تیری لوی حقوقدان سرشناس، وکیل برجسته ونویسنده توانای فرانسوی و مدافع سرسخت و شجاع مجاهدین خلق ایران روز دوشنبه ۱۱بهمن در پاریس درگذشت.
او یکی از وکلای مبارز فرانسوی بود که بعد از کودتای 17ژوئن علیه مقاومت ایران به یاری و دفاع از این مقاومت شتافت و در کنار همکارانش مانند هانری لکلرک و ویلیام بوردون و بقیه وکلای شریف فرانسوی وظیفه سنگین دفاع از مقاومت در برابر یورش سیاسی رژیم آخوندی و دستیاران بینالمللیش علیه مجاهدین را بهعهده داشت و در این زمینه با توانایی بسیار تلاش کرد که در نهایت هم به تبرئه و شهادت پاکی مجاهدین و مقاومت ایران و شکست خوار کننده رژیم و همدستانش انجامید.
تیری لوی همچنین نویسندهیی توانا بود و آثار او در شمار پر فروش ترین کتابهای فرانسه است.
در پی درگذشت تیری لوی، فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه فقدان او را بهعنوان مدافع خستگیناپذیر آرمان حقوقبشر تسلیت گفت.
در بیانیه کاخ الیزه که روز ۳۰ژانویه ۲۰۱۷ با عنوان «درگذشت تیری لوی» صادر شد، چنین آمده است:
«تیری لوی مدافع خستگیناپذیر آرمان حقوقبشر بود که برای آن نه فقط بهعنوان وکیل بلکه همچنین در دوران فعالیتهایش در دیدبان بینالمللی زندانها که ریاست آن را در فاصله سالهای 2000 تا 2004 برعهده داشت مبارزه کرد.
با فقدان او، ظرفیتی برای خشم و صدایی که دنیای قضایی آن را فراموش نخواهد کرد، از میان ما میرود.
رئیسجمهور فرانسه بدینوسیله به خانواده و نزدیکان او صادقانهترین تسلیتهایش را ابراز میکند».
درباره درگذشت این وکیل شریف فرانسوی، لوموند 30ژانویه 2017 نوشت: تیری لوی در تمامی نبردها برای لغو مجازات مرگ، بههمراه همکارانش روبرت بادنتر، فیلیپ لومر، یا هانری لوکلرک شرکت کرد. او همچنین یک مبارز خستگیناپذیر برای بهبود وضعیت بازداشتشدگان بود... سازشناپذیری او و خودداری شدیدش از هر گونه استمالت، او را به یک استاد وکالت تبدیل کرده بود که روی نسلهایی از وکلا تأثیر گذاشت.
لوپوئن از تیری لوی، به عنوان یک (شخصیت) بزرگ وکالت یاد کرد و نوشت: تیری لوی طی نیم قرن، نبرد برای کرامت انسانی را به پیش برد، برای همه یاران و دستیارانش «او تجسم استقلال و الگویی برای تمامی نسلها» و یک آموزگار بزرگ و شجاع بود.
اومانیته از تیری لوی، بهعنوان شخصیتی منحصر بهفرد در دنیای وکالت یاد کرد.
و لیبراسیون نوشت: تیری لوی که روز دوشنبه در سن 72سالگی درگذشت، از منحصر بهفردترین و مبارزترین شخصیتهای وکالت باقی خواهد ماند.
هانری لوکلرک درباره او گفت: «او یار و وکیلی بود که من بسیار به او عشق میورزیدم و تحسینش میکردم».
وجه برجسته و خاص تیری لوی که بهعنوان یک وکیل شرافتمند، به دفاع از حقوق مجاهدین و مقاومت ایران برخاسته بود، دفاع جانانه او در پروندههایی بود که وزارت اطلاعات دیکتاتوری آخوندی از طریق مأموران ایرانی یا خارجی خودش علیه مقاومت بهراه انداخت.
در این پروندهها که تماماً توسط وزارت اطلاعات هدایت میشد مأموران این دستگاه جنایت و کشتار مدعی «شرافت» ی ناداشته میشدند و به مجاهدین یا یاران مقاومت اتهام افترا میزدند. در اینگونه کیسها تیری لوی سینه سپر میکرد و با منطق برنده و دفاع جانانه خود صحنه همه دادگاهها را که قرار بود اعضای مقاومت و یاران آن مورد محاکمه قرار بگیرند به دادگاهی علیه رژیم و جنایاتش و محکومیت مزدوران رژیم تبدیل میکرد.
اولین دادگاه از این نوع در تاریخ 2اسفند 1386 در شعبه 17 دادگاه جنحه پاریس جریان یافت که در آن یک مزدور فرانسوی آخوندها به نام آلن شوالریاس علیه سایت ایران فوکوس شکایت کرده بود که به او اتهام زده است که وی را در رابطه با دستگاه جاسوسی ملایان معرفی کرده بود. در این دادگاه وزارت اطلاعات سعی کرده بود مهرهها و مزدورانش از جمله آن سینگلتون را علیه مجاهدین بهکار بگیرد و بنی صدر هم به این دادگاه آمده بود تا اثبات کند که مأمور ملاها راست میگوید و ان سینگلتون نیز آمده بود تا بر درستکاری شوالریاس شهادت بدهد.
تیری لوی در این دادگاه با سؤال و جوابهای منطق و ساده هر دو نفر را به جای خود نشاند و به دادگاه نشان داد که آنها خود هدایت شده از طرف رژیم هستند.
تیری لوی در آخرین دفاع خود در دادگاه مزدور «آن سینگلتون» را اینطور معرفی کرده است: «آن سینگلتون صاحب یک سایت به اسم «ایران – اینترلینک» است که هر چیزی در آن منتشر میشود حاوی یک حمله به سازمان مجاهدین خلق ایران است. ما شهادتهای عده زیادی از پارلمانترهای انگلیسی را استماع کردهایم. آنها آن سینگلتون را بهعنوان یک مأمور رژیم ایران توصیف میکنند. مسعود خدابنده شوهرش همچنین در خدمت سرویس رژیم ایران است. آنها اینچنین تشریح کردهاند و این تشریح بهخصوص توسط یک عضو پارلمان صورت گرفته است. در واقع حادترین اطلاعات از طرف وین گریفیث آمده است. وین گریفیث به زندان اوین رفته است. او «آن سینگلتون» را در راهروهای زندان اوین شناسایی کرده است. بدترین جنایات در همین زندان اوین صورت میگیرد. این زندان مخفیترین و وحشیانهترین است. شناختن «آن سینگلتون» (در زندان اوین) در سال 2004 صورت گرفت. آقای گریفیث با چشمان خودش «آن سینگلتون» را بهمراه افراد رسمی در آنجا دیده بود و او را دیده بود که بهطور آزادانه در آنجا در راهروها میگشته است. این خانم با مقامات شوخی میکرده است و همراه مسئولان زندان بوده است. این غیرقابلتصور است! این غیرقابل توضیح است. «آن سینگلتون» که آمده است به نفع شوالریاس شهادت بدهد با خدابنده ازدواج کرده است.
... لرد کوربت در نوامبر 2005 مانع برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در ساختمانهای پارلمان انگلستان شده است که توسط مزدور «آن سینگلتون» و با حضور شوالریاس سازمان داده شده بود. ما شهادت لرد کوربت را داریم، کسی که بیش از او نمیشود انگلیسی بود، با امضای خودش که در آن، آن سینگلتون بهعنوان مأمور مشخص شده است... .. به این ترتیب شوالریاس با یک دستگاه و با یک تیمی کار میکند که توسط شبکه رسمی دولت ایران تأمین شده است.
میدانیم که در آلمان و هلند، گزارشهای پلیس توضیح میدهد که دولت ایران اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق ایران را برای شیطانسازی این جنبش مورد استفاده قرار میدهد...
آشکار است که فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق ایران برای رژیم بسیار خطرناک است. یکبار دیگر، یک دادگاه فرانسوی فراخوانده شده است که یک نقش بزرگ را در یک پروندهیی که مربوط به خود فرانسه نیست، بازی کند.
مزدوران رژیم در این دادگاه شکست خوردند و شوالریاس حتی از شکست خود استیناف نیز نخواست.
