728 x 90

خودکشی در ایران,

اعدامهای نامرئی

-

خودکشی - آرشیو
خودکشی - آرشیو
خودکشی؛ ارمغان نظام آخوندی در جامعه ایران
سه‌شنبه 27مهر 1395 در خبرها خواندیم که یک دختر ۲۲ ساله در قزوین با پرتاپ خود از طبقه بیستم یک ساختمان جان باخت. 3روز پیش‌تر یک خانم هموطن اهوازی خود را به رودخانه کارون پرتاب کرد و روز قبل جوانی در شهر هندیجان در منزلش با طناب دار خودکشی کرد. همه این پرتابها و چندین نمونه مشابه در فاصلهٴ کمتر از یک هفته، در اعتراض به شرایط سخت زندگی و در شدت خشم و ناامیدی انجام شد.

در همین ایام (20مهر 1395) زندانی جوانی به نام شهریار طرحانی در زندان ایلام که 4سال قبل به اتهام حمل سلاح غیرمجاز دستگیر شده بود، در منتهای خشم و شکایت و استیصال خودش را کشت. به گواه یادداشت و وصیتنامه قربانی، وی در اعتراض به حکم ناعادلانه و شرایط مهلک زندان تصمیم گرفت به زندگی‌اش خاتمه دهد.

علت چیست؟
مسئول و پاسخگوی این همه جنایت در جامعه کیست؟
چه کسی همهٴ راههای زندگی را به روی دختر 22ساله بسته است؟ چرا آن خانم اهوازی هیچ امید و چشم‌اندازی در زندگی ندارد و در منتهای یأس و ناامیدی خودش را از بالای رودخانهٴ کارون پرتاب می‌کند؟ چرا جوانان بیکار مرگ ناگهانی را بر مرگ تدریجی ترجیح می‌دهند و چرا هر روز باید در خیابان شاهد پرواز جوانان بی‌گناه و بی‌آینده از بالای جراثقال و پل عابر پیاده و برج میلاد و... باشیم؟

اگر یک زمان شنیدن خبر خودسوزی و خودکشی جوانی با طناب و... در نگاه هر ایرانی بسیار عجیب و غریب و تأسف‌بار بود امروز دیگر خبرهای خودکشی به‌دلیل افزایش مستمر آن نه تازگی دارد و نه تعجبی و حیرتی را برمی‌انگیزد.
رسانه‌های رژیم هم در منتهای وقاحت، بدون اشاره به عامل و ریشهٴ این معضل بزرگ اجتماعی _سیاسی_ هر روز خبر پرپر شدن چندین ظرفیت و استعداد سرکوب شده در دست حاکمیت را منتشر می‌کنند:
مدیر روابط عمومی اورژانس تهران از خودکشی مردی 65ساله در پل عابر خیابان میرداماد خبر داد. وی در نامه‌یی علت این کار را عدم توانایی در پرداخت هزینه درمان عنوان کرد.

جوان 30ساله‌یی با پریدن از ساختمان پاساژ پایتخت در خیابان میرداماد به زندگی‌اش پایان داد.

مردی در حالی‌که از درد به‌خودش می‌پیچید، راهی بیمارستان میلاد در تهران شد؛ اما وقتی شنید تا زمانی که ۳۰۰ هزار تومان به‌ حساب بیمارستان واریز نکند، پذیرش نخواهد شد، خودش را از طبقه سوم این بیمارستان به پایین پرت کرد.
... و صدها نمونه مشابه که همه از یک درد و عامل مشترک ناشی می‌شود...

آن که به‌خاطر چند گرم مواد مخدر از جراثقال آویزان می‌شود و آن که در تنگنای فقر و تبعیض و فشارهای اجتماعی، ریسمان زمخت و سخت را بر نرمی حلقومش گره می‌زند و آن بیماری که در منتهای درد و خشم و اعتراض، از آسمان میلاد به مرگ می‌نشیند، همه و همه محصول نظام خودکامه و نتیجه دستگاه غارت و قساوت حاکم است.

در شرایطی که بخش اصلی بودجه مملکت خرج سرکوب در داخل و تأمین سلاح و تجهیزات برای سوریه و عراق و یمن می‌شود و سرمایه‌های کلان در گردش در تیول سپاه پاسداران و مزدوران درآمده و در روزگاری که بودجه محدود ادارات و سازمانهای دولتی صرف تأمین حقوقهای نجومی مدیران وابسته می‌شود و دیوار بلند تنگناهای اجتماعی هر روز بالا و بالاتر می‌رود چه کار باید کرد؟

در زمانی که تباهی تبعیض و سیاهی بی‌عدالتی بیداد می‌کند و روزنه‌های نور و امید را به روی مردان و زنان و کودکان بسته‌اند و در زمانه‌ای که دل‌ها شکسته و لبها را بسته‌اند چه باید کرد؟

باید اول پرده‌ها را کنار بزنیم و خوب نگاه کنیم. نگاه کنیم و ببینیم که هر خودکشی یک اعدام نامریی و مرگ هدایت شده است و هیولا همین را می‌خواهد. باید ببینیم و بدانیم که هر ناامیدی یک امتیاز برای هیولای هار و هر روزنه و امیدی در تاریکی، نوری در شب و تیری به سمت دشمن است. دشمنی که پدران و کارگران را بیمار و زنان را فقیر و بیکار می‌خواهند. باید با دیدن واقعیت روزگار پایانی و استیصال روزافزون رژیم به روزگار آزادی و برابری و عدالت ایمان آورد و با ایمان و امید به تباهی و تنهایی، زخمی بر پیکر فرسوده دیو وارد کرد.

آری! می‌توان با نگاهی به روبه‌رو _و نه پشت سر_ دیوار بلند تنگنا را شکست و دست اهریمن فقر و بی‌عدالتی و تبعیض را برای همیشه از میهن کوتاه کرد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/356ac92c-445e-4d9e-93c8-29c6e9de4881"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات