جمعی از زندانیان بند ۴ سالن ۱۲گوهر دشت کرج بهمناسبت پنجاه و یکمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران نامه تبریکی ارسال کردهاند که متن آن به شرح زیر است:
ألم ترکیف ضربالله مثلاً کلمه طیبة کشجرهٴ طیبة أصلها ثابت و فرعها فی السماء
با درود به روان پاک بنیانگذاران سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، تبریک و تهنیت به خلق قهرمان ایران و رهبران سازمان مسعود و مریم رجوی؛ سکانداران انقلاب دموکراتیک مردم ایران در پنجاه و یکمین سالگرد تأسیس سازمان
در شرایطی که فقر و ستم جامعه ایران را فراگرفته بود و مبارزین و سیاسیون در بنبست مطلق مبارزه گرفتار شده بودند و اسلام انقلابی و تشییع سرخ علوی و سیره ائمه اطهار از محتوای انقلابی تهی گشته و خرافات و قوانین ضدانقلاب و ارتجاعی و حمایت از اربابان زر و زور و تزویر توسط بسیاری از آخوندهای مرتجع حرف اول را میزد، حنیف کبیر و پاک با یک اقدام جسورانه انقلابی، زنگار از چهره واقعی اسلام زدود و بنبست مبارزه جهت رهایی خلقها را گشود، و نام مجاهد خلق را که همان شجره طیبهیی است که قرآن به آن اشاره نموده را احیا کرد.
بله او معیار حق و باطل را نه در باخدا و بیخدا، که در استثمار شونده و استثمار کننده میدید. اصل دعوا با شاه و علیالخصوص با آخوندهای دینفروش در همین منشور بود. منشوری که با صدق و فدای حداکثر عجین شده و متبلور میگشت.
تعهد و تکلیف به آزادی و رفع ستم از جامعه و خلقها، با حداکثر پرداخت قیمت، چرا که رسیدن به آزادی و همراه شدن با ارابۀ تکامل و حل تضادهای آن جز با پرداخت هزینه مکفی میسر نمیباشد و باید از دریاهای خون گذشت.
چنانکه دیدیم در این پنجاه و یک سال مجاهدین بیوقفه مورد هجوم بودند. از دستگیری اعضای مرکزیت و بدنه نوپای سازمان در سال 50 و اعدام بنیانگذاران و یارانشان و زندانهای طویلالمدت، و در ادامه ضربه کودتای اپورتونیستی در سال 54، که این خود مهیا نمودن میدان وسیعی برای آخوندهای مرتجع و خمینی بود، که تا آن زمان جرأت هیچ اظهارنظر و تحرکی را نداشتند و ایضاً سرقت انقلاب مردم ایران و روی کار آمدن خمینی که حاکم بلامنازع کشور شد.
وی با کینۀ ضدبشریاش هر چه در توان داشت برای محو مجاهدین بهکار بست. قتلعام تابستان ٦٧ با بیش از 30هزار شهید از فرزندان مجاهد و مبارز این میهن سرلوحه اقدامات ضدبشری وی بود.
طی٣٧ سال حکومت خمینی و پیروانش، امثال خامنهای و رفسنجانی از هیچ اقدامی جهت سرکوب و قتل و غارت مردم و بهویژه سازمان مجاهدین کوتاهی نکرده، از ترور مخالفان در خارج از کشور و بمب و موشک ریختن بر سر مجاهدین اشرف و لیبرتی تا همدستی و باج دادن به شرکای غربی جهت در لیست سیاه قرار دادن و همچنین بلوکه کردن دارائیها و اموال مجاهدین، تا واقعه ١٧ ژوئن ٢٠٠٣ و دستگیری رئیسجمهور مقاومت و اعضا سازمان در مهد دموکراسی جهان.
اما مگر میشود خورشید را کشت؟
و آیا میشود این شجره طیبه را خشک کرد؟
شجرهیی که ریشه در قلبهای مردم ایران و منطقه دارد، که نمونه بارز آن را در کهکشان بورژه فرانسه، به عیان دیدیم، و هم اکنون جنبش عدالت خواهی مردم ایران در جهان با فریادهایش نوید به محاکمه کشیدن سردمداران جهل و جنایت آخوندی را میدهد.
لعنت بر خمینی
مرگ بر خامنهای و رژیمش
زنده باد آزادی
درود بر مسعود و مریم رجوی
جمعی از زندانیان سالن ١٢ گوهردشت کرج.
ألم ترکیف ضربالله مثلاً کلمه طیبة کشجرهٴ طیبة أصلها ثابت و فرعها فی السماء
با درود به روان پاک بنیانگذاران سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران، تبریک و تهنیت به خلق قهرمان ایران و رهبران سازمان مسعود و مریم رجوی؛ سکانداران انقلاب دموکراتیک مردم ایران در پنجاه و یکمین سالگرد تأسیس سازمان
در شرایطی که فقر و ستم جامعه ایران را فراگرفته بود و مبارزین و سیاسیون در بنبست مطلق مبارزه گرفتار شده بودند و اسلام انقلابی و تشییع سرخ علوی و سیره ائمه اطهار از محتوای انقلابی تهی گشته و خرافات و قوانین ضدانقلاب و ارتجاعی و حمایت از اربابان زر و زور و تزویر توسط بسیاری از آخوندهای مرتجع حرف اول را میزد، حنیف کبیر و پاک با یک اقدام جسورانه انقلابی، زنگار از چهره واقعی اسلام زدود و بنبست مبارزه جهت رهایی خلقها را گشود، و نام مجاهد خلق را که همان شجره طیبهیی است که قرآن به آن اشاره نموده را احیا کرد.
بله او معیار حق و باطل را نه در باخدا و بیخدا، که در استثمار شونده و استثمار کننده میدید. اصل دعوا با شاه و علیالخصوص با آخوندهای دینفروش در همین منشور بود. منشوری که با صدق و فدای حداکثر عجین شده و متبلور میگشت.
تعهد و تکلیف به آزادی و رفع ستم از جامعه و خلقها، با حداکثر پرداخت قیمت، چرا که رسیدن به آزادی و همراه شدن با ارابۀ تکامل و حل تضادهای آن جز با پرداخت هزینه مکفی میسر نمیباشد و باید از دریاهای خون گذشت.
چنانکه دیدیم در این پنجاه و یک سال مجاهدین بیوقفه مورد هجوم بودند. از دستگیری اعضای مرکزیت و بدنه نوپای سازمان در سال 50 و اعدام بنیانگذاران و یارانشان و زندانهای طویلالمدت، و در ادامه ضربه کودتای اپورتونیستی در سال 54، که این خود مهیا نمودن میدان وسیعی برای آخوندهای مرتجع و خمینی بود، که تا آن زمان جرأت هیچ اظهارنظر و تحرکی را نداشتند و ایضاً سرقت انقلاب مردم ایران و روی کار آمدن خمینی که حاکم بلامنازع کشور شد.
وی با کینۀ ضدبشریاش هر چه در توان داشت برای محو مجاهدین بهکار بست. قتلعام تابستان ٦٧ با بیش از 30هزار شهید از فرزندان مجاهد و مبارز این میهن سرلوحه اقدامات ضدبشری وی بود.
طی٣٧ سال حکومت خمینی و پیروانش، امثال خامنهای و رفسنجانی از هیچ اقدامی جهت سرکوب و قتل و غارت مردم و بهویژه سازمان مجاهدین کوتاهی نکرده، از ترور مخالفان در خارج از کشور و بمب و موشک ریختن بر سر مجاهدین اشرف و لیبرتی تا همدستی و باج دادن به شرکای غربی جهت در لیست سیاه قرار دادن و همچنین بلوکه کردن دارائیها و اموال مجاهدین، تا واقعه ١٧ ژوئن ٢٠٠٣ و دستگیری رئیسجمهور مقاومت و اعضا سازمان در مهد دموکراسی جهان.
اما مگر میشود خورشید را کشت؟
و آیا میشود این شجره طیبه را خشک کرد؟
شجرهیی که ریشه در قلبهای مردم ایران و منطقه دارد، که نمونه بارز آن را در کهکشان بورژه فرانسه، به عیان دیدیم، و هم اکنون جنبش عدالت خواهی مردم ایران در جهان با فریادهایش نوید به محاکمه کشیدن سردمداران جهل و جنایت آخوندی را میدهد.
لعنت بر خمینی
مرگ بر خامنهای و رژیمش
زنده باد آزادی
درود بر مسعود و مریم رجوی
جمعی از زندانیان سالن ١٢ گوهردشت کرج.