یکی از بحثهایی که بین موافقان و مخالفان توافق هستهیی در رژیم جریان دارد، در مورد پروتکل الحاقی است. پروتکل الحاقی که یک معاهدهٴ بینالمللی است که عمده دولتهای جهان آن را امضا کردهاند و به این وسیله نظارت آژانس بینالمللی انرژی هستهیی را پذیرفتهاند و به ضوابط آن متعهد شدهاند. اما گفته میشود که رژیم، در ژنو و لوزان مجبور شده تعهداتی بیش از آنچه در پروتکل آمده را هم بپذیرد. در یکی از برنامههای تلویزیون رژیم در روز 24خرداد، بین دو تن از کارشناسان موافق و مخالف، این موضوع مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
موافق امضای پروتکل، آن را یک امر عادی که بیش از 120کشور جهان آن را پذیرفتهاند جلوه میدهد، اما نفر مخالف، آن را یک تحقیر ملی توصیف میکند و مشابه کاپیتولاسیون یا قضاوت کنسولی میداند.
مهدی فضائلی روزنامهنگار حکومتی که مخالف امضای توافق است میگوید: «ما تا الآن این را رسماً نپذیرفتیم؛ البته در یک دورهیی داوطلبانه اجرا شده است. بعد از اینکه پرونده ما به شورای امنیت رفت، مجلس در سال 85 مصوبهیی داشت که اجرای پروتکل را ممنوع کرد. الآن بحث بر سر پذیرش و اجرای پروتکل الحاقی است… بحث دیگر، بحث فرا پروتکلی میباشد. در توافقنامه لوزان به آن تصریح شده است، یعنی ما در توافقنامه لوزان، هم پروتکل را پذیرفتیم که خلاف مصوبه مجلس است و هم علاوه بر آن اقدامات دیگری را متعهد شدیم که در متن توافقنامه لوزان بهعنوان دسترسیهای بیشتر و اقداماتی که در مسیر شفافسازی از آن نام برده شده». فضائلی در ادامه صحبتش، تأیید کرد که بر اساس توافقنامه لوزان قرار است بیسابقهترین بازرسیها انجام بگیرد.
اما طرف مقابل، حسن بهشتیپور که از او بهعنوان تحلیلگر مسائل هستهیی نام برده شده، موافق امضای پروتکل و تعهدات پروتکلی است. او میگوید: «دوستان ما، فقط فراپروتکلیها را میبینند و به نظارتها و بازرسیها توجه میکنند. بل، ما خیلی چیزها را پذیرفتیم. اما چرا پذیرفتیم؟ برای اینکه بهانه را از دست دشمن بگیریم که ما میخواهیم بمب هستهیی بسازیم. ما برای اینکه این ادعای دروغ او را ثابت بکنیم، مجموعه اقداماتی را داریم انجام میدهیم».
معنای حرف او این است که پروتکل به ما تحمیل شد و چارهیی جز پذیرش نداشتیم تا ثابت کنیم نمیخواهیم بمب بسازیم. اما فضائلی نسبت به عواقب و پیامدهای پذیرش پروتکل الحاقی و فراپروتکلی هشدار میدهد و میگوید: «نتیجه دو سال و نیم اجرای داوطلبانهٴ پروتکل که هر چه آنها میخواستند انجام شد، برای کشور ما چه شد؟ در پایان این دوره که بعد از توافقنامه پاریس هست، 3کشور اروپایی طرحی را به ما دادند… برای اینکه ببینید این طرح چقدر تحقیرآمیز و سخیف بود. من پاسخ آقای روحانی به آن طرح را که آن موقع مسئولیت مذاکرات را داشتند، برای شما میخوانم… ”این طرح درصدد مرعوب ساختن ایران برای پذیرش بازرسیهای مداخلهجویانه و غیرحقوقی است که فراتر از توافقنامه پادمان یا پروتکل الحاقی میباشد و تنها در گذشته توسط شورای امنیت علیه عراق تحمیل شده است“.
این سؤال بهصورت جدی مطرح است که چرا وقتی آن زمان بحث اجرای پروتکل و فراپروتکل میشد، میگفتند بازرسیهای مداخلهجویانه و غیرحقوقی و تکرار واقعه عراق است و شبیه کاپیتولاسیون و توهین میباشد، اما امروز میگویند این توافق خیلی خوب است! چه اشکالی دارد؟! 14 کشور پذیرفتهاند ما هم بپذیریم! این تفاوت را من نمیدانم علتش چیست. اگر میخواستیم بپذیریم، همان سال 85 میپذیرفتیم. چرا سال 94 بعد از این همه فراز و فرود برگردیم سر این نقطه؟
بله، همهٴ سوزش دل دلواپسان و رژیم این است که کاش همان موقع میپذیرفتیم. بعد از آن هم پشیمان هستند که چرا در آذر 92 که شرایط برای رژیم سهلتر بود نپذیرفتند. مطمئناً اگر در ضربالاجل 10تیر نپذیرند، شرایط باز هم سختتر خواهد شد، زیرا زمان به زیان رژیم پیش میرود.
