سایت ولیفقیه ارتجاع از دیدار روز 13تیر 95 وی با عدهیی تحت عنوان تشکلهای دانشجویی گزارش مفصلی داده است. در این دیدار تعدادی از نفرات که هر کدام نماینده یکی از تشکلهای حکومتی تحت عنوان تشکل دانشجویی بودند، خودشان را نمایندهٴ «انجمن اسلامی دانشجویان مستقل» و «اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان» و «دفتر تحکیم وحدت» ... معرفی کردهاند که البته اینها همه تشکلهای وابسته به باند خامنهای هستند. انجمنهای اسلامی وابسته به باند رفسنجانی بودند اما ظاهراً گروهی از آنها اسم خودشان را انجمنهای اسلامی مستقل، گذاشتهاند، که منظور انشعابی است که در وابستگی به باند خامنهای از آنها جدا شدهاند. اما حرفهای اصلی آنها در سایت خامنهای آمده است. آنها از جمله ضمن اشاره به قرارهای روحانی با بانک جهانی، صندوق توسعه بینالمللی در مورد پولشویی، گفتند در برابر این جریان غیر انقلابی چطور بایستیم که جامعه دوقطبی نشود، به روحانیتی که به صحنه نمیآید حمله کردند و از اشرافیت روحانیانی که در محلات اشرافی شهر کلنی درست کردهاند گفتند، به جریان فساد در درون دولت و قاچاق سی میلیارد دلاری در دست باند رفسنجانی اشاره کردند، و از خطر استحاله درونی نظام صحبت کردند. از بیسرانجامی برجام و بیعملی دولت روحانی و اینکه مردم میگویند سرکار هستیم حرف زدند و بالاخره به پیش نرفتن خط خامنهای در زمینه فرهنگ و دانشگاهها اعتراف کردند.
سوالی که پیش میآید این است که آیا خامنهای پیشبینی کرده بود که چنین اعترافهای تکاندهندهای که در درجه اول تمامیت رژیم را هدف قرار میدهد را جلوی روی خودش مطرح کنند؟
در پاسخ باید گفت که این دیدار و صحنه آرایی اساساً طرح و برنامه خودش بود و معلوم است روی این برنامه حسابی کار کرده است. وقتی رفسنجانی و روحانی میآیند و تیغ هایی میکشند که خامنهای و دم و دستگاهش را از ریشه هدف قرار مید هد، طبیعی است که خامنهای باید متقابلاً همین کار را بکند، والا در جنگ باندی بهشدت از رقیب عقب میافتد و قافیه را میبازد. اما چون خودش بهاصطلاح ولیفقیه کل نظام است و بایستی مافوق باندی ظاهر شود، اینها را آورده که حرفها را از زبان خودشان بزنند و بعد خود خامنهای، موضع بهاصطلاح مافوق جناحی بگیرد، همانطور که دیدیم در صحبت هایش همین موضع را گرفته. اما همهٴ حرفها، هشدارها و تهدیدها علیه باند رفسنجانی را از زبان همین دانشجویان مطرح کرد.
اما اینکه چرا خامنهای با دست خودش کسانی را به صحنه میآورد که تیشه به ریشهٴ نظامش بزنند را باید در بنبستی که خود خامنهای و نظامش در آن گرفتارند جستجو کرد.
این بنبست همه جا ظاهر میشود، همیشه این طور بوده که نظام ولایت برای اینکه خودش را حفظ کند مجبور است بهای تیشه زدن به ریشهٴ خودش را بهخاطر مقابله با باند رقیب بپردازد، این تناقض پایهیی در حرفهای همین بهاصطلاح دانشجویان هم ظاهر بود. که در چند نقطه مطرح کردند چگونه میتوان جریانهای غیر انقلابی را از نظام اسلامی زدود در حالی که باعث دو قطبی شدن در جامعه هم نشود. تناقض را میبینید، تناقض این است از یک طرف مجبور است باند رفسنجانی را که غیر انقلابی مینامد محدود کند دست و پایش را جمع کند و تا نقطه حذف و تصفیه پیش برود اما از طرف دیگر میداند که این اقدام میتواند مثل سال 88 به قیام منجر شود، البته این بار قیامی بسا بزرگتر و خطرناکتر که دیگر امکان کنترل آن برایش نیست پس بهخاطر این تناقض عجیب و غریب در مسأله بود و نبود مجبور است چنین هزینههایی را بپردازد اما اگر بپرسید در هفتههای اخیر چه شده که رویارویی باندها اینقدر بالا گرفته که خامنهای همچنین صحنهای میچیند در یک کلمه میگویم این جنگ انتخابات است که آغاز شده و هر دو باند واردش شدهاند، با دقت در اخبار میتوان این جنگ را که هر روز شدیدتر میشود تا در خرداد 96 به اوج برسد، دنبال کرد.
سوالی که پیش میآید این است که آیا خامنهای پیشبینی کرده بود که چنین اعترافهای تکاندهندهای که در درجه اول تمامیت رژیم را هدف قرار میدهد را جلوی روی خودش مطرح کنند؟
در پاسخ باید گفت که این دیدار و صحنه آرایی اساساً طرح و برنامه خودش بود و معلوم است روی این برنامه حسابی کار کرده است. وقتی رفسنجانی و روحانی میآیند و تیغ هایی میکشند که خامنهای و دم و دستگاهش را از ریشه هدف قرار مید هد، طبیعی است که خامنهای باید متقابلاً همین کار را بکند، والا در جنگ باندی بهشدت از رقیب عقب میافتد و قافیه را میبازد. اما چون خودش بهاصطلاح ولیفقیه کل نظام است و بایستی مافوق باندی ظاهر شود، اینها را آورده که حرفها را از زبان خودشان بزنند و بعد خود خامنهای، موضع بهاصطلاح مافوق جناحی بگیرد، همانطور که دیدیم در صحبت هایش همین موضع را گرفته. اما همهٴ حرفها، هشدارها و تهدیدها علیه باند رفسنجانی را از زبان همین دانشجویان مطرح کرد.
اما اینکه چرا خامنهای با دست خودش کسانی را به صحنه میآورد که تیشه به ریشهٴ نظامش بزنند را باید در بنبستی که خود خامنهای و نظامش در آن گرفتارند جستجو کرد.
این بنبست همه جا ظاهر میشود، همیشه این طور بوده که نظام ولایت برای اینکه خودش را حفظ کند مجبور است بهای تیشه زدن به ریشهٴ خودش را بهخاطر مقابله با باند رقیب بپردازد، این تناقض پایهیی در حرفهای همین بهاصطلاح دانشجویان هم ظاهر بود. که در چند نقطه مطرح کردند چگونه میتوان جریانهای غیر انقلابی را از نظام اسلامی زدود در حالی که باعث دو قطبی شدن در جامعه هم نشود. تناقض را میبینید، تناقض این است از یک طرف مجبور است باند رفسنجانی را که غیر انقلابی مینامد محدود کند دست و پایش را جمع کند و تا نقطه حذف و تصفیه پیش برود اما از طرف دیگر میداند که این اقدام میتواند مثل سال 88 به قیام منجر شود، البته این بار قیامی بسا بزرگتر و خطرناکتر که دیگر امکان کنترل آن برایش نیست پس بهخاطر این تناقض عجیب و غریب در مسأله بود و نبود مجبور است چنین هزینههایی را بپردازد اما اگر بپرسید در هفتههای اخیر چه شده که رویارویی باندها اینقدر بالا گرفته که خامنهای همچنین صحنهای میچیند در یک کلمه میگویم این جنگ انتخابات است که آغاز شده و هر دو باند واردش شدهاند، با دقت در اخبار میتوان این جنگ را که هر روز شدیدتر میشود تا در خرداد 96 به اوج برسد، دنبال کرد.