بدون کمترین تردید سیاهترین برگ کارنامه ننگین آخوندها در میهن اشغال شده همانا خرید و فروش کودکان است که محصول بلافصل، فقر و بیکاری و 36سال چپاول، غارت، دزدیهای نجومی توسط باندهای وابسته به آن میباشد.
در سایه حاکمیت ننگین آخوندهای خمینی صفت، فقر و تنگدستی آن چنان عرصه زندگی را بر مردم محروم ایران تنگ کرده است که بنیانهای جامعه رو به فروپاشی رفته است.
در تأیید این نکته همین بس که همایون هاشمی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ارتجاع اعتراف میکند: «در حال حاضر شاهد هستیم که پدیده فروش نوزاد از کلان شهرها به روستاها و شهرهای کوچک نیز کشیده شده است».
آری در سایه ننگین این دجالان دینفروش این روزها اپیدمی شوم و ضدانسانی خرید و فروش کودکان در تهران و سایر شهرهای میهنمان آنچنان در حال گسترش و همگانی شدن است که رسانههای حکومتی نیز مجبور به اعتراف به گوشههایی از این فاجعه دلخراش و جانکاه شدهاند.
-خبرگزاری حکومتی ایلنا 2تیرماه 95 بهنقل از شهیندخت مولاوردی معاون آخوند روحانی در امور زنان درباره فروش نوزادان توسط مادران نوشت: «امروز شاهد فروش نوزادان در شکم مادر و پیش از تولد هستیم، آماری از تعداد این نوزادان نداریم، اما آنقدر تعداد آن زیاد بوده که تبدیل به یک خبر شده است».
وی همچنین تأکید کرد: «پدیده فروش کودکان تک عاملی نبوده و مجموعهیی از عوامل زنجیروار در کنار هم قرار میگیرند تا یک زن ناچار به فروش فرزندش شود، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، کارتنخوابی و ازدواج کودکان از جمله عواملی هستند که میتواند؛ باعث سوق دادن زنان به سمت فروش کودکان خود شود».
-خبرگزاری حکومتی میزان 27مهر95 بهنقل از همایون هاشمی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ارتجاع نوشت: «در حال حاضر شاهد هستیم که پدیده فروش نوزاد از کلان شهرها به روستاها و شهرهای کوچک نیز کشیده شده و همین موضوع میطلبد که دستگاههای اجتماعی و همچنین امنیتی به موضوع ورود پیدا کنند».
این عضو مجلس ارتجاع در ادامه ضمن اعتراف به اینکه در حال حاضر شاهد افزایش خرید و فروش نوزادان در سراسر کشور هستیم ادامه میدهد: «فقر، مهمترین عامل فروش نوزادان و کودکان بهشمار میآید و اکنون شاهد آن هستیم والدینی که حتی معتاد نیز نیستند به علت فقر اقدام به فروش کودکان خود میکنند».
-خبرگزاری فارس رژیم 22آبانماه 94 بهنقل از فاطمه دانشور، رئیس کمیسیون اجتماعی شورای شهر تهران در ارتباط با فروش نوزادان و کودکان در خیابان نوشت: «این موضوع نه تنها تازه نیست بلکه پدیدهای است که من 10سال است که درگیر آن هستم و بارها و بارها شاهد این اتفاق در اقصی نقاط کشور بهویژه تهران بودهام».
وی افزود: «خیلی واضحتر این موضوع را در دو سالی که در شورای شهر تهران بودم دیدهام و بازدید متعددی از NGOهایی که در سطح شهر تهران خصوصاً مناطق آسیب خیز روی این خانوادههای در معرض آسیب فعالیت میکردند داشتهام که در این NGOها بهوضوح صحبت از خرید و فروش کودکان و نوزادان میشد و تأکید مینماید: «در دو ماه اخیر آمار خرید و فروش کودکان و نوزادان خیابانی افزایش یافته است».
- باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به سپاه پاسداران 8مهر 95 بهنقل از اسماعیل سعیدی عضو کمیسیون نود مجلس ارتجاع نوشت: «کودک فروشی یکی از معضلات اضافه شده به آسیبهای اجتماعی و تدریجی جامعه است. متأسفانه افزایش کودک فروشی نتیجه فقر و بیکاری در جامعه است که مسئولان به جای برطرف کردن معضل و مدیریت بحران، فقط تماشاگر شدهاند».
وی در ادامه اضافه میکند: «هنگامی که نظام خانواده با استفاده نادرست از فضای مجازی، فقر، بیکاری، طلاق، اعتیاد و عدم امنیت شغلی آمیخته شود، کودک فروشی و بیعاطفگی پدر و مادر امری عجیب به نظر نمیرسد و بهطور حتم با ادامه روند فعلی در آینده نزدیک شاهد از بین رفتن کامل بنیاد خانواده و بحرانهای بیشتری خواهیم بود».
-خبرگزاری تسنیم وابسته به نیروی ترورریستی قدس 10اسفند 94 نوشت: «فرحناز رافع رئیس سازمان داوطلبان هلال احمر نسبت به کرایه روزانه ۱۵ هزار تومانی اطفال برای گدایی و فروش آنان به قیمت دو میلیون تومانی در مناطقی مانند بهشت زهرا ابراز تأسف کرد و به اقداماتی که برای کاهش این معضل در بین زنان کارتنخواب پیش گرفتهاند، پرداخت».
-خبرگزاری حکومتی ایسنا 23اردیبهشت 94 بهنقل از مهری خادمی کارشناس ایدز در اداره بهداشت استان مازنداران نوشت: «فروش کودکان میان گروهی از زنان حاشیه شهرهای آمل و ساری به یک مسأله جدی تبدیل شده است و ابتلا به اچایوی (ایدز) هم در میان زنان معتاد باردار بهویژه در آمل رو به افزایش است».
-خبرگزاری حکومتی مهر 16شهریور 94 بهنقل یکی از بهاصطلاح اساتید جامعه شناس دانشگاههای رژیم نوشت: «در برخی موارد حتی پدر خانواده برای تأمین هزینه مواد خود اقدام به فروش فرزندان خود میکند».
-سایت حکومتی تحلیل ایران 26اردیبهشت 94 بهنقل از یک مددکار اجتماعی رژیم مینویسد: «ما موارد بسیاری را داشتهایم که زنان معتاد در محیطهای آلوده زایمان میکنند و بعد از آن، افسردگی شدید باعث شده که مادر مجبور شده نوزادش را بکشد».
در تأیید این نکته کافی است به گفتههای یک از اعضای مجلس ارتجاع بهنام محمد اسماعیل سعیدی اشاره شود که در همین رابطه صراحتاً عنوان کرد: «متأسفانه افزایش کودک فروشی نتیجه فقر و بیکاری در جامعه است که مسئولان به جای برطرف کردن معضل و مدیریت بحران، فقط تماشاگر شدهاند».
و یا در یک اعتراف دیگر همایون هاشمی یکی از اعضای مجلس ارتجاع اعلام کرد: «مسئولان مرتبط با این حوزه برای جلوگیری از فروش کودکان و نوزادان عزم راسخی ندارند و در نتیجه این پدیده در حال افزایش است».
-سایت حکومتی جام جم آنلاین 8اسفند 92 تحت عنوان بچه فروشی دلالی نان و آبدار این روزها چنین مینویسد: «نامش دلال یا واسطه است کسی که زنان باردار محتاج و نیازمند را در بیمارستانها شناسایی میکند. پیشقسط میدهد. مخارج بیمارستان را متقبل میشود. از آن طرف با خریدار قرار میگذارد. قیمت را بالا و پایین میبرد. تبلیغ میکند و در نهایت معامله را جوش میدهد. نوزادی بدون آنکه بداند در اطرافش چه میگذرد. دستبهدست شده و فروخته میشود...»
