در جریان درگیری باندهای درونی رژیم آخوندی، عباس پالیزدار دبیر هیات تحقیق و تفحص از دستگاه قضاییه آخوندها گوشهیی از دزدی های سرسام آور بالاترین سران رژیم آخوندی نظیر رفسنجانی، ناطق نوری، واعظ طبسی، عسگر اولادی، محمد یزدی، امامی کاشانی، خزعلی و مواردی از تسویه حساب های جنایی در درون حکومت آخوندی را برملا کرد و نشان داد که تمامی درگیریهای درون- باندی رژیم برسر چپاول بیشتر و برای قدرت بیشتر است.
در اعتراف دبیر هیأت تحقیق و تفحص از دستگاه قضاییه آخوندها از جمله به تصاحب صادرات چوب جنگلهای شمال توسط حمید یزدی فرزند آخوند یزدی. دریافت صدها دستگاه خودرو از شرکت ایرانخودرو توسط ناطق نوری، 1100 مورد قاچاق کالا از فرودگاه پیام توسط فردی از سوی ناطق نوری حمایت می شد ، تصاحب 12 معدن از جمله معدن ذغال سنگ طبس توسط واعظ طبسی نماینده خامنه ای در استان خراسان و تصاحب یک سوم جزیره کیش توسط خانواده رفسنجانی اشاره شده است. به بخش هایی از این اعترافات که در دانشگاه بوعلی سینای همدان صورت گرفته است، توجه کنید:
متن پیاده شده سخنرانی عباس پالیزدار:
چرا ما نمی توانیم با مفاسد اقتصادی برخورد کنیم چون سران بزرگ مملکت در این رابطه دخیل هستند. اگر به خواهم فقط چند پرونده کوچک مفاسد اقتصادی را بگویم آنوقت می بینید که چه مصیبتی کشور را گرفته است و به خاطر بعضی مسایل رهبر باید به صورت سربسته به مردم بگوید که در کشور چه خبر است.
کسانی که به عنوان مفسد اقتصادی در کشور در حال فعالیت هستند تحت حمایت شاهرودی رئیس قوه قضاییه قرار دارند. وقتی طی ۱۶ سال گذشته پرونده هایی از مفاسد اقتصادی بررسی شده و مدیران به دادگاه معرفی و دادگاه حکم ۵ ریال ۱۰ ریال برای متهمان داده، ببینید چه مصیبتی بر سر کشور آمده است.
پرونده شهرام جزایری هم که مطرح شد، مانند هزاران پرونده مفاسد اقتصادی دیگر است، ولی چون شهرام جزایری اسامی یکسری مفاسد اقتصادی و افراد وابسته را اعلام کرد مورد ضرب و شتم قرار گرفت چرا که منافع بسیاری از علما و سران به خطر افتاده بود.
در حال حاضر ۱۲۳ پرونده مفاسد اقتصادی کشور در کمیته تحقیق و تفحص مجلس در دست بررسی است ولی اگر به خواهیم پرونده واقعی مفاسد اقتصادی را بیان کنیم، اصلا نمی توانیم باور کنیم.
خلاصه ما فجایعی که اتفاق افتاده در جمهوری اسلامی را دیدیم. خلاصه دیدم که یک آقایی آمده و نامه زده که پسرش معلول جسمی است. گفته میخواهم یک مؤسسه توانبخشی بزنم که پسرم هم برود در آن مؤسسه توانبخشی، دم دست خودم باشد. ۱۰۰ تا، ۲۰۰ تا، ۳۰۰ تا معلول را نگهداری کنیم در آنجا، پسرم هم مسئول آنها باشد. گفتند: باشد، خدا پدرت را بیامرزد. مؤسسه را که ثبت کرده و کارش را استارت زده، نامه زده به آقای [.] گفته که من ساپورت نیاز دارم، نمیتوانم خرج کنم که، باید نظام به ما کمک کند. چهکار کنیم؟ فلان معدن را، معدن سنگ دهبید فارس را بدهید به این آقا. آقا این سنگ مرمر بهترین سنگ مرمر دنیاست، ؟ بله، بدهیدش به من. معامله انجام شد و این معدن را به این آقا واگذار کردند. دوباره بعد از یک مدت گفت آقا این معدن کافی نیست، معدن [.] زنجان را هم بدهید به ما. چهار تا را که ما پیدا کردیم، چهار تا معدن را یک آقایی از علما گرفته، که مردم هم پشتش نماز میخوانند متأسفانه.
[یکی از حاضر خواستار اعلام اسم فرد میشود اگر اجازه بدهید، اعتراض جمعی دانشجویان. گفت؛ من چند موردی را اسامیاش را میگویم. این یکی که عرض کردم، آقای امامی کاشانی است.
در اعترافات دبیر هیأت تحقیق و تفحص از دستگاه قضاییه آخوندها که به منظور تسویه حساب با باندهای رقیب صورت گرفته، آمده است:
عرض شود خدمتتان که، یک دانشکدهای را رفتهاند از مقام معظم رهبری اجازهاش را گرفتهاند که برای خواهران دانشکده علوم قضایی میخواهیم بزنیم در قم. چیز خوبی است که خواهران هم در آن فضا حضور داشته باشند، اگر متهمی از خواهران [بود] از او بازجویی کنند و از این حرف های اینطوری. خلاصه نظر آقا را گرفتند که این دانشکده تأسیس شود. آقا استقبال کردند و مجوز صدور دانشکده را دستورش را دادند. مؤسسه این دانشکده بلافاصله بعد از گرفتن مجوز رفتند دنبال ساپورتهای مالیاش. نوشتند،جناب آقای نعمتزاده، محبت فرمایید در جهت حمایت از تأسیس این دانشکده، کارخانه لاستیک دنا را کارشناسی کنید جهت این دانشکده. آورند کارشناسی رسمی دادگستری را، چون آقایانی که این مؤسسه را تأسیس کرده بودند در دستکاه قضایی هم بودند، آن کارشناسان رسمی دادگستری هم میترسیدند که قیمتی تعیین کنند که به اینها بر بخورد، حتما باید قیمتی میگفتد که خوش به حال اینها بشود. زدند ۱۲۶ میلیارد. در صورتی که ما معتقدیم ۶۰۰ میلیارد هم بالاتر بود. تازه، ۱۲۶ میلیارد که ویلاهایش در شمال را نزدهاند، اصلا در آمار نیاوردهاند، زمینهای شیرازش را در آمار نیاوردهاند، پول نقد موجود در حسابش را هم در آمار نیاوردهاند، این طوری به ۱۲۶ میلیارد واگذاری کردند.
این که عرض کردم لاستیک دنا، مال آقای یزدی بود - آقای محمد یزدی رئیس قوه قضاییه در زمان ریاستش و آقای محمدعلی شرعی نماینده خبرگان استان قم.
مجددا آقای یزدی برمیدارد می نویسد که جناب آقای فروزش، حمید ما بیکار است! ترتیبی اتخاذ فرمایید که از جنگلهای شمال جهت صادرات چوب بهرهمند گردد. آقای حمید یزدی، پسر آقای یزدی، مدیرکل حوزه ریاست قوه قضاییه بود در آن مقطع. و متأسفانه جنگلهای شمال را [این طوری] به تاراج بردند و رفتند.
عباس پالیزدار در ادامه جدال باندی علیه چپاولگران رقیب، افزود:
ایران خودرو میآید به دستگاه قضایی اعلام میکند که ما به همه قاضیها ماشین [کارشناسی] میدهیم، ماشین پرشیا میدهیم و زیر قیمت. خب چجوری؟ این ماشین کارشناسی است، ما هم تشخیص میدهیم که اینها را ۸ تومان، ۹ تومان بدهیم. دیدیم که کارخانه ایران خودرو بدون هیچ ضابطهای به قضات قوه قضاییه ماشین پرشیا به نصف قیمت داده، بقیهاش را هم به اقساط، خیلیها هم که ماشین به نامشان شد قسطها را هم نپرداختند. همین بذل و بخششها باعث شد صدای خیلیهای دیگر در بیاید، از همین نهادها و بنیادها. مثلا بنیاد نهجالبلاغه ، که گفتند ۵۰۰ دستگاه بهاش بدهید آقا! دید که بدش نمیآید، گفت ۵۱۷ تا دیگر هم بدهید. بنیاد نهج البلاغه کی هست؟ علی اکبر ناطق نوری، حسین دینپرور، معزی، عسگراولادی، رفیق دوست. یا مثلا میآیند میدهند به باشگاه پرسپولیس. باشگاه پرسپولیس کیست؟ آقای عابدینی. ۲۰۰۰ دستگاه بهشان بدهید. بنیاد دیگری به نام همگرایی اندیشه ، کیست این بنیاد؟ آقای فلاحیان، آقای علم الهدی، آقای X و Y، تعاونی وزارت کشور، ۲۰۰۰ دستگاه [گرفتند آنها هم] . [یا] صنایع هوافضای وزارت دفاع، فلان قدر. موشک کروز، فلان قدر. حوصله خواندن همهاش را ندارم، یک لیست ۳۰ تایی از اینها هستند که این ماشینها را زیر قیمت به آنها واگذار کردند. کدام ماشینها؟ ماشین کارشناسی؟ نه، به اسم کارشناسی. شروعش با ماشین کارشناسی وارد شد، بعد ماشین صفر کیلومتر میآوردند میدادند به آقایان، به اسم کارشناسی. جالب است که آن ۹-۸ میلیون را هم پول نقد نمیگرفتند ها، از دم قسط. باز جالب است بدانید که چون اینها هم کار سرشان میشد، دو سه قسط را میدادند و بقیهاش را نمیدادند.
وی درباره گوشهیی از دزدی های آخوند طبسی نماینده خامنهای در آستان قدس رضوی و ناطق نوری مشاور ولی فقیه نیز گفت:
به خواهم وقت شما را با این موارد بگیرم، زیاد است. مثلا معدن ذغال سنگ طبس، دوازده تا از معادن در استان خراسان توسط آقای واعظ طبسی. پرونده المکاسب مال پسر آقای واعظ طبسی است.
در پرونده قاچاق کالا از فرودگاه پیام، قاچاقچی بزرگ فرودگاه پیام هزار و صد پرونده قاچاق کالا دارد، اما هنوز موفق به بازداشتش نمیشویم، چرا که تحتالحمایه آقای ناطق نوری است. در مورد سلطان شکر و مافیای شکر هم باید بگویم که آقای مدلل، داماد یکی از علمای بزرگ بوده است. مدلل با همکاری شخصی به نام محمدرضا یوسفی اقدام به این کار میکردند که پس از رو شدن فعالیتشان حاضر شده بودند ۷۰۰ میلیارد تومان برای مختومه شدن این پرونده بپردازند.
در مورد قاچاق سیگار، اساسا تولید و قاچاق سیگار تولید توتون ایران را فلج کرده و کارگران این کارخانهها را بیکار کرده.
در پاسخ به سؤالی درباره سقوط هواپیمای کاظمی، گفت: این پرونده را من بررسی نکردهام، اما طبق آنچه از شواهد پیداست، میتوان ماجرا را عمدی داشت و دست یکی از سران وقت سپاه در آن دخیل بود. ما دو سقوط هواپیما داشتیم. یکی شهید کاظمی و دیگری شهید دادمان. در مورد دادمان ماجرا عمدی بود، پروندهای هزار صفحهای این را میگوید.
عباس پالیزدار عضو هیأت تحقیق و تفحص از دستگاه قضاییه آخوندها گوشهیی از فساد رفسنجانی و خانوادهاش را برملا کرد و گفت:
درباره مفاسد اقتصادی آقای هاشمی رفسنجانی و خانوادهاش هم، آن قدر مفاسد اقتصادی این خانواده زیاد است که اصلا قابل گفتن نیست. اما یکی از مفاسد اقتصادی این خانواده که میلیاردها دلار [بوده] از محل عدم پرداخت عوارض به دولت [بوده و] پول را بالا کشیدند، واردات خودروی دوو بود. یک سوم جزیره کیش، پارک جنگلی در شمال [؟] را هم باید از دیگر مفاسد اقتصادی خانواده هاشمی بیان کرد.
در حال حاضر اسطبل اسب های دختر هاشمی فقط روزی ۱۰۰ هزار تومان پول هندوانههایی است که برای اسبها می ریزند. شرکت نفتی این خانواده به همراه عمه خانم یعنی خواهر هاشمی در کانادا هم که دیگر قابل گفتن نیست.
پسر وسطی هاشمی به نام مهدی که در سازمان مدیریت بهینه سوخت مدیریت میکرد، با استخدام زیباترین دختران از آنها چه سوء استفادههایی که نمیکرد و بعدا که فیلم از اتاق او کشف شد عمق کثیفکاریهای او مشخص شد.
<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b2c46d5a-5397-4038-8352-3c83704a8ac2"></iframe>