موافق امضای پروتکل، آن را یک امر عادی که بیش از 120کشور جهان آن را پذیرفتهاند جلوه میدهد، اما نفر مخالف، آن را یک تحقیر ملی توصیف میکند و مشابه کاپیتولاسیون یا قضاوت کنسولی میداند.
مهدی فضائلی روزنامهنگار حکومتی که مخالف امضای توافق است میگوید: «ما تا الآن این را رسماً نپذیرفتیم؛ البته در یک دورهیی داوطلبانه اجرا شده است. بعد از اینکه پرونده ما به شورای امنیت رفت، مجلس در سال 85 مصوبهیی داشت که اجرای پروتکل را ممنوع کرد. الآن بحث بر سر پذیرش و اجرای پروتکل الحاقی است… بحث دیگر، بحث فرا پروتکلی میباشد. در توافقنامه لوزان به آن تصریح شده است، یعنی ما در توافقنامه لوزان، هم پروتکل را پذیرفتیم که خلاف مصوبه مجلس است و هم علاوه بر آن اقدامات دیگری را متعهد شدیم که در متن توافقنامه لوزان بهعنوان دسترسیهای بیشتر و اقداماتی که در مسیر شفافسازی از آن نام برده شده». فضائلی در ادامه صحبتش، تأیید کرد که بر اساس توافقنامه لوزان قرار است بیسابقهترین بازرسیها انجام بگیرد.
اما طرف مقابل، حسن بهشتیپور که از او بهعنوان تحلیلگر مسائل هستهیی نام برده شده، موافق امضای پروتکل و تعهدات پروتکلی است. او میگوید: «دوستان ما، فقط فراپروتکلیها را میبینند و به نظارتها و بازرسیها توجه میکنند. بل، ما خیلی چیزها را پذیرفتیم. اما چرا پذیرفتیم؟ برای اینکه بهانه را از دست دشمن بگیریم که ما میخواهیم بمب هستهیی بسازیم. ما برای اینکه این ادعای دروغ او را ثابت بکنیم، مجموعه اقداماتی را داریم انجام میدهیم».
معنای حرف او این است که پروتکل به ما تحمیل شد و چارهیی جز پذیرش نداشتیم تا ثابت کنیم نمیخواهیم بمب بسازیم. اما فضائلی نسبت به عواقب و پیامدهای پذیرش پروتکل الحاقی و فراپروتکلی هشدار میدهد و میگوید: «نتیجه دو سال و نیم اجرای داوطلبانهٴ پروتکل که هر چه آنها میخواستند انجام شد، برای کشور ما چه شد؟ در پایان این دوره که بعد از توافقنامه پاریس هست، 3کشور اروپایی طرحی را به ما دادند… برای اینکه ببینید این طرح چقدر تحقیرآمیز و سخیف بود. من پاسخ آقای روحانی به آن طرح را که آن موقع مسئولیت مذاکرات را داشتند، برای شما میخوانم… ”این طرح درصدد مرعوب ساختن ایران برای پذیرش بازرسیهای مداخلهجویانه و غیرحقوقی است که فراتر از توافقنامه پادمان یا پروتکل الحاقی میباشد و تنها در گذشته توسط شورای امنیت علیه عراق تحمیل شده است“.
این سؤال بهصورت جدی مطرح است که چرا وقتی آن زمان بحث اجرای پروتکل و فراپروتکل میشد، میگفتند بازرسیهای مداخلهجویانه و غیرحقوقی و تکرار واقعه عراق است و شبیه کاپیتولاسیون و توهین میباشد، اما امروز میگویند این توافق خیلی خوب است! چه اشکالی دارد؟! 14 کشور پذیرفتهاند ما هم بپذیریم! این تفاوت را من نمیدانم علتش چیست. اگر میخواستیم بپذیریم، همان سال 85 میپذیرفتیم. چرا سال 94 بعد از این همه فراز و فرود برگردیم سر این نقطه؟
بله، همهٴ سوزش دل دلواپسان و رژیم این است که کاش همان موقع میپذیرفتیم. بعد از آن هم پشیمان هستند که چرا در آذر 92 که شرایط برای رژیم سهلتر بود نپذیرفتند. مطمئناً اگر در ضربالاجل 10تیر نپذیرند، شرایط باز هم سختتر خواهد شد، زیرا زمان به زیان رژیم پیش میرود.