728 x 90

دورنمای تیره بازماندگان زلزله

وضعیت وخامت‌بار مردم زلزله‌زده کرمانشاه
وضعیت وخامت‌بار مردم زلزله‌زده کرمانشاه
نزدیک به سه هفته از زلزله شدید و ویرانگری که استان کرمانشاه را به لرزه در آورد گذشته است. اما به‌رغم آمارهای منتشر شده حکومتی که حکایت از تخریب و ویرانی 31هزار خانه و خسارات سنگین به تأسیسات کشاورزی، بیمارستانها و مراکز خدمات درمانی، و ویرانی صدها مدرسه و کلاس درس، و خسارات سنگین به بخشهای تولیدی از جمله 7000واحد صنفی و تولیدی در مناطق زلزله‌زده دارد حاکمیت دزد و غارتگر آخوندی هم‌چنان از اولیه‌ترین الزامات و امکانات مقابله با سرما و مشکلات زمستان برای کاهش درد و رنج مردم مصبیت‌زده این استان ممانعت به‌عمل می‌آورد.

سایت حکومتی انتخاب 4آذر 96 درباره خسارت‌های عظیم ناشی از این زلزله می‌نویسد: «زلزله بودجه بیشتر از یک دهه استان کرمانشاه را بلعید. بر اساس اعلام استانداری کرمانشاه هفت شهر و بیشتر از ٧٧، ٥درصد از روستاهای کرمانشاه یعنی چیزی حدود یک‌هزار و ٩٤٠ روستا در زلزله ویران شده‌اند. زلزله کرمانشاه در بهترین حالت ممکن چیزی حدود ٥هزار و ٦٣٢ میلیارد تومان به اقتصاد ایران خسارت وارد کرده است. بودجه سالانه استان کرمانشاه چیزی حدود ٥٠٠ میلیارد تومان است و به این ترتیب، زلزله تقریباً تمام بودجه ١١ سال این استان را به یک‌باره بلعیده است».

با تمام این احوال تا آنجا که به حاکمیت فاسد آخوندی برمی گردد بعد از گذشت سه هفته از وقوع این زلزله ویرانگر، هنوز اجساد برخی از قربانیان زیر آوار است; هنوز خیل عظیم مصدومان و آسیب دیدگان در این و آن شهر سرگردان هستند; مردم برخی از روستاها هنوز آب آشامیدن ندارند; برق برخی از روستاها هنوز قطع است; برخی چادر ندارند هم‌چنانکه هم‌اکنون هزاران خانوار هفت شهرستان غربی استان کرمانشاه بدون هرگونه امکان گرمایشی در سرمای تا ده درجه زیر صفر در بیش از 80هزار چادر و یا کانکس زندگی می‌کنند. بارندگیهای چند روز گذشته، منجر به آب گرفتگی و یخبندان در بسیاری از چادرهای هموطنان زلزله‌زده شده و در نتیجه این شرایط بسیار اسفبار بیماریهای عفونی و سرماخوردگی در این مناطق افزایش یافته تا آنجا که بدرستی باید گفت هموطنان مصیبت دیده در مناطق زلزله‌زده با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند.

درباره شرایط دردناک و فاجعه آور هموطنان مصیبت دیده در این مناطق رسانه حکومتی ایرنا 3آذر 96 می‌نویسد:‌ «هر روز که از زلزله 7و سه دهم ریشتری 21آبان فاصله می‌گیریم چادرنشینان زلزله‌زده با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم می‌کنند. .. نداشتن آب گرم و استحمام نکردن و در اختیار نداشتن سرویسهای بهداشتی و نفوذ آب باران همه یک طرف، سرمایی که استخوانهای آدمی را می‌سوزاند، اینها همه حکایت این روزهای چادرنشینان بی‌سرپناه زلزله‌زده قصرشیرین و سرپل ‌ذهاب است.

همین منبع در ادامه به‌نقل از یکی هموطنان مصیبت‌زده استان کرمانشاه نوشته است: «دیشب سرما امان ما را در داخل چادرها بریده بود و خودم و فرزندانم با پوشیدن لباس بسیار زیاد، هر یک سه پتو داشتیم که باز هم جوابگوی سرما نبود.»
چرا که «چادرهای جمعیت هلال احمر نمی‌تواند ما را از نفوذ باد و باران و سرما حفظ کند و همین مسأله برای روزهای آینده که هوا بیشتر سرد می‌شود، ما را نگران کرده چون می‌ترسیم فرزندانم سخت بیمار شوند و با این وضعیت بیمارداری در چادر برای ما سخت است»

یک رسانه دیگر حکومتی موسوم به مهر 4آذر ماه 96 تحت عنوان تقلای جان به‌دربرگان زلزله برای نجات از سرما در توصیف شرایط به‌غایت دردناک این مصیبت دیدگان می‌نویسد: «جان به در بردگان از زلزله حالا در کمبود وسایل گرمایشی و غیبت کانکس‌ها در تقلا برای نجات از سرمایی هستند که حتی به زیر ۱۰درجه رسیده است. این وضعیت آوارگی هزار بار سخت‌تر از مرگ است، جان به در بردگان حادثه روزهای سختی را پشت سر می‌گذارند و حالا ترس از یخ زدن در سرمای شبانه هم با غم آوارگی و بی‌خانمانیشان دست به دست هم داده تا مشکلاتشان دو چندان شود.

