اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت
اطلاعیه دبیرخانه شورا
اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت در روزهای ۲۳و ۲۴دی ۱۳۹۶با حضور رئیسجمهور برگزیده شورا برگزار شد.
خانم رجوی در سخنان افتتاحیه خود پس از خوشآمد گفتن به اعضای شورا و ناظرانی که در نخستین روز اجلاس شرکت داشتند، به مردم بهپاخاسته ایران و قیام شکوهمند سراسری درود فرستاد و گفت:
در آغاز اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت، درود میفرستیم به قیامآفرینان دلیر که در ۱۴۲شهر ایران برای سرنگونی رژیم ولایتفقیهبهپاخاستهاند.
به شهیدان سرفراز قیام، به هزاران جوانی که دستگیر شدهاند و مورد توهین و آزار و شکنجه پاسداران خامنهای قرار گرفتهاند و بهویژه به زنان و دختران جسوری که در این قیامها و در مقابله با رژیم و عوامل سرکوبگرش فعال و پیشتاز بودهاند، درود میفرستیم و برای تجلیل از قیامکنندگان بیباک و ادای احترام به شهیدان یک دقیقه کف میزنیم.
خانم رجوی افزود: قیام ایران چند حقیقت مهم را به همه نشان داد.
اثبات شد که جامعه ایران لبریز از اعتراض و عصیان علیه حاکمیت آخوندهاست و همچنان که پیش از این، بارها گفته بودیم، قیامهای کمین کرده در دل این جامعه برای سرنگونی آخوندها بیتابی میکنند.
در این قیام باز هم اثبات شد که رژیم در منتهای ضعف و بیثباتی است.
اثبات شد که با وجود سرکوبهای وحشیانه، بروز قیامها در ابعاد سراسری کاملاً امکانپذیر است.
اثبات شد که نیروی از خود گذشتهیی در سراسر ایران وجود دارد که برای بهپاخاستن و خلق چنین قیامهایی آماده است؛ و چنان که مسعود گفت: «از جرقه حریق برخاسته است و همگان هزار کانون شورشی را در جای جای میهن اسیر و اشغال شده بهچشم میبینند».
بله، اثبات شد که رژیم، در ترس از همین قیامها، بهجنگ و کشتار در سوریه و سایر کشورهای منطقه پناه برده است؛ و قدرتنماییهای دروغین این رژیم، از جمله اعزام نیرو به کشورهای منطقه، سرپوش بحرانزدگی همین رژیم در داخل ایران و عجزش از حل مسایل داخل ایران است.
اثبات شد که مردم ایران از هردو جناح رژیم بیزارند و قیام ایران نمایش اصلاح طلبی قلابی و اعتدال شیادانه را به زبالهدان انداخت؛ و همچنان که گفته بودیم، اثبات شد که رژیم ولایت فقیه در مرحله سرنگونی است».
بحثهای پیش از دستور و بخش عمده دستور کار اجلاس دو روزه شورا بر روی قیام سراسری که روز پنجشنبه ۷دی در مشهد و چند شهر دیگر خراسان فوران کرد و به سرعت به ۱۴۲شهر در سرتاسر خاک میهن گسترش یافت، تمرکز داشت.
در این بحثهای فشرده، اعضای شورا به رخدادها، ویژگیها، زمینهها و پیامدهای قیام پرداختند. فصلمشترک و قدر مسلم بحثها در این خلاصه میشد که قیامهای شکوهمند دیماه ۹۶در طی دوهفته چنان تحولی در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران پدید آورده که دیگر نه جامعه ایران، نه رژیم حاکم، نه روابط این رژیم با منطقه و جهان، به شرایط قبل از این قیامها- که از سوی محققان صاحبنظر واجد مشخصههای «یک انقلاب کامل» توصیف شده است ـ برنخواهد گشت.
در بحثهای اجلاس، همچنین نکات محوری زیر مورد تأکید قرار گرفت:
قیام مردم ایران، که انفجار نارضایتی مردم به ستوه آمده از فقر و بیکاری و گرانی که ناشی از تعرضهای فزاینده حاکمیت به معیشت و زندگی روزمره مردم بود، با شتابی شگفتانگیز خصلت سیاسی و انقلابی خود را بر ضدتمامیت نظام ولایت فقیه بارز کرد و با شعارهای «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی» و «آخوندها حیا کنید مملکت را رها کنید»، تمامیت استبداد دینی را در سراسر میهن اشغال شده درهم کوبید.
توفان قیامها، همه سیاستها و نظریه پردازیهای اصحاب مماشات و استحاله و مذاکره و مفاهمه با دیکتاتوری مذهبی و تروریستی را -که در طی سالیان، بهمنظور توجیه معامله با قاتلان و غارتگران حاکم بر میهن ما عرضه و بازتولید شده است - درهم پیچید و موقعیت انقلابی جامعه ایران و ضرورت سرنگونی استبداد دینی را بهعنوان تنها راهحل واقعی و ضروری، به اثبات رساند؛ همان حقیقتی که شش ماه پیش در گردهمایی بزرگ مقاومت در تیرماه گذشته، مریم رجوی آن را در این عبارت خلاصه کرده بود: «سرنگونی این رژیم ضروری است، سرنگونی این رژیم در دسترس است و برای آن یک آلترناتیو دموکراتیک وجود دارد».
در قیام سراسری دیماه ۹۶، که آشکارا برآمد تضاد آشتیناپذیر بین مردم و حاکمیت بود و برخلاف قیامهای سال ۸۸هیچکدام از دو جناح حاکمیت در آن جایی نداشت؛ همه بازارگرمیهای مربوط به ثبات داخلی، پایگاه اجتماعی و قدرت منطقهیی رژیم و همه دعاوی مربوط به بهبود اوضاع بعد از توافق اتمی و انکار آمادگی جامعه ایران برای انقلاب و سرنگونی، فروریخت و مردم و جوانانبهپاخاسته ایران، با وضوح هرچه تمامتر، پایان ماجرای اصلاحطلب و اصول گرا در فاشیسم تبهکار مذهبی را اعلام کردند.
تندر قیام و بالا گرفتن شعارهای «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی» ظرف کمتر از ۶ماه پس از شروع در دور دوم ریاستجمهوری روحانی، نشان داد که نمایش انتخاباتی نظام ولایت فقیه و جنگ قدرت و غارت بین «جلاد و شیاد» و انواع کاندیداهای خودی و نخودی سرسپرده و معتقد و ملتزم به ولایت فقیه- که علاوه بر این باید از فیلتر شورای نگهبان تحتامر دیکتاتور مطلقالعنان هم رد شوند -و تمامی رقم سازیهای قلابی آن فاقد کمترین ارزش و اعتبار است.
به این ترتیب، طرح و برنامههای ارتجاعی- استعماری، که یک روی سکه آن انکار جنبش مقاومت مردم ایران برای احراز حاکمیت مردم، و روی دیگرش، حفظ نظام منفور ولایت فقیه است؛ در برابر قیامی که تمام خاک پاک ایران را از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور فراگرفت، شکستی مفتضحانه و جبرانناپذیر را پذیرا شد.
این همبستگی و اتحاد ملی، که با نقشآفرینی و همصدایی همه اقشار و همه ملیتها و همه مذاهب و همه نسلهای ایران زمین، رو در روی رژیم ایران سوز ولایت فقیه شکل گرفت، جوسازیهای آخوند پسندی را که مدعی است قیام و سرنگونی مرادف ویرانی و تجزیه و جنگ داخلی است، به کلی بیاعتبار کرد.
اجلاس میاندورهیی شورا، در ارزیابی زمینههای قیام، به عوامل اقتصادی چون فقر و بیکاری فزاینده، رکود تورمی و یک اقتصاد در حالت اغما، ورشکستگی دولت، و ورشکستگی بانکها، ورشکستگی صندوقهای باز نشستگی، ورشکستگی سازمان تأمین اجتماعی، رانتخواری و فساد ساختاری اقتصاد کشور پرداخت و سلسله بیپایان اعتراضات کارگران و زحمتکشان و معلمان و پرستاران و کشاورزان و کسبه و موج اعتراضات قشر عظیم غارتشدگان مؤسسات مالی رژیم را مورد بررسی قرارداد.
اعضای شورا تأکید کردند که پس از قریب به چهار دهه خفقان و سرکوب مطلق، عوامل اقتصادی بهطور بلافصل با عامل سیاسی، یعنی غصب حاکمیت ملت توسط ولایت فقیه گره خورده و به مطالبه آزادی و دموکراسی راه میبرد.
علاوه بر این، ورشکستگی و فساد اقتصادی، بهطور مستقیم از عوامل سیاسی و امنیتی مربوط به حفظ نظام ناشی شده و هم از این روست که مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم بلافاصله با فریادهای اعتراضی علیه اختلاس و رانتخواری و چپاولهای نجومی مقامات بالای حکومتی و علیه هزینههای کلان مداخله جویی در کشورهای منطقه و تأمین مالی تروریسم توأم میشود.
در اجلاس شورا، نقش تحولات بینالمللی، بهویژه پایان سیاست مماشات و باجهای کلان سیاسی و اقتصادی دولت قبلی آمریکا به حکومت آخوندی، و همچنین تحولات منطقه و زمینگیر شدن رژیم در جنگهای سوریه و یمن، مورد بحث قرار گرفت. اعضای شورا بر اهمیت این عوامل و اثرگذاری سیاستها و خطوط مقاومت ایران در افشای سیاست صدور تروریسم و بنیادگرایی رژیم در کشورهای منطقه، و در نتیجه، تضعیف و شکنندگی آنچه توسط سران حاکمیت «عمق استراتژیک نظام» توصیف میشود، تأکید کردند.
در قیام دی ماه و در غلیانهای اجتماعی پیش از آن (مانند تظاهرات حقطلبانه غارتشدگان و در جریان همکاری و همیاری ملی در کمکرسانی به هموطنان زلزلهزده در کرمانشاه)، معترضان و تظاهرکنندگان بهشدت سیاستهای مداخلهجویانه رژیم در کشورهای منطقه را هدف قرار میدادند.
در بحثهای شورا، سیاستها و فعالیتهای مقاومت سازمانیافته و نقش آن در سمت و سو دادن به خیزشهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت؛ کارزارهایی چون جنبش دادخواهی قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، تحریم نمایش انتخابات با شعار «نه جلاد نه شیاد» ؛ مقابله بیوقفه و افشای مستمر موج اعدامها بهمثابه ابزار ارعاب عمومی؛ افشای مستمر و مستند لشکر کشیهای نظامی و گسیل شبهنظامیان ولیفقیه به کشورهای منطقه؛ و بهویژه افشای عملکرد ضدایرانی و تبهکارانه سپاه پاسداران و تلاش برای لیستگذاری این اهرم اصلی حافظ نظام ولایت فقیه، که بر اقتصاد کشور نیز چنگ انداخته است.
در اجلاس میاندورهیی، اعضای شورا بر شکست بزرگ دشمن در انتقال پیروزمند و سازمانیافته رزمندگان اشرفی و بر اهمیت کارزار عظیم و پرهزینه رزمندگان برای انطباق و آمادگی با دوران جدید تأکید و خاطرنشان کردند که گامهایی مهمی مانند انتخاب مسئول اول مجاهدین و استقرار رزمندگان در قرارگاه اشرف ۳، از یک سو شکستهای بزرگ دیگری را به دیکتاتوری آخوندی و مقاصدش برای انهدام مقاومت سازمانیافته تحمیل کرد، و از سوی دیگر، در چرخش تعادل بین جنبش مقاومت و دشمن بحرانزده، فضای امید و روحیه رزمنده را به جامعه ایران انتقال داد.
حکومت آخوندی با انواع توطئهها و دسیسهها درصدد ضربه زدن به نیروی پیشتاز و مقاومت سازمانیافته بود و هار و زخمخورده از شکست استراتژیک و جبرانناپذیرش در عملیات انتقال مجاهدین، تا توانست عوامل سوخته و فرسودهاش را به عقدهگشاییهای تکراری وادار کرد، اما بهروشنی دریافت که مهمل بافی بسیجیهای حقیر سیاسی در خارجه هم، مانند «توپ، تانک، بسیجی» در داخله، دیگر اثر ندارد!
شورا نتیجهگیری کرد که در بحبوحه قیام و در باتلاق بحرانهای درونی و بیرونی، دیکتاتوری روبه سقوط در هر تکان و تحولی، موجودیت خود را از ناحیه مقاومت سازمانیافته در خطر میبیند؛ زیرا همچنانکه مسئول شورا در پیام ۱۶دیماه ۹۶خود یادآوری کرده است: «وقتی که رژیمی دارد واژگون میشود، موضوع و صورت مسأله آلترناتیو و رهبری است».
او در پیامش درباره موقعیت انقلابی، استراتژی قیام و سرنگونی، و ضرورت هوشیاری در برابر نیرنگهای ارتجاعی و استعماری، به درستی گفت: حرف ما و مردم ما از ۳۶سال پیش، از فردای ۳۰خرداد، «نه شاه، نه شیخ» بهمعنی مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی با بهای بسیار سنگین و خونین بوده است.
این است معنای حقیقی و واقعی و ضروری آزادی و استقلال در میدان عمل. رود خروشان خون شهیدان آزادی، آلترناتیو و رهبری شایسته خود را عرضه میکند.
-امروز صورت مسأله در میهن ما، چپروی جوانان دلیر و رزمندگان و جنگاوران آزادی نیست. همچنانکه در قیام ۸۸گفتهایم. «وقتی که رژیمی دارد واژگون میشود، موضوع (و صورت مسأله) آلترناتیو و رهبری است. خیلی هم جدیست. این صورت مسألهی قیام است، و نه چپ روی و راست روی...»
اینجاست که بهروشنی میتوان دید، سرانجام دو راه بیشتر وجود ندارد: یا حفظ همین رژیم با هر آرایش و پیرایش مفروض، یا حل تضاد، رو به آینده و در جهت تنها جایگزین دموکراتیک و مستقل (شورای ملی مقاومت ایران).
در بحثهای اجلاس شورا، بر این واقعیت درخشان سیاسی نیز تأکید شد که قیامهای سراسری دیماه ۹۶در مشخصههای اجتماعی و سیاسی خود، بهوضوح معرف و مؤید استراتژی و سیاستها و مواضع شوراست که در اساسنامهاش هدف خود را سرنگونی رژیم آخوندی و انتقال حاکمیت به مردم ایران تعیین کرده است. اعضای شورا خاطرنشان کردند که اگرچه قیام شکوهمند دیماه ۹۶برای بسیاری غیرمنتظره مینمود، اما شورای ملی مقاومت ایران در بیانیههای خود بهویژه در بیانه امسال (مرداد ۹۶) و سال گذشته (مرداد ۹۵)، این قیامها را قریبالوقوع دانسته است و در آغاز بیانیه امسال «به همه مبارزان انقلابی که در چارگوشه کشور پرچم مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و اعتقاد یا عدم اعتقاد مذهبی را با قبول همه مخاطرات آن، برافراشته نگهداشتهاند، درودمیفرستد».
بیانیه مرداد ۹۶شورا، ضمن اشاره به جنبش دادخواهی و کارزار سراسری تحریم انتخابات نامشروع رژیم ولایت فقیه که با شعار «نه جلاد، نه شیاد» در خرداد ۹۶برپا شد، تأکید میکند: «آن چه در چند روز و شب پس از انجام انتخابات در جامعه اتفاق افتاد، سیمای نیروی سوم را به رخ باندهای حکومت و ناظران جهانی کشید. جنبش اجتماعی در سراسر ایران تحت حاکمیت استبداد مذهبی نشان داد که در هر فرصت مناسب میتواند عرض اندام کند. زنان و مردان ایرانزمین بیترس و لرز، معیارها و قواعد ارتجاعی حاکمیت را نادیده گرفتند و در چار گوشه میهن اسیر ارتجاع، در هر مکانی که فرصت تجمع یافتند فریاد آزادیخواهی سر دادند. اگر خامنهای مدت کوتاهی پس از رؤیت این خیزشهای پرشکوه فرمان «آتش به اختیار» میدهد، قبل از هر چیز به ناتوانی در مقابل جامعه آماده به قیام اعتراف میکند.
آتش قیامهای سال ۱۳۸۸اگر چه با اعدامهای کلان و کهریزکهای فراوان مهار شده، گرمای آن هنوز در پیکر جامعه بر جا مانده است. جامعه قبل از اعلام فرمان «آتش به اختیار» ولیفقیه، با حرکت مستقل خود بر بنیاد ولایت ضربه وارد کرد. عدم تعادل گاه و بیگاه خامنهای در سخنرانیهایش فقط ناشی از بیماری او نیست. ضربات پیاپی مردم بهپاخاسته از قیامهای سال ۱۳۸۸تا جنبشهای ممتد نیروهای اجتماعی که خاموش شدنی نیستند، چنان ضربهای بر کل نظام و در رأس آن به ولیفقیه وارد کرده که نه با «آتش به اختیار» خامنهای قابل ترمیم و بازسازی است و نه با «کلید» فرسوده و زنگزده روحانی.
در چنین شرایطی که رژیم حاکم در شروع دور دوم ریاست روحانی با شکاف و شقه غیرقابل ترمیم روبهروست و جامعه در جوش و خروش برای دست یافتن به مطالبات خود حرکت میکند، راهحل واقعی، عملی و مردمی برای عبور از بحران و نجات کشور، راهحل مقاومت انقلابی و آلترناتیو دموکراتیک این رژیم است».
یک سال پیشتر نیز، شورا در بیانیه سالانه خود چشمانداز قیام «ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارتشدگان و بیکاران»، را ترسیم کرد و چنین نوشت:
«دلیل اصلی کابوس فتنه که ولیفقیه را رها نمیکند، این است که بحران حاکمیت از سال ۱۳۸۸وارد مرحله بحرانهای غیرقابل مهار شده و وضعیت انفجاری جامعه بهرغم افت و خیزهای آن بهطور مداوم و شدت یابنده ادامه دارد. بحرانهای بیعلاج اقتصادی اجتماعی و فریادها و گردهماییهای اعتراضی فزاینده ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارتشدگان و بیکاران یک بحران و موقعیت انقلابی را فراهم کرده است. ما همه هموطنان و نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی را به اتحاد و مبارزه جدی و مؤثر پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای» فرا میخوانیم.
به باور ما راهحل عملی برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران در گام اول به سازماندهی و تشکل یابی حول شعار محوری مبارزه منوط است. از این رو ما زنان و مردان ایرانزمین را به ایجاد کانونهای شورشی در سراسر میهن دربند فرا میخوانیم. ما از رهنمود مریم رجوی در این زمینه در سخنرانی گردهمایی بزرگ مقاومت ایران حمایت و پشتیبانی میکنیم؛ آن جا که گفت: «امروز، پرسش این نیست که آیا حکومت ولایت فقیه در شرایط سرنگونی هست یا خیر؟ پرسش این است که از چه راههایی میتوان زودتر به این هدف رسید. پاسخ ما، برپایی ۱۰۰۰اشرف است؛ یعنی هزار کانون نبرد علیه استبداد مذهبی».
بیانیه شورا در ادامه میافزاید:
«برای دستیابی به یک جمهوری آزاد و برابر، نه وقوع معجزهیی متصور است و نه شانس و تصادفی به سود ما در کار خواهد بود. تمام دارایی ما، ملت ایران است و فرزندان پیشتازش و این البته بزرگترین قدرت جهان است. پس همه چیز را باید از دستها و ارادههای خودمان انتظار داشته باشیم. برای همین است که باید ۱۰۰۰اشرف بسازیم. ۱۰۰۰اشرف، یعنی توانهای سرکوب شده را احیا کردن، بیشماران پراکنده را گردآوردن و ذهنها و قلبها را از این امید واقعی بارور کردن که به زیر کشیدن دیو ممکن است؛ و میتوان و باید.
۱۰۰۰اشرف این است که با نیروی اراده مردممان و مقاومت سازمانیافته آنها سرنگونی را خلق کنیم.
شورای ملی مقاومت در طرح جبهه همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی، بر ضرورت همبستگی نیروهای جمهوریخواهی که با التزام به نفی کامل ولایت مطلقه فقیه و همه جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند، تأکید کرده و در همین چارچوب برای همکاری با نیروهای سیاسی اعلام آمادگی کرده است. مسئول شورا در این باره سال گذشته گفت: «این یک آزمایش تاریخی برای عموم نیروهاست که صرفنظر از اختلافات و دیدگاهها و برنامهها و طرحهای خاص موردنظر خودشان تا کجا، به دور از شیخ و شاه، از ظرفیت همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی برخوردارند».
در نخستین روز اجلاس میاندورهیی و در جریان بحثهای پیش از دستور شورا، شماری از هموطنان و نمایندگان جوامع ایرانی و هنرمندان و ورزشکاران میهنمان بهعنوان ناظر شرکت داشتند.
