به بهانه 30 دی
ای آن که از شبانهها
به نورها سفرکنی
بگو کهای نگار ما
دیار ما بهانه کن
زمهر او دلم رمید
چه گویمت چه حالتی
تو وصف ناسروده را
به نغمهیی ترانه کن
تو خود بهارشو، برو
به کوی او نشانه شو
چو خاکسار بینشان
چو خاکسار بینشان
ز دانهها جوانه کن
به آسمان ما اگر
که نامها ستاره شد
تو نام این ستارهها
تو نام این ستارهها
بچین و دانهدانه کن
چه سالها دویدهایم
چو رود وگردباد و موج
بیا و یـال موج را
بیا و یـال موج را
به دست صخره شانه کن
اگر که راه، پر فـتَن
اگر که شرحه شرحه تن
بیا و شرح راه را
بیا و شرح راه را
سرود این شبانه کن
چه سالها به برگ راغ
سرشک ابر و هجر باغ
بیا سرشک عشق را
بیا سرشک عشق را
ترانة زمانه کن
به باغبان این چمن
به باغبان این چمن
سلام ما ببر ببر
چو بوی گل، شمیم او
چو بوی گل، شمیم او
به یـادها روانه کن...
به باغِ مردمِ نگاه
ستاره میزند چراغ
ـ دو آینه، دو روبهرو ـ
ـ دو آینه، دو روبهرو ـ
بیا و جاودانه کن...
س.ع.نسیم.
س.ع.نسیم.