نظام آخوندی و کارگزاران آن برای پوشاندن و کوچک جلوه دادن بحران بیکاری جوانان در ایران، آمارها را به شیوههای مختلف دستکاری میکنند. این فریبها آنقدر آشکار و عیانند که حتی صدای مهرههای خود آنها در مجلس ارتجاع را هم در آورده است. بهعنوان نمونه عباس صلاحی شنبه 4اردیبهشت، درباره اظهارات اخیر وزیر تعاون و کار آخوند روحانی مبنی بر اینکه اولویت وزارت کار حفظ اشتغال موجود است، میگوید: «واقعیت آن است که امروز بیکاری مسألهای فراگیر در کل کشور بوده و متأسفانه آمارها از میزان بیکاری منطبق با شواهد موجود در جامعه نیست؛ در حال حاضر یکی از مهمترین مشکلات در زمینه بیکاری عدم تعریف درست از فرد شاغل است... در میان اعضای هیأت دولت اینگونه مطرح میشود که فردی که هفتهای ۲ ساعت مشغول بهکار است جزو افراد شاغل محسوب میشود، بنابراین در نظر گرفتن چنین شاخصی باعث میشود که آمارها از میزان بیکاری در جامعه واقعی نباشد؛ بهطور حتم میزان بیکاری بسیار بیشتر از میزانی است که از سوی دولت و مرکز آمار اعلام میشود».
این کارگزار رژیم در ادامه اضافه میکند که سالانه ۸۰۰ هزار فارغالتحصیل بیکار دانشگاهی به جمع بیکاران کشور اضافه میشوند و اعتراف میکند که اعتباراتی که آخوندها برای مقابله با بحران بیکاری در نظر گرفتهاند یا محدود بوده یا اصلاً عملیاتی نشده است، حتی در سال 95 هم اینطور بودجه رو تقسیم بندی کردند که ۳۰ تا ۳۵ درصد سرمایه حاصل از حذف ۲۴ میلیون نفر از دریافت یارانه به حوزه اشتغال اختصاص پیدا کند. از طرف دیگر زیبا کلام، یکی از مهرههای باند رفسنجانی روحانی روز 2اردیبهشت95 به آمار سرسام آوری بیکاری اذعان کرده و گفته است: «در کشور هشت میلیون بیکار وجود دارد و این بیکاری حاصل یک سال و دو سال نیست بلکه حاصل تصمیمگیریهای اشتباه گذشته بوده است».
البته آمار واقعی بسا بیشتر از اینهاست. در تاریخ 18اسفند ابراهیم رزاقی که تحت عنوان کارشناس اقتصادی با تلویزیون رژیم در تماس بود به وجود 15میلیون بیکار در کشور اذعان کرد که حتی آن هم با واقعیت فاصله دارد.
واقعیت این است که آخوندها تلاش میکنند روی کاغذ آمارها را پایین بیاورند و روی این بحران فزاینده سرپوش بگذارند، اما در واقعیت چه کاری از دست آنها برمیاید؟! آیا میتوانند در محاسبات خود ارتش میلیونی بیکاران را نادیده بگیرند؟! واقعیت روی زمین بسا سرسختتر از آن است که آخوندها بخواهند از آن فرار کنند. ارتش میلیونی بیکاران با احتساب خانوادههای خود از چنان قدرتی برخوردارند که حتی ذکر آمارش هم آخوندها را به وحشت میاندازد، چه برسه به روزی که این ارتش در خیابونهای شهرهای مختلف روانه شده و فریاد دادخواهی سر بدهد.
این کارگزار رژیم در ادامه اضافه میکند که سالانه ۸۰۰ هزار فارغالتحصیل بیکار دانشگاهی به جمع بیکاران کشور اضافه میشوند و اعتراف میکند که اعتباراتی که آخوندها برای مقابله با بحران بیکاری در نظر گرفتهاند یا محدود بوده یا اصلاً عملیاتی نشده است، حتی در سال 95 هم اینطور بودجه رو تقسیم بندی کردند که ۳۰ تا ۳۵ درصد سرمایه حاصل از حذف ۲۴ میلیون نفر از دریافت یارانه به حوزه اشتغال اختصاص پیدا کند. از طرف دیگر زیبا کلام، یکی از مهرههای باند رفسنجانی روحانی روز 2اردیبهشت95 به آمار سرسام آوری بیکاری اذعان کرده و گفته است: «در کشور هشت میلیون بیکار وجود دارد و این بیکاری حاصل یک سال و دو سال نیست بلکه حاصل تصمیمگیریهای اشتباه گذشته بوده است».
البته آمار واقعی بسا بیشتر از اینهاست. در تاریخ 18اسفند ابراهیم رزاقی که تحت عنوان کارشناس اقتصادی با تلویزیون رژیم در تماس بود به وجود 15میلیون بیکار در کشور اذعان کرد که حتی آن هم با واقعیت فاصله دارد.
واقعیت این است که آخوندها تلاش میکنند روی کاغذ آمارها را پایین بیاورند و روی این بحران فزاینده سرپوش بگذارند، اما در واقعیت چه کاری از دست آنها برمیاید؟! آیا میتوانند در محاسبات خود ارتش میلیونی بیکاران را نادیده بگیرند؟! واقعیت روی زمین بسا سرسختتر از آن است که آخوندها بخواهند از آن فرار کنند. ارتش میلیونی بیکاران با احتساب خانوادههای خود از چنان قدرتی برخوردارند که حتی ذکر آمارش هم آخوندها را به وحشت میاندازد، چه برسه به روزی که این ارتش در خیابونهای شهرهای مختلف روانه شده و فریاد دادخواهی سر بدهد.