و سپس چنین ادامه میدهد: «چند سال پیش باند خرید و فروش نوزادانی را شناسایی و دستگیر کردند. 2 دکتر، چند ماما و پرستار به همراهی 2 کارمند ثبتاحوال. حدود 100 نوزاد را جابهجا کرده بودند. در داخل بیمارستانها و درمانگاهها مادران را شناسایی میکردند. قرار معامله میگذاشتند. پیشقسط میدادند و پس از زایمان و گرفتن شناسنامه جعلی. نوزاد تحویل خانوادهای میشد که خواهان فرزند بودند...»
-خبرگزاری حکومتی مشرق 15مهر 93 تحت عنوان آگهی فروش پسر 5ساله برای تهیه خانه چنین نوشت: «یک پسر پنجساله به فروش میرسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل. شوخی نبود. پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشتهاند، آگهی کردهاند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج سالهشان را میخرد؟
پدر و مادرش، یک زوج زابلیاند که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند. به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل. پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند».
در سایه حاکمیت ننگین آخوندهای خمینی صفت، فقر و تنگدستی آن چنان عرصه زندگی را بر مردم محروم ایران تنگ کرده است که بنیانهای جامعه رو به فروپاشی رفته است.
در تأیید این نکته همین بس که همایون هاشمی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ارتجاع اعتراف میکند: «در حال حاضر شاهد هستیم که پدیده فروش نوزاد از کلان شهرها به روستاها و شهرهای کوچک نیز کشیده شده است».
آری در سایه ننگین این دجالان دینفروش این روزها اپیدمی شوم و ضدانسانی خرید و فروش کودکان در تهران و سایر شهرهای میهنمان آنچنان در حال گسترش و همگانی شدن است که رسانههای حکومتی نیز مجبور به اعتراف به گوشههایی از این فاجعه دلخراش و جانکاه شدهاند.
اعتراف سردمداران و کارگزاران رژیم به خرید و فروش کودکان:
اگر چه رژیم آخوندی هیچگاه آمار رسمی در مورد ابعاد فروش کودکان نداده است اما اعترافهای سربسته برخی از عوامل رژیم، بهخوبی بیانگر عمق فاجعه و آنچه امروز در نقاط مختلف ایران در حال انجام است میباشد:-خبرگزاری حکومتی ایلنا 2تیرماه 95 بهنقل از شهیندخت مولاوردی معاون آخوند روحانی در امور زنان درباره فروش نوزادان توسط مادران نوشت: «امروز شاهد فروش نوزادان در شکم مادر و پیش از تولد هستیم، آماری از تعداد این نوزادان نداریم، اما آنقدر تعداد آن زیاد بوده که تبدیل به یک خبر شده است».
وی همچنین تأکید کرد: «پدیده فروش کودکان تک عاملی نبوده و مجموعهیی از عوامل زنجیروار در کنار هم قرار میگیرند تا یک زن ناچار به فروش فرزندش شود، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، کارتنخوابی و ازدواج کودکان از جمله عواملی هستند که میتواند؛ باعث سوق دادن زنان به سمت فروش کودکان خود شود».
-خبرگزاری حکومتی میزان 27مهر95 بهنقل از همایون هاشمی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ارتجاع نوشت: «در حال حاضر شاهد هستیم که پدیده فروش نوزاد از کلان شهرها به روستاها و شهرهای کوچک نیز کشیده شده و همین موضوع میطلبد که دستگاههای اجتماعی و همچنین امنیتی به موضوع ورود پیدا کنند».
این عضو مجلس ارتجاع در ادامه ضمن اعتراف به اینکه در حال حاضر شاهد افزایش خرید و فروش نوزادان در سراسر کشور هستیم ادامه میدهد: «فقر، مهمترین عامل فروش نوزادان و کودکان بهشمار میآید و اکنون شاهد آن هستیم والدینی که حتی معتاد نیز نیستند به علت فقر اقدام به فروش کودکان خود میکنند».
-خبرگزاری فارس رژیم 22آبانماه 94 بهنقل از فاطمه دانشور، رئیس کمیسیون اجتماعی شورای شهر تهران در ارتباط با فروش نوزادان و کودکان در خیابان نوشت: «این موضوع نه تنها تازه نیست بلکه پدیدهای است که من 10سال است که درگیر آن هستم و بارها و بارها شاهد این اتفاق در اقصی نقاط کشور بهویژه تهران بودهام».
وی افزود: «خیلی واضحتر این موضوع را در دو سالی که در شورای شهر تهران بودم دیدهام و بازدید متعددی از NGOهایی که در سطح شهر تهران خصوصاً مناطق آسیب خیز روی این خانوادههای در معرض آسیب فعالیت میکردند داشتهام که در این NGOها بهوضوح صحبت از خرید و فروش کودکان و نوزادان میشد و تأکید مینماید: «در دو ماه اخیر آمار خرید و فروش کودکان و نوزادان خیابانی افزایش یافته است».
- باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به سپاه پاسداران 8مهر 95 بهنقل از اسماعیل سعیدی عضو کمیسیون نود مجلس ارتجاع نوشت: «کودک فروشی یکی از معضلات اضافه شده به آسیبهای اجتماعی و تدریجی جامعه است. متأسفانه افزایش کودک فروشی نتیجه فقر و بیکاری در جامعه است که مسئولان به جای برطرف کردن معضل و مدیریت بحران، فقط تماشاگر شدهاند».
وی در ادامه اضافه میکند: «هنگامی که نظام خانواده با استفاده نادرست از فضای مجازی، فقر، بیکاری، طلاق، اعتیاد و عدم امنیت شغلی آمیخته شود، کودک فروشی و بیعاطفگی پدر و مادر امری عجیب به نظر نمیرسد و بهطور حتم با ادامه روند فعلی در آینده نزدیک شاهد از بین رفتن کامل بنیاد خانواده و بحرانهای بیشتری خواهیم بود».
-خبرگزاری تسنیم وابسته به نیروی ترورریستی قدس 10اسفند 94 نوشت: «فرحناز رافع رئیس سازمان داوطلبان هلال احمر نسبت به کرایه روزانه ۱۵ هزار تومانی اطفال برای گدایی و فروش آنان به قیمت دو میلیون تومانی در مناطقی مانند بهشت زهرا ابراز تأسف کرد و به اقداماتی که برای کاهش این معضل در بین زنان کارتنخواب پیش گرفتهاند، پرداخت».
-خبرگزاری حکومتی ایسنا 23اردیبهشت 94 بهنقل از مهری خادمی کارشناس ایدز در اداره بهداشت استان مازنداران نوشت: «فروش کودکان میان گروهی از زنان حاشیه شهرهای آمل و ساری به یک مسأله جدی تبدیل شده است و ابتلا به اچایوی (ایدز) هم در میان زنان معتاد باردار بهویژه در آمل رو به افزایش است».
-خبرگزاری حکومتی مهر 16شهریور 94 بهنقل یکی از بهاصطلاح اساتید جامعه شناس دانشگاههای رژیم نوشت: «در برخی موارد حتی پدر خانواده برای تأمین هزینه مواد خود اقدام به فروش فرزندان خود میکند».
-سایت حکومتی تحلیل ایران 26اردیبهشت 94 بهنقل از یک مددکار اجتماعی رژیم مینویسد: «ما موارد بسیاری را داشتهایم که زنان معتاد در محیطهای آلوده زایمان میکنند و بعد از آن، افسردگی شدید باعث شده که مادر مجبور شده نوزادش را بکشد».
باندهای اراذل و اوباش وابسته به رژیم و خرید و فروش کودکان:
شک نیست که سرنخ تمامی باندهای کثیف خرید و فروش کودکان در دست همان باندها و غارتگرانی است که روزانه دزدیهای نجومی آنان توسط باند رقیب صفحات ننگین نامههای رژیم را پر کرده است.در تأیید این نکته کافی است به گفتههای یک از اعضای مجلس ارتجاع بهنام محمد اسماعیل سعیدی اشاره شود که در همین رابطه صراحتاً عنوان کرد: «متأسفانه افزایش کودک فروشی نتیجه فقر و بیکاری در جامعه است که مسئولان به جای برطرف کردن معضل و مدیریت بحران، فقط تماشاگر شدهاند».
و یا در یک اعتراف دیگر همایون هاشمی یکی از اعضای مجلس ارتجاع اعلام کرد: «مسئولان مرتبط با این حوزه برای جلوگیری از فروش کودکان و نوزادان عزم راسخی ندارند و در نتیجه این پدیده در حال افزایش است».
-سایت حکومتی جام جم آنلاین 8اسفند 92 تحت عنوان بچه فروشی دلالی نان و آبدار این روزها چنین مینویسد: «نامش دلال یا واسطه است کسی که زنان باردار محتاج و نیازمند را در بیمارستانها شناسایی میکند. پیشقسط میدهد. مخارج بیمارستان را متقبل میشود. از آن طرف با خریدار قرار میگذارد. قیمت را بالا و پایین میبرد. تبلیغ میکند و در نهایت معامله را جوش میدهد. نوزادی بدون آنکه بداند در اطرافش چه میگذرد. دستبهدست شده و فروخته میشود...»
و سپس چنین ادامه میدهد: «چند سال پیش باند خرید و فروش نوزادانی را شناسایی و دستگیر کردند. 2 دکتر، چند ماما و پرستار به همراهی 2 کارمند ثبتاحوال. حدود 100 نوزاد را جابهجا کرده بودند. در داخل بیمارستانها و درمانگاهها مادران را شناسایی میکردند. قرار معامله میگذاشتند. پیشقسط میدادند و پس از زایمان و گرفتن شناسنامه جعلی. نوزاد تحویل خانوادهای میشد که خواهان فرزند بودند...»
فقر و گرسنگی عامل اصلی فروش کودکان در حاکمیت پلید آخوندی:
-سایت حکومتی جام جم آنلاین 8اسفند 92 بهنقل از یکی از این مادران محروم که تنها بهخاطر فقر ناچار به فروش جگرگوشهاش شده است چنین مینویسد: «وقتی فرزندانت جلوی چشمت از زور گرسنگی به خود میپیچند. وقتی لباسهای هزار بار شسته آنها را هزار بار دیگر وصله میزنی اما میبینی که تار و پودش از میان رفته. وقتی از منزل اعیاننشینها با قابلمه تهمانده غذایشان برمیگردی و میبینی سر همان ته مانده فرزندانت کتککاری میکنند تا شاید لقمهای بیشتر نصیبشان شود. آن وقت است که حاضری نوزاد درونت را به پول بفروشی. شاید که خوشبخت شود. شاید او از همان بالانشینها شود. شاید بتوانی شوهر مریضت را معالجه کنی. شاید فرزندان دیگرت نجات یابند. و همه اینها با همان پول فرزندفروشی ممکن است...»-خبرگزاری حکومتی مشرق 15مهر 93 تحت عنوان آگهی فروش پسر 5ساله برای تهیه خانه چنین نوشت: «یک پسر پنجساله به فروش میرسد» یک آگهی چند خطی روی دیوارهای شهر با یک شماره موبایل. شوخی نبود. پشت خط صدایی شکسته انگار که صدای پیرزنی سالخورده باشد اما سالخورده نبود. ماجرا، قصه فروش کلیه نیست، روایت فروش یک بچه است، یک پسربچه پنج ساله که مادر و پدرش او را به فروش گذاشتهاند، آگهی کردهاند و گوش به زنگ تلفن که چه کسی پسرشان، پسر پنج سالهشان را میخرد؟
پدر و مادرش، یک زوج زابلیاند که پسرشان را برای فروش گذاشتهاند. به این امید که از اجارهنشینی خلاص شوند و در مقابل، پسرشان به دست فرد نیکوکاری بیفتد و آینده روشنی داشته باشد. آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ٥ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل. پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند».