بیمارستان امام رضای کرمانشاه، جسد دختر 13سالهیی را بهدلیل پرداخت نشدن هزینه درمان توسط خانواده فقیر وی، به گروگان گرفته است.
این دختر جوان پس از 25روز بستری بودن در این بیمارستان جان باخت. پدر این دختر جوان وقتی برای گرفتن جسد دخترش مراجعه میکند با یک صورت هزینه ۷۶میلیون تومانی مواجه میشود، که بهدلیل ناتوانی در پرداخت این مبلغ جسد تحویل داده نمیشود.
بهگفته وی سرانجام پس از 3روز مذاکره با رئیس بیمارستان، … بیمارستان در ازای دریافت سفته جنازه را تحویل میدهد.
بیشتر بخوانید
این دختر جوان پس از 25روز بستری بودن در این بیمارستان جان باخت. پدر این دختر جوان وقتی برای گرفتن جسد دخترش مراجعه میکند با یک صورت هزینه ۷۶میلیون تومانی مواجه میشود، که بهدلیل ناتوانی در پرداخت این مبلغ جسد تحویل داده نمیشود.
بهگفته وی سرانجام پس از 3روز مذاکره با رئیس بیمارستان، … بیمارستان در ازای دریافت سفته جنازه را تحویل میدهد.
بیشتر بخوانید
شکوفه پرپر شد
در ساختار حکومت ضدمردمی آخوندها این اتفاقات غریب نیست. شب سال نو، شکوفه در بیمارستان امام رضا (ع) بستری شد و ساعت سه نیمهشب او را به اتاق عمل بردند و درست ۲۱ روز بعد ساعت ۱۲ ظهر، شکوفه عمر ”شکوفه فتحی آبادی “در کمال ناباوری و حیرت خانواده پژمرد…
خانواده فتحیآبادی در شوک از دست دادن دختر ۱۳ سالهشان فرورفتند و باور اینکه شکوفهیی که تا همین چند روز پیش سالم و سرحال مدرسه میرفت و بازی میکرد و برای نوروز و تعطیلاتش آماده میشد، حالا با تمام شدن تعطیلات به جای مدرسه باید در سینه سرد خاک آرام بگیرد برای همهشان سخت و دردناک بود.
همه فامیل فتحیآبادی در نورآباد هم با ناباوری مرگ شکوفه، منتظر رسیدن جسد بیجان او برای انجام مراسم تدفین شدند، اما از تحویل جسد خبری نبود…
مشکلی نداشت، بیماری هم نداشت، اسفندماه بود که یک دل درد ساده گرفت و به بیمارستان که رفتیم پزشکان نورآباد گفتند که دخترم مشکل آپاندیس دارد. اینها را محمود فتحیآبادی پدرشکوفه برایمان میگوید و ادامه میدهد: ۲۰ اسفندماه بود که پزشکی در بیمارستان نورآباد آپاندیس دخترم را عمل کرد اما بعد از آن حال دخترم وخیمتر شد.
من کارگر سادهام و از پزشکی سر نمیآورم اما در بیمارستان گفتند که رودههای دخترم پاره شده و پزشک او در این زمینه مقصر است و خیلیها در بیمارستان از پزشک تا پرسنل بیمارستان نورآباد جلوی من را گرفتند که از پزشک دخترم شکایت کنم و گفتند که قصور او را موجب پاره شدن رودههای دخترم شده و وقتی به آنها میگفتم مدرکی به من بدهید هیچ کدام مدرکی به من ندادند…
به هرحال، حال دخترم وخیمتر شد و در نهایت او را به بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه منتقل کردیم تا شاید اینجا راه امیدی برای نجات او باشد.
شب عید دخترم را به بیمارستان امام رضا (ع) آوردیم و نزدیک سه صبح دخترم را اتاق عمل بردند و پنج دقیقه به سال تحویل هم او را به ICU بیمارستان منتقل کردند…
در این بیمارستان هم کاری برای دخترم صورت نگرفت و بعد از ۲۱ روز دختر ۱۳ ساله من ساعت ۱۲ ظهر تمام کرد.
