نظام های دیکتاتوری و استثمارگر برای ادامه حاکمیت و چپاول نیاز مبرم دارند که تودههای محروم را درگیر مسایل و مشکلاتی بکنند که تمام وقت و انرژی آنها صرف حل و فصل آن مشکلات شده و فرصت پرداختن به مسایل سیاسی- اجتماعی را نداشته باشند. مسایلی از قبیل اینکه بالاخره علت این فقر و سیه روزی چیست؟ عامل بیکاری ملیونها جوان این مملکت کیست؟ چرا باید میلیونها جوان و طفل معتاد داشته باشیم؟ چرا کلیه فروشی و استخوان و کبد فروشی؟
اینها سؤالاتی است که همواره در برابر تودههای محروم از همه چیز قرار دارد. در یک روند معمول خیلی زود تودهها به علتالعلل بدبختیهایشان که همان حاکمیت باشد پی میبرند و علیه وضع موجود اعتراض و نهایتاً قیام میکنند.
بنابراین حکومتها و در اینجا رژیم آخوندی برای فرار و جلوگیری از قیام ارتش بیکاران و تهیدستان از همین تضادهای اجتماعی و در واقع انگیزشهای قیام و سرنگونی، یعنی فقر و فاقه و بیکاری و... برعلیه مردم و به نفع ادامه حکومت استفاده میکنند، بعبارتی تیغ و پتانسیل قیام علیه وضع موجود را البته در تلفیق با سرکوب به سمت خود تودهها برمیگرداند. بدین معنی که تودهها برای حل مشکلات مادی خود در پایین و بهصورت فردی درگیر شده و دست و پا میزنند و نهایتاً برای نجات از وضعیت فلاکتبار معیشتی به راهگریزهایی مانند اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر ـ که همهٴ مقدمات و زمینههایش توسط پاسدارن فراهم شده ـ پناه میبرند. بلای سازمانیافتهای که آنها را مانند مردابی در خود فرو میکشد؛ بهنحوی که دیگر فرصت فکرکردن به عامل اصلی مشکلات را نداشته و تهدیدی برای حاکمیت محسوب نمیشوند.
به آمار زیر توجه کنید:
به گفته رسول خضری نماینده مجلس آخوندی حداقل ۱۰میلیون نفر از ۷۵، ۱میلیون نفر از مردم ایران (۱۳درصد)، درگیر مواد مخدر هستند. (دویچه وله فارسی / ایران تاریخ ۱۲.۰۹.2013)
دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در دولت هشتم گفتگو با ایسنا سهشنبه / ۲تیر ۱۳۹۴ /
روزانه 100نفر به مواد مخدر آلوده میشوند.
وجود 4میلیون مصرف کننده رسمی در کشور در سال 90.
65درصد زندانیها مربوط به مواد مخدر است.
خسارت مواد مخدر به اقتصاد کشور، سالانه 40هزار میلیارد تومان است. (http://bit.ly/1U86sUq)
میزان طلاق در ایران در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ بهطور پیوسته در حال افزایش بوده و از ۹۴هزار طلاق در سال ۱۳۸۵ به ۱۱۰هزار در سال ۸۷، ۱۳۷هزار در سال ۸۹ و ۱۵۰هزار در سال ۹۱ رسیده است. (عصر ایران، ۲۵دی ۱۳۹۲)
راهاندازی کانونهای علنی و رسمی فحشا تحت عنوان ازدواج موقت.
طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران 1میلیون و 700هزار کودک در ایران بهصورت مستقیم درگیر کار هستند. (22خرداد 92 سایت عصر ایران) این البته آمار کودکان کار است و نه کودکان خیابانی که بهمراتب بیشتر است.
رئیس سازمان بهزیستی کشور گفت: عدم نگاه سیستمی به خانواده باعث شده ۲میلیون و ۵۰۰هزار زن سرپرست خانوار داشته باشیم که ۷۱درصد آنها با فوت شوهر، ۱۳.۷درصد بهدلیل زندانی یا ترک شوهر، ۱۰درصد بهدلیل طلاق و ۵درصد بهدلیل تجرد، خود سرپرست باشند. (سایت امروز فردا را میسازیم ـ 5دی 96)
تازه اینها آمارهایی است که از منابع خود رژیم بوده که بهمیزان زیادی مینیمیزه شده است.
رژیم در تکمیل برگرداندن تیغ تهدید قیام ناشی از فقر به سمت تهیدستان، این فرهنگ را نیز دامن میزند که منشأ این بدبختیها خود مردم هستند و تحت تاثیر همین القائات افراد بهجای رژیم بهمثابه تنها عامل محرومیتها، طبقه و قشر خودشان را نشانه میروند. بسیار شنیدهایم که مثلاً ما ایرانیها چنین و چنان، یا خود مردم به هم رحم نمیکنند، یا مردم سر هم را کلاه میگذارند، یا اینکه علت بدبختیهای ما پناهجویان یا پناهندگان افغانی و غیره هستند. همینطور القائاتی از اینگونه که قضا و قدر ما چنین است...
طنز تلخ و بعبارتی دجالیت رژیم اینجاست که خودش میشود سردمدار مبارزه با وضعیت فاجعه باری که خودش طی این 30-40سال بهوجود آورده، و همان تودههای محروم را به جرم فحشاء و اعتیاد، دزدی و... شلاق زده، زندان و یا اعدام میکند.
باین ترتیب رژیم با این تاکتیک و در تلفیق با سرکوب، میلیون ها زن و مرد و جوان مملکت را سالیان درگیر مسایل و مشکلات روزمره خودشان کرده و برای سالیان از دور مبارزه علیه خودش خارج نموده است. ولی از آنجا که سرکوب و جنایات روزمره رژیم یک واقعیت است و از آنجا که چپاول رژیم و فقر و مسکنت تحمیل شده به مردم یک واقعیت ملموس است، با رشد و آگاهی روزافزون مردم نسبت به ماهیت پلید رژیم آخوندی، کلیه این ترفندهای رژیم برای عامه مردم رو شده و اصطلاحا این حنا دیگر رنگی ندارد.
بهمین دلیل میبینیم بهرغم درگیر کردن اقشار وسیع جامعه با مشکلات روزمره خود و خارج کردن میلیونها نفر از دور اعتراضات، روز به روز جنبشها و تحرکات مردم علیه رژیم اوج بیشتری میگیرد.
وظایف ما:
ما بهعنوان مردم ایران، بهخصوص جوانان و زنان میهن باید این انرژی و پتانسیل فشردهشده ناشی از سالها سرکوب و غارت را سمت و سوی اعتراض و قیام علیه رژیم بدهیم، بهخصوص که این گرگ کاغذی با توجه به شرایط داخلی و منطقهیی و بینالمللی در پایینترین و ضعیفترین وضعیت خودش قرار دارد.
پیروزی حتمی است بشرطی که به توانمندی خود و دیگران باور و ایمان بیاوریم.
پیروز باشید
م. ایمان.
اینها سؤالاتی است که همواره در برابر تودههای محروم از همه چیز قرار دارد. در یک روند معمول خیلی زود تودهها به علتالعلل بدبختیهایشان که همان حاکمیت باشد پی میبرند و علیه وضع موجود اعتراض و نهایتاً قیام میکنند.
بنابراین حکومتها و در اینجا رژیم آخوندی برای فرار و جلوگیری از قیام ارتش بیکاران و تهیدستان از همین تضادهای اجتماعی و در واقع انگیزشهای قیام و سرنگونی، یعنی فقر و فاقه و بیکاری و... برعلیه مردم و به نفع ادامه حکومت استفاده میکنند، بعبارتی تیغ و پتانسیل قیام علیه وضع موجود را البته در تلفیق با سرکوب به سمت خود تودهها برمیگرداند. بدین معنی که تودهها برای حل مشکلات مادی خود در پایین و بهصورت فردی درگیر شده و دست و پا میزنند و نهایتاً برای نجات از وضعیت فلاکتبار معیشتی به راهگریزهایی مانند اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر ـ که همهٴ مقدمات و زمینههایش توسط پاسدارن فراهم شده ـ پناه میبرند. بلای سازمانیافتهای که آنها را مانند مردابی در خود فرو میکشد؛ بهنحوی که دیگر فرصت فکرکردن به عامل اصلی مشکلات را نداشته و تهدیدی برای حاکمیت محسوب نمیشوند.
به آمار زیر توجه کنید:
به گفته رسول خضری نماینده مجلس آخوندی حداقل ۱۰میلیون نفر از ۷۵، ۱میلیون نفر از مردم ایران (۱۳درصد)، درگیر مواد مخدر هستند. (دویچه وله فارسی / ایران تاریخ ۱۲.۰۹.2013)
دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در دولت هشتم گفتگو با ایسنا سهشنبه / ۲تیر ۱۳۹۴ /
روزانه 100نفر به مواد مخدر آلوده میشوند.