هم‌چنین در رابطه با شرایط اسفبار بهداشتی مردم مصیبت‌زده این مناطق خبرگزاری حکومتی آنا 28آبانماه 96 به‌نقل از یکی از کارگزاران بهداشت حکومت می‌نویسد: «به دنبال وقوع زلزله در روستا‌های استان کرمانشاه شاهد لاشه دام‌ها در بین آوار خانه‌ها هستیم که در جوار چادر‌های زلزله‌زدگان در محیط رها شده و بوی تعفن آوری را در فضا ایجاد کرده‌اند. از سوی دیگر «به‌علت حجم وسیع اجساد در منطقه زلزله‌زده، گاها شاهد وجود اجساد در حاشیه خیابانها هستیم».

اما عمق طینت ضدبشری حاکمیت دجال آخوندها زمانی بهتر روشن می‌شود که بدانیم کارگزاران حکومت دزد و فاسد آخوندی کانکس‌های اهدایی مردم به زلزله‌زدگان محروم استان کرمانشاه را به آنها می‌فروشند و از آنها هم اخاذی می‌کنند.

شاهد بر این مطلب گزارشی است که روزنامه حکومتی شهروند 8آذر ماه 96 منتشر نموده است و در توضیح این وقاحت و بی‌شرمی جدید از سوی حاکمیت دزد و غارتگر آخوندی به‌نقل از یکی هموطنان مصیبت‌زده می‌نویسد: «حالا که اخبار زلزله‌ از تب‌و‌تاب افتاده، بخشداری قول روزهای اول خود را فراموش کرده است: «همه شنیدیم که گفتند به هر خانواده ۶‌میلیون کمک می‌شود اما دیروز که برای ثبت‌نام کانکس رفتیم، از بخشداری به ما گفتند که اگر کانکس بدهند، دیگر خبری از کمک بلاعوض نیست. خدا برای هیچ کافری هم این زلزله و آن شب وحشتناک را نیاورد، اینها نمی‌دانند که ما همه زندگی‌مان را از دست دادیم که این حرف‌ها را می‌زنند. باز دم این مردم گرم و خدا به آنها اجر بدهد.» در چادرهای دیگر و در هر خیابان از شهر کوچک ازگله این گلایه اصلی‌ترین دغدغه مردم شده و هرکس با لحن و زبان خود از غیرمنصفانه‌بودن این رفتار می‌گوید».

همین منبع در ادامه ضمن توصیف یکی دیگر از هموطنان زلزله‌زده این چنین اعتراف می‌کند: انگار که دنبال خبرنگاری برای پخش حرف‌هایش باشد، میان چادرها حرکت می‌کند و با صدای بلند هم‌چنان که توضیح می‌دهد، سؤال خود را از مردم هم می‌پرسد: «کانکس‌هایی که می‌بینید، با هزینه شخصی مردم تأمین شده است. کانکس این‌جا گذاشتند تا از مردم پول بگیرند؛ تا ۵‌میلیون تومان وام بلاعوضی که قرار بود به مردم تعلق بگیرد را ندهند؛ می‌گویند یا کانکس یا ۵‌میلیون تومان. مردم، از شما می‌خواهم که خودتان کانکس را به دست مردم برسانید.» او مدام از مردمی که با کمکهای خود زندگی را به مناطق‌ زلزله‌زده برگرداندند، تشکر می‌کند و ادامه می‌دهد: «من خودم چادرنشین هستم، من نیازی به کانکس ندارم ولی ممنون می‌شوم اگر کمک‌ و کانکس‌هایتان را به دست مردم برسانید. این‌جا و در بخش بازسازی به ما می‌گویند که اگر کانکس می‌خواهید، ۵‌میلیون تومان کمک بلاعوض به شما تعلق نخواهد گرفت».

اما در ورای تمامی این درد و رنج آنچه دردناکتر و جانکاه‌تر به‌نظر می‌رسد آینده‌ی پر از ابهام و تردید برای بازماندگان این فاجعه می‌باشد چرا که پیامدهای اجتماعی ناشی از وقوع این زمین‌لرزه در سایه حاکمیت غارتگر آخوندی و کارگزاران بی‌لیاقت و دزد حکومتی آن چنان عمیق است که در آینده‌ی نه چندان دور، نه تنها مناطق زلزله‌زده، بلکه تمامی میهن دربند را با مشکلات عمیق ساختاری ناشی از آن روبه‌رو می‌نماید.

-خبرگزاری حکومتی ایسنا 6آذر 96 ضمن اشاره به بیلان حاکمیت آخوندها در این زمینه می‌نویسد: «بر طبق آمارها، چیزی حدود ۴۰درصد افراد جامعه دچار مشکلات روانی مزمن هستند و در حالت عادی بیش از ۶۰درصد شهروندان ایرانی با یکی از نمودهای استرس و افسردگی مواجهند. بنابراین برای مضاعف نشدن همه اینها و تبدیل نشدن یک حادثه غم‌انگیز ملی به تروما یا غم اجتماعی باید هرچه زودتر آستین‌ها را بالا زد».

این رسانه حکومتی سپس به‌نقل از کارشناسان روانپزشک رژیم اضافه می‌کند: «بررسیها نشان می‌دهد که ۵۰درصد از بازماندگان دچار عوارض روانی می‌شوند. این عوارض می‌تواند شامل اختلال استرس حاد، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال اضطرابی و حمله‌های هراس باشد. اختلال استرس حاد، بیشترین اختلالی است که پس از سانحه در افراد ایجاد می‌شود و نشانه‌هایی از جمله کرختی، بی‌تفاوتی و دریافت نکردن واقعیت دارد. ما در سر پل ذهاب با افرادی مواجه بودیم که تصور می‌کردند هیچ چیز اطراف‌شان واقعی نیست. بعضی‌ها دچار فراموشی شده بودند و خیلی‌ها هم می‌ترسیدند اتفاق، دوباره رخ دهد. اگر ما تا یک ماه به داد این افراد نرسیم، اختلال استرس حاد تبدیل به اختلال پس از سانحه می‌شود. در واقع اختلال، مزمن می‌شود. دقیقاً مشابه آن چه در جانبازان اعصاب و روان مشاهده می‌شود و ما پس از جنگ تجربه کرده‌ایم.

-سایت حکومتی سلامت آنلاین 24آبان 96 با عنوان دردهای روانی زلزله‌زدگان در زیر آوارها جوانه می‌زند می‌نویسد: «وقوع زلزله مرگبار کرمانشاه، علاوه بر خسارات مالی... عوارض روانی شدیدی نیز به همراه دارد. ویرانی‌های روانی مردم منطقه که در زیر مصیبتها تدفین می‌شود، به‌سادگی قابل حل نیست و می‌تواند سال‌ها ابعاد زندگی زلزله‌زدگان را تحت تاثیر مسائل و بلایای حاصل از زلزله قرار دهد».

همین منبع در ادامه ضمن اذعان به ابعاد بالای فساد حکومتی دورنمای تیره و تار مصیبت زدگان این زلزله را به‌نقل از رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی رژیم این چنین تصویر می‌کند: «تنها ۱۰روز بعد از حادثه، هیچ‌کس برای کمک در منطقه نمی‌ماند، ... در حالی‌که مشکل آنها درست بعد از این شروع می‌شود که می‌بینند بی‌کس شدند و برای خرید یک قرص نان پول ندارند. مشکل آنها زمانی شروع می‌شود که برای ساخت مجدد خانه نیاز به اجازه ساخت دارند و درگیر بوروکراسی اداری می‌شوند. آنها اگر بخواهند دوباره خانه بسازند، اولین چیزی که باید ارائه دهند سند منزل است. در صورتی که همه اسناد و مدارک خود را در زلزله از دست داده‌اند.

و در نهایت با یادآوری زلزله بم، خاطرنشان می‌کند: «در آن اتفاق نیز مشکلات ما بعد از چهار ماه شروع شد. جایی که مسئولان به بازماندگان وعده داده بودند که به آنها پول، امکانات و ساختمان می‌دهند. مردم هم بیکار مانده، در خیابان راه می‌رفتند و به نوعی روانی شده بودند. قول‌های زیادی داده شد اما صورت اجرایی به خود نگرفت و با مراحل بوروکراسی گره خورده بود. هیچ کس تا در این موقعیت قرار نگیرد، نمی‌تواند سختی آن را احساس کند. الآن برای انجام کوچکترین کاری هزار مدرک و کاغذ از ما می‌خواهند. وقتی همه چیز آنها از بین رفته چطور آنها را ارائه دهند؟ آن زمان است که احساس پریشانی و درماندگی می‌کنند.».
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6722927b-4a70-44a0-a112-16901e39d255"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات