در ماههای اخیر رسانهها، و مهرههای رژیم گزارشات متعددی در مورد بحران کودک فروشی، ورواج خرید و فروش کودک در نظام آخوندی دادهاند.
خرید و فروش کودک آنچنان شایع است که بیمارستانها تبدیل به مراکزی برای این تجارت ضدانسانی شدهاند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به موضوع کودک فروشی در بیمارستانهای تهران آن هم بیمارستانهای دولتی که تحت کنترل وزارت بهداشت است، اعتراف میکند و اضافه میکند که این موضوع به معضلی تبدیل شد است. (سایت تابناک 5 دی 95)
این مقام دولت روحانی پیش از این نیز در مورد خرید و فروش گفته بود: ”طی شش ماه گذشته شاهد افزایش آمار خرید و فروش نوزادان در سراسر کشور بودهایم“. (خبرگزاری میزان 26مهر95)
شهیندخت مولاوردی معاونت زنان و امور خانواده آخوند روحانی با بیان اینکه امروز شاهد فروش نوزادان در شکم مادر و پیش از تولد هستیم، گفته است: ”آماری از تعداد این نوزادان نداریم، اما آن قدر تعداد آن زیاد بوده که تبدیل بهیک خبر شده است“.
در زمینه بهوجود آمدن این بحران، مولاوردی خاطرنشان کرد: ”فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، کارتنخوابی و ازدواج کودکان از جمله عواملی هستند که میتواند؛ باعث سوق دادن زنان بهسمت فروش کودکان خود شود“. خبرگزاری ایلنا 2تیر 95)
کودکان خرید و فروش شده اغلب طعمه باندهای تکدیگری میشوند که این متکدیان با همراه داشتن نوزادان درآمد بیشتری به چنگ میآورند، و ضمنا این نوزادان را نیز برای گدایی در آینده نیز آماده میکنند. همچنین زمینه دیگری بهکارگیری آنها قرار دادن آنها در اختیار باندهای قاچاق مواد مخدر است، تا برای مواد فروشی مورد سوءاستفاده قرار گیرند. قاچاقچیان انسان نیز در کمین نشستهاند تا با خرید آنها اندام هایشان را برای پیوند عضو به فروش برسانند.
فروش کودکان برای ازدواج اجباری نیز حکایت دیگری از مصائب دردناکی است که نظام ولایتفقیه بر سر کودکان ایرانی آورده است. کودکانی که خود نیاز به محبت و آموزش خانواده دارند، میبایست فرزند داری کنند و اغلب اوقات نیز با کسانی مجبور به ازدواج میشوند که سالهای بسیار و حتی دهها سال از آنها بزرگتر از آنان هستند.
خرید و فروش سازمانیافته کودکان که توسط باندهای قاچاق مواد مخدر، و یا توسط باندهای قاچاق انسان در حال گسترش است، آثار و تبعات زیانباری در جامعه دارد و امنیت جامعه و بهطور مشخص کودکان را بهطور عام به خطر اندازد.
بحرانهایی نظیر اعتیاد، کارتن خوابی، زنان خیابانی، و... به بحران خرید فروش کودکان ضریب میزند، و خانواههایی که کودکانشان را به فروش میرسانند، اغلب تحت تاثیر یک بحران شدید اجتماعی اقدام به این کارمی کنند.
با توجه به نقش اساسی فقر در بوجود آمدن و گسترش بحران کودک فروشی، این بحران در محلات پرجمعیت، محلات حاشیهنشین و نقاطی که فقر در آن گسترده تراست، شیوع و گسترش بیشتری دارد و عملاً در اطراف بیمارستانهایی در جنوب شهرتهران کودکان با قیمتهایی بین 100 یا 200هزار تومان خرید و فروش میشوند
واضح است که ریشه همه این بحرانها از جمله خرید فروش کودک، وضعیت وخیم اقتصادی و فقر اکثریت مردم است که به این پدیدههای شوم راه برده است.
فقری که آن روی سکه چپاول اموال آنها توسط سران و سردمدارن رژیم و زندگی اشرافی آنها در کاخ ها، پنت هاوس ها، آپارتمانهای سربه فلک کشیده و ویلاهای پر زرق و برق است. که همه آنها حاصل کشیده شدن شیره جان مردم فقر زده است.
روزگار سیاه و فردای بیرویای کودکان خرید و فروش شده، بیانگر این تناقض بزرگ وشکاف عمیق طبقاتی در جامعه است، که اقلیتی وابسته به حاکمیت همه چیز در اختیار دارند. اما اکثریت قریب به اتفاق مردم و در محرومیت شدید، فاقد همه چیز و گرفتار بحرانهایی هستند که این حاکمیت منحوس در طول 38سال حاکمیت خود مردم را گرفتار آنها کرده است، به حدی که بنیانهای جامعه رو به فروپاشی رفته است.
خرید و فروش کودک آنچنان شایع است که بیمارستانها تبدیل به مراکزی برای این تجارت ضدانسانی شدهاند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور به موضوع کودک فروشی در بیمارستانهای تهران آن هم بیمارستانهای دولتی که تحت کنترل وزارت بهداشت است، اعتراف میکند و اضافه میکند که این موضوع به معضلی تبدیل شد است. (سایت تابناک 5 دی 95)
این مقام دولت روحانی پیش از این نیز در مورد خرید و فروش گفته بود: ”طی شش ماه گذشته شاهد افزایش آمار خرید و فروش نوزادان در سراسر کشور بودهایم“. (خبرگزاری میزان 26مهر95)
شهیندخت مولاوردی معاونت زنان و امور خانواده آخوند روحانی با بیان اینکه امروز شاهد فروش نوزادان در شکم مادر و پیش از تولد هستیم، گفته است: ”آماری از تعداد این نوزادان نداریم، اما آن قدر تعداد آن زیاد بوده که تبدیل بهیک خبر شده است“.
در زمینه بهوجود آمدن این بحران، مولاوردی خاطرنشان کرد: ”فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، کارتنخوابی و ازدواج کودکان از جمله عواملی هستند که میتواند؛ باعث سوق دادن زنان بهسمت فروش کودکان خود شود“. خبرگزاری ایلنا 2تیر 95)
کودکان خرید و فروش شده اغلب طعمه باندهای تکدیگری میشوند که این متکدیان با همراه داشتن نوزادان درآمد بیشتری به چنگ میآورند، و ضمنا این نوزادان را نیز برای گدایی در آینده نیز آماده میکنند. همچنین زمینه دیگری بهکارگیری آنها قرار دادن آنها در اختیار باندهای قاچاق مواد مخدر است، تا برای مواد فروشی مورد سوءاستفاده قرار گیرند. قاچاقچیان انسان نیز در کمین نشستهاند تا با خرید آنها اندام هایشان را برای پیوند عضو به فروش برسانند.
فروش کودکان برای ازدواج اجباری نیز حکایت دیگری از مصائب دردناکی است که نظام ولایتفقیه بر سر کودکان ایرانی آورده است. کودکانی که خود نیاز به محبت و آموزش خانواده دارند، میبایست فرزند داری کنند و اغلب اوقات نیز با کسانی مجبور به ازدواج میشوند که سالهای بسیار و حتی دهها سال از آنها بزرگتر از آنان هستند.
خرید و فروش سازمانیافته کودکان که توسط باندهای قاچاق مواد مخدر، و یا توسط باندهای قاچاق انسان در حال گسترش است، آثار و تبعات زیانباری در جامعه دارد و امنیت جامعه و بهطور مشخص کودکان را بهطور عام به خطر اندازد.
بحرانهایی نظیر اعتیاد، کارتن خوابی، زنان خیابانی، و... به بحران خرید فروش کودکان ضریب میزند، و خانواههایی که کودکانشان را به فروش میرسانند، اغلب تحت تاثیر یک بحران شدید اجتماعی اقدام به این کارمی کنند.
با توجه به نقش اساسی فقر در بوجود آمدن و گسترش بحران کودک فروشی، این بحران در محلات پرجمعیت، محلات حاشیهنشین و نقاطی که فقر در آن گسترده تراست، شیوع و گسترش بیشتری دارد و عملاً در اطراف بیمارستانهایی در جنوب شهرتهران کودکان با قیمتهایی بین 100 یا 200هزار تومان خرید و فروش میشوند
واضح است که ریشه همه این بحرانها از جمله خرید فروش کودک، وضعیت وخیم اقتصادی و فقر اکثریت مردم است که به این پدیدههای شوم راه برده است.
فقری که آن روی سکه چپاول اموال آنها توسط سران و سردمدارن رژیم و زندگی اشرافی آنها در کاخ ها، پنت هاوس ها، آپارتمانهای سربه فلک کشیده و ویلاهای پر زرق و برق است. که همه آنها حاصل کشیده شدن شیره جان مردم فقر زده است.
روزگار سیاه و فردای بیرویای کودکان خرید و فروش شده، بیانگر این تناقض بزرگ وشکاف عمیق طبقاتی در جامعه است، که اقلیتی وابسته به حاکمیت همه چیز در اختیار دارند. اما اکثریت قریب به اتفاق مردم و در محرومیت شدید، فاقد همه چیز و گرفتار بحرانهایی هستند که این حاکمیت منحوس در طول 38سال حاکمیت خود مردم را گرفتار آنها کرده است، به حدی که بنیانهای جامعه رو به فروپاشی رفته است.