هنرمندان، بعد از زنان، دومین قشری هستند که هدف سرکوب نظام ولایتفقیه قرار دارند. یکی از تازهترین نمونهها، اظهارات پاسدار مسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح رژیم است. این کارگزار نظام در جریان درگیری باندی و بهمنظور زمینهسازی برای سرکوب بیشتر، در دستوری به پاسدار حسین اشتری سرکرده نیروی انتظامی خواسته که مأموریت خودش را، در برخورد با بهاصطلاح ناهنجاریهای اخلاقی در محل برگزاری کنسرتها با جدیت انجام بدهد. این دستور چند روز پس از مصوبه کابینه آخوند روحانی صادر شد. مصوبهیی که بر اساس آن، نام نیروی انتظامی از دستگاههای صادرکننده مجوز کنسرت موسیقی حذف شد و این مسئولیت برعهده وزارت ارشاد رژیم قرار گرفت. از طرف دیگر یکی از سرکردگان رژیم در ستاد کل نیروهای مسلح هم روز پنجشنبه ۳۱ تیر، گفت که مصوبه دولت آخوند روحانی مبنی بر عدم استعلام از نیروی انتظامی در برگزاری کنسرتها نافی مأموریتهای این مزدوران نیست و آنها باید کما فیالسابق این مأموریت مهم را دنبال کنند. مجید میراحمدی، رئیس تیم نظارت قرارگاه ضد خاتمالانبیاء هم گفت که ملاک مأموریتهای نیروی انتظامی قانون است و این مأموران بر اساس ضوابط، مقررات، تکالیف و فرامین ابلاغ شده از سوی خامنهای انجام وظیفه میکنند. تمام اینها پاسخهای باند خامنهای به باند روحانی رفسنجانی بود.
حالا این سؤال پیش روی ماست که آیا جنگ و دعوای باندهای مختلف نظام بر سر کنسرت است یا چیزی فراتر از این حرف ها؟ ! آیا دل آخوند روحانی برای فرهنگ و هنر سوخته و خواسته با این مصوبه دست باند رقیب را کوتاه کند که هنرمندان و جوانان آزاد باشند یا هدف دیگری را دنبال میکند؟ برای فهم این جنگ و دعوا باید با دقت بیشتر به صحنه نگاه کنیم. واقعیت این است که حالا سه سال از دورهٴ ریاست آخوند روحانی گذشته و این شیاد از همین حالا دارد برای دور بعدی ریاست خودش تلاش میکند، باند رقیب هم از مدتها پیش از تک دورهیی شدن روحانی صحبت کرده و آنها هم تلاش میکنند، در دستگاه جنگ و دعوای باندی، روحانی را از صحنه حذف کنند. با این اوصاف روشن میشود که تمام تلاش آخوند روحانی برای چنین مصوباتی کسب وجهه در بین جوانان است. کنسرت هم بهانهیی است برای پیشبرد جنگ قدرت. دل آخوند روحانی فقط و فقط برای ریاست خودش سوخته و میخواهد که چهار سال دیگر هم از خوان یغمایی که بر سر آن نشسته بخورد و چپاول کند. اما در وسط این جنگ و دعوای باندی تنها چیزی که آشکار میشود ماهیت ارتجاعی و فرهنگ کش هر دو باند است. ماهیتی که هر روز بیش از گذشته برملا میشود و پتانسیل انفجاری خشم جوانان را متراکمتر میکند.
حالا این سؤال پیش روی ماست که آیا جنگ و دعوای باندهای مختلف نظام بر سر کنسرت است یا چیزی فراتر از این حرف ها؟ ! آیا دل آخوند روحانی برای فرهنگ و هنر سوخته و خواسته با این مصوبه دست باند رقیب را کوتاه کند که هنرمندان و جوانان آزاد باشند یا هدف دیگری را دنبال میکند؟ برای فهم این جنگ و دعوا باید با دقت بیشتر به صحنه نگاه کنیم. واقعیت این است که حالا سه سال از دورهٴ ریاست آخوند روحانی گذشته و این شیاد از همین حالا دارد برای دور بعدی ریاست خودش تلاش میکند، باند رقیب هم از مدتها پیش از تک دورهیی شدن روحانی صحبت کرده و آنها هم تلاش میکنند، در دستگاه جنگ و دعوای باندی، روحانی را از صحنه حذف کنند. با این اوصاف روشن میشود که تمام تلاش آخوند روحانی برای چنین مصوباتی کسب وجهه در بین جوانان است. کنسرت هم بهانهیی است برای پیشبرد جنگ قدرت. دل آخوند روحانی فقط و فقط برای ریاست خودش سوخته و میخواهد که چهار سال دیگر هم از خوان یغمایی که بر سر آن نشسته بخورد و چپاول کند. اما در وسط این جنگ و دعوای باندی تنها چیزی که آشکار میشود ماهیت ارتجاعی و فرهنگ کش هر دو باند است. ماهیتی که هر روز بیش از گذشته برملا میشود و پتانسیل انفجاری خشم جوانان را متراکمتر میکند.