خانم رجوی در سخنان افتتاحیه خود پس از خوشآمد گفتن به اعضای شورا و ناظرانی که در نخستین روز اجلاس شرکت داشتند، به مردم بهپاخاسته ایران و قیام شکوهمند سراسری درود فرستاد و گفت:
در آغاز اجلاس میاندورهیی شورای ملی مقاومت، درود میفرستیم به قیامآفرینان دلیر که در ۱۴۲شهر ایران برای سرنگونی رژیم ولایتفقیهبهپاخاستهاند.
به شهیدان سرفراز قیام، به هزاران جوانی که دستگیر شدهاند و مورد توهین و آزار و شکنجه پاسداران خامنهای قرار گرفتهاند و بهویژه به زنان و دختران جسوری که در این قیامها و در مقابله با رژیم و عوامل سرکوبگرش فعال و پیشتاز بودهاند، درود میفرستیم و برای تجلیل از قیامکنندگان بیباک و ادای احترام به شهیدان یک دقیقه کف میزنیم.
خانم رجوی افزود: قیام ایران چند حقیقت مهم را به همه نشان داد.
اثبات شد که جامعه ایران لبریز از اعتراض و عصیان علیه حاکمیت آخوندهاست و همچنان که پیش از این، بارها گفته بودیم، قیامهای کمین کرده در دل این جامعه برای سرنگونی آخوندها بیتابی میکنند.
در این قیام باز هم اثبات شد که رژیم در منتهای ضعف و بیثباتی است.
اثبات شد که با وجود سرکوبهای وحشیانه، بروز قیامها در ابعاد سراسری کاملاً امکانپذیر است.
اثبات شد که نیروی از خود گذشتهیی در سراسر ایران وجود دارد که برای بهپاخاستن و خلق چنین قیامهایی آماده است؛ و چنان که مسعود گفت: «از جرقه حریق برخاسته است و همگان هزار کانون شورشی را در جای جای میهن اسیر و اشغال شده بهچشم میبینند».
بله، اثبات شد که رژیم، در ترس از همین قیامها، بهجنگ و کشتار در سوریه و سایر کشورهای منطقه پناه برده است؛ و قدرتنماییهای دروغین این رژیم، از جمله اعزام نیرو به کشورهای منطقه، سرپوش بحرانزدگی همین رژیم در داخل ایران و عجزش از حل مسایل داخل ایران است.
اثبات شد که مردم ایران از هردو جناح رژیم بیزارند و قیام ایران نمایش اصلاح طلبی قلابی و اعتدال شیادانه را به زبالهدان انداخت؛ و همچنان که گفته بودیم، اثبات شد که رژیم ولایت فقیه در مرحله سرنگونی است».
بحثهای پیش از دستور و بخش عمده دستور کار اجلاس دو روزه شورا بر روی قیام سراسری که روز پنجشنبه ۷دی در مشهد و چند شهر دیگر خراسان فوران کرد و به سرعت به ۱۴۲شهر در سرتاسر خاک میهن گسترش یافت، تمرکز داشت.
در این بحثهای فشرده، اعضای شورا به رخدادها، ویژگیها، زمینهها و پیامدهای قیام پرداختند. فصلمشترک و قدر مسلم بحثها در این خلاصه میشد که قیامهای شکوهمند دیماه ۹۶در طی دوهفته چنان تحولی در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران پدید آورده که دیگر نه جامعه ایران، نه رژیم حاکم، نه روابط این رژیم با منطقه و جهان، به شرایط قبل از این قیامها- که از سوی محققان صاحبنظر واجد مشخصههای «یک انقلاب کامل» توصیف شده است ـ برنخواهد گشت.
در بحثهای اجلاس، همچنین نکات محوری زیر مورد تأکید قرار گرفت:
قیام مردم ایران، که انفجار نارضایتی مردم به ستوه آمده از فقر و بیکاری و گرانی که ناشی از تعرضهای فزاینده حاکمیت به معیشت و زندگی روزمره مردم بود، با شتابی شگفتانگیز خصلت سیاسی و انقلابی خود را بر ضدتمامیت نظام ولایت فقیه بارز کرد و با شعارهای «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی» و «آخوندها حیا کنید مملکت را رها کنید»، تمامیت استبداد دینی را در سراسر میهن اشغال شده درهم کوبید.
توفان قیامها، همه سیاستها و نظریه پردازیهای اصحاب مماشات و استحاله و مذاکره و مفاهمه با دیکتاتوری مذهبی و تروریستی را -که در طی سالیان، بهمنظور توجیه معامله با قاتلان و غارتگران حاکم بر میهن ما عرضه و بازتولید شده است - درهم پیچید و موقعیت انقلابی جامعه ایران و ضرورت سرنگونی استبداد دینی را بهعنوان تنها راهحل واقعی و ضروری، به اثبات رساند؛ همان حقیقتی که شش ماه پیش در گردهمایی بزرگ مقاومت در تیرماه گذشته، مریم رجوی آن را در این عبارت خلاصه کرده بود: «سرنگونی این رژیم ضروری است، سرنگونی این رژیم در دسترس است و برای آن یک آلترناتیو دموکراتیک وجود دارد».
در قیام سراسری دیماه ۹۶، که آشکارا برآمد تضاد آشتیناپذیر بین مردم و حاکمیت بود و برخلاف قیامهای سال ۸۸هیچکدام از دو جناح حاکمیت در آن جایی نداشت؛ همه بازارگرمیهای مربوط به ثبات داخلی، پایگاه اجتماعی و قدرت منطقهیی رژیم و همه دعاوی مربوط به بهبود اوضاع بعد از توافق اتمی و انکار آمادگی جامعه ایران برای انقلاب و سرنگونی، فروریخت و مردم و جوانانبهپاخاسته ایران، با وضوح هرچه تمامتر، پایان ماجرای اصلاحطلب و اصول گرا در فاشیسم تبهکار مذهبی را اعلام کردند.
تندر قیام و بالا گرفتن شعارهای «مرگ بر خامنهای، مرگ بر روحانی» ظرف کمتر از ۶ماه پس از شروع در دور دوم ریاستجمهوری روحانی، نشان داد که نمایش انتخاباتی نظام ولایت فقیه و جنگ قدرت و غارت بین «جلاد و شیاد» و انواع کاندیداهای خودی و نخودی سرسپرده و معتقد و ملتزم به ولایت فقیه- که علاوه بر این باید از فیلتر شورای نگهبان تحتامر دیکتاتور مطلقالعنان هم رد شوند -و تمامی رقم سازیهای قلابی آن فاقد کمترین ارزش و اعتبار است.
به این ترتیب، طرح و برنامههای ارتجاعی- استعماری، که یک روی سکه آن انکار جنبش مقاومت مردم ایران برای احراز حاکمیت مردم، و روی دیگرش، حفظ نظام منفور ولایت فقیه است؛ در برابر قیامی که تمام خاک پاک ایران را از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور فراگرفت، شکستی مفتضحانه و جبرانناپذیر را پذیرا شد.
این همبستگی و اتحاد ملی، که با نقشآفرینی و همصدایی همه اقشار و همه ملیتها و همه مذاهب و همه نسلهای ایران زمین، رو در روی رژیم ایران سوز ولایت فقیه شکل گرفت، جوسازیهای آخوند پسندی را که مدعی است قیام و سرنگونی مرادف ویرانی و تجزیه و جنگ داخلی است، به کلی بیاعتبار کرد.
اجلاس میاندورهیی شورا، در ارزیابی زمینههای قیام، به عوامل اقتصادی چون فقر و بیکاری فزاینده، رکود تورمی و یک اقتصاد در حالت اغما، ورشکستگی دولت، و ورشکستگی بانکها، ورشکستگی صندوقهای باز نشستگی، ورشکستگی سازمان تأمین اجتماعی، رانتخواری و فساد ساختاری اقتصاد کشور پرداخت و سلسله بیپایان اعتراضات کارگران و زحمتکشان و معلمان و پرستاران و کشاورزان و کسبه و موج اعتراضات قشر عظیم غارتشدگان مؤسسات مالی رژیم را مورد بررسی قرارداد.
اعضای شورا تأکید کردند که پس از قریب به چهار دهه خفقان و سرکوب مطلق، عوامل اقتصادی بهطور بلافصل با عامل سیاسی، یعنی غصب حاکمیت ملت توسط ولایت فقیه گره خورده و به مطالبه آزادی و دموکراسی راه میبرد.
علاوه بر این، ورشکستگی و فساد اقتصادی، بهطور مستقیم از عوامل سیاسی و امنیتی مربوط به حفظ نظام ناشی شده و هم از این روست که مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم بلافاصله با فریادهای اعتراضی علیه اختلاس و رانتخواری و چپاولهای نجومی مقامات بالای حکومتی و علیه هزینههای کلان مداخله جویی در کشورهای منطقه و تأمین مالی تروریسم توأم میشود.
در اجلاس شورا، نقش تحولات بینالمللی، بهویژه پایان سیاست مماشات و باجهای کلان سیاسی و اقتصادی دولت قبلی آمریکا به حکومت آخوندی، و همچنین تحولات منطقه و زمینگیر شدن رژیم در جنگهای سوریه و یمن، مورد بحث قرار گرفت. اعضای شورا بر اهمیت این عوامل و اثرگذاری سیاستها و خطوط مقاومت ایران در افشای سیاست صدور تروریسم و بنیادگرایی رژیم در کشورهای منطقه، و در نتیجه، تضعیف و شکنندگی آنچه توسط سران حاکمیت «عمق استراتژیک نظام» توصیف میشود، تأکید کردند.
در قیام دی ماه و در غلیانهای اجتماعی پیش از آن (مانند تظاهرات حقطلبانه غارتشدگان و در جریان همکاری و همیاری ملی در کمکرسانی به هموطنان زلزلهزده در کرمانشاه)، معترضان و تظاهرکنندگان بهشدت سیاستهای مداخلهجویانه رژیم در کشورهای منطقه را هدف قرار میدادند.
در بحثهای شورا، سیاستها و فعالیتهای مقاومت سازمانیافته و نقش آن در سمت و سو دادن به خیزشهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت؛ کارزارهایی چون جنبش دادخواهی قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، تحریم نمایش انتخابات با شعار «نه جلاد نه شیاد» ؛ مقابله بیوقفه و افشای مستمر موج اعدامها بهمثابه ابزار ارعاب عمومی؛ افشای مستمر و مستند لشکر کشیهای نظامی و گسیل شبهنظامیان ولیفقیه به کشورهای منطقه؛ و بهویژه افشای عملکرد ضدایرانی و تبهکارانه سپاه پاسداران و تلاش برای لیستگذاری این اهرم اصلی حافظ نظام ولایت فقیه، که بر اقتصاد کشور نیز چنگ انداخته است.
در اجلاس میاندورهیی، اعضای شورا بر شکست بزرگ دشمن در انتقال پیروزمند و سازمانیافته رزمندگان اشرفی و بر اهمیت کارزار عظیم و پرهزینه رزمندگان برای انطباق و آمادگی با دوران جدید تأکید و خاطرنشان کردند که گامهایی مهمی مانند انتخاب مسئول اول مجاهدین و استقرار رزمندگان در قرارگاه اشرف ۳، از یک سو شکستهای بزرگ دیگری را به دیکتاتوری آخوندی و مقاصدش برای انهدام مقاومت سازمانیافته تحمیل کرد، و از سوی دیگر، در چرخش تعادل بین جنبش مقاومت و دشمن بحرانزده، فضای امید و روحیه رزمنده را به جامعه ایران انتقال داد.
حکومت آخوندی با انواع توطئهها و دسیسهها درصدد ضربه زدن به نیروی پیشتاز و مقاومت سازمانیافته بود و هار و زخمخورده از شکست استراتژیک و جبرانناپذیرش در عملیات انتقال مجاهدین، تا توانست عوامل سوخته و فرسودهاش را به عقدهگشاییهای تکراری وادار کرد، اما بهروشنی دریافت که مهمل بافی بسیجیهای حقیر سیاسی در خارجه هم، مانند «توپ، تانک، بسیجی» در داخله، دیگر اثر ندارد!
شورا نتیجهگیری کرد که در بحبوحه قیام و در باتلاق بحرانهای درونی و بیرونی، دیکتاتوری روبه سقوط در هر تکان و تحولی، موجودیت خود را از ناحیه مقاومت سازمانیافته در خطر میبیند؛ زیرا همچنانکه مسئول شورا در پیام ۱۶دیماه ۹۶خود یادآوری کرده است: «وقتی که رژیمی دارد واژگون میشود، موضوع و صورت مسأله آلترناتیو و رهبری است».
او در پیامش درباره موقعیت انقلابی، استراتژی قیام و سرنگونی، و ضرورت هوشیاری در برابر نیرنگهای ارتجاعی و استعماری، به درستی گفت: حرف ما و مردم ما از ۳۶سال پیش، از فردای ۳۰خرداد، «نه شاه، نه شیخ» بهمعنی مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی با بهای بسیار سنگین و خونین بوده است.
این است معنای حقیقی و واقعی و ضروری آزادی و استقلال در میدان عمل. رود خروشان خون شهیدان آزادی، آلترناتیو و رهبری شایسته خود را عرضه میکند.
-امروز صورت مسأله در میهن ما، چپروی جوانان دلیر و رزمندگان و جنگاوران آزادی نیست. همچنانکه در قیام ۸۸گفتهایم. «وقتی که رژیمی دارد واژگون میشود، موضوع (و صورت مسأله) آلترناتیو و رهبری است. خیلی هم جدیست. این صورت مسألهی قیام است، و نه چپ روی و راست روی...»
اینجاست که بهروشنی میتوان دید، سرانجام دو راه بیشتر وجود ندارد: یا حفظ همین رژیم با هر آرایش و پیرایش مفروض، یا حل تضاد، رو به آینده و در جهت تنها جایگزین دموکراتیک و مستقل (شورای ملی مقاومت ایران).
در بحثهای اجلاس شورا، بر این واقعیت درخشان سیاسی نیز تأکید شد که قیامهای سراسری دیماه ۹۶در مشخصههای اجتماعی و سیاسی خود، بهوضوح معرف و مؤید استراتژی و سیاستها و مواضع شوراست که در اساسنامهاش هدف خود را سرنگونی رژیم آخوندی و انتقال حاکمیت به مردم ایران تعیین کرده است. اعضای شورا خاطرنشان کردند که اگرچه قیام شکوهمند دیماه ۹۶برای بسیاری غیرمنتظره مینمود، اما شورای ملی مقاومت ایران در بیانیههای خود بهویژه در بیانه امسال (مرداد ۹۶) و سال گذشته (مرداد ۹۵)، این قیامها را قریبالوقوع دانسته است و در آغاز بیانیه امسال «به همه مبارزان انقلابی که در چارگوشه کشور پرچم مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و اعتقاد یا عدم اعتقاد مذهبی را با قبول همه مخاطرات آن، برافراشته نگهداشتهاند، درودمیفرستد».
بیانیه مرداد ۹۶شورا، ضمن اشاره به جنبش دادخواهی و کارزار سراسری تحریم انتخابات نامشروع رژیم ولایت فقیه که با شعار «نه جلاد، نه شیاد» در خرداد ۹۶برپا شد، تأکید میکند: «آن چه در چند روز و شب پس از انجام انتخابات در جامعه اتفاق افتاد، سیمای نیروی سوم را به رخ باندهای حکومت و ناظران جهانی کشید. جنبش اجتماعی در سراسر ایران تحت حاکمیت استبداد مذهبی نشان داد که در هر فرصت مناسب میتواند عرض اندام کند. زنان و مردان ایرانزمین بیترس و لرز، معیارها و قواعد ارتجاعی حاکمیت را نادیده گرفتند و در چار گوشه میهن اسیر ارتجاع، در هر مکانی که فرصت تجمع یافتند فریاد آزادیخواهی سر دادند. اگر خامنهای مدت کوتاهی پس از رؤیت این خیزشهای پرشکوه فرمان «آتش به اختیار» میدهد، قبل از هر چیز به ناتوانی در مقابل جامعه آماده به قیام اعتراف میکند.
آتش قیامهای سال ۱۳۸۸اگر چه با اعدامهای کلان و کهریزکهای فراوان مهار شده، گرمای آن هنوز در پیکر جامعه بر جا مانده است. جامعه قبل از اعلام فرمان «آتش به اختیار» ولیفقیه، با حرکت مستقل خود بر بنیاد ولایت ضربه وارد کرد. عدم تعادل گاه و بیگاه خامنهای در سخنرانیهایش فقط ناشی از بیماری او نیست. ضربات پیاپی مردم بهپاخاسته از قیامهای سال ۱۳۸۸تا جنبشهای ممتد نیروهای اجتماعی که خاموش شدنی نیستند، چنان ضربهای بر کل نظام و در رأس آن به ولیفقیه وارد کرده که نه با «آتش به اختیار» خامنهای قابل ترمیم و بازسازی است و نه با «کلید» فرسوده و زنگزده روحانی.
در چنین شرایطی که رژیم حاکم در شروع دور دوم ریاست روحانی با شکاف و شقه غیرقابل ترمیم روبهروست و جامعه در جوش و خروش برای دست یافتن به مطالبات خود حرکت میکند، راهحل واقعی، عملی و مردمی برای عبور از بحران و نجات کشور، راهحل مقاومت انقلابی و آلترناتیو دموکراتیک این رژیم است».
یک سال پیشتر نیز، شورا در بیانیه سالانه خود چشمانداز قیام «ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارتشدگان و بیکاران»، را ترسیم کرد و چنین نوشت:
«دلیل اصلی کابوس فتنه که ولیفقیه را رها نمیکند، این است که بحران حاکمیت از سال ۱۳۸۸وارد مرحله بحرانهای غیرقابل مهار شده و وضعیت انفجاری جامعه بهرغم افت و خیزهای آن بهطور مداوم و شدت یابنده ادامه دارد. بحرانهای بیعلاج اقتصادی اجتماعی و فریادها و گردهماییهای اعتراضی فزاینده ارتش محرومان، سرکوب شدگان، غارتشدگان و بیکاران یک بحران و موقعیت انقلابی را فراهم کرده است. ما همه هموطنان و نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانی را به اتحاد و مبارزه جدی و مؤثر پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای» فرا میخوانیم.
به باور ما راهحل عملی برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران در گام اول به سازماندهی و تشکل یابی حول شعار محوری مبارزه منوط است. از این رو ما زنان و مردان ایرانزمین را به ایجاد کانونهای شورشی در سراسر میهن دربند فرا میخوانیم. ما از رهنمود مریم رجوی در این زمینه در سخنرانی گردهمایی بزرگ مقاومت ایران حمایت و پشتیبانی میکنیم؛ آن جا که گفت: «امروز، پرسش این نیست که آیا حکومت ولایت فقیه در شرایط سرنگونی هست یا خیر؟ پرسش این است که از چه راههایی میتوان زودتر به این هدف رسید. پاسخ ما، برپایی ۱۰۰۰اشرف است؛ یعنی هزار کانون نبرد علیه استبداد مذهبی».
بیانیه شورا در ادامه میافزاید:
«برای دستیابی به یک جمهوری آزاد و برابر، نه وقوع معجزهیی متصور است و نه شانس و تصادفی به سود ما در کار خواهد بود. تمام دارایی ما، ملت ایران است و فرزندان پیشتازش و این البته بزرگترین قدرت جهان است. پس همه چیز را باید از دستها و ارادههای خودمان انتظار داشته باشیم. برای همین است که باید ۱۰۰۰اشرف بسازیم. ۱۰۰۰اشرف، یعنی توانهای سرکوب شده را احیا کردن، بیشماران پراکنده را گردآوردن و ذهنها و قلبها را از این امید واقعی بارور کردن که به زیر کشیدن دیو ممکن است؛ و میتوان و باید.
۱۰۰۰اشرف این است که با نیروی اراده مردممان و مقاومت سازمانیافته آنها سرنگونی را خلق کنیم.
شورای ملی مقاومت در طرح جبهه همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی، بر ضرورت همبستگی نیروهای جمهوریخواهی که با التزام به نفی کامل ولایت مطلقه فقیه و همه جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت مبارزه میکنند، تأکید کرده و در همین چارچوب برای همکاری با نیروهای سیاسی اعلام آمادگی کرده است. مسئول شورا در این باره سال گذشته گفت: «این یک آزمایش تاریخی برای عموم نیروهاست که صرفنظر از اختلافات و دیدگاهها و برنامهها و طرحهای خاص موردنظر خودشان تا کجا، به دور از شیخ و شاه، از ظرفیت همبستگی برای سرنگونی استبداد مذهبی برخوردارند».
