بارش شدید باران که عصر روز دوشنبه 28تیر 94 در شمال و شمالغرب کشور شروع شد، موجب سیلاب در استانهای کردستان، زنجان، مازندران، البرز و تهران شد.
بارش باران باعث آبگرفتگی معابر، منازل، تخریب پلها و راهها و گرفتار شدن مسافران در جادهها شد.
جادههای چالوس و هراز نیز به علت سیلاب و ریزش کوه مسدود شدند و کار امدادرسانی مشکل شد.
به گزارش گزارشگر تلویزیون رژیم 29خرداد 94 از قبل هیچگونه هشدار و اخطاری توسط اداره هواشناسی به مردم و شهرداریها داده نشده بود: ”ساعت 12 روز گذشته بوده که هواشناسی یک مرتبه به شهرداری در مورد وضعیت هوا پیشبینیاش را اعلام میکند، قسمتی ابری در بعدازظهر افزایش ابر و رگبار باران، در پارهای نقاط رگبار و رعد و برق و باد و گرد و خاک“.
معاون خدمات شهرداری رژیم در تهران نیز در زمینه عدم پیشبینی وقوع حادثه میگوید: ”بنا بر مکتوبهای که هر روز به ما میدهند وضعیت به این شکل توسط سازمان هواشناسی پیشبینی نشده بود“. !
سیلابی که استانهای مختلف کشور را فرا گرفت، جان دهها تن از هموطنان را گرفت و دهها تن دیگر نیز مفقود شدند و خسارات مالی فراوانی به بار آورد.
عدم پیشبینی و اطلاعرسانی سیل و توفان توسط نهادهای وابسته به رژیم آخوندی در حالی است که بنا بر نوشته روزنامه اعتماد 31تیر 94 ”هواشناسی بینالمللی از ١٠ روز پیش، توفان را پیشبینی کرده بود“
اگر چه وقوع توفان و سیلاب امری طبیعی و عادی است، اما در حاکمیت آخوندی بهدلیل تخریب زیر ساختها، نبود پیشبینی و اطلاعرسانی به موقع و پیشگیریهای ضروری ایمنی، به یک فاجعه تبدیل میشود. در حالیکه در بسیاری از کشورها سیلابهای شدیدتر از این، خسارات بسا کمتری بر جای میگذارند.
اضافه برعدم پیشبینی به موقع و دقیق، در نظام آخوندی، اساساً هیچ اقدام جدی پیشگیرانهای نیز جهت مواجهه با حوادث طبیعی انجام نمیگیرد. در صورتی که کشورهایی که با خطر سیل و طغیان رودها مواجه هستند، با تهیه نقشههای دقیق از عوارض زمین، بررسی دقیق مسیرهای سیل، نقاط سیل آفرین، و با توسعه فضای سبز جنگلی ظرفیت جذب آب زمین را افزایش میدهند، و از ساخت و ساز هر گونه تأسیسات زیربنایی یا شهری و تجاری در مسیرهای سیل خیز جلوگیری میکنند.
این کار یک اقدام جدی برای حفظ سرمایههای عمومی و مردمی است، اما در نظام آخوندی هیچیک از این تمهیدات اندیشیده نمیشود.
یکی از عوامل تلفات و خسارت بالای سیل در ایران، حفاظت نکردن از فضای سبز و جنگلها، جلوگیری نکردن از فرسایش خاک، و عدم لایروبی مسیر رودخانهها و سدها در دورههای مشخص است.
حفظ زیر ساختهای طبیعی مثل جنگلها و مراتع، شناخت مسیرهای سیلخیز، و ایجاد ساختارهای مدنی امدادرسان، سه رکن اصلی در جلوگیری از خسارتهای سیل هستند، که این عوامل اصلی در طول حاکمیت آخوندها، یا تخریب و یا تعطیل شدهاند.
با وجود تلفات انسانی و مالی فراون، در جریان سیلابهای اخیر هیچ نهادی از نهادهای بهاصطلاح مسئول، مسئولیت این فاجعه را به عهده نگرفت و هر نهادی مسئولیت را به گردن نهاد دیگر انداخت.
روزنامه حکومتی اعتماد در این زمینه مینویسد: ”پاسکاری نهادهای مسئول در بحران توفان آغاز شد“.
روزنامه حکومتی شرق نیز به لاقیدی و غیرمسئول بودن نهادهای ذیربط رژیم اشاره میکند و در این رابطه مینویسد: ”بیتوجهی به توفان پارسال غافلگیری از سیل امسال“.
روزنامه جهان صنعت نیز ایران تحت حاکمیت آخوندها را با کشورهای فقیری نظیر بنگلادش مقایسه میکند، که حتی در زمینه پیشبینی و پیشیگیری از حوادث طبیعی، نسبت به کشورهای عقبافتاده هم عقبتر است. این روزنامه حکومتی با بیان طنز گونهیی سؤال میکند: ”چقدر از بنگلادش جلوتر هستیم“.
همین روزنامه در گزارش دیگری از وضعیت خسارات در تهران مینویسد آمار کشتهها و مفقودین را پنهان میکنند و واقعیت امر را در مورد خسارات جانی و مالی آنطور که هست به مردم نمیگویند: ”کلی از گردشگران بینوا که کنار رودخانه چادر زده بودند را آب برد. زیرنویسهای خبری تلویزیون دروغ است. چهار کشته کجا بود؟ هر روز کلی جسد اینجا پیدا میشود». میگوید: «روز حادثه مأموران راهداری و امداد و نجات و راهنمایی و رانندگی حضور نداشتند. مدیریت بحران روز اول چه کرد؟ مردم بومی به مسافران کمک میکردند. از یک جایی به بعد هم ترافیک جاده تا شش صبح روز بعد ادامه داشت. مردم آواره دنبال نان، جاده را بالا و پایین میکردند. جاده قفل شد و دیگر هیچ امدادی صورت نمیگرفت. حالا پس از کشته و گم شدن این تعداد قدم به قدم نیروهای امدادی و بحران هستند. حالا چه فایدهای دارد؟“، ”40-50نفر را دیدم که آب برد. آن تعداد افرادی که از شاخههای درختان کمک گرفته بودند تا با جریان رودخانه نروند، به کمک مردم نجات پیدا کردند». این را کارگر رستورانی میگوید که از وسط آب چند نفر را نجات داده است.
نیروهای هلالاحمر و آتشنشانان میگویند حق مصاحبه ندارند. اطلاعات دقیقی نمیدهند که روز نخست چهها دیدهاند و حالا پس از سه روز وضعیت چطور است. در نهایت مسئول یکی از اکیپهای هلالاحمر به «جهانصنعت» میگوید: «فقط روز دوشنبه هشت جسد و روز سهشنبه چهار جسد توسط نیروهای امدادی پیدا شده. چطور ممکن است کل کشتههای روز نخست با آن جمعیت عظیم مسافران بستر رودخانه 11نفر بوده باشند؟».
وضعیتی که رسانههای رژیم از وقوع سیلاب در مناطق کشور گزارش میدهند، و بلبشوی حاکم در نهادها و بهاصطلاح ارگانهای مسئول ذیربط و... تماماً ریشه در حاکمیت نظام چپاول و غارت ولایتفقیه دارد که اضافه بر تخریب زیرساختها و آسیبپذیر کردن آنها در برابر حوداث طبیعی، توان مدیریت کوچکترین بحران در کشور را ندارد تا حدی که تمسخر رسانههای وابسته به نظام را نیز به همراه دارد.
بارش باران باعث آبگرفتگی معابر، منازل، تخریب پلها و راهها و گرفتار شدن مسافران در جادهها شد.
جادههای چالوس و هراز نیز به علت سیلاب و ریزش کوه مسدود شدند و کار امدادرسانی مشکل شد.
به گزارش گزارشگر تلویزیون رژیم 29خرداد 94 از قبل هیچگونه هشدار و اخطاری توسط اداره هواشناسی به مردم و شهرداریها داده نشده بود: ”ساعت 12 روز گذشته بوده که هواشناسی یک مرتبه به شهرداری در مورد وضعیت هوا پیشبینیاش را اعلام میکند، قسمتی ابری در بعدازظهر افزایش ابر و رگبار باران، در پارهای نقاط رگبار و رعد و برق و باد و گرد و خاک“.
معاون خدمات شهرداری رژیم در تهران نیز در زمینه عدم پیشبینی وقوع حادثه میگوید: ”بنا بر مکتوبهای که هر روز به ما میدهند وضعیت به این شکل توسط سازمان هواشناسی پیشبینی نشده بود“. !
سیلابی که استانهای مختلف کشور را فرا گرفت، جان دهها تن از هموطنان را گرفت و دهها تن دیگر نیز مفقود شدند و خسارات مالی فراوانی به بار آورد.
عدم پیشبینی و اطلاعرسانی سیل و توفان توسط نهادهای وابسته به رژیم آخوندی در حالی است که بنا بر نوشته روزنامه اعتماد 31تیر 94 ”هواشناسی بینالمللی از ١٠ روز پیش، توفان را پیشبینی کرده بود“
اگر چه وقوع توفان و سیلاب امری طبیعی و عادی است، اما در حاکمیت آخوندی بهدلیل تخریب زیر ساختها، نبود پیشبینی و اطلاعرسانی به موقع و پیشگیریهای ضروری ایمنی، به یک فاجعه تبدیل میشود. در حالیکه در بسیاری از کشورها سیلابهای شدیدتر از این، خسارات بسا کمتری بر جای میگذارند.
اضافه برعدم پیشبینی به موقع و دقیق، در نظام آخوندی، اساساً هیچ اقدام جدی پیشگیرانهای نیز جهت مواجهه با حوادث طبیعی انجام نمیگیرد. در صورتی که کشورهایی که با خطر سیل و طغیان رودها مواجه هستند، با تهیه نقشههای دقیق از عوارض زمین، بررسی دقیق مسیرهای سیل، نقاط سیل آفرین، و با توسعه فضای سبز جنگلی ظرفیت جذب آب زمین را افزایش میدهند، و از ساخت و ساز هر گونه تأسیسات زیربنایی یا شهری و تجاری در مسیرهای سیل خیز جلوگیری میکنند.
این کار یک اقدام جدی برای حفظ سرمایههای عمومی و مردمی است، اما در نظام آخوندی هیچیک از این تمهیدات اندیشیده نمیشود.
یکی از عوامل تلفات و خسارت بالای سیل در ایران، حفاظت نکردن از فضای سبز و جنگلها، جلوگیری نکردن از فرسایش خاک، و عدم لایروبی مسیر رودخانهها و سدها در دورههای مشخص است.
حفظ زیر ساختهای طبیعی مثل جنگلها و مراتع، شناخت مسیرهای سیلخیز، و ایجاد ساختارهای مدنی امدادرسان، سه رکن اصلی در جلوگیری از خسارتهای سیل هستند، که این عوامل اصلی در طول حاکمیت آخوندها، یا تخریب و یا تعطیل شدهاند.
با وجود تلفات انسانی و مالی فراون، در جریان سیلابهای اخیر هیچ نهادی از نهادهای بهاصطلاح مسئول، مسئولیت این فاجعه را به عهده نگرفت و هر نهادی مسئولیت را به گردن نهاد دیگر انداخت.
روزنامه حکومتی اعتماد در این زمینه مینویسد: ”پاسکاری نهادهای مسئول در بحران توفان آغاز شد“.
روزنامه حکومتی شرق نیز به لاقیدی و غیرمسئول بودن نهادهای ذیربط رژیم اشاره میکند و در این رابطه مینویسد: ”بیتوجهی به توفان پارسال غافلگیری از سیل امسال“.
روزنامه جهان صنعت نیز ایران تحت حاکمیت آخوندها را با کشورهای فقیری نظیر بنگلادش مقایسه میکند، که حتی در زمینه پیشبینی و پیشیگیری از حوادث طبیعی، نسبت به کشورهای عقبافتاده هم عقبتر است. این روزنامه حکومتی با بیان طنز گونهیی سؤال میکند: ”چقدر از بنگلادش جلوتر هستیم“.
همین روزنامه در گزارش دیگری از وضعیت خسارات در تهران مینویسد آمار کشتهها و مفقودین را پنهان میکنند و واقعیت امر را در مورد خسارات جانی و مالی آنطور که هست به مردم نمیگویند: ”کلی از گردشگران بینوا که کنار رودخانه چادر زده بودند را آب برد. زیرنویسهای خبری تلویزیون دروغ است. چهار کشته کجا بود؟ هر روز کلی جسد اینجا پیدا میشود». میگوید: «روز حادثه مأموران راهداری و امداد و نجات و راهنمایی و رانندگی حضور نداشتند. مدیریت بحران روز اول چه کرد؟ مردم بومی به مسافران کمک میکردند. از یک جایی به بعد هم ترافیک جاده تا شش صبح روز بعد ادامه داشت. مردم آواره دنبال نان، جاده را بالا و پایین میکردند. جاده قفل شد و دیگر هیچ امدادی صورت نمیگرفت. حالا پس از کشته و گم شدن این تعداد قدم به قدم نیروهای امدادی و بحران هستند. حالا چه فایدهای دارد؟“، ”40-50نفر را دیدم که آب برد. آن تعداد افرادی که از شاخههای درختان کمک گرفته بودند تا با جریان رودخانه نروند، به کمک مردم نجات پیدا کردند». این را کارگر رستورانی میگوید که از وسط آب چند نفر را نجات داده است.
نیروهای هلالاحمر و آتشنشانان میگویند حق مصاحبه ندارند. اطلاعات دقیقی نمیدهند که روز نخست چهها دیدهاند و حالا پس از سه روز وضعیت چطور است. در نهایت مسئول یکی از اکیپهای هلالاحمر به «جهانصنعت» میگوید: «فقط روز دوشنبه هشت جسد و روز سهشنبه چهار جسد توسط نیروهای امدادی پیدا شده. چطور ممکن است کل کشتههای روز نخست با آن جمعیت عظیم مسافران بستر رودخانه 11نفر بوده باشند؟».
وضعیتی که رسانههای رژیم از وقوع سیلاب در مناطق کشور گزارش میدهند، و بلبشوی حاکم در نهادها و بهاصطلاح ارگانهای مسئول ذیربط و... تماماً ریشه در حاکمیت نظام چپاول و غارت ولایتفقیه دارد که اضافه بر تخریب زیرساختها و آسیبپذیر کردن آنها در برابر حوداث طبیعی، توان مدیریت کوچکترین بحران در کشور را ندارد تا حدی که تمسخر رسانههای وابسته به نظام را نیز به همراه دارد.