در شوک از دست دادن دخترم بودم و باور نمیکردم شکوفه، دختر ۱۳ ساله من که مشکل خاصی نداشت ظرف یک ماه در بیمارستان جان خود را از دست بدهد.
شکوفه رفته بود و حقیقتی بود که باید قبول میکردیم و برای همین برای مراسم تدفین دخترم آماده شدیم و همان روز ۲۱ فروردین که برای گرفتن جنازه دخترم به بیمارستان رفتیم مسئولان بیمارستان از دادن جنازه او به ما خودداری کردند.
مسئول ترخیص بیمارستان ابتدا گفت که باید چهار میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بدهم و کلی التماس کردم که نداریم که یکهو گفتند این هزینه کلی نیست و برای ترخیص جنازه دخترم باید در مجموع ۸۷ میلیون تومان به بیمارستان بپردازم…
شوک از دست دادن دخترم یک طرف، هزینههای بیمارستان شوک دیگری به من و خانوادهام وارد کرد، چون من یک کارگر ساختمانی هستم با بیمه تأمین اجتماعی کارگری و با شنیدن مبلغ ۸۷ میلیون تومان کلاً شوکه شدم.
کلی التماس کردم که ندارم و گفتند نهایتاً تخفیف میدهیم و بین ۴۲ تا ۴۵ میلیون تومان که بدهی میتوانی جنازه دخترت را تحویل بگیری…
اما من واقعاً ندارم، وقتی علت این قیمت را پرسیدم گفتند که ۳۹ آمپول مخصوص به دخترم تزریق کردهاند که قیمت آنها ۴۲ میلیون تومان میشود و این تزریق را بدون اطلاع من انجام دادند.
دکترها بارها گفتند که امیدی به زنده ماندن دخترم نیست و اینها در خصوص تزریق این آمپول گران قیمت به من چیزی نگفتند و ای کاش حداقل دخترم بعد از تزریق آنها زنده میماند آن موقع انگیزهای داشتم که بروم گدایی کنم و پول بیمارستان را بدهم…
روز ۲۱ فروردین با کلی دعوا و جر و بحث، بیمارستان بهخاطر هزینهها از دادن جنازه دخترم امتناع کرد، روز بعد هم رفتیم و گفتیم که همه در نورآباد منتظر برگزاری مراسم ختم هستند و باید جنازه دخترم را ببرم اما باز هم جنازه را به ما ندادند.
نهایتا روز گذشته (۲۳ فروردینماه) کلی دعوا کردم و بالاخره عمویم با دادن کلی مدارک شناسایی و سفته توانست جنازه دخترم را از بیمارستان پس بگیرد.
بخدا پولی ندارم بدهم و زندان هم بروم ندارم که بدهم، مگر اینکه جلوی بیمارستان اعدامم کنند، من کارگر هستم از کجا بیاورم ۴۵ میلیون به بیمارستان بدهم و داغ دخترم با این موضوع بیشتر هم شد و در آن سه روز هم آبروی ما کلاً جلوی فامیل رفت که نتوانستم جنازه دخترم را تحویل بگیرم.
خانواده فتحیآبادی در شوک از دست دادن دختر ۱۳ سالهشان فرورفتند و باور اینکه شکوفهیی که تا همین چند روز پیش سالم و سرحال مدرسه میرفت و بازی میکرد و برای نوروز و تعطیلاتش آماده میشد، حالا با تمام شدن تعطیلات به جای مدرسه باید در سینه سرد خاک آرام بگیرد برای همهشان سخت و دردناک بود.
همه فامیل فتحیآبادی در نورآباد هم با ناباوری مرگ شکوفه، منتظر رسیدن جسد بیجان او برای انجام مراسم تدفین شدند، اما از تحویل جسد خبری نبود…
مشکلی نداشت، بیماری هم نداشت، اسفندماه بود که یک دل درد ساده گرفت و به بیمارستان که رفتیم پزشکان نورآباد گفتند که دخترم مشکل آپاندیس دارد. اینها را محمود فتحیآبادی پدرشکوفه برایمان میگوید و ادامه میدهد: ۲۰ اسفندماه بود که پزشکی در بیمارستان نورآباد آپاندیس دخترم را عمل کرد اما بعد از آن حال دخترم وخیمتر شد.
من کارگر سادهام و از پزشکی سر نمیآورم اما در بیمارستان گفتند که رودههای دخترم پاره شده و پزشک او در این زمینه مقصر است و خیلیها در بیمارستان از پزشک تا پرسنل بیمارستان نورآباد جلوی من را گرفتند که از پزشک دخترم شکایت کنم و گفتند که قصور او را موجب پاره شدن رودههای دخترم شده و وقتی به آنها میگفتم مدرکی به من بدهید هیچ کدام مدرکی به من ندادند…
به هرحال، حال دخترم وخیمتر شد و در نهایت او را به بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه منتقل کردیم تا شاید اینجا راه امیدی برای نجات او باشد.
شب عید دخترم را به بیمارستان امام رضا (ع) آوردیم و نزدیک سه صبح دخترم را اتاق عمل بردند و پنج دقیقه به سال تحویل هم او را به ICU بیمارستان منتقل کردند…
در این بیمارستان هم کاری برای دخترم صورت نگرفت و بعد از ۲۱ روز دختر ۱۳ ساله من ساعت ۱۲ ظهر تمام کرد.
در شوک از دست دادن دخترم بودم و باور نمیکردم شکوفه، دختر ۱۳ ساله من که مشکل خاصی نداشت ظرف یک ماه در بیمارستان جان خود را از دست بدهد.
شکوفه رفته بود و حقیقتی بود که باید قبول میکردیم و برای همین برای مراسم تدفین دخترم آماده شدیم و همان روز ۲۱ فروردین که برای گرفتن جنازه دخترم به بیمارستان رفتیم مسئولان بیمارستان از دادن جنازه او به ما خودداری کردند.
مسئول ترخیص بیمارستان ابتدا گفت که باید چهار میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بدهم و کلی التماس کردم که نداریم که یکهو گفتند این هزینه کلی نیست و برای ترخیص جنازه دخترم باید در مجموع ۸۷ میلیون تومان به بیمارستان بپردازم…
شوک از دست دادن دخترم یک طرف، هزینههای بیمارستان شوک دیگری به من و خانوادهام وارد کرد، چون من یک کارگر ساختمانی هستم با بیمه تأمین اجتماعی کارگری و با شنیدن مبلغ ۸۷ میلیون تومان کلاً شوکه شدم.
کلی التماس کردم که ندارم و گفتند نهایتاً تخفیف میدهیم و بین ۴۲ تا ۴۵ میلیون تومان که بدهی میتوانی جنازه دخترت را تحویل بگیری…
اما من واقعاً ندارم، وقتی علت این قیمت را پرسیدم گفتند که ۳۹ آمپول مخصوص به دخترم تزریق کردهاند که قیمت آنها ۴۲ میلیون تومان میشود و این تزریق را بدون اطلاع من انجام دادند.
دکترها بارها گفتند که امیدی به زنده ماندن دخترم نیست و اینها در خصوص تزریق این آمپول گران قیمت به من چیزی نگفتند و ای کاش حداقل دخترم بعد از تزریق آنها زنده میماند آن موقع انگیزهای داشتم که بروم گدایی کنم و پول بیمارستان را بدهم…
روز ۲۱ فروردین با کلی دعوا و جر و بحث، بیمارستان بهخاطر هزینهها از دادن جنازه دخترم امتناع کرد، روز بعد هم رفتیم و گفتیم که همه در نورآباد منتظر برگزاری مراسم ختم هستند و باید جنازه دخترم را ببرم اما باز هم جنازه را به ما ندادند.
نهایتا روز گذشته (۲۳ فروردینماه) کلی دعوا کردم و بالاخره عمویم با دادن کلی مدارک شناسایی و سفته توانست جنازه دخترم را از بیمارستان پس بگیرد.
بخدا پولی ندارم بدهم و زندان هم بروم ندارم که بدهم، مگر اینکه جلوی بیمارستان اعدامم کنند، من کارگر هستم از کجا بیاورم ۴۵ میلیون به بیمارستان بدهم و داغ دخترم با این موضوع بیشتر هم شد و در آن سه روز هم آبروی ما کلاً جلوی فامیل رفت که نتوانستم جنازه دخترم را تحویل بگیرم.