«لرستان از درد بیکاری جوانان به خود میپیچد». این اعتراف معاون استاندار رژیم در لرستان است که روز 25مهر به زبان آورده است. اگر کلمه لرستان را بردارید و به جایش اسم هر استان دیگری از میهن اشغال شده را بگذارید، عین واقعیت است و اگر کارگزاران رژیم در هر یک از استانها زبان باز کنند، بیش از اینها میگویند. این واقعیتی است که صفحات رسانههای حکومتی را هم پر کرده است. یک نمونهٴ تکاندهنده این است: «استعداد و توانمندیهای جوانان در حصار بیکاری به زوال میرود» (سایت حکومتی وِنیزان -27مهر)
این هم اعتراف محمد شریعتمداری، معاون آخوند روحانی در روز 25مهر است: «وضعیت بیکاری در کشور بسیار بد است... بر اساس نظرسنجیها، درصد بالای بیکاری، مشکلی جدی است».
معاون هراسان روحانی با نگرانی اضافه کرد که باید برای این بحران، چارهاندیشی کوتاهمدت بشود. البته علت نگرانی آخوندها، بیکاری یا درد و رنج جوانها نیست. چون بیکاری جوانان موضوع جدیدی نیست. مگر طی 37سال حاکمیت ننگینشان، جز چپاول پیر و جوان کار دیگری انجام دادند که الآن بخواهند در کوتاهمدت چارهاندیشی کنند؟ پس چرا نگرانند؟ همین معاون روحانی علت را بیان کرده است: «اگر در کوتاهمدت برای بیکاری کاری نکنیم، مردم تحمل نخواهند کرد».
آری، معنی تحمل نکردن مردم هم روشن است. یعنی خطر قیام و انفجار اجتماعی، توسط جوانهایی که بهویژه بهخاطر بیکاری، کارد به استخوانشان رسیده است. برای همین هم یک آخوند حکومتی دیگر به نام ابوتراب موسوی، ضمن اعتراف به اینکه «سیاستهای» رژیم «باعث بیکاری بیشتر جوانان ایرانی شده»، به پیآمد این وضعیت اشاره میکند و برای اینکه بگوید حاصل این بیکاری چقدر برای نظام خطرناک است، آن را به قیامی مانند 88 مرتبط میکند و با یادآوری آن قیام میگوید: «دشمنان داخلی و خارجی در فتنه ۸۸ دنبال براندازی بودند... دشمنان نظام را تا لبه پرتگاه بردند».
روز قبل از شریعتمداری، یعنی سهشنبه 27مهر حاجی دلیگانی عضو مجلس ارتجاع در صحن علنی مجلس روی همین بحران معیشت و بیکاری جوانان دست گذاشت و به زبان دیگری این واقعیت را بیان کرد: «مشکل اول امروز کشور ما مشکل اشتغال جوانانمان است همه شما هم با اون مواجه هستید، مشکل اصلی امروز ما مشکل معیشت مردمه. .. مشکلی هست که سرمایه اجتماعی ما داره به هر حال از دست میره، اعتمادی که مردم به برخی از دستگاهها دارند داره دچار خدشه میشه اینها مشکل اصلی ما است...»
آری، واقعیت این است که بیکاری که یکی از ارمغانهای حاکمیت جنایت و چپاول آخوندهاست، مانند بحرانهای مرگبار دیگر که خودش تبدیل به یک تهدید جدی برای بقای حاکمیت آخوندها شده است. مهم این است که حالا دهها میلیون جوان ایرانی بهروشنی میدانند که تا این رژیم فاسد بر سر کار است، اختاپوس بیکاری، چنگالهای خودش را از سرنوشت آنها برنخواهد داشت. این آگاهی است که بر وحشت آخوندها بیش از پیش افزوده است.
این هم اعتراف محمد شریعتمداری، معاون آخوند روحانی در روز 25مهر است: «وضعیت بیکاری در کشور بسیار بد است... بر اساس نظرسنجیها، درصد بالای بیکاری، مشکلی جدی است».
معاون هراسان روحانی با نگرانی اضافه کرد که باید برای این بحران، چارهاندیشی کوتاهمدت بشود. البته علت نگرانی آخوندها، بیکاری یا درد و رنج جوانها نیست. چون بیکاری جوانان موضوع جدیدی نیست. مگر طی 37سال حاکمیت ننگینشان، جز چپاول پیر و جوان کار دیگری انجام دادند که الآن بخواهند در کوتاهمدت چارهاندیشی کنند؟ پس چرا نگرانند؟ همین معاون روحانی علت را بیان کرده است: «اگر در کوتاهمدت برای بیکاری کاری نکنیم، مردم تحمل نخواهند کرد».
آری، معنی تحمل نکردن مردم هم روشن است. یعنی خطر قیام و انفجار اجتماعی، توسط جوانهایی که بهویژه بهخاطر بیکاری، کارد به استخوانشان رسیده است. برای همین هم یک آخوند حکومتی دیگر به نام ابوتراب موسوی، ضمن اعتراف به اینکه «سیاستهای» رژیم «باعث بیکاری بیشتر جوانان ایرانی شده»، به پیآمد این وضعیت اشاره میکند و برای اینکه بگوید حاصل این بیکاری چقدر برای نظام خطرناک است، آن را به قیامی مانند 88 مرتبط میکند و با یادآوری آن قیام میگوید: «دشمنان داخلی و خارجی در فتنه ۸۸ دنبال براندازی بودند... دشمنان نظام را تا لبه پرتگاه بردند».
روز قبل از شریعتمداری، یعنی سهشنبه 27مهر حاجی دلیگانی عضو مجلس ارتجاع در صحن علنی مجلس روی همین بحران معیشت و بیکاری جوانان دست گذاشت و به زبان دیگری این واقعیت را بیان کرد: «مشکل اول امروز کشور ما مشکل اشتغال جوانانمان است همه شما هم با اون مواجه هستید، مشکل اصلی امروز ما مشکل معیشت مردمه. .. مشکلی هست که سرمایه اجتماعی ما داره به هر حال از دست میره، اعتمادی که مردم به برخی از دستگاهها دارند داره دچار خدشه میشه اینها مشکل اصلی ما است...»
آری، واقعیت این است که بیکاری که یکی از ارمغانهای حاکمیت جنایت و چپاول آخوندهاست، مانند بحرانهای مرگبار دیگر که خودش تبدیل به یک تهدید جدی برای بقای حاکمیت آخوندها شده است. مهم این است که حالا دهها میلیون جوان ایرانی بهروشنی میدانند که تا این رژیم فاسد بر سر کار است، اختاپوس بیکاری، چنگالهای خودش را از سرنوشت آنها برنخواهد داشت. این آگاهی است که بر وحشت آخوندها بیش از پیش افزوده است.