728 x 90

-

بررسی پدیدهٴ فرار نخبگان در دو بعد ملی و بین‌المللی

-

--
--

تعریف پدیدهٴ فرار مغزها

متأسفانه واژه «فرار» معادل مناسبی برای مهاجرت نخبگان نیست، اما هر واژه‌ای که مد نظر باشد، به شرایطی که باعث می‌شوند تا یک شخص با توانمندیهای ویژه علمی، اقتصادی، هنری، سیاسی و... آن هنگام که احساس کند فضای محیطی برای شکوفایی و بهره‌برداری از استعدادهای او مناسب نیست، نهایتاً وارد فازی می‌شود که مهاجرت یا «فرار» نامیده می‌شود که این فرایند در پایان با استقرار موقت یا دائمی در محیط بهتر که علائق و توانمندیهای او را کفایت نماید، به سرانجام می‌رسد. متأسفانه ایران امروز به‌خاطر سوءمدیریتها و فساد کلان در ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی و مدیریت منابع انسانی با شدتی وصف ناپذیر آلوده به این داستان است که برخی ابعاد آن را ذیلاً مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

پدیدهٴ فرار یا مهاجرت نخبگان در ابعاد ملی:

این حالت زمانی روی می‌دهد که یک شخص با شرایط نخبگی در شهر، روستا یا محل زندگی خود با مشکلات متعدد مواجه شده، و نهایتاً برای رسیدن به خواستها و اهداف مدنظر خود، سر از شهر یا استانی دیگر درمی‌آورد. ایران امروز به‌خاطر عدم توازن در توزیع عادلانه امکانات و فرصتهای توسعه در سطح کشور، با این بحران جدی روبه‌روست. آن هنگام که برخی استانها و شهرها به تناسب با دیگر مناطق از ضعفهای ساختاری و محرومیتهای بالا در رنجند، طبیعتاً مجال کار و تلاش برای برای بسیاری افراد فراهم نیست. به‌عنوان نمونه امروزه توسعه نابخردانهٴ دانشگاهها و نفوذ مراکز آموزشی در سطح دهات و بخشها، تا شهرها و استانهای سراسر کشور، به نوعی باعث ترویج رشته‌های دانشگاهی و شاخه‌های متعدد علوم شده است که به‌دلیل عدم توازن و هماهنگی میان توسعه علمی با توسعه اقتصادی و فرهنگی.. و سایر زیربخشها شاهد انباشت بیش از حد فارغ‌التحصیلان در مقاطع مختلف تحصیلی و نهایتاً بروز بحرانهای خطرناک اجتماعی هستیم.

مثال: هنگام که دانشگاه بی‌در و پیکر آزاد اسلامی که صرفاً برای کسب پول و درآمدزایی، دهها رشته مهم علمی را در مناطق محروم ترویج می‌دهد، هرگز به فکر فرصتهای شغلی و مهارتی متناسب نبوده و نیستند. در شهری هم‌چون یاسوج که از مناطق محروم کشورست، وجود رشته‌های دانشگاهی مهندسی هوافضا، فیزیک هسته‌ای، ستاره شناسی، مهندسی الکترونیک و... که هیچ فرصت شغلی و یا تحقیقاتی متناسب در منطقه و حتی سطح کشور ندارند، به چه معناست؟

طبیعتاً فارغ‌التحصیلان این نوع رشته‌ها ناگزیرند برای کار یا تحقیقات علمی و... به خارج از منطقه خود کوچ کنند و سرانجام استانهای محروم باز هم‌چنان از نخبگان خود بی‌بهره باشند.

پدیده مهاجرت نخبگان در ابعاد ملی بسیار پررنگ‌تر از ابعاد بین‌المللی است، زیرا اولاً توازن مدیریتی و پیشرفت را در داخل کشور کاملاً مختل خواهد ساخت، ثانیاً باعث عمق یافتن محرومیتهای این مناطق و آنگاه مدیریت آنها توسط کارشناسان و مسئولان غیربومی می‌شود که بعضاً برای کسب تجربه و پرکردن رزومه کاری خود به ناچار مدتی را در این مناطق به‌سر می‌برند. برای پدیدهٴ مذکور در ابعاد ملی، راه‌کار اصلی ایجاد توازن توسعه‌ای پایدار و طولانی‌مدت در تمامی مناطق کشور بصورت عادلانه است، اما از آنجا که سیستم مدیریتی کشور توسط جریانهای مافیایی اداره می‌شود، امیدی برای حل این مسأله وجود ندارد، مگر با تغییرات اساسی در بافت قدرت و حذف افکار و ایدئولوژی ضد نخبه و نخبه پروری

بررسی ابعاد قضیه در ابعاد بین‌المللی:

متأسفانه در کنار پدیدهٴ ملی مهاجرت نخبگان، بعد بین‌المللی آن بسیار سنگین ترست، زیرا مهاجران بین‌المللی معمولاً کسانی هستند که سطح علمی و توانمندی آنها گاه آن‌چنان بالاست که حتی همپای نخبگان بومی در جوامع مدرن، برای گفتن حرفها دارند. آن هنگام که سیاستهای کلی مملکت با حالت گزینشی و نگاه حذفی همراه باشد، طبیعتاً بسیاری از افراد از گردونه تأیید صلاحیتها حذف خواهند شد. بسیاری افراد هستند که شخصیت زنده و فعالشان مانع از هر گونه تن‌دادن به خواست سیاست‌ها و شرایط حکومتی است. برخی افراد هم از حیث توانمندی واقعاً در حدی هستند که فضای داخلی مجال تحقق استعدادها و توانمندی آنها را نداشته، و نهایت امر زمینه برای خروج از کشور براحتی مهیاست. فضای مناسب آزاد و سرشار از احترام مجامع غربی، در کنار تأثیرگذاری نهاد علم بر جامعه، فرصت مناسبی است تا بسیاری از نخبگان ما خود را از دام شرایط و ضوابط موجود رها نموده و آنگاه در محیطی بهتر هم زندگی کرده و هم کار علمی کنند.

در مطالعاتی که مرکز پژوهشهای مجلس به‌درخواست کمیسیون علمی و آموزشی مجلس شورای اسلامی انجام داده است، اینگونه برملا می‌شود که فضای اقتصادی، صنعتی، تجاری، و توسعه کشور در ابعاد گوناگون به هیچ عنوان با ظرفیتهای بالای علمی افراد نخبه در هماهنگی نیست. فرصتهای استخدام برای افراد نخبه علمی در دستگاهها و مجموعه‌های گوناگون بسیار محدود بوده و عملاً به‌دلیل پدیده واردات و عدم نیاز به تولید و طراحی داخلی، حضور نخبگان در نهادهای مذکور جز برای مدیریتهای پشت میزنشینی یا نظارت بر مسائل جاری، بیشتر نخواهد بود.

آنجا که مراکز علمی و تحقیقاتی وجود دارد، تحقیقات علمی اکثراً در حد نظریه و تئوری باقی می‌مانند، و باز به‌خاطر محرومیتها و محدودیتهای بسیار در حوزه علوم و فناوری، مجال چندانی برای تحقق بخشیدن به دستاوردهای علمی نیست، مگر بصورت سرمایه شخصی و در ابعاد کارگاهی به دور تولید انبوه. بسیاری از نخبگان علمی که جذب سازمانها و نهادهای تخصصی می‌شوند پس از مدتی دچار رکود و انزوا می‌شوند، زیرا در اینگونه محیطها صرفاً کارمندانی ساده بیش نیستند، که گاه در گیرودار فساد کلان اداری جاری، و همچنین باندبازیها و روابط نامطلوب موجود در سیستم ناگزیر به بررسی راهکارهای دیگر و نهایتاً پدیده فرار یا مهاجرت نخبگان هستند.

بحث ایدئولوژی حکومتی در سیستمهای فاسد حکومتی یک بحران مهم فراروی نخبگان است، شما اگر اندک مقداری با ایدئولوژی نظام زاویه داشته باشید، طبیعتاً نه تنها جذب نخواهید شد بلکه بمروز زمان در فاز سرکوبی و انزوای محض قرار خواهید گرفت. بسیاری از کسانی که از فیلتر مذکور رد شده‌اند پس از ورود به درون سیستم به‌دلیل آلودگی به محیط جاری ناچارا رنگ باخته یا مجبور به پیروی از فضا و فرهنگ موجود می‌شوند؛ سرانجام بسیاری از استعدادها براحتی و بمرور زمان سرکوب شده یا راکد می‌مانند. بحران نیازهای زندگی و مسائل مالی خانوارها گاه بسیاری از این افراد را وارد فاز قناعت و تن‌دادن به شرایط نموده، و هستند بسیاری نخبگان حقیقی که بمرور زمان رنگ باخته و دیگر آن افراد سابق نیستند.

یک نمونه و مثال بسیار روشن:

شخصی به اسم (ج. د) با مدرک دکترای فیزیک از دانشگاه تهران، تنها به این خاطر که ظاهر لباسها و مدل آرایش سر و صورتش با موازین مورد تأیید حکومت هم خوانی ندارد، چندین بار توسط حراست دانشگاه مورد بازخواست و تهدید واقع شد. ایشان به‌دلیل سبک خاص آموزشی و ارتباط صمیمانه و خالصانه با دانشجویان، بارها تحت فشار قرار گرفت و سرانجام به علت عدم شرکت در نماز جماعت دانشگاه و نپذیرفتن عضویت بسیج اساتید، درخواست نهایی ایشان برای عضویت در هیأت علمی دانشگاه رد شده و پیگیریها و شکایات ایشان راه به جایی نبرده و به‌تدریج کلاسها و واحدهای درسی وی حذف گردید. نامبرده با چندین اختراع علمی و کتابهای معتبر سطح بالا و احراز رتبه در جشنواره‌ها و کنفرانسهای بین‌المللی، در این مسیر هدایت شده خانه‌نشین شد. البته داستان این جا تمام نمی‌شود در ادامه می‌بینیم که همین شخص یک سال از طریق فروشندگی کتاب امرار معاش کرد و سرانجام به آمریکا مهاجرت نموده. آنجا هم به علت سوابق مناسب علمی، بر خلاف بازیهای مرسوم در دانشگاههای خودمان خیلی زود در دانشگاه ایالتی کالیفرنیای جنوبی استخدام شد و هم‌اکنون به‌عنوان یکی از اساتید مطرح در زمینه فیزیک اتمی، در آمریکا فعالیت دارند.

بله! همین فرد که در نظام آموزشی کشور به علت نرفتن به نماز جماعت و نپذیرفتن عضویت بسیج اساتید! از گردونه علمی کشور خارج شد و ناگزیر برای امرار معاش به کتابفروشی روی آورد، به‌تازگی وارد سازمان فضایی ناسا شده و در لیست مردان علمی آمریکا در سال 2014 معرفی و مورد تقدیر قرار گرفته است.

دلایل زیر در پدیده مهاجرت نخبگان در ابعاد بین‌المللی توسط بنیاد ملی نخبگان ایران مطرح شده است:
فقدان توازن میان تحصیلات عالیه دانشگاهی در مقاطع دکتری و فوق‌لیسانس با فضای کار و صنعت

فقدان سیاست‌گذاری مناسب در حوزه ارتباطات قوی میان دانشگاه و سایر بخشها

عدم مدیریت صحیح رشته‌ها و شاخه‌های تحصیلی سطح بالای دانشگاهی

شناخت ناکافی و غیراصولی از مفهوم نخبگی، و عدم وجود آمارها و مستندات مناسب در شناخت و کشف افراد نخبه

مشکلات سیاسی و ایدئولوژیکی برخی افراد نخبه در تناسب با فضای موجود

فقدان زیرساختهای پژوهشی مناسب و عدم وجود مراکز علمی تحقیقاتی کاربردی

سیاست زدگی نهادها و ارگانهای مرتبط با حوزه علوم و فناوری

فقدان بسترهای مالی و حمایتی در راستای پوشش اقتصادی و تأمین بیمه‌ای نخبگان

عدم توازن صحیح در توزیع امکانات علمی در دانشگاهها و مراکز علمی کشور

ضعفهای علمی و عدم انطباق مفاد درسی دانشگاهها و مراکز علمی داخلی با پیشرفتهای علمی روز در فضای جهانی

ضعفهای جدی در حوزه آموزشها و مهارت اساتید و مسئولان دانشگاهی در مدیریت صحیح جریان علمی

فقدان نقشهٴ راه جامع، مستند، مستدل، و هدفگرا برای پیشرفت اقتصادی و صنعتی کشور

و دهها دلیل دیگر

مدیریتهای غیراصولی و غیرتخصصی در سازمانها و نهادهای عمومی:

متأسفانه یکی از بحرانهای جدی در جوامع ایدئولوژیک به‌ویژه حکومت فاسد ولایت فقیه، حاکمیت افراد جاهل و نامعتبر در مجموعه‌های کلان کشوری و به‌ویژه نهادهای علمی است. اینگونه افراد معمولاً درک درستی از حوزه مدیریتی خود نداشته و گاه به جای این‌که مسیر را برای پیشرفت هموار سازند خود به‌عنوان موانع جدی، سنگ مسیر در پیشرفت و شکوفایی استعدادهای نخبگان هستند. به‌عنوان نمونه سازمان موسوم به صنایع الکترونیک ایران برای مدتها توسط شخصی اداره می‌شد که با درجه سرتیپی از سپاه بازنشست شده، و مدرک تحصیلی او فوق دیپلم بهیاری بوده است. این شخص با تجربه نظامی و به‌ویژه تحصیلات و تخصص نامرتبط چگونه می‌تواند درک درستی از مسائل تخصصی در حوزه الکترونیک داشته و برای برنامه‌ریزی و رقابت با غولهای بزرگی چون سامسونگ، سونی، اپل، مایکروسافت و... خودنمایی کند. مشخص است که این شخص با چه هدفی در مسند ریاست نشسته و کارکنان و نخبگان تحت امرش چه روزگاری را تجربه نموده‌اند. در یک اتفاق دیگر زمانی که یک دانشگاه با رویکردهای علمی سطح بالا به دست یک آخوند حوزوی کم سواد سپرده می‌شود، یقین داشته باشید که این ملا، نه برای پیشرفت علم بلکه برای محدودسازی فضا و سمت دهی مسیر بطرف اتوبان قم استخدام شده است. هنگامی که یک آخوند جنایتکار از اطرافیان مصباح یزدی رئیس مرکز انتشارات است و تمام معاونان و رؤسای هیئتهای علمی همکار او نیز آخوندند، وای به‌حال آینده علمی کشور و نخبگانی که قرار است مثلاً فلسفه یا جامعه شناسی غرب را مطالعه و پژوهش نمایند.

سوءاستفاده کلان از نخبگان علمی در قالب یک مافیای بزرگ حکومتی:

متأسفانه از آنجایی که مدیریتها در نظام ولایت فقیه می‌بایست در دست عده‌یی خاص برای حفظ نظام باشد، خیلی از افراد به‌ویژه نخبگان بصورت اتوماتیک از ورود به این عرصه‌های حساس مدیریتی محروم می‌شوند. شما یک مدیر با نخبگی علمی در ذهن دارید؟! اگر فقط 5نفر مدیر نخبه علمی در سراسر ایران مثال بزنید یک جایزه ویژه دریافت خواهید کرد. اما قول می‌دهیم که این جایزه را دریافت نخواهید کرد زیرا مدیران اینچنین وجود ندارند. در این حالت که مدیریت در دستان مافیای وابسته به بیت ولایت است. بسیاری از همین مدیران فاسد و مخرب، برای آن که به مناصب بالاتر مدیریت دست بیابند، به نوعی وارد چرخه سوءاستفاده از پرسنل نخبه حقیقی می‌شوند. اینجاست که دزدی مقالات، کتابها، پژوهشهای علمی، اختراعات و... به یک امر بسیار عادی مبدل می‌شود، و از این فضا چه استفاده‌های نامنطقی که نمی‌شود. نتیجه این‌که نخبگان در همان مرتبه باقی می‌مانند اما مدیران ناشایست و فاسد، گاه تا حد وزارت و ریاست عالیه نائل می‌شوند در حالی که هویت علمیشان کاملاً جعلی است.

مثال: چندسال پیش که وزرای مفسد دولت احمدی‌نژاد در مجلس مشغول تهیه رأی اعتماد بودند یکی از وزا به نام شیخ الاسلامی (از مفسدان اقتصادی بزرگ ایران و متهمان پرونده 3000 میلیاردی رئیس وقت بانک صادرات) مدعی ارائه 40 مقاله isi در مجلات مطرح علمی جهانی شد. یکی از نمایندگان وقت مجلس به‌درخواست محرمانه برخی نخبگان ساکن تهران مدارکی را رو نمود که نشان می‌داد هیچ‌کدام از این مقالات از آن او نیست، بلکه در طی چندسال اشخاص نخبه زیادی که برای انتشار مقالاتشان مشکل داشتند، این آقا با پرداخت برخی هزینه‌ها آنها را وادار می‌نموده که اسم نامبارکش را در لیست نویسندگان مقاله به مجله طرف قرارداد ارائه دهند. مشخص شد که او در این مقطع زمانی عضو هیأت مدیره باشگاه پژوهشگران جوان بوده، و بسیاری از این پژوهشگران جوان طعمه او برای اهداف کثیفش بوده‌اند.

از جمله این افراد شخصی به اسم دکتر فرهاد رهبر می‌باشد که قبلاً ریاست کل دانشگاه آزاد بوده است. وی بیش از 250 مقاله isi در کارنامه دارد که جملگی متعلق به دیگرانند. معمولاً اکثریت وزرای دولتها، نمایندگان مجلس، مدیران سطح بالای وزارتخانه‌ها، رؤسای دانشگاهها، مدیران علمی کشور، فرماندهان سپاه، آخوندهای حکومتی و... به این فساد و خیانت بزرگ آلوده هستند، و عملاً هیچ راه‌کار مناسبی برای برخورد وجود ندارد.

ترس سیستماتیک حکومت از مفهوم نخبه و وجود نخبگان در جامعه:

یکی از عوامل مهم در پدیدهٴ مهاجرت نخبگان، احساس ناامنی و عدم راحتی و آسایش در زندگی عادی آنهاست. بارها گزارشات مکرری از نخبگان علمی دریافت شده است که مثلاً در زندگی شخصی آنها اتفاقاتی عجیب روی می‌دهد، نظارتها و محدودیتهایی برایشان پیش می‌آید، و حتی در برخی حالات تهدید شده‌اند. ارتباطات این افراد مدام تحت نظرست، زیرا بصورت بالقوه لقمه‌هایی چرب برای سیستمهای اطلاعاتی دشمن تشخیص داده می‌شوند. در جامعه ولایت فقیه، تنها کسی که مجاز است اندیشه کرده و مردم را هدایت کند ولی‌فقیه و عاشقان مذاب در ولایت ایشان هستند بنابراین هر گونه تفکر دیگر از جانب هر کسی بمنزله عملگی استعمار و استکبار جهانی بوده و باید به‌سر عت سرکوب شود. امروزه زندانهای ما بیشتر حالت دانشگاه گرفته‌اند، زیرا تجمع اساتید و دانشجویان نخبه سیاسی اجتماعی در آنها بالاست. یک نخبه علمی در زمینه‌های صنعتی یک تهدید بالقوه است، زیرا او می‌تواند باعث اختلال در چرخه اقتصاد کثیف نظام و باندهای قاچاق سپاه و وابستگان به بیت رهبری شود. اینها مجموعه عواملی است که فرصت مهاجرت را برای نخبگان فراهم می‌آورد

فساد در گزینش دانشجو و بحث بورسهای علمی، توأم با دخالت نهادهای امنیتی:

مطابق قانونی که در سال 1377 توسط دولت آخوند محمد خاتمی به تصویب رسید تمام داوطلبان متقاضی برای ادامه تحصیلات در مقطع فوق‌لیسانس و دکتری و فوق دکتری و همچنین سطح 3 حوزه به بالا می‌بایست توسط وزارت اطلاعات مورد تأیید قرار گیرند. یعنی اگر کسی صلاحیت نداشت، حق ادامه تحصیل نداشته و می‌بایست به همان سطح علمی قانع باشد مگر با تعهدات سفت و سنگین و امکان ادامه تحصیل در دانشگاههای حاشیه‌ای کشور در حالتی هم‌چون تبعید. در بحث بورسیه‌های علمی دانشجویان توسط دانشگاهها یا نهادهای دیگر، نقش نهادهای امنیتی بسیار بالاست، بحدی که اینان ترجیح می‌دهند که هزینه موجود صرف دانشجویانی خودی و بسیجی شود.

سال گذشته بحث فساد در اعطای بورسیه‌ها مطرح شد که چگونه بیش از 3000نفر از ناشایسته‌ترین افراد خود را نخبه علمی جا زده و مبتنی بر رانت علمی و سیاسی با سفارش مافیاهای مختلف موجود به تحصیلات عالیه وارد شده‌اند. متأسفانه دانشگاه به‌شدت فاسد آزاد اسلامی یکی از کانونهای بزرگ فساد علمی در کشورست. این دانشگاه بزرگ که توسط فرقه هاشمی رفسنجانی در رقابت با باند خامنه‌ای اداره می‌شود، برای بسیاری از مسئولان کشوری بصورت کاملاً غیرقانونی و بدون طی کردن روال علمی و آزمونها و... مبادرت به پذیرش آنها در مقطع دکتری نموده، و حتی گاه بدون حضور در کلاس و هماهنگی با استاد، نهایتاً با ارائه پایان نامه‌های جعلی که متعلق به دیگران است و همچنین خریدوفروش مدارک و مقالات وابسته سرانجام دهها مورد دکتر به جامعه تحویل می‌دهند که به‌عنوان مدیران نالایق حکومتی قرارست ایران را تا سرحد چین و ژاپن به پیشرفت برسانند. در این فضا نخبه حقیقی علمی چه میلی برای ماندن دارد الا مهاجرت به خارج از ایران.

راهکارهای برون‌رفت از بحران مهاجرت نخبگان:

طبیعتاً کارشناسانی که در این حوزه تحقیقات فراوان داشته‌اند به‌دلیل وابستگی به حکومت یا کتمان حقایق به‌خاطر ترس از پیامدها، آنچه را که باید نمی‌گویند... پدیده مهاجرت نخبگان تنها یک مشکل علمی یا دانشگاهی نیست، بلکه یک معضل بسیار بزرگ اجتماعی است که ریشه‌های آن را در تمامی حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، صنعتی، مذهبی، سنتی و... می‌توان جستجو کرد. وقتی می‌بینیم جامعه خود در تمامی این حوزه‌ها با بحرانها و مشکلات عمیق و حل ناشدنی مواجه است، و همین حوزه‌ها خود نیازمند پزشک متخصص برای اصلاح و ترمیم امورند، بحث فرار مغزها پیشکش... معمولاً ریشه تمامی این بحرانها نظامهای کثیف و فاسد حکومتی هستند و از آنجا که می‌دانیم حکومت جمهوری ولایت فقیه بر اساس آمارهای رسمی و علمی سازمان ملل و حتی مراکز داخلی کشور از جمله فاسدترین حکومتها در مباحث جاری فوق است تا حکومت مذکور برپاست هیچ امیدی به حل بحرانهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، صنعتی، علمی و... وجود ندارد و هر گونه راه‌حل _غیر از برکناری حکومت_ از جانب هر کسی که ارائه شود یا از سر سادگی و غفلت است یا ناشی وابستگی به یکی از باندهای فاسد حاکم چون بعد از 38سال تجربه به خوبی روشن شده که تا وقتی ریشه اصلی بحران _یعنی نظام ولایت‌فقیه_ برقرار است نمی‌توان دنبال راهکاری بود و اتفاقاً این خود بزرگترین وظیفه نخبگان علمی در شرایط کنونی است.

منابع تحقیق:
آمارهای بنیاد ملی نخبگان ایران
مطالعات مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
اسناد معاونت آموزشی وزارت علوم تحقیقات و فناوری
جلال. م.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/bd1ca36f-edac-4aa6-8cbc-3c77f3948485"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات