نوار صوتی دیدار آقای منتظری جانشین وقت خمینی با مسئولان قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ که اخیراِ انتشار یافت بیتردید یک سند تاریخی است که از یکطرف مبین عدم مشروعیت نظام ولایتفقیه از 30خرداد60 به بعد و از طرف دیگر حقانیت نسل مجاهد با پایداری و تسلیم ناپذیری ستایش برانگیزشان بر سر پیمانشان با مردم ایران است.
این نوار حاوی حقایق بسیاری است از جمله اعتراف جانشین وقت خمینی به ورشکستگی تفکر و منطق خمینی در برابر اندیشه و آرمان مجاهدین. مسالةای که از ابتدا، اصل دعوای خمینی و حاکمیت سفیانیاش با مجاهدین بوده است.
روشنترین نمونه برای این واقعیت، کلاسهای تبیین مسعود رجوی در فاز سیاسی بود که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میشد. همه میدانند که این کلاسها با 10هزار دانشجو تشکیل و نوار آن با استقبال گسترده و بینظیر دانشجویان و جوانان در سراسر ایران روبهرو شده بود
خمینی در برابر این کلاسها، برنامهای تحت عنوان ”قران در صحنه ”را در سیمای رژیم رو کرد، اما بعد از چند جلسه اندک مجبور به تعطیلی آن شد چرا که بیشتر مورد تمسخر مردم و حتی طلبههای حوزههای علمیه قرار گرفت.
پس از آن بود که وقتی متوجه شد تفکرات عقب ماندهاش یارای مقابله با اندیشه انقلابی و توحیدی مجاهدین را ندارد، پردهها را کنار زد و با افزایش حمله چماقداران، نهایتاً این کلاسها را تعطیل و بهدنبال آن سرکوب را تشدید کرد.
آنچه در نوار آقای منتظری عبرت آموز است، اعتراف صریح به این رویارویی، آن هم با این تأکید که علت اعدامها بهدلیل شکست فکری در برابر مجاهدین است که کشتار آنها را مجاز کرده است. آقای منتظری میگوید: ”مجاهدین خلق اشخاص نیستند، یک سنخ فکر و برداشت است. یک نحو منطق است با کشتن حل نمیشود بلکه ترویج میشود... این فکر را ما باید یک جوری.. با فکر از بین میبردیم، حالا نداشتیم کسی رو که با منطق با اینها صحبت کنه، حالا بریم اعدام کنیم؟ ”
اذعان به این واقعیت در مواضع و هشدارهای سایر مهرههای رژیم هم که بعد از انتشار این نوار، مثل مور و ملخ بیرون ریختند بهوضوح دیده میشود.. از جمله آخوندی بهنام حمید برازش که عنوان «مدیر کل تبلیغات اسلامی کهکیلویه و بویر احمد» را یدک میکشد. میگوید: «در حال حاضر بخشی از دشمنی با نظام اسلامی توسط مجاهدین است که منتظر فرصت هستند تا ضربه بزنند... هوشیاری مسؤلان در زمینه تهاجم نرم مجاهدین بسیار حائز اهمیت است و باید... راه نفوذ آنها را ببندیم و با آگاهی بخشی به نسل جوان و نوجوان، نقشههای شوم دشمنان و مجاهدین را خنثی کنیم»، این آخوند سپس راهحل را اینطور مطرح میکند: «بصیرتافزایی دینی بهترین راه مقابله با خطر مجاهدین است... لذا ضروری است کارگزاران نظام با شناخت کامل از این گروه، راه را بر خطر و تهدید آنها ببندند!» .
«بصیرتافزایی دینی» یعنی چه؟ یعنی مقابله فکری و منطقی با مجاهدین و تفکر و اندیشه آنها!
حالا اینجا یک سؤال پیش میآید! مگر 37سال نیست که این رژیم بر مسند حکومت نشسته است؟ مگر همه بلندگوها و تلویزیون و منابر و رسانهها را در دست نداشته؟ مگر تن تن کاغذ برای چاپ دروغها و لجنپراکنی و شیطانسازی علیه مجاهدین مصرف نمیکند؟ پس این همه هشدار و اخطار به چه معنی است؟
پاسدار سلامی معاون سپاه جهل و جنایت روز 21مرداد این مسأله را باز میکند. او میگوید "مهمترین چیزی که بسیجیها باید فهم کنند، این است که نظام درگیر یک «جهاد کبیر فرهنگی» است. پاسدار سلامی در ادامه سؤال میکند که دشمن چگونه میتواند ذهن مردمان را فتح کند؟ خودش جواب میدهد که این جنگ برای «تصرف زمین نیست. بلکه تصرف افکار عمومی مردم، از طریق فضای مجازی است» . اگر به جملات بعدی معاون سرکرده سپاه رژیم دقت کنیم، یک اعتراف خیلی مهم وجود دارد: «شما امروز... در مهمترین عرصه جهاد علیه دشمن قرار دارید. بهطور کلی ابزار دشمن در بحث فضای مجازی، بسیار قدرتمند است» . پس به گفته پاسدار سلامی دشمن در فضای مجازی بسیار قدرتمند است برای چه امری؟ برای ”تصرف اذهان ”!
کیست که نداند که ”تصرف اذهان ”جز با فکر و اندشه میسر نمیشود. پاسدار سلامی در ادامه در همین رابطه میگوید: «تغییر نظام ارزشی، پیش فرض برای تغییر جامعه است. خیلی سادهانگارانه است که فرض کنیم که دشمن، در جستجوی سناریوی خطرناک برنیاید» .
این نظام ارزشی و ایده و فکر که برای نظام خطرناک است کجاست؟ اگر چه او اسم نمیآورد ولی برهمه روشن است که آدرس آن در فایل صوتی آقای منتظری داده شده است که این پاسدار مجبور شده اینطور وحشتزده به میدان بیاید
آری، آن فکر و ارزشی که آخوند برازش و پاسدار سلامی، شکست رژیم را در مقابله با آن اعلام میکنند و در مورد قدرت و خطرش هشدار میدهند، همان اندیشه مجاهدین است که منتظری هم اذعان میکند که نه خمینی و نه اذناب وی توان رویارویی با آن را نداشتهاند، لذا به سرکوب و نسلکشی روی آوردند که البته به قول آقای منتظری باعث ترویج آن اندیشه شده و در میان جوانان گسترش پیدا کرده و اکنون هم این چنین به کابوس نظام ولایتفقیه تبدیل شده است.
این نوار حاوی حقایق بسیاری است از جمله اعتراف جانشین وقت خمینی به ورشکستگی تفکر و منطق خمینی در برابر اندیشه و آرمان مجاهدین. مسالةای که از ابتدا، اصل دعوای خمینی و حاکمیت سفیانیاش با مجاهدین بوده است.
روشنترین نمونه برای این واقعیت، کلاسهای تبیین مسعود رجوی در فاز سیاسی بود که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار میشد. همه میدانند که این کلاسها با 10هزار دانشجو تشکیل و نوار آن با استقبال گسترده و بینظیر دانشجویان و جوانان در سراسر ایران روبهرو شده بود
خمینی در برابر این کلاسها، برنامهای تحت عنوان ”قران در صحنه ”را در سیمای رژیم رو کرد، اما بعد از چند جلسه اندک مجبور به تعطیلی آن شد چرا که بیشتر مورد تمسخر مردم و حتی طلبههای حوزههای علمیه قرار گرفت.
پس از آن بود که وقتی متوجه شد تفکرات عقب ماندهاش یارای مقابله با اندیشه انقلابی و توحیدی مجاهدین را ندارد، پردهها را کنار زد و با افزایش حمله چماقداران، نهایتاً این کلاسها را تعطیل و بهدنبال آن سرکوب را تشدید کرد.
آنچه در نوار آقای منتظری عبرت آموز است، اعتراف صریح به این رویارویی، آن هم با این تأکید که علت اعدامها بهدلیل شکست فکری در برابر مجاهدین است که کشتار آنها را مجاز کرده است. آقای منتظری میگوید: ”مجاهدین خلق اشخاص نیستند، یک سنخ فکر و برداشت است. یک نحو منطق است با کشتن حل نمیشود بلکه ترویج میشود... این فکر را ما باید یک جوری.. با فکر از بین میبردیم، حالا نداشتیم کسی رو که با منطق با اینها صحبت کنه، حالا بریم اعدام کنیم؟ ”
اذعان به این واقعیت در مواضع و هشدارهای سایر مهرههای رژیم هم که بعد از انتشار این نوار، مثل مور و ملخ بیرون ریختند بهوضوح دیده میشود.. از جمله آخوندی بهنام حمید برازش که عنوان «مدیر کل تبلیغات اسلامی کهکیلویه و بویر احمد» را یدک میکشد. میگوید: «در حال حاضر بخشی از دشمنی با نظام اسلامی توسط مجاهدین است که منتظر فرصت هستند تا ضربه بزنند... هوشیاری مسؤلان در زمینه تهاجم نرم مجاهدین بسیار حائز اهمیت است و باید... راه نفوذ آنها را ببندیم و با آگاهی بخشی به نسل جوان و نوجوان، نقشههای شوم دشمنان و مجاهدین را خنثی کنیم»، این آخوند سپس راهحل را اینطور مطرح میکند: «بصیرتافزایی دینی بهترین راه مقابله با خطر مجاهدین است... لذا ضروری است کارگزاران نظام با شناخت کامل از این گروه، راه را بر خطر و تهدید آنها ببندند!» .
«بصیرتافزایی دینی» یعنی چه؟ یعنی مقابله فکری و منطقی با مجاهدین و تفکر و اندیشه آنها!
حالا اینجا یک سؤال پیش میآید! مگر 37سال نیست که این رژیم بر مسند حکومت نشسته است؟ مگر همه بلندگوها و تلویزیون و منابر و رسانهها را در دست نداشته؟ مگر تن تن کاغذ برای چاپ دروغها و لجنپراکنی و شیطانسازی علیه مجاهدین مصرف نمیکند؟ پس این همه هشدار و اخطار به چه معنی است؟
پاسدار سلامی معاون سپاه جهل و جنایت روز 21مرداد این مسأله را باز میکند. او میگوید "مهمترین چیزی که بسیجیها باید فهم کنند، این است که نظام درگیر یک «جهاد کبیر فرهنگی» است. پاسدار سلامی در ادامه سؤال میکند که دشمن چگونه میتواند ذهن مردمان را فتح کند؟ خودش جواب میدهد که این جنگ برای «تصرف زمین نیست. بلکه تصرف افکار عمومی مردم، از طریق فضای مجازی است» . اگر به جملات بعدی معاون سرکرده سپاه رژیم دقت کنیم، یک اعتراف خیلی مهم وجود دارد: «شما امروز... در مهمترین عرصه جهاد علیه دشمن قرار دارید. بهطور کلی ابزار دشمن در بحث فضای مجازی، بسیار قدرتمند است» . پس به گفته پاسدار سلامی دشمن در فضای مجازی بسیار قدرتمند است برای چه امری؟ برای ”تصرف اذهان ”!
کیست که نداند که ”تصرف اذهان ”جز با فکر و اندشه میسر نمیشود. پاسدار سلامی در ادامه در همین رابطه میگوید: «تغییر نظام ارزشی، پیش فرض برای تغییر جامعه است. خیلی سادهانگارانه است که فرض کنیم که دشمن، در جستجوی سناریوی خطرناک برنیاید» .
این نظام ارزشی و ایده و فکر که برای نظام خطرناک است کجاست؟ اگر چه او اسم نمیآورد ولی برهمه روشن است که آدرس آن در فایل صوتی آقای منتظری داده شده است که این پاسدار مجبور شده اینطور وحشتزده به میدان بیاید
آری، آن فکر و ارزشی که آخوند برازش و پاسدار سلامی، شکست رژیم را در مقابله با آن اعلام میکنند و در مورد قدرت و خطرش هشدار میدهند، همان اندیشه مجاهدین است که منتظری هم اذعان میکند که نه خمینی و نه اذناب وی توان رویارویی با آن را نداشتهاند، لذا به سرکوب و نسلکشی روی آوردند که البته به قول آقای منتظری باعث ترویج آن اندیشه شده و در میان جوانان گسترش پیدا کرده و اکنون هم این چنین به کابوس نظام ولایتفقیه تبدیل شده است.