یکسال پس از آن دادگاه دیگری در فرانسه به شکایت مهره شناخته شده و بدنام اطلاعات آخوندها احسان نراقی رسیدگی میکرد. این شخص علیه آقای ایوبونه رئیس سابق سرویس ضد جاسوسی فرانسه شکایت کرده بود که در کتاب خودش وی را بهعنوان سرپل وزارت اطلاعات در فرانسه معرفی کرده بود.
وزارت اطلاعات دو مزدور دیگر خود به نامهای جهانگیر شادانلو و منوچهر شلالی را نیز همراه کرده بود.
تیری لوی که وکالت از ایوبونه را به عهده داشت در جلسه دادگاه پاریس در تاریخ 26آذر 1388 و با استناد به نامه احسان نراقی به احمدینژاد و درخواست کمک مالی از او برای شکایت علیه مجاهدین از نراقی در مورد صحت آن نامه اعتراف گرفت و به این ترتیب صحنه دادگاه علیه مزدوران رژیم برگشت و مشخص شد که این وزارت اطلاعات است که در پوش مزدورانی مانند احسان نراقی یا شادانلو به شکایت علیه آقای ایوبونه پرداختهاند. ایوبونه با انتشار کتاب «واواک در خدمت آیتالله ها» ماهیت این دستگاه جنایت و جاسوسی را افشا کرده و خشم آخوندها و مزودرانشان را برانگیخته بود.
تیری لوی در بخشی از دفاعیات خود در این دادگاه چنین گفت:
«اولین امر محرز، این است که سازمان مجاهدین خلق ایران که یکی از منابع ایوبونه به شمار میرود، یک جنبش اپوزیسیون دائم است، که هدفهایش تغییر نکرده است؛ ابتدا مبارزه با خمینی و پس از او اکنون علیه احمدینژاد.
دومین امر محرز: رژیم کنونی رژیمی جنایتکار است که مستمراً در کار کشتن مخالفان خود است، هر که میخواهند باشند.
سومین امرمحرز: سازمان مجاهدین خلق ایران هدف اصلی این رژیم است و آقای کولکومبه میگفت که جمهوری اسلامی با شدت و حدت تمام سازمان مجاهدین خلق ایران را تعقیب و تلاش در نفوذ به آن دارد. آنها قربانی بیگناه یک کمپین جعل اخبار هستند... ...
... میدانیم که وین گریفیث (نماینده پارلمان انگلیس) برای مأموریتی به ایران رفته و با گزارشی بازگشته که حقیقتاً حیرتانگیز و گیج کننده است. وی در آنجا با یک زندانی ملاقات کرده که فرد عادی نبوده و ارتباطاتی با اشخاصی داشته که مأمور واواک بودهاند. آنها میخواستهاند او را درباره کیفیت بالای وضعیت زندانیان اوین قانع کنند. لذا به این نماینده پیشنهاد شده با زندانی مزبور در یک رستوران خوب در تهران ناهار صرف کند و کمی بعد احسان نراقی نیز سر میز حاضر میشود و در این رستوران به آنها ملحق میشود.
نقش نراقی این بوده که توضیح دهد همه چیز در اوین به خوبی میگذرد. احسان نراقی به نام دولت ایران صحبت میکرد. او چندین بار دیگر هم همین کار را کرده و مورد انتقاد شدید روشنفکران همطراز خود قرار گرفته است.
اما در این همکاری فعال با رژیم باز هم فراتر میرود. او طی نامهیی به رئیسجمهور مینویسد که چهل سال است با سازمان مجاهدین خلق ایران مبارزه میکند و مورد توجه خمینی و رؤسای جمهور قبلی قرار داشته و اینکه امام خمینی از این بابت از او تقدیر کرده. لذا به احمدینژاد پیشنهاد کرده محاکمه پرهزینهای راه بیاندازند، یک حقوقدان بزرگ استخدام کنند و برای این کار در نامه دیگری به احمدینژاد درخواست کمک مالی میکند.
فاکتورهای حق الزحمه را نراقی برای احمدینژاد فرستاده است!... او در این نوار ضبط شده چه میگوید؟ باز هم درخواست پول میکند! آن وقت میگوید به او افترا زده شده است! در حالی که اوست که نفرات واواک را به دادگستری فرانسه معرفی میکند که علیه سازمان مجاهدین خلق ایران شهادت دهند!
در پشت [نقاب] این مرد با فرهنگ روشنفکر ظریف... شخصیتی قرار دارد که در این محاکمه انزجار بر میانگیزد... او اینرا در کتابش نوشته که [شکنجه] توجیه پذیر است و آن را در این دادگاه هم گفت...
شما میگوئید نمیدانید برای چه اینجا هستید.
اما شما خودتان هستید که این دادگاه را راه انداختهاید و خودتان هم در آن بازنده خواهید شد.
تیری لوی همچنین نویسندهیی توانا بود و آثار او در شمار پر فروش ترین کتابهای فرانسه است.
در پی درگذشت تیری لوی، فرانسوا اولاند رئیسجمهور فرانسه فقدان او را بهعنوان مدافع خستگیناپذیر آرمان حقوقبشر تسلیت گفت.
در بیانیه کاخ الیزه که روز ۳۰ژانویه ۲۰۱۷ با عنوان «درگذشت تیری لوی» صادر شد، چنین آمده است:
«تیری لوی مدافع خستگیناپذیر آرمان حقوقبشر بود که برای آن نه فقط بهعنوان وکیل بلکه همچنین در دوران فعالیتهایش در دیدبان بینالمللی زندانها که ریاست آن را در فاصله سالهای 2000 تا 2004 برعهده داشت مبارزه کرد.
با فقدان او، ظرفیتی برای خشم و صدایی که دنیای قضایی آن را فراموش نخواهد کرد، از میان ما میرود.
رئیسجمهور فرانسه بدینوسیله به خانواده و نزدیکان او صادقانهترین تسلیتهایش را ابراز میکند».
درباره درگذشت این وکیل شریف فرانسوی، لوموند 30ژانویه 2017 نوشت: تیری لوی در تمامی نبردها برای لغو مجازات مرگ، بههمراه همکارانش روبرت بادنتر، فیلیپ لومر، یا هانری لوکلرک شرکت کرد. او همچنین یک مبارز خستگیناپذیر برای بهبود وضعیت بازداشتشدگان بود... سازشناپذیری او و خودداری شدیدش از هر گونه استمالت، او را به یک استاد وکالت تبدیل کرده بود که روی نسلهایی از وکلا تأثیر گذاشت.
لوپوئن از تیری لوی، به عنوان یک (شخصیت) بزرگ وکالت یاد کرد و نوشت: تیری لوی طی نیم قرن، نبرد برای کرامت انسانی را به پیش برد، برای همه یاران و دستیارانش «او تجسم استقلال و الگویی برای تمامی نسلها» و یک آموزگار بزرگ و شجاع بود.
اومانیته از تیری لوی، بهعنوان شخصیتی منحصر بهفرد در دنیای وکالت یاد کرد.
و لیبراسیون نوشت: تیری لوی که روز دوشنبه در سن 72سالگی درگذشت، از منحصر بهفردترین و مبارزترین شخصیتهای وکالت باقی خواهد ماند.
هانری لوکلرک درباره او گفت: «او یار و وکیلی بود که من بسیار به او عشق میورزیدم و تحسینش میکردم».
وجه برجسته و خاص تیری لوی که بهعنوان یک وکیل شرافتمند، به دفاع از حقوق مجاهدین و مقاومت ایران برخاسته بود، دفاع جانانه او در پروندههایی بود که وزارت اطلاعات دیکتاتوری آخوندی از طریق مأموران ایرانی یا خارجی خودش علیه مقاومت بهراه انداخت.
در این پروندهها که تماماً توسط وزارت اطلاعات هدایت میشد مأموران این دستگاه جنایت و کشتار مدعی «شرافت» ی ناداشته میشدند و به مجاهدین یا یاران مقاومت اتهام افترا میزدند. در اینگونه کیسها تیری لوی سینه سپر میکرد و با منطق برنده و دفاع جانانه خود صحنه همه دادگاهها را که قرار بود اعضای مقاومت و یاران آن مورد محاکمه قرار بگیرند به دادگاهی علیه رژیم و جنایاتش و محکومیت مزدوران رژیم تبدیل میکرد.
اولین دادگاه از این نوع در تاریخ 2اسفند 1386 در شعبه 17 دادگاه جنحه پاریس جریان یافت که در آن یک مزدور فرانسوی آخوندها به نام آلن شوالریاس علیه سایت ایران فوکوس شکایت کرده بود که به او اتهام زده است که وی را در رابطه با دستگاه جاسوسی ملایان معرفی کرده بود. در این دادگاه وزارت اطلاعات سعی کرده بود مهرهها و مزدورانش از جمله آن سینگلتون را علیه مجاهدین بهکار بگیرد و بنی صدر هم به این دادگاه آمده بود تا اثبات کند که مأمور ملاها راست میگوید و ان سینگلتون نیز آمده بود تا بر درستکاری شوالریاس شهادت بدهد.
تیری لوی در این دادگاه با سؤال و جوابهای منطق و ساده هر دو نفر را به جای خود نشاند و به دادگاه نشان داد که آنها خود هدایت شده از طرف رژیم هستند.
تیری لوی در آخرین دفاع خود در دادگاه مزدور «آن سینگلتون» را اینطور معرفی کرده است: «آن سینگلتون صاحب یک سایت به اسم «ایران – اینترلینک» است که هر چیزی در آن منتشر میشود حاوی یک حمله به سازمان مجاهدین خلق ایران است. ما شهادتهای عده زیادی از پارلمانترهای انگلیسی را استماع کردهایم. آنها آن سینگلتون را بهعنوان یک مأمور رژیم ایران توصیف میکنند. مسعود خدابنده شوهرش همچنین در خدمت سرویس رژیم ایران است. آنها اینچنین تشریح کردهاند و این تشریح بهخصوص توسط یک عضو پارلمان صورت گرفته است. در واقع حادترین اطلاعات از طرف وین گریفیث آمده است. وین گریفیث به زندان اوین رفته است. او «آن سینگلتون» را در راهروهای زندان اوین شناسایی کرده است. بدترین جنایات در همین زندان اوین صورت میگیرد. این زندان مخفیترین و وحشیانهترین است. شناختن «آن سینگلتون» (در زندان اوین) در سال 2004 صورت گرفت. آقای گریفیث با چشمان خودش «آن سینگلتون» را بهمراه افراد رسمی در آنجا دیده بود و او را دیده بود که بهطور آزادانه در آنجا در راهروها میگشته است. این خانم با مقامات شوخی میکرده است و همراه مسئولان زندان بوده است. این غیرقابلتصور است! این غیرقابل توضیح است. «آن سینگلتون» که آمده است به نفع شوالریاس شهادت بدهد با خدابنده ازدواج کرده است.
... لرد کوربت در نوامبر 2005 مانع برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در ساختمانهای پارلمان انگلستان شده است که توسط مزدور «آن سینگلتون» و با حضور شوالریاس سازمان داده شده بود. ما شهادت لرد کوربت را داریم، کسی که بیش از او نمیشود انگلیسی بود، با امضای خودش که در آن، آن سینگلتون بهعنوان مأمور مشخص شده است... .. به این ترتیب شوالریاس با یک دستگاه و با یک تیمی کار میکند که توسط شبکه رسمی دولت ایران تأمین شده است.
میدانیم که در آلمان و هلند، گزارشهای پلیس توضیح میدهد که دولت ایران اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق ایران را برای شیطانسازی این جنبش مورد استفاده قرار میدهد...
آشکار است که فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق ایران برای رژیم بسیار خطرناک است. یکبار دیگر، یک دادگاه فرانسوی فراخوانده شده است که یک نقش بزرگ را در یک پروندهیی که مربوط به خود فرانسه نیست، بازی کند.
مزدوران رژیم در این دادگاه شکست خوردند و شوالریاس حتی از شکست خود استیناف نیز نخواست.
یکسال پس از آن دادگاه دیگری در فرانسه به شکایت مهره شناخته شده و بدنام اطلاعات آخوندها احسان نراقی رسیدگی میکرد. این شخص علیه آقای ایوبونه رئیس سابق سرویس ضد جاسوسی فرانسه شکایت کرده بود که در کتاب خودش وی را بهعنوان سرپل وزارت اطلاعات در فرانسه معرفی کرده بود.
وزارت اطلاعات دو مزدور دیگر خود به نامهای جهانگیر شادانلو و منوچهر شلالی را نیز همراه کرده بود.
تیری لوی که وکالت از ایوبونه را به عهده داشت در جلسه دادگاه پاریس در تاریخ 26آذر 1388 و با استناد به نامه احسان نراقی به احمدینژاد و درخواست کمک مالی از او برای شکایت علیه مجاهدین از نراقی در مورد صحت آن نامه اعتراف گرفت و به این ترتیب صحنه دادگاه علیه مزدوران رژیم برگشت و مشخص شد که این وزارت اطلاعات است که در پوش مزدورانی مانند احسان نراقی یا شادانلو به شکایت علیه آقای ایوبونه پرداختهاند. ایوبونه با انتشار کتاب «واواک در خدمت آیتالله ها» ماهیت این دستگاه جنایت و جاسوسی را افشا کرده و خشم آخوندها و مزودرانشان را برانگیخته بود.
تیری لوی در بخشی از دفاعیات خود در این دادگاه چنین گفت:
«اولین امر محرز، این است که سازمان مجاهدین خلق ایران که یکی از منابع ایوبونه به شمار میرود، یک جنبش اپوزیسیون دائم است، که هدفهایش تغییر نکرده است؛ ابتدا مبارزه با خمینی و پس از او اکنون علیه احمدینژاد.
دومین امر محرز: رژیم کنونی رژیمی جنایتکار است که مستمراً در کار کشتن مخالفان خود است، هر که میخواهند باشند.
سومین امرمحرز: سازمان مجاهدین خلق ایران هدف اصلی این رژیم است و آقای کولکومبه میگفت که جمهوری اسلامی با شدت و حدت تمام سازمان مجاهدین خلق ایران را تعقیب و تلاش در نفوذ به آن دارد. آنها قربانی بیگناه یک کمپین جعل اخبار هستند... ...
... میدانیم که وین گریفیث (نماینده پارلمان انگلیس) برای مأموریتی به ایران رفته و با گزارشی بازگشته که حقیقتاً حیرتانگیز و گیج کننده است. وی در آنجا با یک زندانی ملاقات کرده که فرد عادی نبوده و ارتباطاتی با اشخاصی داشته که مأمور واواک بودهاند. آنها میخواستهاند او را درباره کیفیت بالای وضعیت زندانیان اوین قانع کنند. لذا به این نماینده پیشنهاد شده با زندانی مزبور در یک رستوران خوب در تهران ناهار صرف کند و کمی بعد احسان نراقی نیز سر میز حاضر میشود و در این رستوران به آنها ملحق میشود.
نقش نراقی این بوده که توضیح دهد همه چیز در اوین به خوبی میگذرد. احسان نراقی به نام دولت ایران صحبت میکرد. او چندین بار دیگر هم همین کار را کرده و مورد انتقاد شدید روشنفکران همطراز خود قرار گرفته است.
اما در این همکاری فعال با رژیم باز هم فراتر میرود. او طی نامهیی به رئیسجمهور مینویسد که چهل سال است با سازمان مجاهدین خلق ایران مبارزه میکند و مورد توجه خمینی و رؤسای جمهور قبلی قرار داشته و اینکه امام خمینی از این بابت از او تقدیر کرده. لذا به احمدینژاد پیشنهاد کرده محاکمه پرهزینهای راه بیاندازند، یک حقوقدان بزرگ استخدام کنند و برای این کار در نامه دیگری به احمدینژاد درخواست کمک مالی میکند.
فاکتورهای حق الزحمه را نراقی برای احمدینژاد فرستاده است!... او در این نوار ضبط شده چه میگوید؟ باز هم درخواست پول میکند! آن وقت میگوید به او افترا زده شده است! در حالی که اوست که نفرات واواک را به دادگستری فرانسه معرفی میکند که علیه سازمان مجاهدین خلق ایران شهادت دهند!
در پشت [نقاب] این مرد با فرهنگ روشنفکر ظریف... شخصیتی قرار دارد که در این محاکمه انزجار بر میانگیزد... او اینرا در کتابش نوشته که [شکنجه] توجیه پذیر است و آن را در این دادگاه هم گفت...
شما میگوئید نمیدانید برای چه اینجا هستید.
اما شما خودتان هستید که این دادگاه را راه انداختهاید و خودتان هم در آن بازنده خواهید شد.