این روزها اگر به دستگاه تبلیغاتی آخوندها نگاه کنید میبینید آکنده از موضعگیریهای متناقض دربارهٴ عربستان است، اوجگیری این نحوه برخورد با عربستان به ماجرای منا و جانباختن حجاج در مراسم حج سال 94 بر میگردد. اول نگاهی کنیم به شروع موضعگیریها:
خامنهای 9مهر94 گفت: عکسالعمل ما (درقبال عربستان) خشن و سخت خواهد بود.
کمی بعد یعنی روز 14 دی همان سال لاریجانی رئیس قضاییه هم وارد میدان شد و گفت: نیازی به سعودیها و اربابانشان نداریم
روحانی اما حرف دیگری زد و گفت: دولت سعودی اشتباهات را جبران و از مسیر غلط باز
گردد. (خبرگزاری رژیم 16دیماه 94)
آخوند احمد خاتمی هم بنا به نوشتهخبرگزاری فارس پاسداران روز 22شهریور 95 گفت: حکام عربستان نه متهم که جنایتکار خط مقدم فاجعه منا هستند.
به هر حال حاصل جمع همهٴ این حرفها شد آنکه: امسال مراسم حج بدون حضور حجاج ایرانی برگزار شد.
بدتر از غیبت حجاج ایرانی در مراسم امسال، فضای سیاسی پرتنشی شد که بین رژیم و حکومت عربستان برقرارگردید.
و بدتر از این فضای پرتنش، مواضع آشفته و متناقضی شد که سران رژیم در برابر یک موضوع واحد، یعنی ماجرای ”منا“ میگیرند.
واقعهیی که در خیابان 204 مکه در سال 94 روی داد، خیابانی که در آن، حجاج بر اثر ازدحام جان باختند.
نکته مهم در آن ماجرا این است که آخوندها برای آن داستان، یک روز غوغای رسانهیی برپا میکنند و یک ساعت بعد به قول معروف سکوت بیسیمی برقرار میکنند!
می خواهیم ببینیم علت اینهمه آشفتگی در اتخاذ یک موضع سیاسی چیست؟
خلاصهٴ خبر واقعهٴ منا این است که: روز عید قربان سال 1394 در جریان مراسم حج سالانه در مکه، ازدحام پیشبینی ن شده حجاج در خیابان 204 مکه باعث جان باختن گروه زیادی از زایران شد،
فیلمها نشان میدهد که در خیابان 204 مکه نرسیده به تقاطع خیابان 223 جنازه روی جنازه تلنبار شده بود!
خبر بلافاصله در دنیا پیچید.
چند صد نفر از جانباختگان، ایرانی بودند.
رژیم بلافاصله دولت عربستان را به بیکفایتی متهم کرد و بعد هم یک کارزار رسانهیی سنگین علیه عربستان راه انداخت و تبلیغاتی که هنوز هم گاها میبینید.
آن موضعگیریها روز دوشنبه 15شهریور 95 وقتی به اوج خودش رسید که خامنهای در یک سخنرانی از تلویزیون حکومتی گفت: «حاکمان بیدین و بیوجدانی که فاجعه منا را پدید آورده و با نام خادمان حرمین، حریم امن حرم الهی را شکسته و میهمانان خدای رحمان را در روز عید در منا و پیش از آن در مسجد الحرام قربانی کردهاند، اکنون از سیاسی نشدن حج دم میزنند، و دیگران به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تدبیر کردهاند متهم میکنند».
در حالیکه این حرف خامنهای مستمراً در کانالها و رسانههای حکومتی پشت سر هم تکثیر و باز تکثیر میشد، روز دوشنبه 22شهریور یعنی یک هفته بعد، دستیار و مشاور عالی خامنهای، سرپاسدار یحیی رحیم صفوی سرزده وارد شد و حرف دیگری زد:
وی که عنوان دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا را هم یدک میکشد به سایت حکومتی دیپلوماسی 22شهریور95 گفت: «پیشنهاد من این است که ما باید روابطمان را با کشورهای عمان، کویت، حتی قطر بیشتر کنیم و در رابطه با سعودیها مدارا کنیم. ما به هیچوجه نباید به سمت تنش سعودیها حرکت کنیم. »
همینطور که میبینید این مواضع آنقدر متناقضند که هر ناظری شک میکند که مبادا اشتباه شنیده یا اینکه مشاور خامنهای خارج از دستگاه و میز نظام صحبت کرده!
اما درست سه روز بعد، باز همین مشاور عالی میاد و پای حرفهای پیشینش را محکمتر میکند!
روزنامه حکومتی شرق 25شهریور از قول یحیی رحیم صفوی نوشت: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تابع منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری است و اصول و خطیمشی اصلی در روابط خارجی را معظمله تعیین میکنند و در همین راستا سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات عربستان سعودی مدارا و خویشتنداری بوده است“.
گرچه موضع خامنهای اصلاً این نبود و خودش عربستان را تهدید به واکنش خشن کرده بود! اما به هر حال این حرف مشاور عالی خامنهای نشان از موضع دیگری میداد.
این آشفته حالی در مواضع سیاسی رژیم فردای همان روز با صحبتهای دوباره روحانی شدت بیشتری گرفت. روحانی هم به نوعی رفت پشت همان حرف خامنهای که از دهان رحیم صفوی بیرون آمده بود.
روز 26شهریور95 تلویزیون رژیم صحبتهای روحانی را پخش کرد که گفت: «ما همه باید بهدنبال صلح و ثبات در منطقه خودمون و در سطح جهان باشیم. »
در نظر داشته باشید که در لابلای حرفهای خامنهای و مشاورش و رئیس جمهورش، امام جمعهها و سایر مقامات رژیم در حال صادر کردن فرمایشات متضاد و بیحساب و کتاب دربارهٴ داستان منا و آیندهٴ روابط رژیم با عربستان هستند!
مثلاً روز بعد، یعنی روز 27شهریور یک سر پاسدار دیگر به اسم باقری و با سمت رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رژیم آمد پای خط و حرف دیگری زد و کل میزی را که طی چند روز مقام ولایت و مشاور و رئیسجمهور نظام زده بودند، چپ کرد و شیپور جنگ را به صدا درآورد!
اما در حالیکه با حرفهای پاسدارباقری بسیجیها آمادهٴ پوشیدن لباس رزم شده بودند، درست در همانروز آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییة خامنهای که معمولاً بدون اجازهٴ آقا!؟ ، حرفی نمیزند، وارد شد و دوباره فلش حرکت را برعکس کرد و در حالیکه مخاطب اصلیاش آمریکا بود نکتهیی گفت به هر حال معنی مشخصی داشت و به قضیهٴ عربستان هم میسایید! لاریجانی گفت:
«معنای تبعیت نکردن از کفار و استکبار جهانی این نیست که مراوده نداریم، روابط مالی و اقتصادی نداریم حتی مذاکره نداریم» (تلویزیون رژیم 27شهریور).
خب اولین سوالی که برای هر شنوندهای بهوجود میآید این است که:
چنین چرخشهای تندی (در حد 180 درجه!) در مواضع علنی نظام آنهم در بالاترین سطح رهبری، از کجا و به چه علت بهوجود میآید؟
اینجاست که مجبوریم کمی لابلای خبرها جستجو کنیم تا علت را پیدا کنیم چون هیچیک از مقامات نظام مجاز نیستند اینطوری پشت سر هم و به نوبت، مسیر برعکس بروند! آنهم در خیابانی که کلانترش، مرجع خودشان است. یعنی کسی که علی الظاهر حرفش باید برای همهٴ مقامات، فصل الخطاب باشد!
به هر حال، بالاخره خبری که میتواند علت این همه تغییر مسیرهای ناگهانی را توضیح دهد در اخبار همان روز 22شهریور یعنی روزی که خامنهای در این مورد سکوت بیسیمی اعلام کرد را پیدا میکنیم.
اما خبر!
تلویزیون العربیه روز 22شهریورگفت: خبرگزاری واس عربستان سعودی اعلام کرد مسبب حادثه برخورد سال گذشته حجاج در منا پاسداران و عوامل رژیم ایران بودهاند. 300تن از این افراد (یعنی پاسداران) در یک حرکت برنامهریزی شده، عکس مسیر سایر حجاج حرکت کردند و باعث اغتشاش شدند. این اقدام پاسداران، مرگ شمار زیادی از زائران خانه خدا را بهدنبال داشت. »
عجب! شاید فکر کنید که این منطقی نیست که یک خبر، بتواند علت اینهمه مواضع متناقض در دستگاه رهبری آخوندها آنهم درباره یک موضوع واحد باشد.
شاید!
اما فردای همان روز باز هم به یک خبر دیگر بر میخوریم که در میان تمامی هتاکیهای مقامات ریز و درشت رژیم بر ضد عربستان، عجیب و غریب به نظر میرسد!
خبر این است: روزنامه حکومتی آرمان 23شهریورنوشته: رئیسجمهوری در تماس تلفنی امیر قطر گفت: «مسائل منطقه باید توسط کشورهای منطقه و تنها از طریق مذاکره سیاسی، گفتگو و مفاهمه، حل و فصل شوند. ... این وظیفه بر دوش همه ماست که برای نجات مسلمانان... تلاش کنیم. »
حتماً در نظر دارید که قطر، یعنی دوست نزدیک و مؤتلف شماره یک عربستان در جنگهای یمن و سوریه!
به جز این خبر خبرگزاری رسمی عربستان، هیچ عامل دیگری نمیتوانید در خبرهای آن روزها پیدا کنید که ربطی به رژیم و عربستان داشته باشد. یا چیزی باشه که بتواند روی مواضع رژیم در مورد عربستان تاثیر جدی بگذارد.
درنتیجه ناچاریم همین سرنخ را بگیریم و برویم تا ببینیم به چه چیزی میرسیم؟ چون عربستان خیلی روشن و صریح اما نه از طریق مقامات درجه اولش بلکه از زبان خبرگزاریاش، یعنی تا حدی که خامنهای بفهمد گفته: فاجعه منا و کشتار حجاج در خیابان 204مکه کار خود آخوندهاست و بعد هم رد یک دستهٴ 300نفرهٴ از پاسدارها را داده که عکس مسیراعلام شده، حرکت کردند و آن فاجعه را بهوجود آوردند. در ادامه همین جستجوها میرسیم به روز12مهر سال قبل و خبری در همین مورد. که آنهم کمک کننده است.
اینهم خبرمربوطه: العربیه نت 12مهر 1394 نوشت: به گزارش العربیه، یک دیپلومات جداشده رژیم ایران به نام فرزاد فرهنگیان فاش ساخت شش تن از افسران سپاه پاسداران حادثه مِنا را ایجاد کردند. فرهنگیان قبل از جدا شدن از رژیم ایران، بهعنوان مستشار وزارتخارجه عمل میکرد، سپس به سفارت رژیم ایران در دبی و بغداد و مغرب و یمن رفت و آخرین مسؤلیتش نفر دوم سفارت رژیم ایران در بلژیک بود. به گفته وی در میان حجاج 5هزار پاسدار وجود داشته.
اگه یادتان باشد در داستان حج سال 66 هم که به کشته شدن چند صد نفر حجاج ایرانی منتهی شد، خمینی کلی روی آن ماجرا، دجال بازی در آورد اما بعدها معلوم شد تمام فاجعه از ابتدا تا انتها کار خودش بوده.
و باز هم اگه یادتان باشد مهدی کروبی اصل قضیه را در جریان دعواهای انتخابات ریاستجمهوری سال 88 بهطور کامل برملا کرد و حتی مواردی از سال بعد از آن، یعنی سال 65 را هم رو کرد. کروبی گفته بود: سال 65 یک هواپیمای ماگیر افتاد و معلوم شد مواد منفجره توش گرفتن!
همین کروبی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگان بوعلی همدان در همان داستان انتخابات 88 گفته بود: دوران شعبده بازی برای همهٴ ما تمام شد، و بعد هم تمام داستان کشتار مکه را که تماماً توسط سپاه پاسداران خمینی طراحی و اجرا شده بود، روی میز ریخت. و باز هم اگر یادتان باشد پس از آن بود که رژیم دیگر روی داستان مکه ساکت شد و کمتر ماجرا را هم زد!
این البته تخصص ویژه رژیم است که خودش فاجعه آفرینی میکند و بعد هم آن یا به گردن دیگران میاندازد یا به آن ”جاخالی“ میدهد! بهعنوان نمونه:
روز چهارم تیر سال 1375 انفجاری در خوبر عربستان باعث کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی شد و نتیجه تحقیقات اعلام نشد تا هنگامی که مدیر وقت اف بیآی قاضی لویی فری در میتینگ مقاومت ایران گفت مدارکی که نشون میدهند انفجار خوبر هم کار رژیم بوده را در دست دارد و آنها را به کاخ سفید هم داده اما کاخ سفید از انتشارآن اسناد به علل سیاسی (یعنی تجاری) جلوگیری کرده!
خب داستان به اندازه کافی روشن است و دیگرنیازی به توضیح بیشتر و نمونههای زیادتر در مورد اینگونه فاجعهها و بعد هم مواضع متناقض رژیم نیست.
خامنهای،
هم از جنایتهایی که نیروهای خودش کردهاند خبر دارد.
هم از با خبر بودن طرف حسابهای خارجیاش با خبر است!
برای همین هم هست که با همان اولین اشارهٴ خبرگزاری رسمی عربستان به لو رفتن نقش رژیمش در کشتار حجاج در منا، بلافاصله ساکت میشود و دیگر حرفی از به قول خودش شجرهٴ ملعونهٴ حجاز! نمی زند، چون علی القاعده موضعگیری یک خبرگزاری نباید این همه تاثیرجدی و فوری داشته باشد، مگه اینکه واقعاً کاسهای زیر نیم کاسه رژیم باشد!
آنهم بهگونهیی که حتی بر خلاف تمام موازین رسمی و دیپلوماتیک، روز عید قربان که تمام سران کشورهای مسلمان نشین، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی را به حضور میپذیرند و برای آنها سخنرانی میکنند، امسال خامنهای نه در عید قربان و نه در عید غدیر اصلاً از این کارها نکرد بلکه به جای آن، با مسؤلان ادارهٴ ثبت احوال کشور نشست و دربارهٴ آمارگیری سال بعد صحبت کرد که خیلی بیمسما بود!
اما چرا خامنهای و رژیمش این موضعگیریهای متناقض را ادامه میدهند؟
علت اینهم روشن است:
خامنهای از یک سو نیاز به حفظ روحیه پاسدارها و قدرتنماییهای پوشالی دارد، پس میرود و داستان منا را بهوجود میآورد.
از سوی دیگر نیاز به جوابگویی به بازماندگان کشتار منا دارد.
اما از سوی دیگر همینطوری هم نمیتواند هرچه خواست به کشورهای دیگر بگوید و جوابی نشنود! و عکسالعملی هم نبیند!
در نتیجه به تناقضگویی میافتد، امروز یک حرفی میزند و فردا حرفی دیگر! کاری که امام پلیدش خمینی به خوبی انجام میداد و علناً هم میگفت که به هیچکدام از حرفهایش ملتزم نیست!
اما خامنهای چقدر دیگرمیتواند به این بازی ادامه بدهد را عوامل دیگری مانند:
بحرانهای داخلی، انزوای بینالمللی و فشار مقاومت ایران مشخص میکنند.
خامنهای 9مهر94 گفت: عکسالعمل ما (درقبال عربستان) خشن و سخت خواهد بود.
کمی بعد یعنی روز 14 دی همان سال لاریجانی رئیس قضاییه هم وارد میدان شد و گفت: نیازی به سعودیها و اربابانشان نداریم
روحانی اما حرف دیگری زد و گفت: دولت سعودی اشتباهات را جبران و از مسیر غلط باز
گردد. (خبرگزاری رژیم 16دیماه 94)
آخوند احمد خاتمی هم بنا به نوشتهخبرگزاری فارس پاسداران روز 22شهریور 95 گفت: حکام عربستان نه متهم که جنایتکار خط مقدم فاجعه منا هستند.
به هر حال حاصل جمع همهٴ این حرفها شد آنکه: امسال مراسم حج بدون حضور حجاج ایرانی برگزار شد.
بدتر از غیبت حجاج ایرانی در مراسم امسال، فضای سیاسی پرتنشی شد که بین رژیم و حکومت عربستان برقرارگردید.
و بدتر از این فضای پرتنش، مواضع آشفته و متناقضی شد که سران رژیم در برابر یک موضوع واحد، یعنی ماجرای ”منا“ میگیرند.
واقعهیی که در خیابان 204 مکه در سال 94 روی داد، خیابانی که در آن، حجاج بر اثر ازدحام جان باختند.
نکته مهم در آن ماجرا این است که آخوندها برای آن داستان، یک روز غوغای رسانهیی برپا میکنند و یک ساعت بعد به قول معروف سکوت بیسیمی برقرار میکنند!
می خواهیم ببینیم علت اینهمه آشفتگی در اتخاذ یک موضع سیاسی چیست؟
خلاصهٴ خبر واقعهٴ منا این است که: روز عید قربان سال 1394 در جریان مراسم حج سالانه در مکه، ازدحام پیشبینی ن شده حجاج در خیابان 204 مکه باعث جان باختن گروه زیادی از زایران شد،
فیلمها نشان میدهد که در خیابان 204 مکه نرسیده به تقاطع خیابان 223 جنازه روی جنازه تلنبار شده بود!
خبر بلافاصله در دنیا پیچید.
چند صد نفر از جانباختگان، ایرانی بودند.
رژیم بلافاصله دولت عربستان را به بیکفایتی متهم کرد و بعد هم یک کارزار رسانهیی سنگین علیه عربستان راه انداخت و تبلیغاتی که هنوز هم گاها میبینید.
آن موضعگیریها روز دوشنبه 15شهریور 95 وقتی به اوج خودش رسید که خامنهای در یک سخنرانی از تلویزیون حکومتی گفت: «حاکمان بیدین و بیوجدانی که فاجعه منا را پدید آورده و با نام خادمان حرمین، حریم امن حرم الهی را شکسته و میهمانان خدای رحمان را در روز عید در منا و پیش از آن در مسجد الحرام قربانی کردهاند، اکنون از سیاسی نشدن حج دم میزنند، و دیگران به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تدبیر کردهاند متهم میکنند».
در حالیکه این حرف خامنهای مستمراً در کانالها و رسانههای حکومتی پشت سر هم تکثیر و باز تکثیر میشد، روز دوشنبه 22شهریور یعنی یک هفته بعد، دستیار و مشاور عالی خامنهای، سرپاسدار یحیی رحیم صفوی سرزده وارد شد و حرف دیگری زد:
وی که عنوان دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا را هم یدک میکشد به سایت حکومتی دیپلوماسی 22شهریور95 گفت: «پیشنهاد من این است که ما باید روابطمان را با کشورهای عمان، کویت، حتی قطر بیشتر کنیم و در رابطه با سعودیها مدارا کنیم. ما به هیچوجه نباید به سمت تنش سعودیها حرکت کنیم. »
همینطور که میبینید این مواضع آنقدر متناقضند که هر ناظری شک میکند که مبادا اشتباه شنیده یا اینکه مشاور خامنهای خارج از دستگاه و میز نظام صحبت کرده!
اما درست سه روز بعد، باز همین مشاور عالی میاد و پای حرفهای پیشینش را محکمتر میکند!
روزنامه حکومتی شرق 25شهریور از قول یحیی رحیم صفوی نوشت: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تابع منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری است و اصول و خطیمشی اصلی در روابط خارجی را معظمله تعیین میکنند و در همین راستا سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات عربستان سعودی مدارا و خویشتنداری بوده است“.
گرچه موضع خامنهای اصلاً این نبود و خودش عربستان را تهدید به واکنش خشن کرده بود! اما به هر حال این حرف مشاور عالی خامنهای نشان از موضع دیگری میداد.
این آشفته حالی در مواضع سیاسی رژیم فردای همان روز با صحبتهای دوباره روحانی شدت بیشتری گرفت. روحانی هم به نوعی رفت پشت همان حرف خامنهای که از دهان رحیم صفوی بیرون آمده بود.
روز 26شهریور95 تلویزیون رژیم صحبتهای روحانی را پخش کرد که گفت: «ما همه باید بهدنبال صلح و ثبات در منطقه خودمون و در سطح جهان باشیم. »
در نظر داشته باشید که در لابلای حرفهای خامنهای و مشاورش و رئیس جمهورش، امام جمعهها و سایر مقامات رژیم در حال صادر کردن فرمایشات متضاد و بیحساب و کتاب دربارهٴ داستان منا و آیندهٴ روابط رژیم با عربستان هستند!
مثلاً روز بعد، یعنی روز 27شهریور یک سر پاسدار دیگر به اسم باقری و با سمت رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رژیم آمد پای خط و حرف دیگری زد و کل میزی را که طی چند روز مقام ولایت و مشاور و رئیسجمهور نظام زده بودند، چپ کرد و شیپور جنگ را به صدا درآورد!
اما در حالیکه با حرفهای پاسدارباقری بسیجیها آمادهٴ پوشیدن لباس رزم شده بودند، درست در همانروز آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییة خامنهای که معمولاً بدون اجازهٴ آقا!؟ ، حرفی نمیزند، وارد شد و دوباره فلش حرکت را برعکس کرد و در حالیکه مخاطب اصلیاش آمریکا بود نکتهیی گفت به هر حال معنی مشخصی داشت و به قضیهٴ عربستان هم میسایید! لاریجانی گفت:
«معنای تبعیت نکردن از کفار و استکبار جهانی این نیست که مراوده نداریم، روابط مالی و اقتصادی نداریم حتی مذاکره نداریم» (تلویزیون رژیم 27شهریور).
خب اولین سوالی که برای هر شنوندهای بهوجود میآید این است که:
چنین چرخشهای تندی (در حد 180 درجه!) در مواضع علنی نظام آنهم در بالاترین سطح رهبری، از کجا و به چه علت بهوجود میآید؟
اینجاست که مجبوریم کمی لابلای خبرها جستجو کنیم تا علت را پیدا کنیم چون هیچیک از مقامات نظام مجاز نیستند اینطوری پشت سر هم و به نوبت، مسیر برعکس بروند! آنهم در خیابانی که کلانترش، مرجع خودشان است. یعنی کسی که علی الظاهر حرفش باید برای همهٴ مقامات، فصل الخطاب باشد!
به هر حال، بالاخره خبری که میتواند علت این همه تغییر مسیرهای ناگهانی را توضیح دهد در اخبار همان روز 22شهریور یعنی روزی که خامنهای در این مورد سکوت بیسیمی اعلام کرد را پیدا میکنیم.
اما خبر!
تلویزیون العربیه روز 22شهریورگفت: خبرگزاری واس عربستان سعودی اعلام کرد مسبب حادثه برخورد سال گذشته حجاج در منا پاسداران و عوامل رژیم ایران بودهاند. 300تن از این افراد (یعنی پاسداران) در یک حرکت برنامهریزی شده، عکس مسیر سایر حجاج حرکت کردند و باعث اغتشاش شدند. این اقدام پاسداران، مرگ شمار زیادی از زائران خانه خدا را بهدنبال داشت. »
عجب! شاید فکر کنید که این منطقی نیست که یک خبر، بتواند علت اینهمه مواضع متناقض در دستگاه رهبری آخوندها آنهم درباره یک موضوع واحد باشد.
شاید!
اما فردای همان روز باز هم به یک خبر دیگر بر میخوریم که در میان تمامی هتاکیهای مقامات ریز و درشت رژیم بر ضد عربستان، عجیب و غریب به نظر میرسد!
خبر این است: روزنامه حکومتی آرمان 23شهریورنوشته: رئیسجمهوری در تماس تلفنی امیر قطر گفت: «مسائل منطقه باید توسط کشورهای منطقه و تنها از طریق مذاکره سیاسی، گفتگو و مفاهمه، حل و فصل شوند. ... این وظیفه بر دوش همه ماست که برای نجات مسلمانان... تلاش کنیم. »
حتماً در نظر دارید که قطر، یعنی دوست نزدیک و مؤتلف شماره یک عربستان در جنگهای یمن و سوریه!
به جز این خبر خبرگزاری رسمی عربستان، هیچ عامل دیگری نمیتوانید در خبرهای آن روزها پیدا کنید که ربطی به رژیم و عربستان داشته باشد. یا چیزی باشه که بتواند روی مواضع رژیم در مورد عربستان تاثیر جدی بگذارد.
درنتیجه ناچاریم همین سرنخ را بگیریم و برویم تا ببینیم به چه چیزی میرسیم؟ چون عربستان خیلی روشن و صریح اما نه از طریق مقامات درجه اولش بلکه از زبان خبرگزاریاش، یعنی تا حدی که خامنهای بفهمد گفته: فاجعه منا و کشتار حجاج در خیابان 204مکه کار خود آخوندهاست و بعد هم رد یک دستهٴ 300نفرهٴ از پاسدارها را داده که عکس مسیراعلام شده، حرکت کردند و آن فاجعه را بهوجود آوردند. در ادامه همین جستجوها میرسیم به روز12مهر سال قبل و خبری در همین مورد. که آنهم کمک کننده است.
اینهم خبرمربوطه: العربیه نت 12مهر 1394 نوشت: به گزارش العربیه، یک دیپلومات جداشده رژیم ایران به نام فرزاد فرهنگیان فاش ساخت شش تن از افسران سپاه پاسداران حادثه مِنا را ایجاد کردند. فرهنگیان قبل از جدا شدن از رژیم ایران، بهعنوان مستشار وزارتخارجه عمل میکرد، سپس به سفارت رژیم ایران در دبی و بغداد و مغرب و یمن رفت و آخرین مسؤلیتش نفر دوم سفارت رژیم ایران در بلژیک بود. به گفته وی در میان حجاج 5هزار پاسدار وجود داشته.
اگه یادتان باشد در داستان حج سال 66 هم که به کشته شدن چند صد نفر حجاج ایرانی منتهی شد، خمینی کلی روی آن ماجرا، دجال بازی در آورد اما بعدها معلوم شد تمام فاجعه از ابتدا تا انتها کار خودش بوده.
و باز هم اگه یادتان باشد مهدی کروبی اصل قضیه را در جریان دعواهای انتخابات ریاستجمهوری سال 88 بهطور کامل برملا کرد و حتی مواردی از سال بعد از آن، یعنی سال 65 را هم رو کرد. کروبی گفته بود: سال 65 یک هواپیمای ماگیر افتاد و معلوم شد مواد منفجره توش گرفتن!
همین کروبی در جلسه پرسش و پاسخ دانشگان بوعلی همدان در همان داستان انتخابات 88 گفته بود: دوران شعبده بازی برای همهٴ ما تمام شد، و بعد هم تمام داستان کشتار مکه را که تماماً توسط سپاه پاسداران خمینی طراحی و اجرا شده بود، روی میز ریخت. و باز هم اگر یادتان باشد پس از آن بود که رژیم دیگر روی داستان مکه ساکت شد و کمتر ماجرا را هم زد!
این البته تخصص ویژه رژیم است که خودش فاجعه آفرینی میکند و بعد هم آن یا به گردن دیگران میاندازد یا به آن ”جاخالی“ میدهد! بهعنوان نمونه:
روز چهارم تیر سال 1375 انفجاری در خوبر عربستان باعث کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی شد و نتیجه تحقیقات اعلام نشد تا هنگامی که مدیر وقت اف بیآی قاضی لویی فری در میتینگ مقاومت ایران گفت مدارکی که نشون میدهند انفجار خوبر هم کار رژیم بوده را در دست دارد و آنها را به کاخ سفید هم داده اما کاخ سفید از انتشارآن اسناد به علل سیاسی (یعنی تجاری) جلوگیری کرده!
خب داستان به اندازه کافی روشن است و دیگرنیازی به توضیح بیشتر و نمونههای زیادتر در مورد اینگونه فاجعهها و بعد هم مواضع متناقض رژیم نیست.
خامنهای،
هم از جنایتهایی که نیروهای خودش کردهاند خبر دارد.
هم از با خبر بودن طرف حسابهای خارجیاش با خبر است!
برای همین هم هست که با همان اولین اشارهٴ خبرگزاری رسمی عربستان به لو رفتن نقش رژیمش در کشتار حجاج در منا، بلافاصله ساکت میشود و دیگر حرفی از به قول خودش شجرهٴ ملعونهٴ حجاز! نمی زند، چون علی القاعده موضعگیری یک خبرگزاری نباید این همه تاثیرجدی و فوری داشته باشد، مگه اینکه واقعاً کاسهای زیر نیم کاسه رژیم باشد!
آنهم بهگونهیی که حتی بر خلاف تمام موازین رسمی و دیپلوماتیک، روز عید قربان که تمام سران کشورهای مسلمان نشین، سفرا و نمایندگان کشورهای اسلامی را به حضور میپذیرند و برای آنها سخنرانی میکنند، امسال خامنهای نه در عید قربان و نه در عید غدیر اصلاً از این کارها نکرد بلکه به جای آن، با مسؤلان ادارهٴ ثبت احوال کشور نشست و دربارهٴ آمارگیری سال بعد صحبت کرد که خیلی بیمسما بود!
اما چرا خامنهای و رژیمش این موضعگیریهای متناقض را ادامه میدهند؟
علت اینهم روشن است:
خامنهای از یک سو نیاز به حفظ روحیه پاسدارها و قدرتنماییهای پوشالی دارد، پس میرود و داستان منا را بهوجود میآورد.
از سوی دیگر نیاز به جوابگویی به بازماندگان کشتار منا دارد.
اما از سوی دیگر همینطوری هم نمیتواند هرچه خواست به کشورهای دیگر بگوید و جوابی نشنود! و عکسالعملی هم نبیند!
در نتیجه به تناقضگویی میافتد، امروز یک حرفی میزند و فردا حرفی دیگر! کاری که امام پلیدش خمینی به خوبی انجام میداد و علناً هم میگفت که به هیچکدام از حرفهایش ملتزم نیست!
اما خامنهای چقدر دیگرمیتواند به این بازی ادامه بدهد را عوامل دیگری مانند:
بحرانهای داخلی، انزوای بینالمللی و فشار مقاومت ایران مشخص میکنند.