حال رژیم مانده است با اقتصادی ورشکسته و دیوار بلند و عبورناپذیر تحریمهای گسترش یابنده. «اگر نفت میفروشد، اگر کشتی، کشتی صادرات انجام میدهد، اگر خرید کلان میکند و... .. امکان جابهجایی و انتقال پول آن را ندارد». خامنهای در قضیه برجام مانند «حیوان نجیب!» ی است «که غذایش را آن سوی دیوار گذاشتهاند اما به او میگویند غذا در نزدیکی است!».
البته پاسدار «مشرق» نویس رویش نشده بگوید خامنهای و به تبع او کل نظام چهار دست و پا در گل تپیده و دیگر «امدادهای غیبی!» مماشاتگران بینالمللی هم نمیتواند برای او کاری بکند.
چنگ زدن به حشیش قرارداد مفتضح توتال از هول غرق شدن را نیز در این عرصه میتوان بازخوانی کرد. تحریمهای همهجانبه آن چنان نفس حکومت آخوندی را بریده که حاضر است سرمایههای ملی ایران را با صنار شاهی پول نسیه پیش حراج کند.
افشاگری اتمی مقاومت، اقدامی معادل ملی کردن صنعت نفت
در آستانة دومین سالگرد امضای توافق اتمی قدرتهای بزرگ با حکومت آخوندی به نام «برجام» هستیم؛ توافقی که در همان زمان از سوی مقاومت ایران «جامزهر اتمی» لقب گرفت. کشیدن نیش اتمی رژیم محصول افشاگریهای بیوقفه و تلاشهای پیگیر سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت و نیروهای وابسته به مقاومت در داخل ایران اسیر بود. به تعبیر گویای رئیسجمهور برگزیدة مقاومت، مریم رجوی «افشاگری سایتهای پنهان اتمی رژیم «تنها «با تلاش و خطرپذیری اعضای این مقاومت بود و در حالی انجام گرفت که هیچ دولتی در جهان، حتی نتوانسته بود از آن مطلع شود». به یقین روزی در تاریخ ایرانزمین از این اقدام شجاعانه و میهندوستانه معادل ملی کردن صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق یاد خواهد شد.
باند سن روحانی برای برد ـ برد جلوه دادن این جامزهرخورانده شده به خامنهای [و کل نظام] ، به گرد و خاک تبلیغاتی در رسانههای رنگارنگ اصلاحطلبان پرداخت و از آن به تیترهای مشعشع زیر یاد کرد:
«فتحالفتوح دیپلوماسی ایران»، «کلید چرخید، ایران خندید»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «انفجار امید»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «ظریف گل زد، ایران خندید»، «پیروزی بدون جنگ»، « انقلاب دیپلماسی، جهان تغییر کرد»، «حصر ایران شکست»، «انفجار اتمی بدون بمب»، «تلاشهای ظریف و کری نتیجه داد، توافق قهرمانانه ایران»، «خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا»...
اما امروز آنچه اثبات میشود تأثیرات عملکرد جامزهر اتمی در پیکره نظام شقه شقه آخوندی است.
اعتراف به تأثیر زهر اتمی از زبان دشمن
سایت مشرق، یک رسانهٴ حکومتی وابسته به باند علی خامنهای در این مورد چنین گفته است:
«در آستانه دومین سالگرد توافقنامه برجام، ظریف در نیویورک دستاورد برجام برای ایران را"خیلی، خیلی نازل" یا "پایینترین سطح ممکن" اعلام کرد. او درست میگوید همه اجرا تحریم به یک نقطه و کانون مشترک ختم میشود که همانا سیستم بانکی است. اگر نفت میفروشیم، اگر کشتی، کشتی صادرات انجام دهیم، اگر خرید کلان میکنیم و... .. امکان جابهجایی و انتقال پول آن وجود ندارد. ما در قضیه برجام مانند انسانی هستیم که غذای وی را آنسوی دیوار گذاشتهاند اما به او میگویند غذا در نزدیکی شماست».
براستی گویاتر از این میشد وضعیت فلاکتبار دیکتاتوری آخوندی را از زبان قلم به مزدان آن ترسیم کرد؟
البته پاسدار «مشرق» نویس رویش نشده بگوید خامنهای و به تبع او کل نظام چهار دست و پا در گل تپیده و دیگر «امدادهای غیبی!» مماشاتگران بینالمللی هم نمیتواند برای او کاری بکند.
چنگ زدن به حشیش قرارداد مفتضح توتال از هول غرق شدن را نیز در این عرصه میتوان بازخوانی کرد. تحریمهای همهجانبه آن چنان نفس حکومت آخوندی را بریده که حاضر است سرمایههای ملی ایران را با صنار شاهی پول نسیه پیش حراج کند.
افشاگری اتمی مقاومت، اقدامی معادل ملی کردن صنعت نفت
در آستانة دومین سالگرد امضای توافق اتمی قدرتهای بزرگ با حکومت آخوندی به نام «برجام» هستیم؛ توافقی که در همان زمان از سوی مقاومت ایران «جامزهر اتمی» لقب گرفت. کشیدن نیش اتمی رژیم محصول افشاگریهای بیوقفه و تلاشهای پیگیر سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت و نیروهای وابسته به مقاومت در داخل ایران اسیر بود. به تعبیر گویای رئیسجمهور برگزیدة مقاومت، مریم رجوی «افشاگری سایتهای پنهان اتمی رژیم «تنها «با تلاش و خطرپذیری اعضای این مقاومت بود و در حالی انجام گرفت که هیچ دولتی در جهان، حتی نتوانسته بود از آن مطلع شود». به یقین روزی در تاریخ ایرانزمین از این اقدام شجاعانه و میهندوستانه معادل ملی کردن صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق یاد خواهد شد.
باند سن روحانی برای برد ـ برد جلوه دادن این جامزهرخورانده شده به خامنهای [و کل نظام] ، به گرد و خاک تبلیغاتی در رسانههای رنگارنگ اصلاحطلبان پرداخت و از آن به تیترهای مشعشع زیر یاد کرد:
«فتحالفتوح دیپلوماسی ایران»، «کلید چرخید، ایران خندید»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «انفجار امید»، «غروب تحریم، ساحل توافق»، «ظریف گل زد، ایران خندید»، «پیروزی بدون جنگ»، « انقلاب دیپلماسی، جهان تغییر کرد»، «حصر ایران شکست»، «انفجار اتمی بدون بمب»، «تلاشهای ظریف و کری نتیجه داد، توافق قهرمانانه ایران»، «خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا»...
اما امروز آنچه اثبات میشود تأثیرات عملکرد جامزهر اتمی در پیکره نظام شقه شقه آخوندی است.
اعتراف به تأثیر زهر اتمی از زبان دشمن
سایت مشرق، یک رسانهٴ حکومتی وابسته به باند علی خامنهای در این مورد چنین گفته است:
«در آستانه دومین سالگرد توافقنامه برجام، ظریف در نیویورک دستاورد برجام برای ایران را"خیلی، خیلی نازل" یا "پایینترین سطح ممکن" اعلام کرد. او درست میگوید همه اجرا تحریم به یک نقطه و کانون مشترک ختم میشود که همانا سیستم بانکی است. اگر نفت میفروشیم، اگر کشتی، کشتی صادرات انجام دهیم، اگر خرید کلان میکنیم و... .. امکان جابهجایی و انتقال پول آن وجود ندارد. ما در قضیه برجام مانند انسانی هستیم که غذای وی را آنسوی دیوار گذاشتهاند اما به او میگویند غذا در نزدیکی شماست».
براستی گویاتر از این میشد وضعیت فلاکتبار دیکتاتوری آخوندی را از زبان قلم به مزدان آن ترسیم کرد؟
پاسدار حسین شریعتمداری در توصیف افلاس رژیم در مقالهیی به نام «برجام 2ساله شد/ نوشتند فتحالفتوح، بخوانید تقریباً هیچ!» پا را از این فراتر گذاشته و نوشته است:
«دولت یازدهم بیآن که تضمین محکم و غیرقابل تغییری از حریف بگیرد، بسیاری از تعهدات خود را بهصورت کاملاً یکجانبه و بهگونهیی که قابل بازگشت نیست، عملیاتی کرد. خروج بیش از 12هزار سانتریفوژ از چرخه غنیسازی، توقف تحقیق و توسعه برای غنیسازی در فردو، بتنریزی در قلب رآکتور اراک و خروج 9700کیلوگرم از ده هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده زیر 5درصد- که طی ده سال با تلاش دانشمندان هستهیی کشورمان به دست آورده بودیم- از کشور از جمله این اقدامات است که هزینههای سنگینی را در پی داشت».
«دولت یازدهم بیآن که تضمین محکم و غیرقابل تغییری از حریف بگیرد، بسیاری از تعهدات خود را بهصورت کاملاً یکجانبه و بهگونهیی که قابل بازگشت نیست، عملیاتی کرد. خروج بیش از 12هزار سانتریفوژ از چرخه غنیسازی، توقف تحقیق و توسعه برای غنیسازی در فردو، بتنریزی در قلب رآکتور اراک و خروج 9700کیلوگرم از ده هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده زیر 5درصد- که طی ده سال با تلاش دانشمندان هستهیی کشورمان به دست آورده بودیم- از کشور از جمله این اقدامات است که هزینههای سنگینی را در پی داشت».
«بر اساس آنچه از سوی برخی از دولتمردان و رسانههای به ظاهر حامی دولت ادعا شده بود، قرار بود طبق برجام نه تنها تحریمهای قبلی علیه ایران لغو شود بلکه تحریم جدیدی نیز علیه کشورمان تصویب نشود اما همه چیز برعکس شد و نه تنها تحریمهای قبلی (حتی هستهای؛ مانند تحریم Uturn) سر جای خود باقی ماند بلکه تحریمهای بیسابقه؛ شدید و جدیدی در عصر پسابرجام علیه ایران تصویب شد، با این تفاوت که دیگر بخش زیادی از توان هستهیی را از دست دادهایم و همزمان تحریم هم میشویم».
پاسدار شریعتمداری به این وسیله میخواهد عواقب جامزهر را متوجه یک جناح کند. این در حالی است که تصمیم به قبول برجام و سرکشیدن جامزهر اتمی، از طرف خامنهای صورت گرفت و به اعتراف رسانههای حکومتی او از ابتدا در جریان جزئیات ماراتون مذاکرات قرار داشت.
اقتصاد ورشکسته و دیوار بلند تحریمها
حال رژیم مانده است با اقتصادی ورشکسته و دیوار بلند و عبورناپذیر تحریمهای گسترش یابنده. «اگر نفت میفروشد، اگر کشتی، کشتی صادرات انجام میدهد، اگر خرید کلان میکند و... .. امکان جابهجایی و انتقال پول آن را ندارد. خامنهای در قضیه برجام مانند «حیوان نجیب!» ی است که غذایش را آن سوی دیوار گذاشتهاند اما به او میگویند غذا در نزدیکی است!».
البته پاسدار «مشرق» نویس رویش نشده بگوید خامنهای و به تبع او کل نظام چهار دست و پا در گل تپیده و دیگر «امدادهای غیبی!» مماشاتگران بینالمللی هم نمیتواند برای او کاری بکند.
چنگ زدن به حشیش قرارداد مفتضح توتال از هول غرق شدن را نیز در این عرصه میتوان بازخوانی کرد. تحریمهای همهجانبه آن چنان نفس حکومت آخوندی را بریده که حاضر است سرمایههای ملی ایران را با صنار شاهی پول نسیه پیش حراج کند.
خوب است که نمردیم و معنی «اقتصاد مقاومتی!» را هم فهمیدیم.
پاسدار شریعتمداری به این وسیله میخواهد عواقب جامزهر را متوجه یک جناح کند. این در حالی است که تصمیم به قبول برجام و سرکشیدن جامزهر اتمی، از طرف خامنهای صورت گرفت و به اعتراف رسانههای حکومتی او از ابتدا در جریان جزئیات ماراتون مذاکرات قرار داشت.
اقتصاد ورشکسته و دیوار بلند تحریمها
حال رژیم مانده است با اقتصادی ورشکسته و دیوار بلند و عبورناپذیر تحریمهای گسترش یابنده. «اگر نفت میفروشد، اگر کشتی، کشتی صادرات انجام میدهد، اگر خرید کلان میکند و... .. امکان جابهجایی و انتقال پول آن را ندارد. خامنهای در قضیه برجام مانند «حیوان نجیب!» ی است که غذایش را آن سوی دیوار گذاشتهاند اما به او میگویند غذا در نزدیکی است!».
البته پاسدار «مشرق» نویس رویش نشده بگوید خامنهای و به تبع او کل نظام چهار دست و پا در گل تپیده و دیگر «امدادهای غیبی!» مماشاتگران بینالمللی هم نمیتواند برای او کاری بکند.
چنگ زدن به حشیش قرارداد مفتضح توتال از هول غرق شدن را نیز در این عرصه میتوان بازخوانی کرد. تحریمهای همهجانبه آن چنان نفس حکومت آخوندی را بریده که حاضر است سرمایههای ملی ایران را با صنار شاهی پول نسیه پیش حراج کند.
خوب است که نمردیم و معنی «اقتصاد مقاومتی!» را هم فهمیدیم.