بعد از حمله شدید هاشمی رفسنجانی در روز دوشنبه 12بهمن، حسن روحانی هم روز بعد (13بهمن) در یک گفتگوی تلویزیونی ظاهر شد و ضمن پاسخگویی به حملات باند خامنهای علیه خودش و سفرش، حرفهای قابل توجهی زد و به این ترتیب جنگ هژمونی بین علی خامنهای و هاشمی رفسنجانی به مدار جدیدی رسید.
با اینکه حرفهای روحانی بسیار متفاوت با حرفهای رفسنجانی بود و نه تنها حملهیی به باند رقیب نکرد، بلکه حتی رد صلاحیت شدهها را هم به صبر و آرامش دعوت کرد؛ این نحوه بیان، موضع روحانی در جنگ هژمونی بین رفسنجانی و خامنهای را تغییر نمیدهد؛ او کماکان در کنار رفسنجانی و در برابر خامنهای قرار دارد. البته نباید انتظار داشت که روحانی که در حال حاضر رئیسجمهور نظام است، مثل رفسنجانی حرف بزند؛ چرا که این سمت، محدودیتها و محذوریتهایی را به او تحمیل میکند؛ اما در عینحال روحانی حرف تیز و مهمی زد که طبعاً برای ولیفقیه باید خیلی سنگین باشد. او گفت: «گاهی وقتها یکجوری عمل میکنیم، بیخودی در ذهن برخی از مردم شائبه درست میکنیم. نباید شائبه مهندسی شدن انتخابات در ذهن هیچکسی بیاید» (تلویزیون رژیم -13بهمن 94).
روشن است که منظور از مهندسی شدن انتخابات، تقلب است. منظور و خطاب روحانی به باند رقیب این است که همین که شما با این گستردگی، افراد باند ما را رد صلاحیت کردید، تقلب است. لازم به یادآوری است که مقتدایی استاندار خوزستان ماه گذشته گفته بود، «رد صلاحیتهای بیجهت، هیچ فرقی با تقلب در صندوقهای رأیگیری ندارد».
خامنهای بهشدت در مورد نسبت دادن «تقلب» به نمایش انتخاباتیاش حساس است، چرا که در سال88 هم رژیم از همینجا شکاف برداشت و قیام بیرون زد. روحانی سعی کرد این حرف سنگین را، با دعوت به آرامش و قانونمداری و تشکر از رد صلاحیتشدهها که صبر و حوصله به خرج دادهاند متعادل و نرم کند.
واقعیت این است که روحانی و رفسنجانی هم، بهاندازه خود خامنهای و باند او از قیام میترسند و صراحتاً هم میگویند که اگر سیل بیاید، همهمان را میبرد. اما در عینحال تناقض و بنبستشان اینجاست که اگر هیچ اشارهیی به خطر قیام نکنند و هشدار ندهند که این حذف و تصفیه ممکن است چه نتایجی داشته باشد، حریف، بیملاحظه همهشان را جارو میکند. بنابراین راهحل را در تقسیم کار بین خودشان، یعنی بین رفسنجانی و روحانی از یک طرف و بین خودشان و رسانههای این باند دیدهاند. روحانی هشدارش در مورد قیام را در چند لایه ولفافه پیچید و بیان کرد، اما روزنامه ابتکار با صراحت در سرمقاله خود تحت عنوان «سیاست یا خشونت؟» نوشت: «هرگاه زبان مفاهمه در میان مسئولان و نخبگان الکن شد، بهطور طبیعی خشونت میان مردمان تزریق میشود. سخنان آتشین مسئولان در واقع آتش به خرمن سیاست میزند… چالش سیاسی اگر به کف خیابان آمد تنها تولید خشونت میکند و بس!… آنچه در این میان میتواند دستها را از ماشه ها عقب راند، و زبان سیاست را بگشاید، عنصر «مسئولیت پذیری» است».
آیا یک روزنامه حکومتی میتواند صریحتر از این نسبت به خطر قیام و قیام مسلحانه هشدار بدهد؟! این همان «شرارت» است که رفسنجانی چند روز پیش مطرح کرد. روحانی هم با این بیان که باید صبر و حوصله به خرج داد و قانونمداری پیشه کرد، بهسر باند مقابل منت میگذارد که نتیجه کارهای شما قیام است اما من روی این آتش آب میریزم. البته او در قسمت دیگری ازحرفهایش، هم تصریح و هم تلویحاً تهدید کرد که من بهعنوان رئیسجمهور، مسئول اجرای قانون اساسی هستم؛ یعنی اینکه ممکن است بگویم کاری که شده، خلاف قانون اساسی است! که در این صورت میز کاملاً به هم میخورد.
حسن روحانی همچنین بخش زیادی از مصاحبهاش را به دفاع از سیاست و عملکرد اقتصادی خودش و بهخصوص نتایج سفر اروپایی اخیرش اختصاص داد. چرا که این سفر و مواضع روحانی در خلال این سفر، هم بهلحاظ سیاسی و هم بهلحاظ اقتصادی، بهشدت مورد حمله و طعنهٴ باند خامنهای و دلواپسان قرار گرفته است.
رسانههای این باند به وی تاختند که تو رفتی و همهٴ پولها را در دامن غربیها ریختی! حتی کوچک زاده عضو مجلس ارتجاع از دلواپسان باند خامنهای در جلسه مجلس گفت که نکند که برجام یک شرط مخفی هم داشته مبنی بر اینکه پولهای ما در هر کشوری که آزاد میشود، ما موظف هستیم آن پولها را صرف خرید از همان کشورها بکنیم؛ یا اینکه چرا در این وانفسای فلاکت و رکود و ورشکستگی، چرا به جای اینکه این پولها را صرف ایجاد اشتغال در داخل کشور بکنی، با خریدهای میلیاردی، آنها را صرف ایجاد اشتغال در فرانسه و ایتالیا کردی؟ روحانی سعی کرد این موارد را جواب و توضیح بدهد. اما حسن روحانی به یک سؤال که مجریها از او پرسیدند که به جای این همه صحبت اندر باب مزایای پسابرجام، زمان بده که مردم بالاخره کی اولین اثر اجرای برجام را در زندگیشان میتوانند ببینند، از جواب طفره رفت و بهکلیگوییهای معمول پرداخت و بعضاً هم بر خلاف وعدههای قبلیاش گفت که نباید انتظار داشت که با تعامل با دنیا همهٴ مسائل حل بشود!
اگر چه حدود نیمی از حجم صحبتهای روحانی مربوط به مسائل اقتصادی بود، اما اصل حرف در مورد جنگ انتخابات و مطرح کردن تقلب بود و این، از اهمیتی برخوردار است که نباید تحتالشعاع سایر حرفها قرار بگیرد و اگرچه باند ولیفقیه تا کنون سعی کرده از کنارآن رد شود و خیلی به روی خودشان نیاورند، اما حرفهای حسن روحانی از آن حرفهایی است که صدایش بعداً در خواهد آمد.
با اینکه حرفهای روحانی بسیار متفاوت با حرفهای رفسنجانی بود و نه تنها حملهیی به باند رقیب نکرد، بلکه حتی رد صلاحیت شدهها را هم به صبر و آرامش دعوت کرد؛ این نحوه بیان، موضع روحانی در جنگ هژمونی بین رفسنجانی و خامنهای را تغییر نمیدهد؛ او کماکان در کنار رفسنجانی و در برابر خامنهای قرار دارد. البته نباید انتظار داشت که روحانی که در حال حاضر رئیسجمهور نظام است، مثل رفسنجانی حرف بزند؛ چرا که این سمت، محدودیتها و محذوریتهایی را به او تحمیل میکند؛ اما در عینحال روحانی حرف تیز و مهمی زد که طبعاً برای ولیفقیه باید خیلی سنگین باشد. او گفت: «گاهی وقتها یکجوری عمل میکنیم، بیخودی در ذهن برخی از مردم شائبه درست میکنیم. نباید شائبه مهندسی شدن انتخابات در ذهن هیچکسی بیاید» (تلویزیون رژیم -13بهمن 94).
روشن است که منظور از مهندسی شدن انتخابات، تقلب است. منظور و خطاب روحانی به باند رقیب این است که همین که شما با این گستردگی، افراد باند ما را رد صلاحیت کردید، تقلب است. لازم به یادآوری است که مقتدایی استاندار خوزستان ماه گذشته گفته بود، «رد صلاحیتهای بیجهت، هیچ فرقی با تقلب در صندوقهای رأیگیری ندارد».
خامنهای بهشدت در مورد نسبت دادن «تقلب» به نمایش انتخاباتیاش حساس است، چرا که در سال88 هم رژیم از همینجا شکاف برداشت و قیام بیرون زد. روحانی سعی کرد این حرف سنگین را، با دعوت به آرامش و قانونمداری و تشکر از رد صلاحیتشدهها که صبر و حوصله به خرج دادهاند متعادل و نرم کند.
واقعیت این است که روحانی و رفسنجانی هم، بهاندازه خود خامنهای و باند او از قیام میترسند و صراحتاً هم میگویند که اگر سیل بیاید، همهمان را میبرد. اما در عینحال تناقض و بنبستشان اینجاست که اگر هیچ اشارهیی به خطر قیام نکنند و هشدار ندهند که این حذف و تصفیه ممکن است چه نتایجی داشته باشد، حریف، بیملاحظه همهشان را جارو میکند. بنابراین راهحل را در تقسیم کار بین خودشان، یعنی بین رفسنجانی و روحانی از یک طرف و بین خودشان و رسانههای این باند دیدهاند. روحانی هشدارش در مورد قیام را در چند لایه ولفافه پیچید و بیان کرد، اما روزنامه ابتکار با صراحت در سرمقاله خود تحت عنوان «سیاست یا خشونت؟» نوشت: «هرگاه زبان مفاهمه در میان مسئولان و نخبگان الکن شد، بهطور طبیعی خشونت میان مردمان تزریق میشود. سخنان آتشین مسئولان در واقع آتش به خرمن سیاست میزند… چالش سیاسی اگر به کف خیابان آمد تنها تولید خشونت میکند و بس!… آنچه در این میان میتواند دستها را از ماشه ها عقب راند، و زبان سیاست را بگشاید، عنصر «مسئولیت پذیری» است».
آیا یک روزنامه حکومتی میتواند صریحتر از این نسبت به خطر قیام و قیام مسلحانه هشدار بدهد؟! این همان «شرارت» است که رفسنجانی چند روز پیش مطرح کرد. روحانی هم با این بیان که باید صبر و حوصله به خرج داد و قانونمداری پیشه کرد، بهسر باند مقابل منت میگذارد که نتیجه کارهای شما قیام است اما من روی این آتش آب میریزم. البته او در قسمت دیگری ازحرفهایش، هم تصریح و هم تلویحاً تهدید کرد که من بهعنوان رئیسجمهور، مسئول اجرای قانون اساسی هستم؛ یعنی اینکه ممکن است بگویم کاری که شده، خلاف قانون اساسی است! که در این صورت میز کاملاً به هم میخورد.
حسن روحانی همچنین بخش زیادی از مصاحبهاش را به دفاع از سیاست و عملکرد اقتصادی خودش و بهخصوص نتایج سفر اروپایی اخیرش اختصاص داد. چرا که این سفر و مواضع روحانی در خلال این سفر، هم بهلحاظ سیاسی و هم بهلحاظ اقتصادی، بهشدت مورد حمله و طعنهٴ باند خامنهای و دلواپسان قرار گرفته است.
رسانههای این باند به وی تاختند که تو رفتی و همهٴ پولها را در دامن غربیها ریختی! حتی کوچک زاده عضو مجلس ارتجاع از دلواپسان باند خامنهای در جلسه مجلس گفت که نکند که برجام یک شرط مخفی هم داشته مبنی بر اینکه پولهای ما در هر کشوری که آزاد میشود، ما موظف هستیم آن پولها را صرف خرید از همان کشورها بکنیم؛ یا اینکه چرا در این وانفسای فلاکت و رکود و ورشکستگی، چرا به جای اینکه این پولها را صرف ایجاد اشتغال در داخل کشور بکنی، با خریدهای میلیاردی، آنها را صرف ایجاد اشتغال در فرانسه و ایتالیا کردی؟ روحانی سعی کرد این موارد را جواب و توضیح بدهد. اما حسن روحانی به یک سؤال که مجریها از او پرسیدند که به جای این همه صحبت اندر باب مزایای پسابرجام، زمان بده که مردم بالاخره کی اولین اثر اجرای برجام را در زندگیشان میتوانند ببینند، از جواب طفره رفت و بهکلیگوییهای معمول پرداخت و بعضاً هم بر خلاف وعدههای قبلیاش گفت که نباید انتظار داشت که با تعامل با دنیا همهٴ مسائل حل بشود!
اگر چه حدود نیمی از حجم صحبتهای روحانی مربوط به مسائل اقتصادی بود، اما اصل حرف در مورد جنگ انتخابات و مطرح کردن تقلب بود و این، از اهمیتی برخوردار است که نباید تحتالشعاع سایر حرفها قرار بگیرد و اگرچه باند ولیفقیه تا کنون سعی کرده از کنارآن رد شود و خیلی به روی خودشان نیاورند، اما حرفهای حسن روحانی از آن حرفهایی است که صدایش بعداً در خواهد آمد.