در نخستین روز اجلاس میاندورهیی و در جریان بحثهای پیش از دستور شورا، شماری از هموطنان و نمایندگان جوامع ایرانی و هنرمندان و ورزشکاران میهنمان بهعنوان ناظر شرکت داشتند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۵دی ۱۳۹۶
---------------------------------
۲۵دی ۱۳۹۶
---------------------------------
سخنان پیش از دستور
در اجلاس میاندروهیی شورای ملی مقاومت
۲۳دی ۱۳۹۶
برگرفته از سیمای آزادی
در اجلاس میاندروهیی شورای ملی مقاومت
۲۳دی ۱۳۹۶
برگرفته از سیمای آزادی
پرویز خزایی:
من هم با درود رسا و فراوان به ملت بزرگ ایران و درود به شما خانم رجوی برای مدیریت و رهبری این تشکیلات تاریخی که جایش همیشه خالی بود در جنبشهای قبلی یعنی در بستر واقعیش نمیگذاشتند قرار بگیره و الآن قرار گرفته و همچنین با درود فراوان به تکتک خواهران و برادران عزیز مجاهدم هم در اینجا و اشرف ۳و داخل کشور و همچنین با درود به رفقای شورایی و همچنین درودی رسا به هموطنانی که در اینجا هستند. فعالان این مقاومت که در همه جا همه صحنهها همیشه آنها را میبینیم؛ و بر تارک همه این درودها، درود به آقای مسعود رجوی، واقعاً درود برای این ۵پیام (کف زدن حضار)
شما به درستی فرمو دید و یک تشریح خیلی محکم و رسایی کردید بهطور خلاصه از حوادث اخیر. دو نقطه اصلی و تاریخی در انقلاب سرنوشتساز بوده، یعنی مقاومت و تشکیلات را روی ریلی خودش قرار داده که یکی ۳۰خرداد بود و اکنون هم قیام اخیر و ملت ایران یک عنصر غافلگیر کننده در بطن و نهاد خودش داره که همیشه همه را گیج میکنه، همان موقعهایی که میگن تموم شد همه چی خوابید و تموم شد این ملت از کوچکترین روزنهها استفاده مکنه و کارش رو انجام میده، اما همانطوری که گفتم خوب به دلایل تاریخی، به دلایل گذشته، بهدلیل دیکتاتوریهای خیلی خیلی پایهیی و عمیق در مهین ما تشکیلات جایش همیشه خالی بوده است از انقلاب مشروطیت تا انقلاب بهمن و در این انقلاب بهمن بود که این تشکیلات در مسیر تاریخی خودش قرار گرفت و پایه و اساسش ریخته شد و اکنون در بستر خود از همه این رنجها و مماشاتها و ظلمها و جفاهای تاریخ گذشته، چون مستقل بوده، مثل مصدق که گفتید، و الآن در جایگاه خودش قرار گرفته این را الآن هم دشمن واقعی ما میگه که میدونیم کیه و هم دوست واقعی ما میگه که این مقاومت و این سازمان و این تشکیلات و این رهبری سرانجام روی ریل اصلی تاریخ قرار گرفت برای رسیدن به اون مقصد نهایی که حدود ۱۱۰سال است ملت ایران برایش زجر میکشه و رنج میکشه و تلاش میکنه.
اما کسانی این وسط گیج شدن که یکی مفسران بهاصطلاح رسانهای هستند، برخی شون البته خیلی خوبند، و دیگر، بخشی که شوکه شدهاند، حاشیه رفتند و گیج شدند و شروع به تفسیرهای عجیب و غریب میکنند. مثلاً آن موقع میگفتند که جیمی کارتر انقلاب را انجام داد، بعدهم تفسیر میکردند و از آن جزیره ثبات درمیآوردند یعنی میگفتند تمام میشود و برخی دیگر امروز «جیمی تخم مرغ»! را حرکت اصلی میدانند و میگویند این جنبش هم فروکش خواهد کرد. ولی اینها نه ملت ایران را شناختند، نه مقاومت مردم ایران را شناختند، نه سازمان مجاهدین رو شناختند، نه شورای ملی مقاومت و نه هموطنان عزیز ایرانی در داخل و خارج کشور را.
از این پس دیگر وقتی چنین مقاومتی در بستر تاریخی خودش قرار میگیرد، دیگر برای همیشه ملا خوری، نیم ملا خوری، حاشیه خوری انقلاب موقوف و مسدود میشود و از این پس دیگر ملت ایران میتواند با گردن فراز و فراخ بگوید و فریاد بزند که دیگر مسیر تاریخ ایران با هماهنگی آن ۵عنصر، یعنی آرمان درست که همه در آن واحد هستیم، تشکیلات درست که حتماً باید باشد، در طول انقلابات و مقاومتهای خود همین اروپا، دوستانی از کشورهای اروپایی که الآن اینجا تشریف دارند و مقیم اروپا هستند، میدانند که همه این کشورها اگر این ۵عنصر را نداشتند محال بود که موفق بشوند. مخصوصاً در فرانسه و رفتن ژنرال دو گل به لندن و تشکیل شورای ملی مقاومتشون در اونجا، یعنی بعد رهبری درست که مقاومت به بیراهه نرود، گرای درست و دادن بها، خیلیها هم بودند که بسیاری از این عناصر را داشتند ولی بها را نپرداختند و نتوانستند که راه را ادامه بدهند
پس ما یک بار دیگر درود میفرستیم به ملت ایران و مقاومت ایران، به سازمان مجاهدین خلق، به شورای ملی مقاومت، به هموطنان عزیزمان در داخل و خارج کشور و این بار میگوییم خطاب به خلیفه یعنی خامنهای در تهران که این «تو باید بمیریها» دیگر از آن تو بمیریها نیست. خیلی ممنون (کف زدن حضار)
مسلم اسکندر فیلابی:
با درود به همسنگران و همرزمان عزیزم که در این سالیان متمادی با فشارهای استعماری و ارتجاعی چون کوه ایستادید و ندای آزادی و حق حاکمیت مردم ایران رو سر دادید، و با درود به مسعود عزیز و شما خانم رجوی که بهعنوان پرچمداران این مقاومت در این سالها ایستادگی کردید و راهنمایی کردید این مقاومت را تا به اینجا رسید. حقیقت این است که فشارهای استعمار و ارتجاع میخواست این مقاومت را از بین ببره، یکی از نکتههایش در لیست گذاشتن این مقاومت بیگناه بود. مقاومتی که کوچکترین گناهی رو انجام نداده، کوچکترین بیقانونی را در هیچ جای جهان انجام نداده با تمام فشارهایی که به ما آوردند، ما میتونستیم هر کاری را بکنیم چون همه این مقاومت جان بر کفند، ولی جان برکفند که فقط با آخوند مبارزه کنند و این مقاومت به اینجا رسید خیلیها هم بریدند و با بهانههای مختلفی از اینجا رفتند. چون جرأت و شهامت شما را نداشتند. وقتی جرأت و شهامت شما را نداشتند بهانههایی گرفتند و از این مقاومت دور شدند، بهخصوص وقتی که ما را توی لیست گذاشتند،
جنبههای مختلفی را من دلم میخواست اینجا عنوان بکنم ولی یک چیز را بیان میکنم. در طول تاریخ چون این حکومت خودش را به اسلام چسبانده میخواهم از اسلام شروع کنم. وقتی امام حسین در برابر یزید و شمر ایستاد، این یک شکافی ایجاد کرد، مثل سوزن بان قطار یک ریلی ایجاد کرد که باید برای شرافت و انسانیت ایستاد. یک مثال دیگر بزنم، هر وقت یک چیزی اول شروع میشود، مثل ساخت هواپیماست. هواپیما را وقتی برادران رایت درست کردند فقط ۲۰۰متر پرواز کرد ولی بعد هواپیماهایی درست شده که با سرعت صوت و بیشتر، پرواز میکنند. این مقاومت رسید به چنین جایی در کشور ما ایران، من کشورهای دیگر را نمیدانم و نمیخواهم وقت شما را بگیرم.
در کشور ما در برابر کسانی که دم از اسلام میزدند مثل امویه و عباسیها، بابکها و امثال مازیارها ایستادند. ما کشوری هستیم که در برابر حمله کسانی که به نام مذهب آمده بودند ایستادند. آنها از مذهب بهانه گرفته بودند تا به جان و مال و ناموس مردم تجاوز کنند و یکی هم خمینی است. خمینی بویی از انسانیت نبرده و از هیچ مذهبی. او به نام مذهب آمد و به جان و مال مردم تجاوز کرد. الآن در زندانها به ناموس مردم تجاوز میکنند و به زن و مردشان تجاوز میکنند کسانی که دم از اسلام میزنند و نماز میخوانند. مردم ایران زیر زجر این رژیم هستند برای ۳۸سال.
درود به تک به تک شما که در این ۳۸سال کوتاه نیامدید و ایستادگی کردید صدای مظلومیت ملت بزرگ ایران را به جهان رساندید. به جایی رساندید که مردمی که قبلاً شاید به مقاومت هیچ توجهی نداشتند به شما تعظیم میکنند خانم رجوی، چرا؟ برای اینکه شما حق را میخواهید، آزادی میخواهید برای تکتک مردم ایران، چیزی برای خودتون نمیخواهید.
خدا خیر بدهد مسعود را که گفت ما میرویم اگر به ما راه دادند میرویم به خانه شهدا اگر ندادند میرویم به خاوران. اگر برای جاه و مقام بود این مقاومت تا لب مرز شهادت میرفت و بعد دیگر نمیرفتند بچهها. ولی همه رفتند و گفتند ما میخواهیم کشورمان آزاد بشه، ما میخواهیم قانون و قدرت ناشی از رأی مردم باشه و به اینجا رساندند. قهرمانان بزرگی در کشور ما در طول تاریخ که شما هم اشاره کردید مثل آرشها و بابک ها و یعقوب لیثها و مازیارها و بعد دکتر مصدق و کوچک خان و اینها آمدند و تا به حنیف رسید و الآن این مقاومت، این شورای ملی مقاومت همه گروههای سیاسی را در بر میگیرد، شما راه را باز کردید. این شورا راه را باز کرد برای همه کسانی که عرق ملی دارند، نوکر استعمار و ارتجاع نیستند تا بتوانند بیایند اینجا، یعنی گفتید آقا اونهایی که جمهوریخواه هستند، به جدایی دین از دولت اعتقاد دارند و میخواهند کشورشون از لوث وجود این آخوندها پاک بشه بیایند. ولی کو؟ کی آمد غیرشما؟ همه رفتند، بهانههای مختلفی گرفتند. وقتی الآن قیام شده مردم ایران قیام کردند که حق آزادی اشان را بگیرند این صدای مظلومیت شماست، صدای رشادت شماست، جوانهایی که در اشرف جانشان را فدا کردند این صدای آنهاست که در ایران داد میزنند. اگر یادتان باشد در ۸۸موسوی گفت ما خواهان ولایت فقیه هستیم، دو روز بعد شعار شما بلند شد مرگ بر اصل ولایت فقیه، همان که کسی دیگر غیر از مقاومت نیست. مرگ بر اصل ولایت فقیه لهجه این مقاومت است. الآن هم شعار مردم وقتی میآیند توی خیابون اول ممکنه مال مالباختگان باشند، ولی وقتی دور هم جمع شدند این مقاومت ایران هست که صدایش را بلند میکند.
من از تکتک شما هم میهنان شجاع و رشیدم که هر کدام از شما یک بابک خرمدین هستید برای من، هر کدام از شما از موضع جوانمردی یک جهان پهلوان تختی هستید برای من و مردم ایران، تشکر میکنم. واقعاً درود به تک تکتون، درود به غیرتتون، درود به همت تون که در این سالها از همه چیزتون گذشتید. کارهای خیلی خوبی میتوانستید داشته باشید. همه را گذاشتید کنار، آمدید که به این مقاومت کمک کنید؛ و الآن به حدی رسیدید که هر کدام همچنانکه عرض کردم هواپیمای شما این انقلابی است و مقاومتی است که از بدو انقلابها تا حالا به اوج رسیده، کسی به سرعت شماها نمیرسد، هرکس بخواهد بیاد به گرد شما هم نمیرسه، من دیگر مزاحم نمیشوم، متشکرم از تک تکتون. (کف زدن حضار)
نصرالله اسماعیلزاده:
درود میفرستم به قیام آفرینان که ظرف دو هفته واقعاً رعشه مرگ بر ارکان رژیم انداختند و تمام ترفندهایی را که در این سالیان تحت عناوین مختلف بهعنوان اصلاح طلبی یک زمان خاتمی یک زمان روحانی را کنار گذاشتند و گفتند نه اصلاحطلب نه اصولگرا، «دیگه تمامه ماجرا» در واقع اول ترفندهای رژیم را گفتند که باطل است و بعد شعار سرنگونی را سر دادند. درود به شهدای این قیام، من در این قیام طلعیه آزادی را میبینم و میدانیم که این قیام ادامه پیدا خواهد کرد. درود بر مسعود که واقعاً لحظه به لحظه من درکم اینه که این قیام را دنبال کردند و در جای خود اولین دومین سومین چارمین و پنجمین بیانیه رو و پیام رو دادند و در واقع هر کدام راهبردی بود در مورد این قیام و درود به شما که در این قیام، من دنبال میکردم و میتوانم بگویم که واقعاً شب و روز میشد و بهم پیوند میخورد که شما هم با قیامکنندگان همراه بو دید و آنچه که ضرورت این قیام بود را پیش بردید همانطور که دوستان گفتند، آقای خزایی آقای پهلوان هم گفتند، تکتک اعضای مقاومت، شورای ملی مقاومت و مجاهدین در هر کجا که بودند همراه قیامکنندگان با مردم بودند و حرکت میکردند و در واقع آنچه که ضرورت بود و وظیفه بود انجام دادند تا قیام هر چه بیشتر پیش برود و شعلهور بشود من در واقع تشکر کنم و درود بفرستم به تمام هواداران و اشرفنشانان و هواداران سازمان و شورا و دیگر سازمانها و هر آن که دل در گرو آزادی این میهن داشت همراه بودند با این قیام، دیدیم در سرما و گرما در نقاط مختلف جهان.
آنچه که من میتوانم بگویم در رابطه با این قیام، آقای خزایی به سابقه تاریخی به خوبی اشاره کرد من به قسمت دومش میپردازم. از روز اول که شورا تشکیل شد این شورا بود که گفت سرنگونی، راه دیگری نیست، چون این رژیم اصولاً به غیر از کنار زدنش راهی باقی نگذاشته، تمام آنچه که متصور میتوانست باشد، برای اینکه راههای دیگری به غیر از سرنگونی و مقابله جدی و کنار زدنش پیش برود، خودش آن را بسته، خودش بسته بود از اول راه را. چون این ایدئولوژیاش و پایهیی که گذاشته بود، در خودش، مقابله و سرنگونی طلبی را میگذاشت که بایستی با این نظام مقابله کرد، سرنگونش کرد، آزادی مردم را غصب کرد، حق حاکمیت مردم را غصب کرد، کشور ما را اشغال کرد. در واقع، هیچ اشغالگری نمیتوانست اینطور به این کشور و مردم ما صدمه بزند به حرث و نسل، از شهدا بگویم که این همه شهید در مقاومت و دیگر کسانی که در زندانها شهید شدند ۱۲۰هزار، اون اعدامهای سی هزار در سال ۶۷و اون چیزهایی که بعداً می گفتند. از روز اول گفت در خیابان بکشید، اصلاً برای چه میآورید به زندان، همانجا «تمام کش» کنید. با چاقو میکشت توی زندانها. بنا بر این، این رژیم خودش این سرنگونی را در خودش داشت و یک نیرو که خیلی جدی میتوانم بگویم این را بهعنوان وظیفه خودش گفت این شورای ملی مقاومت بود که از اول گفت سرنگونی، این نظام و این ایدئولوژی و این تفکر باید از کشور ما محو بشود حذف بشود، بعد هم دیدیم از نظر اقتصادی به کجا کشانده، از نظر اجتماعی مردم را به چه روزی انداخت از نظر اعتیاد از نظر بیماریهای مختلف، آلودگی هوا و جنایتهایی که در این مورد انجام داد بیش از جنایتها و کشتارهایی بود که در جنگ انجام شد که برای بقای خودش این کار را میکرد و دیدیم که الآن باز هم با صدور تروریسمش یکی از پایههای ادامه حیات خودش هست. به کشورهای منطقه مثل سوریه و همینطور بحرین، یمن، لبنان دست اندازی کرد تا جاهای مختلف در آفریقا، بنابراین این رژیم بایستی همانطور که ما میگوییم همانطور که مسعود بارها گفت سرنگونی سرنگونی سرنگونی، واقعاً این شعار بسیار انرژی میدهد بسیار انرژی بخش بوده تا بهحال به تکتک افرادی که این شعار را بشنوند و شنیدهاند و ما ایستادهایم تا به آخر همراه مردممان و شعارها را دیدیم یکی از شعارها این بود که بترسید بترسید ما همه با هم هستیم. دقیقاً ما همه با هم هستیم و این راه را ادامه میدهیم تا آخر و البته وظایف سنگینتری قطعاً در این دوران به دوش تکتک ما هست که به هر صورت امیدواریم که همه بتوانیم از عهده این بر بیاییم (کف زدن حضار).
گیسو شاکری:
با درود به قیامکنندگان و حمایت و پشتیبانی دائمی و تا رسیدن به آزادی خودمان از اونها، میخواستم یک تشکری بکنم از برگزارکنندگان این نمایشگاهی که قبل از ورود به این جلسه دیدیم، در تمام این دو هفته این عکسها در ذهن همه ما حک شده، اما دیدن این نمایشگاه چند نکته را یادآوری کرد به من، یکی حضور پر رنگ زنان، من را یاد جریانهای انقلاب ضدسلطنتی انداخت که خودمان در خیابانها بودیم، فکر میکنم همه شماها که در اینجا هستید همه در خیابانها بودیم به جز آنهایی که توی زندان بودند، البته آنها هم دیگر از زندان بیرون آمده بودند، حضور زنان پر رنگ بود در مبارزات ضدسلطنتی که متأسفانه با آمدن حکومت ارتجاعی اسلامی خمینی مجبور شدیم همچنان مبارزه را ادامه بدهیم تا سرنگونی خمینی و اعوان و انصارش و کل این سیستم، بنابراین آن انقلاب، آن تظاهرات، آن اعتراضات همچنان ادامه داشته، میبینیم که همچنان در طول این سالها ما توی خیابونا بودیم. حالا یک عده در خارج از کشور در تبعید در خیابانها بودن بقیه در ایران. نقش پر رنگ زنان را من توی این عکسها خصوصاً دوباره دیدم و در فیلمها و این را باید واقعاً یادآوردی بکنم البته همه میدانند که نقش شما مریم عزیز بسیار بسیار پر رنگ بوده، اصلاً صحبت تعارف و این چیزها نیست یک واقعیت تاریخیه، یک الگو شدید، زنان اشرف الگو شدند برای آن زنان، پشتیبانی گرفتند، فهمیدند حق و حقوقشان را و اینکه فقط به یک چیزهای کوچولو و کوچولو قناعت نکنند. به حقوق آزادی، به حقوق سیاسی شان، به آزادیهای مدنیشان به حقوق اجتماعی شان، حقوق اقتصادیشان، به اینها واقف شدند، به نقش مهم خودشان در جامعه واقف شدند و این را واقعاً مدیون این زحمات خستگیناپذیر، شبانهروزی، از جان گذشتگی، از همه چیز گذشتگی شما و زنان اشرف و خوب تمام زنان مقاوم در کنار شما هستند، خود من هم هستم ضمناً ! (کف زدن حضار)
این پشتیبانی خیلی مهم بوده، حالا مسائل دیگر را دوستان اشاره کردند اما اینها را ما در عکسهایی که میبینیم، دو عکس حتی در قیام ۸۸که خوب خواستش یک خواست دیگری بود اما باز حضور زنان را ما نمونهاش را و نمادش را در دوتا عکس دیدیم که یکی در عکس دختر جوانی بود در قیام ۸۸که در تمام دنیا این عکس پخش شد و عکس دیگری که شما الآن گذاشتید عکس دختر جوانی است که پشتش دود است و این نشانه، من را یاد آن حرکت بچهها در اشرف و لیبرتی میاندازد که وقتی به آنها حمله کرده بودند و اینها بیمحابا توی این دودها میدویدند میاندازد. بهرحال این نقش را مدیون مبارزات شبانه روزی و خستگیناپذیر شما باید بدونیم و اینکه شما و همه ما که در اینجا هستیم برای رسیدن به یک ایران آزاد یک جمهوری آزاد و که بر مبنای جدایی دین از دولت، تساوی کامل حقوق زنان و مردان، لغو هرگونه حجاب اجباری و بقیه چیزهای دیگر که در ده مادهای شما مستتره، این را واقعاً مدیون این هستیم و با تمام توانمون برای رسیدن به اون ایران آزاد همه با هم هستیم و خیلی خوشحالم که شعارهایی که داده میشه این شعارها همچنان داغ و پر رونقه در بازارها در خیابانها و همچنانکه مردم میگن تا حقمو نگیرم به خونه برنگردم هر چقدر هم شکنجه و سرکوب و اعدام را همینجور که در طول این ۴۰سال ادامه داشته ادامه بده چون دیگه به پایان خط رسیده یعنی تو خود سخنرانی خامنهای وقتی ما میبینیم که خودش میگه که این تشکیلات این اتفاقات اینها را کی سازماندهی میکنه، یعنی که داره میگه که رهبریت این قیام کجاست؟ خودش داره میگه ما نمیگیم خودش میگه بنابراین همچنان با این سازماندهی هستیم در صحنه چه در اینجا چه در اونجا و شعارهایی هم که خصوصاً این شعار آتش جواب آتش مسعود از اون شعارهایی بود که تا پایانش یعنی ایستادهایم هر چقدر بکشی و بزنی شکنجه بکنی تا از خواستهایمان برنگردیم نرسیم به خانه برنمی گردیم و به امید ادامه این مبارزه و بر قراری یک ایران آزاد و سازندگی. درود به مبارزات مردم ایران درود به مبارزات و قهرمانیهای تمام کسانی که در کنار شما ایستادند اینجا و داخل ایران. (کف زدن حضار)
منشور وارسته:
با سلام خدمت شما خانم رجوی و اجازه بدهید من هم به سهم خودم ابتدا درود بفرستم به مردم قهرمان ایران که عزم خودشان را جزم کردند تا این رژیم را به زمین بکشانند عرض کنم ولی من اجازه بدهید از یک منظر دیگری این مسائل را نگاه کنم، من فکر میکنم این جنبش این قیامی که رخ داده خود به خودی نبوده است و محصول رنج سه دهه رنج مقاومت ایران و بهخصوص بنیانگذار این جنبش بود، روزی که آقای رجوی به قانون اساسی ولایت فقیه گفتند نه، یک کار عظیم صورت گرفت. توی آن شرایطی که خمینی تمام جامعه را تخدیر کرده بود.
یک نیروی مسلمان مترقی تحت رهبری آقای رجوی این جرأت را داشت که در آن فضا در مقابل ایلقار آخوندی کلمه «نه» را بکار ببره که قانون اساسی تو را ما قبول نداریم، برو پیکارت، خیلی شجاعت میخواست آن زمان. از آن لحظه مقاومتی شکل گرفت که در واقع تاریخ معاصر ایران را تغیر داد تمام دستاوردهایی که ما امروز شاهد هستیم ناشی از همان لحظه آغاز بود که آقای رجوی تصمیم گرفت و شورای ملی مقاومت را تأسیس کرد. و در مقابل آخوندها ایستاد و از آن به بعد تمام دسیسهها علیه مقاومت شکل گرفت استعمار و ارتجاع باهم کوشیدند تا اسم این مقاومت و هویت این مقاومت را تا تمام آثاری که از این جنش وجود دارد را محو کنند ولی ما دیدم و شاهد هستیم که بعد از سالها کوشش و تلاش و مدیریت شخص خود شما خانم رجوی این دسیسهها یک به یک خنثی شد و یک پیروزی بزرگی بود برای آینده ایران و برای تمام آزادی خواهان،
آرتو کلارک، نویسنده انگلیسی، یک جملهای دارد که تنها راه کشف ممکنها رفتن به ورای غیرممکنهاست. عرض کنم که این مقاومت در عمل ثابت کرد که نیرویی است برای آزادی و مطالبات مردم ایران و تمام همت کوشش خودش را بکار میبرد و از همه چیزش گذشته و برای مطالبات تاریخی ملت ایران، که از دوران مشروطه به اینطرف همواره پایمال شده،بهپاخاسته است. همه اعضای این مقاومت انسانهایی هستند آرمان گرا که ارمانشان عشق به آزادی است.
تمام این ۱۲۰هزار انسان فرهیخته که بهخاطر عشق به آزادی جان خودشان را فدیه راه آزادی کردند الآن بایستی ازشان یاد کرد و قدرشان را شناخت که آن مبارزه بود تا به این نقطهای رسید که مردم ایران بتوانند به مطالبات خودشان اشراف پیدا بکنند.
اگر افشاگری مقاومت ایران نبود و افشا نکرده بود پروژه سلاحهای تخریب جمعی و مسأله اتمی این رژیم را این رژیم الآن در این بنبست قرار نداشت و تمام دنیا چشم دوخته بودند و میخواستند با این رژیم مماشات کنند، تلاشهای همین اعضای این مقاومت بود و تلاشهای شخص شما بود و تلاشهای تکتک اعضای شورای مقاومت بود و نیروها یشون و هوادارانشان در خارج کشور بود که نگذاشتند استعمار بتواند به مقاصد خودش برسد.
مدت ۱۵سال اسم این جنبش را توی لیست سیاه بردند و تلاش کردند ما به اهداف و مطالبات آزادی ملت آزادی ایران دست پیدا نکنیم. ازآنجایی که این شورای ملی مقاومت از زیر بته بیرون نیامده و محصول مبارزات از مشروطه به این طرفه و محصول مبارزه ملی و جنبش مصدق به این طرفه و این مبارزه رو با پشتکار ادامه داده.
می گویند رودخانه که از کوهستانها عبور میکند بهخاطر قدرتش نیست بهخاطر استحکام و مقاومتی است که آن رودخانه دارد، مقاومت ایران در عمل ثابت کرد که بهخاطر هویتش پشتوانهاش ملت ایران است از تمام مصائب یک به یک عبور کرد و و الآن نقطه اوج اش هست. و الآن تمام تلاش رژیم این است که نگذارد جنبش آزادیبخش با مردم ایران پیوند بخورد. به همین دلیل هم هست که تلاش کرد نیروهای سازمان مجاهدین خلق در لیبرتی را نابود کند ولی ما خوشبختانه با مدیریت شما وهمت دوستان، اعضای سازمان مجاهدین خلق به سلامت پارسال به آلبانی هجرت کردند. این پیروزی بزرگ تمام محاسبات رژیم را بهم ریخت الآن اگر ما شاهدیم که شعارهای مردم ایران بعداً ۳۵سال که خود این مقاومت بنیانگذار این شعار بود وقتی که میگویند مرگ بر خمینی یا مرگ بر خامنهای، این در واقع تبلور همان خواستهایی است که جوانان ایران در دهه ۶۰جان خود را فدیه راه آن کردند بر اینکه بتوانند به مردم ایران بفهمانند که این رژیم غاصب حق حاکمیت ملی مردم ایران است.
من اجازه میخواهم به سهم خودم به تکتک اعضای مقاومت و ابتدا به شخص خود شما و آقای رجوی درود بفرستیم و خودتان میدانید که من اصولاً فرد خیلی خوشبینی بودم توی این سالها و همواره میگفتم که کافی است یک جرقه زده بشود و ما متوجه بشویم که چه اتفاقی خواهد افتاد مثل جرقهای که در تونس کارگر سبزیفروش خودش را به آتش کشید وان جرقه به بهار عرب تبدیل شد.
الان هم من عقیده دارم و رجاء واثق دارم که این جرقه که ابتدا با گرانی تخم مرغ زده شده و بعد از بیست وچهار ساعت به شعار مرگ بر خمینی و مرگ بر خامنهای تبدیل شد. قطعاً این رژیم را به سقوط خواهد کشاند ولی این باید در پیوند با جنبش سازماندهی شده و یکدست و پرقدرت مقاومت ایران باشد.
من ضمن درود به جوانان ایران به سهم خودم تقاضا دارم باید به کانونهای شورشی ارتش آزادیبخش ملی ایران در سرتا سر ایران بپیوندند تا بتوانند از آن مسیر مراحل سرنگونی را به پایان برسانند و به همین دلیل هم امیدوارم قطعاً با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی که رژیم در آن گرفتار است قطعاً میتوانم این نوید را بدهم که امسال سال سرنگونی این رژیم است. عرضی ندادم. (کف زدن حضار)
منوچهر ارسطوپور:
با سلام و درود به خلقبهپاخاسته ایران و با عرض ادب به خانم رجوی و سردار بزرگ خلق مسعود.
ناقوسها به صدا در آمدند. فریاد آزادی در جای جای سرزمین ایران بلند است. دریای انسانی چون خزر میخروشد، چون دماوند آتشفشان میکند، زمان برخاستن است. برخاستنی که نجات ملت یک سرزمین بزرگ را نوید میدهد. خلقی قصد کرده است که خود را از زنجیرهای اسارت یک حکومت مستبد رها کند. مشتها را گره کردهایم میرویم تا توفانبهپاکنیم. توفانی بنیانکن و اینهمه با ناخدای خستگیناپذیر که میرود تا کشتی نجات را به ساحل امن، یعنی آزادی برساند. چشمههای خشکیده دوباره جان میگیرند، میجوشند، میخروشند و راه خود را به دریای بیکران میگشایند. شقایقها با قلبهای خونین و چشمهای سیاهشان در میان سنبلههای گندم خودنمایی میکنند. با پیام سردار بزرگ اشک شادی بر گونههای خانوادههای مجاهدان روان میشود. آنها دارند از روی مزار فرزندانشان در حیاط خانههایشان گل نعنا میچینند. ابرها باران را با خود آوردهاند. باران بارآور، باران گرم، بارانی که بهار را که میرود تا دشت وسیع را سیراب کند. دشتها جان میگیرند. این بوی خاک بوی آزادی است که به مشام میرسد. پیامهای مسعود برای خلق بهپا خاسته ایران از شخصیت انقلابی او سرچشمه میگیرد که هدفش براندازی رژیم ملایان است. نفوذ و کثرت پیروان مسعود روز به روز در تمام نقاط جهان بیشتر میشود. همه با افتخار خود را اشرفی مینامند. اوست که با فرمانهای خود تشکیلات سازمانهای اشرفنشانان را برعلیه رژیم بسیج و سازماندهی و هدایت میکند و به تبلیغ و بیداری خلق بر علیه ظلم و بیدادگری میپردازد. به آنها عشق میورزد و راستی و روشنایی را در چشم خلق قهرمان مینشاند که چون جویباری در جان و تن خلق، خلق به خون خفته جریان مییابد. هردو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، همان آدمکشان حرفهیی هستند که در سالهای ۶۰و ۶۷دستهایشان به خون جوانان مجاهد مبارز و آلوده است. جناحی که در حال حاضر به ضرورت زمانه تفنگهایشان را به پاسداران به امانت دادهاند. آری به گفته تمام تلویزیونهای خارج از کشور پولهای به غارت رفته ایران در حسابهای شخصی علی خامنهای ۹۶میلیارد دلار است. در حالیکه در ایران تحت حاکمیت این رژیم غارتگر، آزادی کش و فاشیست کودکان بیش از بیست میلیون پا برهنه و بیخانمان و ژندهپوش، شب گرسنه سر به بالین میگذارند؛ اما این پا برهنهها همان کسانی هستند که شرف و وجدان پاک دارند و شرافتشان همچون لباسشان ژنده نیست. گرچه میگویند مجاهدین در آلبانی فعال شدهاند باید یادآوریشان کرد که مجاهدین بیش از ۴۰سال است که فعال و آماده برای سرنگونی رژیمهای شاه و شیخ مبارزه میکنند و همیشه گفتهاند و میگویند که کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما. اینها آمال و آرزو یک ملت است. یک ملت در زنجیربهپاخاسته که حضورش تیری است به قبر دشمن، این سخن سردار است که میگوید صداها را از گلوی گرفتهتان بیرون آورید. مشتها را گره کنید، نترسید، سپیده دم خواهد دمید. برخیزید، سرود آزادی سردهید، در دستهایتان آتش است. شعلههای آتش تا ستارهها میرسد. شعلهها زمین را میلرزاند آتش همیشه زنده مثل قلبی که زنده است. ملتی که به آزادی عشق بورزد سرانجام به آزادی دست خواهد یافت. در همین چند روز خیزش مردم به قدرت خودشان پی بردند. عکسهای سردمداران را از دیوارها پایین آورده و به آتش کشیدند. آنها مرگ بر ولایت فقیه سر دادند و با عشق به آزادی و امید به نابودی رژیم جنایتکار بیخستگی میتازند و به امید آیندهیی آزاد چشمانشان از مهربانی و باور به آزادی لبریز است. شعلههای خشم در دست و دلهایشان زبانه میکشد و شادی صدایشان تا نهایت آسمان میرود. آنها بلوطهای تناوری هستند که سر به آسمان میساید. سنگفرشهای بیابانها از خون به پاخاستگان رنگین است. بیباکی و جانبازی و از خودگذشتگی این شیر زنان و کوهمردان به آنها معنا میدهد و آنها را برای به انجام رساندن خیزششان مصممتر میکند. یاران، خواهران، برادران، همشهریان قایق رانان و ماهیگیران، ورزشکاران شهر عزیزم مازندران کهبهپاخاستهاید، یگانگی را با هم سپر کنیم، دستها را بهم قفل کنیم، همه با هم تنی واحد شویم، مازندران با پشتگرمی و یاد سردارانی بزرگ همچون مازیارها، حسینخوانها، مشتیها و دیگر سردارانبهپاخاسته است. استبداد شکست خواهد خورد در آینده از فقر و بیخانمانی و بیکاری اثری نخواهد ماند و پاسداران در هر لباسی که باشند دیگر وجود نخواهند داشت. عدالت و برابری و آزادی در چشمانداز است. شاخههای نرم گندم با بادهای بهاری شما در مقابلتان سر تعظیم فرود خواهد آورد. باور کنید که رها شدن از زنجیرهای دست و پایمان و رسیدن به آزادی تنها با اتحاد و مبارزه و عشق به آزادی امکانپذیر است که در وجود تک تکتان نهفته است. دست حق یار و یاورتان باد. با سپاس فراوان گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک. (کف زدن حضار)
ویدا نیک طالعان:
سلام عرض میکنم خدمت همه عزیزان علی الخصوص خانم رجوی و تمام اعضای محترم شورای ملی مقاومت و تمام هواداران مجاهدین و شورا که در این جا حضور دارند و اعضا من تبریک میگم خدمت همه دوستان و عزیزان، قیام خلق قهرمانمان را.
اینرا همه ما میدانیم که تمام این قیام آفرینان عزم به سرنگونی این رژیم کردهاند این را خود ولیفقیه درمانده هم متوجه شده است. خلق قهرمان ایران و انسانهای شریفی که جانشان به لب رسیده است. الآن بلند شدهاند و در کوچه و خیابانهای میهن عزیزمان شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه میدهند و خواهان سرنگونی این رژیم دجال هستند. آنها الآن با نیروی پیشتاز خودشان همگام شدند و مبارزه با دیکتاتوری مذهبی مبارزهیی را که از ۴۰سال پیش شروع شده است را ادامه میدهند نیروی پیشتازی که شما هستید نیروی پیشتازی که ۳۹سال از کوچهها و خیابانها از زندانها و شکنجهگاهها و از جوخههای اعدام تا اشرف و لیبرتی و سالهای ایستادگی و پایداری و تمام خون جگری مجاهدین و شورای ملی مقاومت و علی الخصوص رهبری برای رساندن مردم به آزادی به جگر و جان خود خریدند.
مردم ایران با شما هم گام شدند و این را مدیون شما هستند مردم ایران فهمیدند که چه جوری به آزادی میرسند و ۳۹سال است که برای آن تلاش میکنند.
شما این راه و رسم و این مبارزه را به جهانیان به ایران به همه آموختید. آلترناتیو مشخص شورای ملی مقاومت و شبکه گسترده مجاهدین در داخل کشور هست.
هر آدرس دیگری اشتباه است و آن را وام دادن به رژیم میتوان برداشت کرد و میشود گفت که آن فقط میتواند در جهت بقای رژیم باشد قیام آفرینانی که در ایران با فریادهای خود و شعارهایشان نشان دادند که نه آنارشیست هستند و بهغایت سیاسی و هوشیار هستند و میدانند که چی میخواهند در پی تخریب و یا آشوب نیستند. تخریب کور نمیکنند. قطعاً و مشخصاً آلترناتیو شما هستید و رهبری شایسته مقاومت مردم ایران.
در اینجا سؤال پیش میاید که وظیفه ما چیست؟ ما چکار باید بکنیم؟ از وقتیکه قیام شروع شد یک برگهای عوض شد یک مرحله جدید وارد شدیم. ما دیگر هیچکدام حامی نیستیم بلکه همه خودمان ما عضو و قسمتی از این قیام هستیم. حضور ما در صحنه باید هرچه گستردهتر هرچه مستمرتر باشد و این را به همه نشان دهیم این قیام صاحب دارد، این صاحب به ثمر میرساند همانطور که دوستان گفتند سرنگونی ابتدا شعار این مقاومت بوده و این مقاومت آزادی را به مردم ایران برمیگرداند بهای آن را پرداخت کرده و صلاحیت کامل آن را دارد. متشکرم. (کف زدن حضار)
حمید رضا طاهرزاده:
ضمن عرض سلام به همه دوستان عزیز و همه صحبتهای خوبی که شد، علی الخصوص تحلیل بسیار جامع و دقیقی که خودتان از آنچه که گذشته ارائه کردید. جای هیچگونه بحث اضافی نمیگذارد و همه چیز کامل روشن است و به اضافه اشاراتی که سایر دوستان داشتند. همچنین خطابه بسیار قرا و بسیار زیبا و همیشگی آقای ارسطو پور. من هم به سهم خودم وظیفه خودم میدانم که با سرافرازی و افتخار از اینکه بالاخره مقاومت ایران آنچه را که طی این همه سال شعارهایش، خط و خطوطش و استراتژیاش را مردم ایران فریاد میزدند و توانست هژمونی خودش را در جریان قیام اعمال بکند، این خیلی خیلی مهم است و این دستاورد عظیمی است. طبعاً باید تبریک گفت قبل از همه به خود اعضای این مقاومت و رهبری مقاومت همانطور که دوستان گفتند و من دیگر زیاد واردش نمیشوم چون هر قدر آدم راجع به زیباییهای آفتاب صحبت کند، به اندازه خود تاثیراتی که آفتاب روی انسان میگذارد اثرندارد.
در حقیقت آنچه که اتفاق افتاد، حاصل رنج و تلاش مجاهدین بود بدون تعارف، به قول آقای اولیا، چرا؟ بهدلیل اینکه اگر یادمان باشد بهدلیل اینکه در جریان قیام گذشته سال ۸۸در اوج قیام، شعارهای مردم بعد از تلاش زیادی که رزمندگان و این مقاومت داشت، توانست مطالباتشان از حوزه رأی من کو به مرگ بر اصل ولایت فقیه ارتقا بدهد و در اوجش این قیام در آن نقطه خاموش شد و متأسفانه بهدلیل خیانت و سازشکاری بهاصطلاح رهبران ضعیفالنفس و کسانی که همچنان رؤیای بازگشت به دوران طلایی امام دجالشان را در سر میپروراندند آن را در زیر خاکستری از یاس و ناامیدی پنهان کردند.
متعاقباً انتخابات ریاستجمهوری میشد و تمام دود و دمی که رژیم راه میانداخت و به نوعی این چنین القا میکرد و روی بعضی از اقشار جامعه ایرانی تاثیر میگذاشت این تبلیغات ریاستجمهوری مخصوصاً روحانی و آن وضعیتی که به وجود آمده بود یک هالهای از تردید و ابهام در ذهن بعضیها ایجاد کرد؛ اما این قیامی که صورت گرفت در واقع تمام این ابهامات را نقش بر آب کرد و یک تست و آزمایش خیلی خیلی جدی بود برای خود ما برای مقاومت ما برای اینکه ببینیم که آیا ما راه را درست رفتیم و خطوط ما واقعاً متناسب با الزامات جامعه بود. دیدیم که واقعاً همین بوده و ما نهتنها راه را درست رفتیم، بلکه راهبری را هم خوشبختانه درست انجام دادند چون رهبر یعنی کسی که راه را میبرد. به قول خودشان مسأله اصلیترین قیام اتفاقاً همین بحث است بحث رهبریش است که همینطور که عرض کردم در شعارهای خودشون مردم آن را بهروشنی بیان کردند. در جامعهای که مردم در ظرف ده سال گذشته مردم از نقطهنظر اقتصادی پانزده تا بیست درصد طبق بدبینانهترین محاسباتی که شده فقیرتر شدند و کسانی وارد صحنه شدند که در همین یک دهه گذشته ۸۳درصد مستاجرنشینی به آنها تحمیل شده بود. شما تصور بکنید که دهکهای پائینی جامعه دهک دهم و نهم و هفتم وهشتم و نهم کسانی بودند که زیر بار فشار کمرشکن اقتصادی نیازهای اقتصادی را مطرح میکردند.
ولی ما توانستیم اینرا ارتقاء بدهیم آنچه را که دنیا دید و رژیم اذعان کرد و که خامنهای شخصاً اذعان کرد دستگاه وزارت اطلاعاتشان و غیره. که در واقع این کار مقاومت ایران بوده و ما خودمان هم تردید نداریم و خوشبختانه با ورود فرمانده ارتش آزادیبخش و ارائه خط و خطوط دقیق و ترسیم مسیر راه و دستورالعملهایی که حتی در جزئیات وارد میشدند خب خیلی خیلی نوید بخش بود فوقالعاده مؤثر و بلافاصله شما تاثیرات بلافصل این را میدید در فردای صدور هر بیانیهای که چون از هر موقعیتی به موقعیت دیگر ارتقا پیدا میکرد.
پس بنابراین کسی که همواره گفته است سرنگونی سرنگونی سرنگونی و در شرایطی که جهان واقعاً نمیتوانست باور کند همچنان روی این ایستاده و همچنان نیروهایش را به این سمت سازماندهی کرده و حفظ کرده و ارتقا داده این یقینا شایسته آن است که همانطور که خودشان هم گفتند آنکس که رژیم را به زمین بزند قطعاً دولتش را هم تشکیل خواهد داد و این در واقع شایسته مسعود رجوی و خانم مریم رجوی است که بدون کمترین مداهنه که ما عضو مقاومتیم و آمدیم اینجا از هم تعریف کنیم و تشویق کنیم. این طوری نیست یک واقعیت تاریخی است که خودش را تحمیل کرده آنهم در سایه رزم و رنج و شکنج و چیزی که تاریخ ایران بهش مفتخر است.
از جهتی هم میشود ازنقطه نظر پاتولوژی قیام وارد بحث شد که البته اینجا جایش نیست و اینکه چرا بعضیها این قیام را از خودشان نمیدانستند. چرا مثلاً در سلسله تظاهراتهایی که میشد در خارج کشور فقط ما بودیم چرا بقیه توی تظاهرات خارج کشور نمیآمدند برای اینکه این قیام از جنس آنها نبود این قیام خواستههایش مطالباتش صرفاً سرنگونی بود و واژگون کردن خامنهای و کل نظامش و برای اونها این مسأله نبود و به هرحال یک سرفصل تاریخی خیلی خیلی جدی صورت گرفته و همانطور که به درستی فرمو دید بازگشتناپذیر است و در واقع این ما هستیم که در پاسخ به این سؤال که چه باید کرد باید تلاش کنیم هر چقدر که امکان دارد اخگرهای فروزان این قیام به هر شکلی که امکانش هست خاموش نشود و در زیر خاکستر ناامیدی دوباره فرو نرود. این بستگی به کار و تلاش و رزم ما دارد خوشبختانه به یمن تلاشهای بینالمللی که اعضای این مقاومت بچههای خارج کشور همگی کردند که انسان واقعاً سپاسگزار همه هست.
همه دوستانی که در این اتاق هستند به قول معروف، اشرفیها و اشرفنشانها. الآن و این صحنه جهانی را هم ما تغییر دادیم که لاریجانی را در لیست سیاه قرار میدهند و خیلی کارهای دیگر که صورت گرفته خود بخودی نشده باید ادامه داد و باید پیام آن قهرمانانی که الآن ۸۰۰۰نفرشان در سختترین شرایط ممکنه بهسر میبرند با بلندترین صدا و با فعالیتهای خودمان استمرار ببخشیم و در اماکن عمومی و در صحنه بینالمللی همچنان زنده نگه بداریم.
فهیمه ملک محمدی:
با درود به قیام مردم غیور ایران؛ و با درود خدمت سرکار خانم رجوی خانم سلیمی و جناب آقای رضایی. سایر اعضای محترم شورا و هواداران.
ابتدا باید تبریک بگوییم به قیام قهرمانانه مردممان که واقعاً دل همه ما را شاد کرد و انتظار چندین ساله امان را در سراسر خیابانهای ایران متبلور کرد.
اما چنانکه مستحضرید در یک محیط ناشی از یاس و ناامیدی که این رژیم بر اثر جو وحشت و تروری که ایجاد کرده بود همگی بر این عقیده بودند که مگر میشه این رژیم را سرنگون کرد. مگه اصلاً امر سرنگونی در دسترس است؟ اما این تنها مقاومت بود که با تحلیلهای مشخصی که از شرایط و اوضاع بحرانی ایران میداد و به درستی هم میداد انتظار چنین روزهایی را میکشید و دیدیم که تمام این تحلیلها به واقع صحیح و درست و بهجا بود و الآن نتایج اون را در سراسر خیابانهای ایران میبینیم که جوانان ما زنان و مردان غیور ما آن را متبلور کردند.
اما چگونه شد که به اینجا رسید؟ همانطور که همه میدانیم و تجربه بیست سی ساله ما هواداران مقاومت است که از زمان انقلاب در ایران و چه در اینجا میدانیم که بر اثر پایداری، مایهگذاری و فداکاری که اعضای مقاومت داشتند و توفانهای بسیار مهیبی که هر کدام از آنها میتواند یک سازمان سیاسی را از بین ببرد این توفانها را بر اثر پایداری و مقاومتی که کردند را پشت سر گذاشتند و این خط سرنگونی را ذره ذره به داخل میهن ما بردند و امروز میبینیم که این سرنگونی که مردم ما میخواهند نتایج همان استقامت پایداری و شعار سرنگونی سرنگونی بود که در اشرف و لیبرتی و سراسر دنیا گفته شد بر آن پای فشاری شد و امروز نتایج آن را میبینیم.
اما وظایف ما بهعنوان بخشی از این جنبش در این مقطع چیست؟ همونطور که میبینیم یک جنگ سیاسی وجود دارد. میخواهند اینطور نشان بدهند این قیام بدون آلترناتیو و بدون رهبری است یعنی میخواهند نشان بدهند یا شاه یا اینکه به همین شرایط الآن بسنده کنید. من احساس میکنم که کار ما بهعنوان اعضا و هواداران، اعضا که همیشه کار خودشان را به درستی انجام دادند، کار ما هواداران مقاومت این است که نشان بدهیم که این خونهای ریخته شده در طول این چهار دهه در ایران و فدایی که این سازمان انجام داده بینتیجه نخواهد ماند و نمیگذاریم یک قطره از این خونها به هدر برود و این خونها راهگشا هستند و این آلترناتیو مشخص را نشان میدهند در جامعه ما. وظایف ما این است که نگذاریم این خونها به هدر برود و این آلترناتیو در سراسر ایران جا بیفتد همانطور که هست و به مردم نشان بدهد که بدون پشتیبان نخواهند ماند و همیشه این جنبش شان و این قیام شان پشتیبانی دارد و صدا دارد در خارج کشور و تنها نخواهند ماند. خیلی متشکرم. (کف زدن حضار)
بهزاد معزی:
در رابطه با قیام میخواستم بگویم، همانطور که بهعنوان بخشی از مردم ایران شاهد این قیام بودیم، میدیدیم که رژیم سعی کرد در چند نقطه رنگ و بوی مذهب به آن بدهد ولی نتوانست. در چند نقطه فریاد زدند «یا حسین میرحسین» که آن را وصل کنند به رنگ سبز و رنگهای دیگر مردم که جواب دادند «حسین حسین شعارشون جنایت افتخارشون».
این قیام تموم شدنی نیست منظور من ذکر یک نقطه کمبودی بود که احساس میکردم بهعنوان یک فرد ایرانی، کمبود، ده مادهای بود. این ده مادهای فاصله و تناقضی با بیانیه جهانی حقوقبشر ندارد، خود بیان و بسیار به زبان ساده است. وقتی میگوید آزادی زن و مرد، یک چهارم و یک دوم و یک پنجم توی آن ندارد. آزادی مذهب استثنا ندارد که زردشتی رو ول کنند و احساس میشد که این ده ماده، آنطوری که شاید و باید به دست مردم نرسیده. من بهعنوان یک ایرانی پیشنهاد میکنم با هر امکان و هر بهایی که هست این ده ماده در نسخ میلیونی بین مردم ایران پخش و تقسیم بشود در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاها و آثارش را در قیامهای بعدی خواهیم دید که شعارشان به چه سمتی میچرخد، همین (کف زدن حضار).
حسین یعقوبی:
ضمن سلام و احترام خدمت شما خواهر مریم عزیز و همه اعضای محترم شورا و مجاهدین و یاران مقاومت که در اینجا حضور دارند و با تعظیم در مقابل شهدای قیام جاری در میهن اشغال شده
جا دارد که این قیام را قبل از هر کس به شما خواهر مریم و رهبر مقاومت برادر مسعود تبریک بگوییم که به اذعان سران رژیم، مقاومت تحت رهبری شما سمت و سودهنده اصلی این قیام قهرمانانه ست.
همان رژیمی که بیش از سه دهه با تمام قوا تلاش کرده این حقیقت را پنهان بکند، الآن اذعان میکند که مجاهدین در واقع سمت و سو دهنده اصلی این قیام هستند با سرکوب خونین، بهراه انداختن جنگ روانی باج دادن به دول استعماری و سیاست ننگین مماشات و استمالت و قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷. رژیم با ایجاد خاوران و بتونریزی روی مزار شهدای مقاومت و مجاهدین ابلهانه فکر میکرد که پیام آنها در زیر این خاک خاموش خواهد ماند. ولی غافل از اینکه آنها هر کدام لالهای بودند که در روز موعود شکفته خواهند شد و امروز این رویش را در داخل ایران میبینیم.
من میخواستم به یک نکته را اشاره بکنم آنهم اثرات بسیار مهم که پیامهای برادر مسعود در این مقطع بوده که این پیامها بسیار راهگشا و هدایت کننده بود
اما وادادگان سیاسی و ریزهخواران ولایت فقیه هرگز توان درک ظرفیت توان انقلابی جامعه را نداشتند و فکر نمیکردند که شعلههای سرکش قیام با این شتاب سراسر خاک میهنمان را فرا بگیرد.
در چنین شرایطی شعارهای اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا چیزی نبود بودجز تبلوری از آنچه مقاومت ایران از سالها پیش بر روی آن تأکید میکرد و بهای بسیار سنگین و گزافی را در این راه پرداخته بود
این قیام بیان عملیاتی خط و خطوط استراتژیک و راهگشای شما خواهر مریم و برادر مسعود بوده که توسط مردم در خیابانهای میهن اشغال شده ما به بهترین وجه به نمایش گذاشته شد
نقش هدایت کننده پیام مسئول شورا برادر مسعود درب دکان و دم و دستگاه دم و دنبالچههای رژیم را تخته کرد. اونجا که گفتند که امروز صورت مسأله در میهن ما در واقع چپ روی جوانان دلیر و رزمندگان و جنگ آوران آزادی نیست بلکه
مسأله مسأله آلترناتیو و رهبری است و خیلی هم جدی است این صورت مسأله قیام است و نه چپروی و راستروی. این، به جنبش و قیام یک جهش کیفی داد. قیام و جنبش جوانان از برهه ۸۸گذر کرد و در واقع تمام جریانهای اصلاحطلب را به زبالهدان تاریخ ارجاع داد در واقع همانطور که برادر مسعود گفتند این رود خروشان خون شهیدان آزادی و شهیدان قیام جاری است که آلترناتیو و رهبری شایسته خودش را عرضه میکند این رهبری شایسته در واقع در ماهیت و جوهر شعارهای انقلابی این قیام به هزار زبان و شیوه نشان داده شدقیامکنندگان برخلاف آرزوهای برباد رفته بهاصطلاح اپوزیسیونهای پوشالی و جریاناتی که بهنحوی ماموریتی جز حفظ همین رژیم را ندارند و قیامکنندگان را از دادن هرگونه شعار رادیکال و انقلابی و بقول خودشان ساختارشکننانه پرهیز میدادند بدون شکاف پیام مقاومت و مجاهدین را فریاد میزدند و خواستار سرنگونی تام و تمام ولایت فقیه با تمام باندهایش بودند از بعد از ۳۰خرداد این را هیچکس نمیتواند کتمان بکند که این مجاهدین و شورای ملی مقاومت بود که این شعار استراتژیاش را اعلام میکرد و پای آن ایستاد در واقع این تأیید خط و خطوط مقاومت ایران را نشان میدهد و نشان میدهد که جامعه ایران و جوانان انقلابی آن برای چه آلترناتیوی حاضر به فداکاری و گذشتن از جانشان هستند و هرگونه راهحلی جز این را نمیپذیرند. با تشکر از فرصتی که به من دادید (کف زدن حضار)
رضا اولیا:
خانم رجوی من یک نامهیی از طرف پارتیزانهای ایتالیا قسمت فلورانس برای شما آوردهام و به خانم دبیر دادم که به شما بدهند.
در تلفنی که به من کردند خیلی سخت تحت تأثیر این تظاهرات ایران قرار گرفته بودند و به من گفتند که با آشنایی که با این تشکیلات دارم و من خودم عضویت این سازمان پارتیزانی را دارم که این تظاهرات و این قیام مردمی در تمام سطح ایران شاید در طول این ۵۰سال اخیر در تمام دنیا بینظیر بوده با این عظمت، اینها گفتند که ما بهزودی موقعی که من برگشتم ایتالیا برگشتم باید برم اونجا یک میتنیگی در شهر پترو سنگ برگزار خواهند کرد مرکز اونها شهر پیتروسنگ است که در ۵۰کیلومتری شهر فلورانس است برگزار خواهند کرد و علاقه دارند که میخوان یک هیأتی بیاید خدمت شما برسه و مدال پارتیزانهای ایتالیا را به شما تقدیم بکنند. (کف زدن حضار).
حمید معاصر:
با تبریک و سلام به خواهر مریم و برادر مسعود و به جوانان بهپاخاسته ایران و اعضای محترم شورای ملی مقاومت و اشرفیها و اشرفنشانها بهخاطر شکلگیری این قیام قهرمانانه.
واقعیت این است که نقطه این قایم اگر بخواهیم به یک نقطه عطف تاریخی مشخص کنیم نه دیروز و امروز بلکه به قیام خونین ۳۰خرداد سال ۶۰برمیگردد که معمار کبیر آن برادر مسعود بوده و هست و اکنون که ۳۸سال میگذرد با عبور از نه هفت خوان بلکه با هفتصد خوان بلا، با رهبری بینظیر برادر مسعود و شما، به روزهای سرنوشتساز و حساس کنونی نزدیک شدیم.
صحبت از کورانهای عجیب و غریب دوران ۳۸ساله مقاومت و بهای سنگینی که این مقاومت برای رسیدن به نقطهیی که امروز الآن در آن هستیم، نه در وسع من است و نه در زمان محدود میگنجد؛ و اما جان کلام در این روزها و صورت مسأله قیام چیست؟ رنج و خون ۱۲۰هزار شهید راه آزادی و قتلعام ۳۰هزار شهید مظلوم و رهبری درست این مقاومت و جانفشانی بینظیر اشرفیها و اشرفنشانها، امروز محصول خود را داده است.
دوست و دشمن امروز به زبانهای مختلف به درستی خطوط مقاومت انگشت میگذارند. از رأس تا ذیل سران رژیم معترفند که سازماندهندگان اصلی این قیام مجاهدین هستند و بهرغم میل باطنی و خواست آنها تقریباً از مقطع برگزاری موفقیتآمیز آخرین کهکشان و بعد از آن هجرت بزرگ روزی نبوده و نیست که رسانههای صوتی و تصویری رژیم وحشت خود را از سرنگونی و براندازی رژیم با رهبری مجاهدین اعلام نکنند. نقطه عطف این اعتراف سخنان آخر خامنهای است که یک رأس مثلث قیام را به مجاهدین نسبت داد.
خامنهای مفلوک و درهم شکسته و غرق در انبوه بحرانهای لاعلاج داخلی و منطقهیی و بینالمللی بعد از مدتها سکوت خفتبار هیچ حرفی برای گفتن نداشت الا وحشت و سراسیمگی از قیام. خامنهای مفلوک به شیوه آخوندی و لو رفته خود حرفی زد که یادآور اعتراف شاه در روزهای پایانی بود که میگفت صدای انقلاب شما را شنیدم. آن موقع هم دیر شده بود و الآن هم البته خیلی دیر است. ارتجاع و استعمار در این ۳۸سال گذشته تمامی امکانات و راهحلها را آزمودند. هر دو سرشان به سنگ خورد. قیامی که به سرعت با شعار مرگ بر خامنهای و روحانی بهطور برقآسا در بیش از ۱۴۰شهر و روستا طومار همه حساب و کتابهای ارتجاعی و استعماری را در هم پیچید بازگشتناپذیر است. رهنمودهای بینظیر برادر مسعود و آمادگی برای ساختن هزار اشرف در داخل و خارج و آمادگی شرایط بینالمللی که شما خواهر مریم سالیان آجر به آجر و خشت به خشت آن را با پایداری رزمندگان ساختید تضمین پیروزی نهایی ماست. وظیفه ما اشرفنشانها امروز سنگینتر و حساستر از هر زمان هست. آتش قیام را باید شعلهور نگهداریم. به یمن آموزشهای رهبری و پیامهای دلگرمکننده و راهگشا همچنانکه در ۱۴سال گذشته نشان دادیم حرف آخر را مجاهدین و مقاومت ایران خواهد زد.
درود بر جوانان قیام، درود بر شهیدان، درود بر زندانیان سیاسی. (کف زدن حضار)
اصغر ادیبی:
اولاً با درود به شهدای قیام و مردم ایران که در مقابل کوشش رژیم برای بیهویت کردن آنها و اینکه اینها یک ملت درمانده و خلاصه قادر به هیچ کاری نیستند، یکباره با این قیامشان دنیا را شگفتزده کردند. من وقتی توی محله خودم راه میروم کاملاً حس میکنم که حتی دوستان فرانسوی که تا دیروز یک جور دیگر به من نگاه میکردند احترامشان به من بهعنوان یک ایرانی و به مردم ایران و به حرکتی که آفریدند به واقع شگفتانگیز است. من را همیشه چیزهای کوچولو خوشحال میکند، دو تا اتفاق بود که توی این قضایا خیلی من را خوشحال کرد. یکی دربدر کردن شاهرودی با کیسهای که دستش بود و فرستادنش با اون وضع واقعاً آبروریزانه که ببین سران رژیم به کجا رسیدند که مجبورند بهرغم تمام پولی که خرج میکنند و اون افرادی که متأسفانه نخبگان این جامعه هستند و باید در کنار این مردم باشند ولی در چنین مواقعی علم و دانش خودشون رو به مال دنیا و به چیزهای بیارزشمیفروشن و این چنین بیآبرو میشوند
نکته دوم وقتی که در کنگره آمریکا عکس حبیب خبیری قهرمانملی ایران کسی که تا همین امروز هم شاید ما ندانیم که این جوان با ایستادگی که کرد و با پیمانی که با مسعود بست و نثار خون خودش چه نقش بزرگی در مقاومت ایران داشت.
امروز وقتی ما میبینیم که سناتورهای آمریکایی میآیند و از این قهرمان ملی بهعنوان یکی از قهرمانانی از ۱۲۰هزاری که جانشون را در راه آزادی ایران گذاشتن به واقع برای من بهعنوان یک عضو کوچک این مقاومت افتخارآمیز است.
نکته آخر، ببینید مسعود سی و شش سال قبل یک استراتژی را بنا گذاشت و حرفش این بود که این رژیم نه قادر است و نه میتواند و نه میخواهد که خواستههای مردم ایران رو برآورده بکند، امروز ما داریم میبینیم، من در دو سه کلمه نمیتوانم این را بگویم، اگر ما امروز فریاد مرگ بر خامنهای و مرگ بر رژیم ولایت فقیه، مرگ بر خمینی را میشنویم در حقیقت درستی آن استراتژی بود. اگر ما اون روز اشتباه میکردیم و این رژیم قادر بود خواستههای این مردم را برآورده کنه البته خیلی خوب بود، ولی همیشه آرزوها خواستهها برآورده نمیشود و امروز در شرایطی قرار گرفتیم که میبینیم. ولی به نظر من ما در سختترین لحظات این مقاومت قرار گرفتیم. برخلاف خوشبینی که دوستان بیان میکنن من فکر میکنم اگر به زبان خودم بخواهم بگم ما به فینال جام جهانی رسیدیم و باید این فینال را ببریم. اگر نبریم معلوم نیست بهسر این مردم چه میآید. به همین دلیل وظیفه تک تکمونه با تمام توانمون از این قیام حمایت بکنیم. نگذاریم شعلههای این قیام خاموش بشود و مسلم است که دوستان مجاهد ما چه در داخل ایران چه در اینجا، چه رزمندگانی که امروز آزادی به دست آوردند و میتوانند با تمام قوا وارد بشوند. حتماً این وظیفه را انجام خواهند داد. امیدوارم که در طی نشست امروز و فردا در حقیقت ما بتوانیم به این وظیفه تاریخی خودمان عمل بکنیم و انقلاب ایران را به پیروزی برسانیم.
ببینید، امروز بسیاری از انقلاب تونس صحبت میکنند، انقلاب تونس بعد از یک مدت باز امروز مردم در خیابونها هستند. اگر نتوانند خواستههای مردم را برآورده کنن مردم خواستههای خیلی مشخصی میخوان و من فکر میکنم خود مسعود اون روزی که گفت علت به وجود اومدن ما برای برآورده کردن خواستههای ملت ایران است و ما مصممیم که چنین امری را به سرانجام برسانیم و کوششی که خود شما و تیم شما و دوستان شما کردن نوید دهنده این است که ما در این راه هیچگونه کوتاهی نخواهیم کرد.) (کف زدن حضار)
من هم با درود رسا و فراوان به ملت بزرگ ایران و درود به شما خانم رجوی برای مدیریت و رهبری این تشکیلات تاریخی که جایش همیشه خالی بود در جنبشهای قبلی یعنی در بستر واقعیش نمیگذاشتند قرار بگیره و الآن قرار گرفته و همچنین با درود فراوان به تکتک خواهران و برادران عزیز مجاهدم هم در اینجا و اشرف ۳و داخل کشور و همچنین با درود به رفقای شورایی و همچنین درودی رسا به هموطنانی که در اینجا هستند. فعالان این مقاومت که در همه جا همه صحنهها همیشه آنها را میبینیم؛ و بر تارک همه این درودها، درود به آقای مسعود رجوی، واقعاً درود برای این ۵پیام (کف زدن حضار)
شما به درستی فرمو دید و یک تشریح خیلی محکم و رسایی کردید بهطور خلاصه از حوادث اخیر. دو نقطه اصلی و تاریخی در انقلاب سرنوشتساز بوده، یعنی مقاومت و تشکیلات را روی ریلی خودش قرار داده که یکی ۳۰خرداد بود و اکنون هم قیام اخیر و ملت ایران یک عنصر غافلگیر کننده در بطن و نهاد خودش داره که همیشه همه را گیج میکنه، همان موقعهایی که میگن تموم شد همه چی خوابید و تموم شد این ملت از کوچکترین روزنهها استفاده مکنه و کارش رو انجام میده، اما همانطوری که گفتم خوب به دلایل تاریخی، به دلایل گذشته، بهدلیل دیکتاتوریهای خیلی خیلی پایهیی و عمیق در مهین ما تشکیلات جایش همیشه خالی بوده است از انقلاب مشروطیت تا انقلاب بهمن و در این انقلاب بهمن بود که این تشکیلات در مسیر تاریخی خودش قرار گرفت و پایه و اساسش ریخته شد و اکنون در بستر خود از همه این رنجها و مماشاتها و ظلمها و جفاهای تاریخ گذشته، چون مستقل بوده، مثل مصدق که گفتید، و الآن در جایگاه خودش قرار گرفته این را الآن هم دشمن واقعی ما میگه که میدونیم کیه و هم دوست واقعی ما میگه که این مقاومت و این سازمان و این تشکیلات و این رهبری سرانجام روی ریل اصلی تاریخ قرار گرفت برای رسیدن به اون مقصد نهایی که حدود ۱۱۰سال است ملت ایران برایش زجر میکشه و رنج میکشه و تلاش میکنه.
اما کسانی این وسط گیج شدن که یکی مفسران بهاصطلاح رسانهای هستند، برخی شون البته خیلی خوبند، و دیگر، بخشی که شوکه شدهاند، حاشیه رفتند و گیج شدند و شروع به تفسیرهای عجیب و غریب میکنند. مثلاً آن موقع میگفتند که جیمی کارتر انقلاب را انجام داد، بعدهم تفسیر میکردند و از آن جزیره ثبات درمیآوردند یعنی میگفتند تمام میشود و برخی دیگر امروز «جیمی تخم مرغ»! را حرکت اصلی میدانند و میگویند این جنبش هم فروکش خواهد کرد. ولی اینها نه ملت ایران را شناختند، نه مقاومت مردم ایران را شناختند، نه سازمان مجاهدین رو شناختند، نه شورای ملی مقاومت و نه هموطنان عزیز ایرانی در داخل و خارج کشور را.
از این پس دیگر وقتی چنین مقاومتی در بستر تاریخی خودش قرار میگیرد، دیگر برای همیشه ملا خوری، نیم ملا خوری، حاشیه خوری انقلاب موقوف و مسدود میشود و از این پس دیگر ملت ایران میتواند با گردن فراز و فراخ بگوید و فریاد بزند که دیگر مسیر تاریخ ایران با هماهنگی آن ۵عنصر، یعنی آرمان درست که همه در آن واحد هستیم، تشکیلات درست که حتماً باید باشد، در طول انقلابات و مقاومتهای خود همین اروپا، دوستانی از کشورهای اروپایی که الآن اینجا تشریف دارند و مقیم اروپا هستند، میدانند که همه این کشورها اگر این ۵عنصر را نداشتند محال بود که موفق بشوند. مخصوصاً در فرانسه و رفتن ژنرال دو گل به لندن و تشکیل شورای ملی مقاومتشون در اونجا، یعنی بعد رهبری درست که مقاومت به بیراهه نرود، گرای درست و دادن بها، خیلیها هم بودند که بسیاری از این عناصر را داشتند ولی بها را نپرداختند و نتوانستند که راه را ادامه بدهند
پس ما یک بار دیگر درود میفرستیم به ملت ایران و مقاومت ایران، به سازمان مجاهدین خلق، به شورای ملی مقاومت، به هموطنان عزیزمان در داخل و خارج کشور و این بار میگوییم خطاب به خلیفه یعنی خامنهای در تهران که این «تو باید بمیریها» دیگر از آن تو بمیریها نیست. خیلی ممنون (کف زدن حضار)
مسلم اسکندر فیلابی:
با درود به همسنگران و همرزمان عزیزم که در این سالیان متمادی با فشارهای استعماری و ارتجاعی چون کوه ایستادید و ندای آزادی و حق حاکمیت مردم ایران رو سر دادید، و با درود به مسعود عزیز و شما خانم رجوی که بهعنوان پرچمداران این مقاومت در این سالها ایستادگی کردید و راهنمایی کردید این مقاومت را تا به اینجا رسید. حقیقت این است که فشارهای استعمار و ارتجاع میخواست این مقاومت را از بین ببره، یکی از نکتههایش در لیست گذاشتن این مقاومت بیگناه بود. مقاومتی که کوچکترین گناهی رو انجام نداده، کوچکترین بیقانونی را در هیچ جای جهان انجام نداده با تمام فشارهایی که به ما آوردند، ما میتونستیم هر کاری را بکنیم چون همه این مقاومت جان بر کفند، ولی جان برکفند که فقط با آخوند مبارزه کنند و این مقاومت به اینجا رسید خیلیها هم بریدند و با بهانههای مختلفی از اینجا رفتند. چون جرأت و شهامت شما را نداشتند. وقتی جرأت و شهامت شما را نداشتند بهانههایی گرفتند و از این مقاومت دور شدند، بهخصوص وقتی که ما را توی لیست گذاشتند،
جنبههای مختلفی را من دلم میخواست اینجا عنوان بکنم ولی یک چیز را بیان میکنم. در طول تاریخ چون این حکومت خودش را به اسلام چسبانده میخواهم از اسلام شروع کنم. وقتی امام حسین در برابر یزید و شمر ایستاد، این یک شکافی ایجاد کرد، مثل سوزن بان قطار یک ریلی ایجاد کرد که باید برای شرافت و انسانیت ایستاد. یک مثال دیگر بزنم، هر وقت یک چیزی اول شروع میشود، مثل ساخت هواپیماست. هواپیما را وقتی برادران رایت درست کردند فقط ۲۰۰متر پرواز کرد ولی بعد هواپیماهایی درست شده که با سرعت صوت و بیشتر، پرواز میکنند. این مقاومت رسید به چنین جایی در کشور ما ایران، من کشورهای دیگر را نمیدانم و نمیخواهم وقت شما را بگیرم.
در کشور ما در برابر کسانی که دم از اسلام میزدند مثل امویه و عباسیها، بابکها و امثال مازیارها ایستادند. ما کشوری هستیم که در برابر حمله کسانی که به نام مذهب آمده بودند ایستادند. آنها از مذهب بهانه گرفته بودند تا به جان و مال و ناموس مردم تجاوز کنند و یکی هم خمینی است. خمینی بویی از انسانیت نبرده و از هیچ مذهبی. او به نام مذهب آمد و به جان و مال مردم تجاوز کرد. الآن در زندانها به ناموس مردم تجاوز میکنند و به زن و مردشان تجاوز میکنند کسانی که دم از اسلام میزنند و نماز میخوانند. مردم ایران زیر زجر این رژیم هستند برای ۳۸سال.
درود به تک به تک شما که در این ۳۸سال کوتاه نیامدید و ایستادگی کردید صدای مظلومیت ملت بزرگ ایران را به جهان رساندید. به جایی رساندید که مردمی که قبلاً شاید به مقاومت هیچ توجهی نداشتند به شما تعظیم میکنند خانم رجوی، چرا؟ برای اینکه شما حق را میخواهید، آزادی میخواهید برای تکتک مردم ایران، چیزی برای خودتون نمیخواهید.
خدا خیر بدهد مسعود را که گفت ما میرویم اگر به ما راه دادند میرویم به خانه شهدا اگر ندادند میرویم به خاوران. اگر برای جاه و مقام بود این مقاومت تا لب مرز شهادت میرفت و بعد دیگر نمیرفتند بچهها. ولی همه رفتند و گفتند ما میخواهیم کشورمان آزاد بشه، ما میخواهیم قانون و قدرت ناشی از رأی مردم باشه و به اینجا رساندند. قهرمانان بزرگی در کشور ما در طول تاریخ که شما هم اشاره کردید مثل آرشها و بابک ها و یعقوب لیثها و مازیارها و بعد دکتر مصدق و کوچک خان و اینها آمدند و تا به حنیف رسید و الآن این مقاومت، این شورای ملی مقاومت همه گروههای سیاسی را در بر میگیرد، شما راه را باز کردید. این شورا راه را باز کرد برای همه کسانی که عرق ملی دارند، نوکر استعمار و ارتجاع نیستند تا بتوانند بیایند اینجا، یعنی گفتید آقا اونهایی که جمهوریخواه هستند، به جدایی دین از دولت اعتقاد دارند و میخواهند کشورشون از لوث وجود این آخوندها پاک بشه بیایند. ولی کو؟ کی آمد غیرشما؟ همه رفتند، بهانههای مختلفی گرفتند. وقتی الآن قیام شده مردم ایران قیام کردند که حق آزادی اشان را بگیرند این صدای مظلومیت شماست، صدای رشادت شماست، جوانهایی که در اشرف جانشان را فدا کردند این صدای آنهاست که در ایران داد میزنند. اگر یادتان باشد در ۸۸موسوی گفت ما خواهان ولایت فقیه هستیم، دو روز بعد شعار شما بلند شد مرگ بر اصل ولایت فقیه، همان که کسی دیگر غیر از مقاومت نیست. مرگ بر اصل ولایت فقیه لهجه این مقاومت است. الآن هم شعار مردم وقتی میآیند توی خیابون اول ممکنه مال مالباختگان باشند، ولی وقتی دور هم جمع شدند این مقاومت ایران هست که صدایش را بلند میکند.
من از تکتک شما هم میهنان شجاع و رشیدم که هر کدام از شما یک بابک خرمدین هستید برای من، هر کدام از شما از موضع جوانمردی یک جهان پهلوان تختی هستید برای من و مردم ایران، تشکر میکنم. واقعاً درود به تک تکتون، درود به غیرتتون، درود به همت تون که در این سالها از همه چیزتون گذشتید. کارهای خیلی خوبی میتوانستید داشته باشید. همه را گذاشتید کنار، آمدید که به این مقاومت کمک کنید؛ و الآن به حدی رسیدید که هر کدام همچنانکه عرض کردم هواپیمای شما این انقلابی است و مقاومتی است که از بدو انقلابها تا حالا به اوج رسیده، کسی به سرعت شماها نمیرسد، هرکس بخواهد بیاد به گرد شما هم نمیرسه، من دیگر مزاحم نمیشوم، متشکرم از تک تکتون. (کف زدن حضار)
نصرالله اسماعیلزاده:
درود میفرستم به قیام آفرینان که ظرف دو هفته واقعاً رعشه مرگ بر ارکان رژیم انداختند و تمام ترفندهایی را که در این سالیان تحت عناوین مختلف بهعنوان اصلاح طلبی یک زمان خاتمی یک زمان روحانی را کنار گذاشتند و گفتند نه اصلاحطلب نه اصولگرا، «دیگه تمامه ماجرا» در واقع اول ترفندهای رژیم را گفتند که باطل است و بعد شعار سرنگونی را سر دادند. درود به شهدای این قیام، من در این قیام طلعیه آزادی را میبینم و میدانیم که این قیام ادامه پیدا خواهد کرد. درود بر مسعود که واقعاً لحظه به لحظه من درکم اینه که این قیام را دنبال کردند و در جای خود اولین دومین سومین چارمین و پنجمین بیانیه رو و پیام رو دادند و در واقع هر کدام راهبردی بود در مورد این قیام و درود به شما که در این قیام، من دنبال میکردم و میتوانم بگویم که واقعاً شب و روز میشد و بهم پیوند میخورد که شما هم با قیامکنندگان همراه بو دید و آنچه که ضرورت این قیام بود را پیش بردید همانطور که دوستان گفتند، آقای خزایی آقای پهلوان هم گفتند، تکتک اعضای مقاومت، شورای ملی مقاومت و مجاهدین در هر کجا که بودند همراه قیامکنندگان با مردم بودند و حرکت میکردند و در واقع آنچه که ضرورت بود و وظیفه بود انجام دادند تا قیام هر چه بیشتر پیش برود و شعلهور بشود من در واقع تشکر کنم و درود بفرستم به تمام هواداران و اشرفنشانان و هواداران سازمان و شورا و دیگر سازمانها و هر آن که دل در گرو آزادی این میهن داشت همراه بودند با این قیام، دیدیم در سرما و گرما در نقاط مختلف جهان.
آنچه که من میتوانم بگویم در رابطه با این قیام، آقای خزایی به سابقه تاریخی به خوبی اشاره کرد من به قسمت دومش میپردازم. از روز اول که شورا تشکیل شد این شورا بود که گفت سرنگونی، راه دیگری نیست، چون این رژیم اصولاً به غیر از کنار زدنش راهی باقی نگذاشته، تمام آنچه که متصور میتوانست باشد، برای اینکه راههای دیگری به غیر از سرنگونی و مقابله جدی و کنار زدنش پیش برود، خودش آن را بسته، خودش بسته بود از اول راه را. چون این ایدئولوژیاش و پایهیی که گذاشته بود، در خودش، مقابله و سرنگونی طلبی را میگذاشت که بایستی با این نظام مقابله کرد، سرنگونش کرد، آزادی مردم را غصب کرد، حق حاکمیت مردم را غصب کرد، کشور ما را اشغال کرد. در واقع، هیچ اشغالگری نمیتوانست اینطور به این کشور و مردم ما صدمه بزند به حرث و نسل، از شهدا بگویم که این همه شهید در مقاومت و دیگر کسانی که در زندانها شهید شدند ۱۲۰هزار، اون اعدامهای سی هزار در سال ۶۷و اون چیزهایی که بعداً می گفتند. از روز اول گفت در خیابان بکشید، اصلاً برای چه میآورید به زندان، همانجا «تمام کش» کنید. با چاقو میکشت توی زندانها. بنا بر این، این رژیم خودش این سرنگونی را در خودش داشت و یک نیرو که خیلی جدی میتوانم بگویم این را بهعنوان وظیفه خودش گفت این شورای ملی مقاومت بود که از اول گفت سرنگونی، این نظام و این ایدئولوژی و این تفکر باید از کشور ما محو بشود حذف بشود، بعد هم دیدیم از نظر اقتصادی به کجا کشانده، از نظر اجتماعی مردم را به چه روزی انداخت از نظر اعتیاد از نظر بیماریهای مختلف، آلودگی هوا و جنایتهایی که در این مورد انجام داد بیش از جنایتها و کشتارهایی بود که در جنگ انجام شد که برای بقای خودش این کار را میکرد و دیدیم که الآن باز هم با صدور تروریسمش یکی از پایههای ادامه حیات خودش هست. به کشورهای منطقه مثل سوریه و همینطور بحرین، یمن، لبنان دست اندازی کرد تا جاهای مختلف در آفریقا، بنابراین این رژیم بایستی همانطور که ما میگوییم همانطور که مسعود بارها گفت سرنگونی سرنگونی سرنگونی، واقعاً این شعار بسیار انرژی میدهد بسیار انرژی بخش بوده تا بهحال به تکتک افرادی که این شعار را بشنوند و شنیدهاند و ما ایستادهایم تا به آخر همراه مردممان و شعارها را دیدیم یکی از شعارها این بود که بترسید بترسید ما همه با هم هستیم. دقیقاً ما همه با هم هستیم و این راه را ادامه میدهیم تا آخر و البته وظایف سنگینتری قطعاً در این دوران به دوش تکتک ما هست که به هر صورت امیدواریم که همه بتوانیم از عهده این بر بیاییم (کف زدن حضار).
گیسو شاکری:
با درود به قیامکنندگان و حمایت و پشتیبانی دائمی و تا رسیدن به آزادی خودمان از اونها، میخواستم یک تشکری بکنم از برگزارکنندگان این نمایشگاهی که قبل از ورود به این جلسه دیدیم، در تمام این دو هفته این عکسها در ذهن همه ما حک شده، اما دیدن این نمایشگاه چند نکته را یادآوری کرد به من، یکی حضور پر رنگ زنان، من را یاد جریانهای انقلاب ضدسلطنتی انداخت که خودمان در خیابانها بودیم، فکر میکنم همه شماها که در اینجا هستید همه در خیابانها بودیم به جز آنهایی که توی زندان بودند، البته آنها هم دیگر از زندان بیرون آمده بودند، حضور زنان پر رنگ بود در مبارزات ضدسلطنتی که متأسفانه با آمدن حکومت ارتجاعی اسلامی خمینی مجبور شدیم همچنان مبارزه را ادامه بدهیم تا سرنگونی خمینی و اعوان و انصارش و کل این سیستم، بنابراین آن انقلاب، آن تظاهرات، آن اعتراضات همچنان ادامه داشته، میبینیم که همچنان در طول این سالها ما توی خیابونا بودیم. حالا یک عده در خارج از کشور در تبعید در خیابانها بودن بقیه در ایران. نقش پر رنگ زنان را من توی این عکسها خصوصاً دوباره دیدم و در فیلمها و این را باید واقعاً یادآوردی بکنم البته همه میدانند که نقش شما مریم عزیز بسیار بسیار پر رنگ بوده، اصلاً صحبت تعارف و این چیزها نیست یک واقعیت تاریخیه، یک الگو شدید، زنان اشرف الگو شدند برای آن زنان، پشتیبانی گرفتند، فهمیدند حق و حقوقشان را و اینکه فقط به یک چیزهای کوچولو و کوچولو قناعت نکنند. به حقوق آزادی، به حقوق سیاسی شان، به آزادیهای مدنیشان به حقوق اجتماعی شان، حقوق اقتصادیشان، به اینها واقف شدند، به نقش مهم خودشان در جامعه واقف شدند و این را واقعاً مدیون این زحمات خستگیناپذیر، شبانهروزی، از جان گذشتگی، از همه چیز گذشتگی شما و زنان اشرف و خوب تمام زنان مقاوم در کنار شما هستند، خود من هم هستم ضمناً ! (کف زدن حضار)
این پشتیبانی خیلی مهم بوده، حالا مسائل دیگر را دوستان اشاره کردند اما اینها را ما در عکسهایی که میبینیم، دو عکس حتی در قیام ۸۸که خوب خواستش یک خواست دیگری بود اما باز حضور زنان را ما نمونهاش را و نمادش را در دوتا عکس دیدیم که یکی در عکس دختر جوانی بود در قیام ۸۸که در تمام دنیا این عکس پخش شد و عکس دیگری که شما الآن گذاشتید عکس دختر جوانی است که پشتش دود است و این نشانه، من را یاد آن حرکت بچهها در اشرف و لیبرتی میاندازد که وقتی به آنها حمله کرده بودند و اینها بیمحابا توی این دودها میدویدند میاندازد. بهرحال این نقش را مدیون مبارزات شبانه روزی و خستگیناپذیر شما باید بدونیم و اینکه شما و همه ما که در اینجا هستیم برای رسیدن به یک ایران آزاد یک جمهوری آزاد و که بر مبنای جدایی دین از دولت، تساوی کامل حقوق زنان و مردان، لغو هرگونه حجاب اجباری و بقیه چیزهای دیگر که در ده مادهای شما مستتره، این را واقعاً مدیون این هستیم و با تمام توانمون برای رسیدن به اون ایران آزاد همه با هم هستیم و خیلی خوشحالم که شعارهایی که داده میشه این شعارها همچنان داغ و پر رونقه در بازارها در خیابانها و همچنانکه مردم میگن تا حقمو نگیرم به خونه برنگردم هر چقدر هم شکنجه و سرکوب و اعدام را همینجور که در طول این ۴۰سال ادامه داشته ادامه بده چون دیگه به پایان خط رسیده یعنی تو خود سخنرانی خامنهای وقتی ما میبینیم که خودش میگه که این تشکیلات این اتفاقات اینها را کی سازماندهی میکنه، یعنی که داره میگه که رهبریت این قیام کجاست؟ خودش داره میگه ما نمیگیم خودش میگه بنابراین همچنان با این سازماندهی هستیم در صحنه چه در اینجا چه در اونجا و شعارهایی هم که خصوصاً این شعار آتش جواب آتش مسعود از اون شعارهایی بود که تا پایانش یعنی ایستادهایم هر چقدر بکشی و بزنی شکنجه بکنی تا از خواستهایمان برنگردیم نرسیم به خانه برنمی گردیم و به امید ادامه این مبارزه و بر قراری یک ایران آزاد و سازندگی. درود به مبارزات مردم ایران درود به مبارزات و قهرمانیهای تمام کسانی که در کنار شما ایستادند اینجا و داخل ایران. (کف زدن حضار)
منشور وارسته:
با سلام خدمت شما خانم رجوی و اجازه بدهید من هم به سهم خودم ابتدا درود بفرستم به مردم قهرمان ایران که عزم خودشان را جزم کردند تا این رژیم را به زمین بکشانند عرض کنم ولی من اجازه بدهید از یک منظر دیگری این مسائل را نگاه کنم، من فکر میکنم این جنبش این قیامی که رخ داده خود به خودی نبوده است و محصول رنج سه دهه رنج مقاومت ایران و بهخصوص بنیانگذار این جنبش بود، روزی که آقای رجوی به قانون اساسی ولایت فقیه گفتند نه، یک کار عظیم صورت گرفت. توی آن شرایطی که خمینی تمام جامعه را تخدیر کرده بود.
یک نیروی مسلمان مترقی تحت رهبری آقای رجوی این جرأت را داشت که در آن فضا در مقابل ایلقار آخوندی کلمه «نه» را بکار ببره که قانون اساسی تو را ما قبول نداریم، برو پیکارت، خیلی شجاعت میخواست آن زمان. از آن لحظه مقاومتی شکل گرفت که در واقع تاریخ معاصر ایران را تغیر داد تمام دستاوردهایی که ما امروز شاهد هستیم ناشی از همان لحظه آغاز بود که آقای رجوی تصمیم گرفت و شورای ملی مقاومت را تأسیس کرد. و در مقابل آخوندها ایستاد و از آن به بعد تمام دسیسهها علیه مقاومت شکل گرفت استعمار و ارتجاع باهم کوشیدند تا اسم این مقاومت و هویت این مقاومت را تا تمام آثاری که از این جنش وجود دارد را محو کنند ولی ما دیدم و شاهد هستیم که بعد از سالها کوشش و تلاش و مدیریت شخص خود شما خانم رجوی این دسیسهها یک به یک خنثی شد و یک پیروزی بزرگی بود برای آینده ایران و برای تمام آزادی خواهان،
آرتو کلارک، نویسنده انگلیسی، یک جملهای دارد که تنها راه کشف ممکنها رفتن به ورای غیرممکنهاست. عرض کنم که این مقاومت در عمل ثابت کرد که نیرویی است برای آزادی و مطالبات مردم ایران و تمام همت کوشش خودش را بکار میبرد و از همه چیزش گذشته و برای مطالبات تاریخی ملت ایران، که از دوران مشروطه به اینطرف همواره پایمال شده،بهپاخاسته است. همه اعضای این مقاومت انسانهایی هستند آرمان گرا که ارمانشان عشق به آزادی است.
تمام این ۱۲۰هزار انسان فرهیخته که بهخاطر عشق به آزادی جان خودشان را فدیه راه آزادی کردند الآن بایستی ازشان یاد کرد و قدرشان را شناخت که آن مبارزه بود تا به این نقطهای رسید که مردم ایران بتوانند به مطالبات خودشان اشراف پیدا بکنند.
اگر افشاگری مقاومت ایران نبود و افشا نکرده بود پروژه سلاحهای تخریب جمعی و مسأله اتمی این رژیم را این رژیم الآن در این بنبست قرار نداشت و تمام دنیا چشم دوخته بودند و میخواستند با این رژیم مماشات کنند، تلاشهای همین اعضای این مقاومت بود و تلاشهای شخص شما بود و تلاشهای تکتک اعضای شورای مقاومت بود و نیروها یشون و هوادارانشان در خارج کشور بود که نگذاشتند استعمار بتواند به مقاصد خودش برسد.
مدت ۱۵سال اسم این جنبش را توی لیست سیاه بردند و تلاش کردند ما به اهداف و مطالبات آزادی ملت آزادی ایران دست پیدا نکنیم. ازآنجایی که این شورای ملی مقاومت از زیر بته بیرون نیامده و محصول مبارزات از مشروطه به این طرفه و محصول مبارزه ملی و جنبش مصدق به این طرفه و این مبارزه رو با پشتکار ادامه داده.
می گویند رودخانه که از کوهستانها عبور میکند بهخاطر قدرتش نیست بهخاطر استحکام و مقاومتی است که آن رودخانه دارد، مقاومت ایران در عمل ثابت کرد که بهخاطر هویتش پشتوانهاش ملت ایران است از تمام مصائب یک به یک عبور کرد و و الآن نقطه اوج اش هست. و الآن تمام تلاش رژیم این است که نگذارد جنبش آزادیبخش با مردم ایران پیوند بخورد. به همین دلیل هم هست که تلاش کرد نیروهای سازمان مجاهدین خلق در لیبرتی را نابود کند ولی ما خوشبختانه با مدیریت شما وهمت دوستان، اعضای سازمان مجاهدین خلق به سلامت پارسال به آلبانی هجرت کردند. این پیروزی بزرگ تمام محاسبات رژیم را بهم ریخت الآن اگر ما شاهدیم که شعارهای مردم ایران بعداً ۳۵سال که خود این مقاومت بنیانگذار این شعار بود وقتی که میگویند مرگ بر خمینی یا مرگ بر خامنهای، این در واقع تبلور همان خواستهایی است که جوانان ایران در دهه ۶۰جان خود را فدیه راه آن کردند بر اینکه بتوانند به مردم ایران بفهمانند که این رژیم غاصب حق حاکمیت ملی مردم ایران است.
من اجازه میخواهم به سهم خودم به تکتک اعضای مقاومت و ابتدا به شخص خود شما و آقای رجوی درود بفرستیم و خودتان میدانید که من اصولاً فرد خیلی خوشبینی بودم توی این سالها و همواره میگفتم که کافی است یک جرقه زده بشود و ما متوجه بشویم که چه اتفاقی خواهد افتاد مثل جرقهای که در تونس کارگر سبزیفروش خودش را به آتش کشید وان جرقه به بهار عرب تبدیل شد.
الان هم من عقیده دارم و رجاء واثق دارم که این جرقه که ابتدا با گرانی تخم مرغ زده شده و بعد از بیست وچهار ساعت به شعار مرگ بر خمینی و مرگ بر خامنهای تبدیل شد. قطعاً این رژیم را به سقوط خواهد کشاند ولی این باید در پیوند با جنبش سازماندهی شده و یکدست و پرقدرت مقاومت ایران باشد.
من ضمن درود به جوانان ایران به سهم خودم تقاضا دارم باید به کانونهای شورشی ارتش آزادیبخش ملی ایران در سرتا سر ایران بپیوندند تا بتوانند از آن مسیر مراحل سرنگونی را به پایان برسانند و به همین دلیل هم امیدوارم قطعاً با توجه به شرایط داخلی و بینالمللی که رژیم در آن گرفتار است قطعاً میتوانم این نوید را بدهم که امسال سال سرنگونی این رژیم است. عرضی ندادم. (کف زدن حضار)
منوچهر ارسطوپور:
با سلام و درود به خلقبهپاخاسته ایران و با عرض ادب به خانم رجوی و سردار بزرگ خلق مسعود.
ناقوسها به صدا در آمدند. فریاد آزادی در جای جای سرزمین ایران بلند است. دریای انسانی چون خزر میخروشد، چون دماوند آتشفشان میکند، زمان برخاستن است. برخاستنی که نجات ملت یک سرزمین بزرگ را نوید میدهد. خلقی قصد کرده است که خود را از زنجیرهای اسارت یک حکومت مستبد رها کند. مشتها را گره کردهایم میرویم تا توفانبهپاکنیم. توفانی بنیانکن و اینهمه با ناخدای خستگیناپذیر که میرود تا کشتی نجات را به ساحل امن، یعنی آزادی برساند. چشمههای خشکیده دوباره جان میگیرند، میجوشند، میخروشند و راه خود را به دریای بیکران میگشایند. شقایقها با قلبهای خونین و چشمهای سیاهشان در میان سنبلههای گندم خودنمایی میکنند. با پیام سردار بزرگ اشک شادی بر گونههای خانوادههای مجاهدان روان میشود. آنها دارند از روی مزار فرزندانشان در حیاط خانههایشان گل نعنا میچینند. ابرها باران را با خود آوردهاند. باران بارآور، باران گرم، بارانی که بهار را که میرود تا دشت وسیع را سیراب کند. دشتها جان میگیرند. این بوی خاک بوی آزادی است که به مشام میرسد. پیامهای مسعود برای خلق بهپا خاسته ایران از شخصیت انقلابی او سرچشمه میگیرد که هدفش براندازی رژیم ملایان است. نفوذ و کثرت پیروان مسعود روز به روز در تمام نقاط جهان بیشتر میشود. همه با افتخار خود را اشرفی مینامند. اوست که با فرمانهای خود تشکیلات سازمانهای اشرفنشانان را برعلیه رژیم بسیج و سازماندهی و هدایت میکند و به تبلیغ و بیداری خلق بر علیه ظلم و بیدادگری میپردازد. به آنها عشق میورزد و راستی و روشنایی را در چشم خلق قهرمان مینشاند که چون جویباری در جان و تن خلق، خلق به خون خفته جریان مییابد. هردو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، همان آدمکشان حرفهیی هستند که در سالهای ۶۰و ۶۷دستهایشان به خون جوانان مجاهد مبارز و آلوده است. جناحی که در حال حاضر به ضرورت زمانه تفنگهایشان را به پاسداران به امانت دادهاند. آری به گفته تمام تلویزیونهای خارج از کشور پولهای به غارت رفته ایران در حسابهای شخصی علی خامنهای ۹۶میلیارد دلار است. در حالیکه در ایران تحت حاکمیت این رژیم غارتگر، آزادی کش و فاشیست کودکان بیش از بیست میلیون پا برهنه و بیخانمان و ژندهپوش، شب گرسنه سر به بالین میگذارند؛ اما این پا برهنهها همان کسانی هستند که شرف و وجدان پاک دارند و شرافتشان همچون لباسشان ژنده نیست. گرچه میگویند مجاهدین در آلبانی فعال شدهاند باید یادآوریشان کرد که مجاهدین بیش از ۴۰سال است که فعال و آماده برای سرنگونی رژیمهای شاه و شیخ مبارزه میکنند و همیشه گفتهاند و میگویند که کس نخارد پشت ما جز ناخن انگشت ما. اینها آمال و آرزو یک ملت است. یک ملت در زنجیربهپاخاسته که حضورش تیری است به قبر دشمن، این سخن سردار است که میگوید صداها را از گلوی گرفتهتان بیرون آورید. مشتها را گره کنید، نترسید، سپیده دم خواهد دمید. برخیزید، سرود آزادی سردهید، در دستهایتان آتش است. شعلههای آتش تا ستارهها میرسد. شعلهها زمین را میلرزاند آتش همیشه زنده مثل قلبی که زنده است. ملتی که به آزادی عشق بورزد سرانجام به آزادی دست خواهد یافت. در همین چند روز خیزش مردم به قدرت خودشان پی بردند. عکسهای سردمداران را از دیوارها پایین آورده و به آتش کشیدند. آنها مرگ بر ولایت فقیه سر دادند و با عشق به آزادی و امید به نابودی رژیم جنایتکار بیخستگی میتازند و به امید آیندهیی آزاد چشمانشان از مهربانی و باور به آزادی لبریز است. شعلههای خشم در دست و دلهایشان زبانه میکشد و شادی صدایشان تا نهایت آسمان میرود. آنها بلوطهای تناوری هستند که سر به آسمان میساید. سنگفرشهای بیابانها از خون به پاخاستگان رنگین است. بیباکی و جانبازی و از خودگذشتگی این شیر زنان و کوهمردان به آنها معنا میدهد و آنها را برای به انجام رساندن خیزششان مصممتر میکند. یاران، خواهران، برادران، همشهریان قایق رانان و ماهیگیران، ورزشکاران شهر عزیزم مازندران کهبهپاخاستهاید، یگانگی را با هم سپر کنیم، دستها را بهم قفل کنیم، همه با هم تنی واحد شویم، مازندران با پشتگرمی و یاد سردارانی بزرگ همچون مازیارها، حسینخوانها، مشتیها و دیگر سردارانبهپاخاسته است. استبداد شکست خواهد خورد در آینده از فقر و بیخانمانی و بیکاری اثری نخواهد ماند و پاسداران در هر لباسی که باشند دیگر وجود نخواهند داشت. عدالت و برابری و آزادی در چشمانداز است. شاخههای نرم گندم با بادهای بهاری شما در مقابلتان سر تعظیم فرود خواهد آورد. باور کنید که رها شدن از زنجیرهای دست و پایمان و رسیدن به آزادی تنها با اتحاد و مبارزه و عشق به آزادی امکانپذیر است که در وجود تک تکتان نهفته است. دست حق یار و یاورتان باد. با سپاس فراوان گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک. (کف زدن حضار)
ویدا نیک طالعان:
سلام عرض میکنم خدمت همه عزیزان علی الخصوص خانم رجوی و تمام اعضای محترم شورای ملی مقاومت و تمام هواداران مجاهدین و شورا که در این جا حضور دارند و اعضا من تبریک میگم خدمت همه دوستان و عزیزان، قیام خلق قهرمانمان را.
اینرا همه ما میدانیم که تمام این قیام آفرینان عزم به سرنگونی این رژیم کردهاند این را خود ولیفقیه درمانده هم متوجه شده است. خلق قهرمان ایران و انسانهای شریفی که جانشان به لب رسیده است. الآن بلند شدهاند و در کوچه و خیابانهای میهن عزیزمان شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه میدهند و خواهان سرنگونی این رژیم دجال هستند. آنها الآن با نیروی پیشتاز خودشان همگام شدند و مبارزه با دیکتاتوری مذهبی مبارزهیی را که از ۴۰سال پیش شروع شده است را ادامه میدهند نیروی پیشتازی که شما هستید نیروی پیشتازی که ۳۹سال از کوچهها و خیابانها از زندانها و شکنجهگاهها و از جوخههای اعدام تا اشرف و لیبرتی و سالهای ایستادگی و پایداری و تمام خون جگری مجاهدین و شورای ملی مقاومت و علی الخصوص رهبری برای رساندن مردم به آزادی به جگر و جان خود خریدند.
مردم ایران با شما هم گام شدند و این را مدیون شما هستند مردم ایران فهمیدند که چه جوری به آزادی میرسند و ۳۹سال است که برای آن تلاش میکنند.
شما این راه و رسم و این مبارزه را به جهانیان به ایران به همه آموختید. آلترناتیو مشخص شورای ملی مقاومت و شبکه گسترده مجاهدین در داخل کشور هست.
هر آدرس دیگری اشتباه است و آن را وام دادن به رژیم میتوان برداشت کرد و میشود گفت که آن فقط میتواند در جهت بقای رژیم باشد قیام آفرینانی که در ایران با فریادهای خود و شعارهایشان نشان دادند که نه آنارشیست هستند و بهغایت سیاسی و هوشیار هستند و میدانند که چی میخواهند در پی تخریب و یا آشوب نیستند. تخریب کور نمیکنند. قطعاً و مشخصاً آلترناتیو شما هستید و رهبری شایسته مقاومت مردم ایران.
در اینجا سؤال پیش میاید که وظیفه ما چیست؟ ما چکار باید بکنیم؟ از وقتیکه قیام شروع شد یک برگهای عوض شد یک مرحله جدید وارد شدیم. ما دیگر هیچکدام حامی نیستیم بلکه همه خودمان ما عضو و قسمتی از این قیام هستیم. حضور ما در صحنه باید هرچه گستردهتر هرچه مستمرتر باشد و این را به همه نشان دهیم این قیام صاحب دارد، این صاحب به ثمر میرساند همانطور که دوستان گفتند سرنگونی ابتدا شعار این مقاومت بوده و این مقاومت آزادی را به مردم ایران برمیگرداند بهای آن را پرداخت کرده و صلاحیت کامل آن را دارد. متشکرم. (کف زدن حضار)
حمید رضا طاهرزاده:
ضمن عرض سلام به همه دوستان عزیز و همه صحبتهای خوبی که شد، علی الخصوص تحلیل بسیار جامع و دقیقی که خودتان از آنچه که گذشته ارائه کردید. جای هیچگونه بحث اضافی نمیگذارد و همه چیز کامل روشن است و به اضافه اشاراتی که سایر دوستان داشتند. همچنین خطابه بسیار قرا و بسیار زیبا و همیشگی آقای ارسطو پور. من هم به سهم خودم وظیفه خودم میدانم که با سرافرازی و افتخار از اینکه بالاخره مقاومت ایران آنچه را که طی این همه سال شعارهایش، خط و خطوطش و استراتژیاش را مردم ایران فریاد میزدند و توانست هژمونی خودش را در جریان قیام اعمال بکند، این خیلی خیلی مهم است و این دستاورد عظیمی است. طبعاً باید تبریک گفت قبل از همه به خود اعضای این مقاومت و رهبری مقاومت همانطور که دوستان گفتند و من دیگر زیاد واردش نمیشوم چون هر قدر آدم راجع به زیباییهای آفتاب صحبت کند، به اندازه خود تاثیراتی که آفتاب روی انسان میگذارد اثرندارد.
در حقیقت آنچه که اتفاق افتاد، حاصل رنج و تلاش مجاهدین بود بدون تعارف، به قول آقای اولیا، چرا؟ بهدلیل اینکه اگر یادمان باشد بهدلیل اینکه در جریان قیام گذشته سال ۸۸در اوج قیام، شعارهای مردم بعد از تلاش زیادی که رزمندگان و این مقاومت داشت، توانست مطالباتشان از حوزه رأی من کو به مرگ بر اصل ولایت فقیه ارتقا بدهد و در اوجش این قیام در آن نقطه خاموش شد و متأسفانه بهدلیل خیانت و سازشکاری بهاصطلاح رهبران ضعیفالنفس و کسانی که همچنان رؤیای بازگشت به دوران طلایی امام دجالشان را در سر میپروراندند آن را در زیر خاکستری از یاس و ناامیدی پنهان کردند.
متعاقباً انتخابات ریاستجمهوری میشد و تمام دود و دمی که رژیم راه میانداخت و به نوعی این چنین القا میکرد و روی بعضی از اقشار جامعه ایرانی تاثیر میگذاشت این تبلیغات ریاستجمهوری مخصوصاً روحانی و آن وضعیتی که به وجود آمده بود یک هالهای از تردید و ابهام در ذهن بعضیها ایجاد کرد؛ اما این قیامی که صورت گرفت در واقع تمام این ابهامات را نقش بر آب کرد و یک تست و آزمایش خیلی خیلی جدی بود برای خود ما برای مقاومت ما برای اینکه ببینیم که آیا ما راه را درست رفتیم و خطوط ما واقعاً متناسب با الزامات جامعه بود. دیدیم که واقعاً همین بوده و ما نهتنها راه را درست رفتیم، بلکه راهبری را هم خوشبختانه درست انجام دادند چون رهبر یعنی کسی که راه را میبرد. به قول خودشان مسأله اصلیترین قیام اتفاقاً همین بحث است بحث رهبریش است که همینطور که عرض کردم در شعارهای خودشون مردم آن را بهروشنی بیان کردند. در جامعهای که مردم در ظرف ده سال گذشته مردم از نقطهنظر اقتصادی پانزده تا بیست درصد طبق بدبینانهترین محاسباتی که شده فقیرتر شدند و کسانی وارد صحنه شدند که در همین یک دهه گذشته ۸۳درصد مستاجرنشینی به آنها تحمیل شده بود. شما تصور بکنید که دهکهای پائینی جامعه دهک دهم و نهم و هفتم وهشتم و نهم کسانی بودند که زیر بار فشار کمرشکن اقتصادی نیازهای اقتصادی را مطرح میکردند.
ولی ما توانستیم اینرا ارتقاء بدهیم آنچه را که دنیا دید و رژیم اذعان کرد و که خامنهای شخصاً اذعان کرد دستگاه وزارت اطلاعاتشان و غیره. که در واقع این کار مقاومت ایران بوده و ما خودمان هم تردید نداریم و خوشبختانه با ورود فرمانده ارتش آزادیبخش و ارائه خط و خطوط دقیق و ترسیم مسیر راه و دستورالعملهایی که حتی در جزئیات وارد میشدند خب خیلی خیلی نوید بخش بود فوقالعاده مؤثر و بلافاصله شما تاثیرات بلافصل این را میدید در فردای صدور هر بیانیهای که چون از هر موقعیتی به موقعیت دیگر ارتقا پیدا میکرد.
پس بنابراین کسی که همواره گفته است سرنگونی سرنگونی سرنگونی و در شرایطی که جهان واقعاً نمیتوانست باور کند همچنان روی این ایستاده و همچنان نیروهایش را به این سمت سازماندهی کرده و حفظ کرده و ارتقا داده این یقینا شایسته آن است که همانطور که خودشان هم گفتند آنکس که رژیم را به زمین بزند قطعاً دولتش را هم تشکیل خواهد داد و این در واقع شایسته مسعود رجوی و خانم مریم رجوی است که بدون کمترین مداهنه که ما عضو مقاومتیم و آمدیم اینجا از هم تعریف کنیم و تشویق کنیم. این طوری نیست یک واقعیت تاریخی است که خودش را تحمیل کرده آنهم در سایه رزم و رنج و شکنج و چیزی که تاریخ ایران بهش مفتخر است.
از جهتی هم میشود ازنقطه نظر پاتولوژی قیام وارد بحث شد که البته اینجا جایش نیست و اینکه چرا بعضیها این قیام را از خودشان نمیدانستند. چرا مثلاً در سلسله تظاهراتهایی که میشد در خارج کشور فقط ما بودیم چرا بقیه توی تظاهرات خارج کشور نمیآمدند برای اینکه این قیام از جنس آنها نبود این قیام خواستههایش مطالباتش صرفاً سرنگونی بود و واژگون کردن خامنهای و کل نظامش و برای اونها این مسأله نبود و به هرحال یک سرفصل تاریخی خیلی خیلی جدی صورت گرفته و همانطور که به درستی فرمو دید بازگشتناپذیر است و در واقع این ما هستیم که در پاسخ به این سؤال که چه باید کرد باید تلاش کنیم هر چقدر که امکان دارد اخگرهای فروزان این قیام به هر شکلی که امکانش هست خاموش نشود و در زیر خاکستر ناامیدی دوباره فرو نرود. این بستگی به کار و تلاش و رزم ما دارد خوشبختانه به یمن تلاشهای بینالمللی که اعضای این مقاومت بچههای خارج کشور همگی کردند که انسان واقعاً سپاسگزار همه هست.
همه دوستانی که در این اتاق هستند به قول معروف، اشرفیها و اشرفنشانها. الآن و این صحنه جهانی را هم ما تغییر دادیم که لاریجانی را در لیست سیاه قرار میدهند و خیلی کارهای دیگر که صورت گرفته خود بخودی نشده باید ادامه داد و باید پیام آن قهرمانانی که الآن ۸۰۰۰نفرشان در سختترین شرایط ممکنه بهسر میبرند با بلندترین صدا و با فعالیتهای خودمان استمرار ببخشیم و در اماکن عمومی و در صحنه بینالمللی همچنان زنده نگه بداریم.
فهیمه ملک محمدی:
با درود به قیام مردم غیور ایران؛ و با درود خدمت سرکار خانم رجوی خانم سلیمی و جناب آقای رضایی. سایر اعضای محترم شورا و هواداران.
ابتدا باید تبریک بگوییم به قیام قهرمانانه مردممان که واقعاً دل همه ما را شاد کرد و انتظار چندین ساله امان را در سراسر خیابانهای ایران متبلور کرد.
اما چنانکه مستحضرید در یک محیط ناشی از یاس و ناامیدی که این رژیم بر اثر جو وحشت و تروری که ایجاد کرده بود همگی بر این عقیده بودند که مگر میشه این رژیم را سرنگون کرد. مگه اصلاً امر سرنگونی در دسترس است؟ اما این تنها مقاومت بود که با تحلیلهای مشخصی که از شرایط و اوضاع بحرانی ایران میداد و به درستی هم میداد انتظار چنین روزهایی را میکشید و دیدیم که تمام این تحلیلها به واقع صحیح و درست و بهجا بود و الآن نتایج اون را در سراسر خیابانهای ایران میبینیم که جوانان ما زنان و مردان غیور ما آن را متبلور کردند.
اما چگونه شد که به اینجا رسید؟ همانطور که همه میدانیم و تجربه بیست سی ساله ما هواداران مقاومت است که از زمان انقلاب در ایران و چه در اینجا میدانیم که بر اثر پایداری، مایهگذاری و فداکاری که اعضای مقاومت داشتند و توفانهای بسیار مهیبی که هر کدام از آنها میتواند یک سازمان سیاسی را از بین ببرد این توفانها را بر اثر پایداری و مقاومتی که کردند را پشت سر گذاشتند و این خط سرنگونی را ذره ذره به داخل میهن ما بردند و امروز میبینیم که این سرنگونی که مردم ما میخواهند نتایج همان استقامت پایداری و شعار سرنگونی سرنگونی بود که در اشرف و لیبرتی و سراسر دنیا گفته شد بر آن پای فشاری شد و امروز نتایج آن را میبینیم.
اما وظایف ما بهعنوان بخشی از این جنبش در این مقطع چیست؟ همونطور که میبینیم یک جنگ سیاسی وجود دارد. میخواهند اینطور نشان بدهند این قیام بدون آلترناتیو و بدون رهبری است یعنی میخواهند نشان بدهند یا شاه یا اینکه به همین شرایط الآن بسنده کنید. من احساس میکنم که کار ما بهعنوان اعضا و هواداران، اعضا که همیشه کار خودشان را به درستی انجام دادند، کار ما هواداران مقاومت این است که نشان بدهیم که این خونهای ریخته شده در طول این چهار دهه در ایران و فدایی که این سازمان انجام داده بینتیجه نخواهد ماند و نمیگذاریم یک قطره از این خونها به هدر برود و این خونها راهگشا هستند و این آلترناتیو مشخص را نشان میدهند در جامعه ما. وظایف ما این است که نگذاریم این خونها به هدر برود و این آلترناتیو در سراسر ایران جا بیفتد همانطور که هست و به مردم نشان بدهد که بدون پشتیبان نخواهند ماند و همیشه این جنبش شان و این قیام شان پشتیبانی دارد و صدا دارد در خارج کشور و تنها نخواهند ماند. خیلی متشکرم. (کف زدن حضار)
بهزاد معزی:
در رابطه با قیام میخواستم بگویم، همانطور که بهعنوان بخشی از مردم ایران شاهد این قیام بودیم، میدیدیم که رژیم سعی کرد در چند نقطه رنگ و بوی مذهب به آن بدهد ولی نتوانست. در چند نقطه فریاد زدند «یا حسین میرحسین» که آن را وصل کنند به رنگ سبز و رنگهای دیگر مردم که جواب دادند «حسین حسین شعارشون جنایت افتخارشون».
این قیام تموم شدنی نیست منظور من ذکر یک نقطه کمبودی بود که احساس میکردم بهعنوان یک فرد ایرانی، کمبود، ده مادهای بود. این ده مادهای فاصله و تناقضی با بیانیه جهانی حقوقبشر ندارد، خود بیان و بسیار به زبان ساده است. وقتی میگوید آزادی زن و مرد، یک چهارم و یک دوم و یک پنجم توی آن ندارد. آزادی مذهب استثنا ندارد که زردشتی رو ول کنند و احساس میشد که این ده ماده، آنطوری که شاید و باید به دست مردم نرسیده. من بهعنوان یک ایرانی پیشنهاد میکنم با هر امکان و هر بهایی که هست این ده ماده در نسخ میلیونی بین مردم ایران پخش و تقسیم بشود در شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاها و آثارش را در قیامهای بعدی خواهیم دید که شعارشان به چه سمتی میچرخد، همین (کف زدن حضار).
حسین یعقوبی:
ضمن سلام و احترام خدمت شما خواهر مریم عزیز و همه اعضای محترم شورا و مجاهدین و یاران مقاومت که در اینجا حضور دارند و با تعظیم در مقابل شهدای قیام جاری در میهن اشغال شده
جا دارد که این قیام را قبل از هر کس به شما خواهر مریم و رهبر مقاومت برادر مسعود تبریک بگوییم که به اذعان سران رژیم، مقاومت تحت رهبری شما سمت و سودهنده اصلی این قیام قهرمانانه ست.
همان رژیمی که بیش از سه دهه با تمام قوا تلاش کرده این حقیقت را پنهان بکند، الآن اذعان میکند که مجاهدین در واقع سمت و سو دهنده اصلی این قیام هستند با سرکوب خونین، بهراه انداختن جنگ روانی باج دادن به دول استعماری و سیاست ننگین مماشات و استمالت و قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷. رژیم با ایجاد خاوران و بتونریزی روی مزار شهدای مقاومت و مجاهدین ابلهانه فکر میکرد که پیام آنها در زیر این خاک خاموش خواهد ماند. ولی غافل از اینکه آنها هر کدام لالهای بودند که در روز موعود شکفته خواهند شد و امروز این رویش را در داخل ایران میبینیم.
من میخواستم به یک نکته را اشاره بکنم آنهم اثرات بسیار مهم که پیامهای برادر مسعود در این مقطع بوده که این پیامها بسیار راهگشا و هدایت کننده بود
اما وادادگان سیاسی و ریزهخواران ولایت فقیه هرگز توان درک ظرفیت توان انقلابی جامعه را نداشتند و فکر نمیکردند که شعلههای سرکش قیام با این شتاب سراسر خاک میهنمان را فرا بگیرد.
در چنین شرایطی شعارهای اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمامه ماجرا چیزی نبود بودجز تبلوری از آنچه مقاومت ایران از سالها پیش بر روی آن تأکید میکرد و بهای بسیار سنگین و گزافی را در این راه پرداخته بود
این قیام بیان عملیاتی خط و خطوط استراتژیک و راهگشای شما خواهر مریم و برادر مسعود بوده که توسط مردم در خیابانهای میهن اشغال شده ما به بهترین وجه به نمایش گذاشته شد
نقش هدایت کننده پیام مسئول شورا برادر مسعود درب دکان و دم و دستگاه دم و دنبالچههای رژیم را تخته کرد. اونجا که گفتند که امروز صورت مسأله در میهن ما در واقع چپ روی جوانان دلیر و رزمندگان و جنگ آوران آزادی نیست بلکه
مسأله مسأله آلترناتیو و رهبری است و خیلی هم جدی است این صورت مسأله قیام است و نه چپروی و راستروی. این، به جنبش و قیام یک جهش کیفی داد. قیام و جنبش جوانان از برهه ۸۸گذر کرد و در واقع تمام جریانهای اصلاحطلب را به زبالهدان تاریخ ارجاع داد در واقع همانطور که برادر مسعود گفتند این رود خروشان خون شهیدان آزادی و شهیدان قیام جاری است که آلترناتیو و رهبری شایسته خودش را عرضه میکند این رهبری شایسته در واقع در ماهیت و جوهر شعارهای انقلابی این قیام به هزار زبان و شیوه نشان داده شدقیامکنندگان برخلاف آرزوهای برباد رفته بهاصطلاح اپوزیسیونهای پوشالی و جریاناتی که بهنحوی ماموریتی جز حفظ همین رژیم را ندارند و قیامکنندگان را از دادن هرگونه شعار رادیکال و انقلابی و بقول خودشان ساختارشکننانه پرهیز میدادند بدون شکاف پیام مقاومت و مجاهدین را فریاد میزدند و خواستار سرنگونی تام و تمام ولایت فقیه با تمام باندهایش بودند از بعد از ۳۰خرداد این را هیچکس نمیتواند کتمان بکند که این مجاهدین و شورای ملی مقاومت بود که این شعار استراتژیاش را اعلام میکرد و پای آن ایستاد در واقع این تأیید خط و خطوط مقاومت ایران را نشان میدهد و نشان میدهد که جامعه ایران و جوانان انقلابی آن برای چه آلترناتیوی حاضر به فداکاری و گذشتن از جانشان هستند و هرگونه راهحلی جز این را نمیپذیرند. با تشکر از فرصتی که به من دادید (کف زدن حضار)
رضا اولیا:
خانم رجوی من یک نامهیی از طرف پارتیزانهای ایتالیا قسمت فلورانس برای شما آوردهام و به خانم دبیر دادم که به شما بدهند.
در تلفنی که به من کردند خیلی سخت تحت تأثیر این تظاهرات ایران قرار گرفته بودند و به من گفتند که با آشنایی که با این تشکیلات دارم و من خودم عضویت این سازمان پارتیزانی را دارم که این تظاهرات و این قیام مردمی در تمام سطح ایران شاید در طول این ۵۰سال اخیر در تمام دنیا بینظیر بوده با این عظمت، اینها گفتند که ما بهزودی موقعی که من برگشتم ایتالیا برگشتم باید برم اونجا یک میتنیگی در شهر پترو سنگ برگزار خواهند کرد مرکز اونها شهر پیتروسنگ است که در ۵۰کیلومتری شهر فلورانس است برگزار خواهند کرد و علاقه دارند که میخوان یک هیأتی بیاید خدمت شما برسه و مدال پارتیزانهای ایتالیا را به شما تقدیم بکنند. (کف زدن حضار).
حمید معاصر:
با تبریک و سلام به خواهر مریم و برادر مسعود و به جوانان بهپاخاسته ایران و اعضای محترم شورای ملی مقاومت و اشرفیها و اشرفنشانها بهخاطر شکلگیری این قیام قهرمانانه.
واقعیت این است که نقطه این قایم اگر بخواهیم به یک نقطه عطف تاریخی مشخص کنیم نه دیروز و امروز بلکه به قیام خونین ۳۰خرداد سال ۶۰برمیگردد که معمار کبیر آن برادر مسعود بوده و هست و اکنون که ۳۸سال میگذرد با عبور از نه هفت خوان بلکه با هفتصد خوان بلا، با رهبری بینظیر برادر مسعود و شما، به روزهای سرنوشتساز و حساس کنونی نزدیک شدیم.
صحبت از کورانهای عجیب و غریب دوران ۳۸ساله مقاومت و بهای سنگینی که این مقاومت برای رسیدن به نقطهیی که امروز الآن در آن هستیم، نه در وسع من است و نه در زمان محدود میگنجد؛ و اما جان کلام در این روزها و صورت مسأله قیام چیست؟ رنج و خون ۱۲۰هزار شهید راه آزادی و قتلعام ۳۰هزار شهید مظلوم و رهبری درست این مقاومت و جانفشانی بینظیر اشرفیها و اشرفنشانها، امروز محصول خود را داده است.
دوست و دشمن امروز به زبانهای مختلف به درستی خطوط مقاومت انگشت میگذارند. از رأس تا ذیل سران رژیم معترفند که سازماندهندگان اصلی این قیام مجاهدین هستند و بهرغم میل باطنی و خواست آنها تقریباً از مقطع برگزاری موفقیتآمیز آخرین کهکشان و بعد از آن هجرت بزرگ روزی نبوده و نیست که رسانههای صوتی و تصویری رژیم وحشت خود را از سرنگونی و براندازی رژیم با رهبری مجاهدین اعلام نکنند. نقطه عطف این اعتراف سخنان آخر خامنهای است که یک رأس مثلث قیام را به مجاهدین نسبت داد.
خامنهای مفلوک و درهم شکسته و غرق در انبوه بحرانهای لاعلاج داخلی و منطقهیی و بینالمللی بعد از مدتها سکوت خفتبار هیچ حرفی برای گفتن نداشت الا وحشت و سراسیمگی از قیام. خامنهای مفلوک به شیوه آخوندی و لو رفته خود حرفی زد که یادآور اعتراف شاه در روزهای پایانی بود که میگفت صدای انقلاب شما را شنیدم. آن موقع هم دیر شده بود و الآن هم البته خیلی دیر است. ارتجاع و استعمار در این ۳۸سال گذشته تمامی امکانات و راهحلها را آزمودند. هر دو سرشان به سنگ خورد. قیامی که به سرعت با شعار مرگ بر خامنهای و روحانی بهطور برقآسا در بیش از ۱۴۰شهر و روستا طومار همه حساب و کتابهای ارتجاعی و استعماری را در هم پیچید بازگشتناپذیر است. رهنمودهای بینظیر برادر مسعود و آمادگی برای ساختن هزار اشرف در داخل و خارج و آمادگی شرایط بینالمللی که شما خواهر مریم سالیان آجر به آجر و خشت به خشت آن را با پایداری رزمندگان ساختید تضمین پیروزی نهایی ماست. وظیفه ما اشرفنشانها امروز سنگینتر و حساستر از هر زمان هست. آتش قیام را باید شعلهور نگهداریم. به یمن آموزشهای رهبری و پیامهای دلگرمکننده و راهگشا همچنانکه در ۱۴سال گذشته نشان دادیم حرف آخر را مجاهدین و مقاومت ایران خواهد زد.
درود بر جوانان قیام، درود بر شهیدان، درود بر زندانیان سیاسی. (کف زدن حضار)
اصغر ادیبی:
اولاً با درود به شهدای قیام و مردم ایران که در مقابل کوشش رژیم برای بیهویت کردن آنها و اینکه اینها یک ملت درمانده و خلاصه قادر به هیچ کاری نیستند، یکباره با این قیامشان دنیا را شگفتزده کردند. من وقتی توی محله خودم راه میروم کاملاً حس میکنم که حتی دوستان فرانسوی که تا دیروز یک جور دیگر به من نگاه میکردند احترامشان به من بهعنوان یک ایرانی و به مردم ایران و به حرکتی که آفریدند به واقع شگفتانگیز است. من را همیشه چیزهای کوچولو خوشحال میکند، دو تا اتفاق بود که توی این قضایا خیلی من را خوشحال کرد. یکی دربدر کردن شاهرودی با کیسهای که دستش بود و فرستادنش با اون وضع واقعاً آبروریزانه که ببین سران رژیم به کجا رسیدند که مجبورند بهرغم تمام پولی که خرج میکنند و اون افرادی که متأسفانه نخبگان این جامعه هستند و باید در کنار این مردم باشند ولی در چنین مواقعی علم و دانش خودشون رو به مال دنیا و به چیزهای بیارزشمیفروشن و این چنین بیآبرو میشوند
نکته دوم وقتی که در کنگره آمریکا عکس حبیب خبیری قهرمانملی ایران کسی که تا همین امروز هم شاید ما ندانیم که این جوان با ایستادگی که کرد و با پیمانی که با مسعود بست و نثار خون خودش چه نقش بزرگی در مقاومت ایران داشت.
امروز وقتی ما میبینیم که سناتورهای آمریکایی میآیند و از این قهرمان ملی بهعنوان یکی از قهرمانانی از ۱۲۰هزاری که جانشون را در راه آزادی ایران گذاشتن به واقع برای من بهعنوان یک عضو کوچک این مقاومت افتخارآمیز است.
نکته آخر، ببینید مسعود سی و شش سال قبل یک استراتژی را بنا گذاشت و حرفش این بود که این رژیم نه قادر است و نه میتواند و نه میخواهد که خواستههای مردم ایران رو برآورده بکند، امروز ما داریم میبینیم، من در دو سه کلمه نمیتوانم این را بگویم، اگر ما امروز فریاد مرگ بر خامنهای و مرگ بر رژیم ولایت فقیه، مرگ بر خمینی را میشنویم در حقیقت درستی آن استراتژی بود. اگر ما اون روز اشتباه میکردیم و این رژیم قادر بود خواستههای این مردم را برآورده کنه البته خیلی خوب بود، ولی همیشه آرزوها خواستهها برآورده نمیشود و امروز در شرایطی قرار گرفتیم که میبینیم. ولی به نظر من ما در سختترین لحظات این مقاومت قرار گرفتیم. برخلاف خوشبینی که دوستان بیان میکنن من فکر میکنم اگر به زبان خودم بخواهم بگم ما به فینال جام جهانی رسیدیم و باید این فینال را ببریم. اگر نبریم معلوم نیست بهسر این مردم چه میآید. به همین دلیل وظیفه تک تکمونه با تمام توانمون از این قیام حمایت بکنیم. نگذاریم شعلههای این قیام خاموش بشود و مسلم است که دوستان مجاهد ما چه در داخل ایران چه در اینجا، چه رزمندگانی که امروز آزادی به دست آوردند و میتوانند با تمام قوا وارد بشوند. حتماً این وظیفه را انجام خواهند داد. امیدوارم که در طی نشست امروز و فردا در حقیقت ما بتوانیم به این وظیفه تاریخی خودمان عمل بکنیم و انقلاب ایران را به پیروزی برسانیم.
ببینید، امروز بسیاری از انقلاب تونس صحبت میکنند، انقلاب تونس بعد از یک مدت باز امروز مردم در خیابونها هستند. اگر نتوانند خواستههای مردم را برآورده کنن مردم خواستههای خیلی مشخصی میخوان و من فکر میکنم خود مسعود اون روزی که گفت علت به وجود اومدن ما برای برآورده کردن خواستههای ملت ایران است و ما مصممیم که چنین امری را به سرانجام برسانیم و کوششی که خود شما و تیم شما و دوستان شما کردن نوید دهنده این است که ما در این راه هیچگونه کوتاهی نخواهیم کرد.) (کف زدن حضار)