وجود 4میلیون مصرف کننده رسمی در کشور در سال 90.
65درصد زندانیها مربوط به مواد مخدر است.
خسارت مواد مخدر به اقتصاد کشور، سالانه 40هزار میلیارد تومان است. (http://bit.ly/1U86sUq)
میزان طلاق در ایران در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ بهطور پیوسته در حال افزایش بوده و از ۹۴هزار طلاق در سال ۱۳۸۵ به ۱۱۰هزار در سال ۸۷، ۱۳۷هزار در سال ۸۹ و ۱۵۰هزار در سال ۹۱ رسیده است. (عصر ایران، ۲۵دی ۱۳۹۲)
راهاندازی کانونهای علنی و رسمی فحشا تحت عنوان ازدواج موقت.
طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران 1میلیون و 700هزار کودک در ایران بهصورت مستقیم درگیر کار هستند. (22خرداد 92 سایت عصر ایران) این البته آمار کودکان کار است و نه کودکان خیابانی که بهمراتب بیشتر است.
رئیس سازمان بهزیستی کشور گفت: عدم نگاه سیستمی به خانواده باعث شده ۲میلیون و ۵۰۰هزار زن سرپرست خانوار داشته باشیم که ۷۱درصد آنها با فوت شوهر، ۱۳.۷درصد بهدلیل زندانی یا ترک شوهر، ۱۰درصد بهدلیل طلاق و ۵درصد بهدلیل تجرد، خود سرپرست باشند. (سایت امروز فردا را میسازیم ـ 5دی 96)
تازه اینها آمارهایی است که از منابع خود رژیم بوده که بهمیزان زیادی مینیمیزه شده است.
رژیم در تکمیل برگرداندن تیغ تهدید قیام ناشی از فقر به سمت تهیدستان، این فرهنگ را نیز دامن میزند که منشأ این بدبختیها خود مردم هستند و تحت تاثیر همین القائات افراد بهجای رژیم بهمثابه تنها عامل محرومیتها، طبقه و قشر خودشان را نشانه میروند. بسیار شنیدهایم که مثلاً ما ایرانیها چنین و چنان، یا خود مردم به هم رحم نمیکنند، یا مردم سر هم را کلاه میگذارند، یا اینکه علت بدبختیهای ما پناهجویان یا پناهندگان افغانی و غیره هستند. همینطور القائاتی از اینگونه که قضا و قدر ما چنین است...
طنز تلخ و بعبارتی دجالیت رژیم اینجاست که خودش میشود سردمدار مبارزه با وضعیت فاجعه باری که خودش طی این 30-40سال بهوجود آورده، و همان تودههای محروم را به جرم فحشاء و اعتیاد، دزدی و... شلاق زده، زندان و یا اعدام میکند.
باین ترتیب رژیم با این تاکتیک و در تلفیق با سرکوب، میلیون ها زن و مرد و جوان مملکت را سالیان درگیر مسایل و مشکلات روزمره خودشان کرده و برای سالیان از دور مبارزه علیه خودش خارج نموده است. ولی از آنجا که سرکوب و جنایات روزمره رژیم یک واقعیت است و از آنجا که چپاول رژیم و فقر و مسکنت تحمیل شده به مردم یک واقعیت ملموس است، با رشد و آگاهی روزافزون مردم نسبت به ماهیت پلید رژیم آخوندی، کلیه این ترفندهای رژیم برای عامه مردم رو شده و اصطلاحا این حنا دیگر رنگی ندارد.
بهمین دلیل میبینیم بهرغم درگیر کردن اقشار وسیع جامعه با مشکلات روزمره خود و خارج کردن میلیونها نفر از دور اعتراضات، روز به روز جنبشها و تحرکات مردم علیه رژیم اوج بیشتری میگیرد.
وظایف ما:
ما بهعنوان مردم ایران، بهخصوص جوانان و زنان میهن باید این انرژی و پتانسیل فشردهشده ناشی از سالها سرکوب و غارت را سمت و سوی اعتراض و قیام علیه رژیم بدهیم، بهخصوص که این گرگ کاغذی با توجه به شرایط داخلی و منطقهیی و بینالمللی در پایینترین و ضعیفترین وضعیت خودش قرار دارد.
پیروزی حتمی است بشرطی که به توانمندی خود و دیگران باور و ایمان بیاوریم.
پیروز باشید
م. ایمان.