام به نام وحید ابراهیمی که مهندس کشاورزی است، برای ملاقات ما وارد عراق میشه. در عراق توسط عوامل عرب‌زبان رژیم دستگیر و به زندان بغداد منتقل میشه، در زندان بغداد، تروریستهای وابسته به سفارت رژیم توی زندان سراغ وحید ابراهیمی میرن از وی می‌خواهند که بر علیه اشرف و خانواده خودش موضع‌گیری کنه و تصریح می‌کنن که شرط آزادی تو از زندان همینه که بر علیه مجاهدین شهر اشرف موضع‌گیری کنی، برادرزاده‌ام تن به این کار ننگین نمی‌ده. عوامل رژیم با بکارگیری عوامل خود در دستگاه قضایی عراق، وحید ابراهیمی را بدون داشتن وکیل، بدون داشتن حق دفاع از خود، بدون اطلاع خانواده و فرزندانش، به ۵سال و نیم محکوم می‌کنه و به زندان العماره عراق می‌فرسته. عجیب‌تر این‌که هنوز به زندان العماره عراق نرسیده، عوامل تروریست رژیم در کنسولگریهای جنوب در داخل سلول به سراغ وحید ابراهیمی میرن و ضمن تهدید و تطمیع بهش به صراحت میگن که اگر بر علیه خانواده خودت در اشرف و بر علیه ساکنان اشرف موضع‌گیری نکنی، تو را به ایران استرداد و حکم اعدام و شکنجه و اینها در انتظاره. برادرم، برادر زاده‌ام وحید ابراهیمی، توی زندان مخالفت می‌کنه، اونجا تهدید می‌کنن، علناً در پیش سایر زندانیان بهش گفتن اگه تن به این کار ندهی، اگه خواسته‌های ما را قبول نکنی، زندان العماره عراق را بدتر از اوین خواهیم کرد برات. خب وقتی قاضی صلواتی حکم جمعی اعدام هواداران و خانواده‌های آنها را در تهران صادر می‌کنه، عوامل رژیم هم در اعمال فشار و تأثیرگذاری بر دستگاه قوه قضاییه عراق، قاضی صلواتیهای عراقی را اینطوری بر علیه ساکنان اشرف به‌کار می‌گیره و بازیچه خود قرار میده. هر قاضی شریف و مستقل هم نخواهد به مطامع رژیم آخوندی تن بده، با بمب کنار جاده‌یی، خودش و خانواده‌اش رو تهدید می‌کنن و به قتل میرسونن. بی‌جهت نیست که تروریست کهنه‌کار و سفیر نورسیده رژیم به بغداد، سرتیپ پاسدار حمید دانایی‌فر در مصاحبه در ۱۹مرداد ۸۹ به صراحت اعلام می‌کنه که عراقیان ملی و شریف رو دستگیر و محاکمه خواهیم کرد و هر کسی که ادعا کنه یا بگه که رژیم خمینی در عراق دخالت می‌کنه، با محاکمه و دستگیری مواجه خواهد شد. و به‌جا بود که نیروهای ملی و مستقل عراقی صداشون بر اومد گفت بابا این‌جا کشور عراقه، ایران تحت حاکمیت ولی‌فقیه نیست که همزمان نیروهای ملی عراقی را تهدید به دستگیری و محاکمه می‌کنید و ساکنان اشرف را به‌دار و تازیانه و زندان تهدید می‌کنید. در خاتمه صحبتهایم به مزدوران وزارت اطلاعات که با ترس وحشت تمام همین برنامه‌های سیمای آزادی را مانیتور می‌کنن، اعلام می‌کنم که به‌عنوان یک اشرفی و پیام یک اشرفی به خامنه‌ای، خلیفه شاخ‌شکسته و مخمور بگوییم تو که مدعی ولایت بر زمین و زمان هستی، تو که مدعی هستی عقبه‌های استراتژیکی تو از اندرونی بیتت تا آنسوی اقیانوس‌ها کشیده شده، تو که مدعی هستی پاسدار هزارتیرت ادعای مدیریت جهانی رو داره، پس قاعدتاً نبایستی از یک گروهک که از سی سال پیش میگویی ۹۵درصد آنها از بین رفته، احساس ترس و بیم و واهمه داشته باشی. پس بیایید برای یک بار و فقط برای یک روز اعلام کن کسانی که دوستدار مجاهدین هستند، به همراه اعضا و خانواده‌هاشون می‌توانند ازساکنین اشرف ملاقات و دیدار کنند، در آن روز شکنجه و اعدام و کشتار نخواهد بود. قطعاً یقین بدان همون روز، روز سرنگونی و سربه‌نیست شدن تو و رژیمت هست، برای ما مسجله که تو و رژیمت از این ناپرهیزیها نخواهی کرد و به همین خاطر ارتش آزادی‌بخش تنها هماورد تو برای چنان روزی آماده شده و با تمام توان می‌گوید بیا، بیا و بیا.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7531d90c-1059-4688-a7c2-f9b163deb0e4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات