آخوند حمید رسایی یکی از آخوندهای وابسته به باند ولیفقیه و نماینده دلواپس مذاکرات هستهیی رژیم، اکنون فراتر از دلواپسی موضوع هستهیی و جام زهری که باند رفسنجانی- روحانی برای نظام و ولیفقیه تدارک میبینند، دلواپس ولایت خامنهای و طلسمشکستگی او شده است.
رسایی نگران این است که با تحمیل جام زهر بر خامنهای توسط باند رفسنجانی- روحانی دیگر چیزی از ولایت و ولیفقیه طلسمشکسته باقی نماند.
وی بدون اسم بردن از دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده اظهار تعجب میکند که ”چگونه جرأت میکنند موضوعی را به رهبر انقلاب تحمیل کنند“.
این آخوند خمینی صفت با وقاحت خاص خود، با یک قیاس دجالگرانه و معالفارق به موقعیت متزلزل ولایت خامنهای اعتراف میکند و میگوید: ”آن که علی بود ابوموسی اشعری را به او تحمیل کردند اینکه سیدعلی است“.
آخوند رسایی موضوع جام زهرهستهیی را با جام زهر آتشبس که خمینی نوشید مقایسه میکند و با اشاره به تحمیل شدن جام زهرآتشبس به خمینی، نگران تحمیل شدن جام زهر اتمی به خامنهای است: ”مگر غیر از این بود که امام فرمود من جام زهر را سر کشیدم و این یعنی مرا مجبور کردند که این کار را انجام دادم. “
آخوند رسایی ضمن ابراز نگرانی برای ولیفقیه به ناسپاسان خوان ولایت میتازد که میخواهند بهرغم میل و خواست خامنهای تصمیمی را به او تحمیل کنند: ”تحمیل به ولی نتیجه تصمیم اصحاب ولی است نه تصمیم خود ولی. امروز اگر مجلس کوتاه بیاید شاید به رهبر انقلاب هم تحمیل کنند“.
ملاحظه میشود که این آخوند دلواپس چگونه نگران سوراخ شدن کشتی ولایت بهخاطر پذیرش شروط تحمیلی است که در جریان مذاکرات هستهیی، کشورهای 1+5 مصمم به تحمیل آن بر نظام آخوندی هستند.
سخنان رسایی بیانگر موضع ضعف و طلسمشکستگی ولیفقیه است که در موقعیتی است که فشارپذیر و امکان تحمیل جام زهر بر او وجود دارد.
این همان گرفتاری و بحران نظام ولایت و شخص خامنهای است که آخوند امامی کاشانی در جمعه بازار 15خرداد 94 نگرانیش را نسبت به آن ابراز کرد و گفت: «گاهی مشکلات هست، گرفتاریها هست، ولی وقتی آدم وارد یک جادهیی میشود، میبیند اینجا جاده سنگ و کلوخ است، از روی سنگها و کلوخ ها باید عبور کند، ولی اگر عبور کند، آنطرف جاده آسفالته است. آنجا دیگر روشن است، راحت میتواند برود، باید از این سنگ و کلوخها عبور کرد، و امیدواریم که فضل خدا و عنایت پروردگار انشاالله کمک کند، نظام جمهوری اسلامی را، و در این مسائلی هم که پیش میآید، مثل همین انرژی هستهیی و غیره».
از نظر آخوند امامی کاشانی گرفتاری اصلی نظام ولایت در اینجا است که: بعضی هستند اهل نماز، توجه به دین، به اسلام و به تشیع، گاهی مخالفت با اصل نظام جمهوری و ولایتفقیه، آنها را به بحثهایی میکشاند که اصل داستان را انکار کنند.
واضح است که منظور امامی کاشانی از اهل نماز و توجه به دین که با ولایتفقیه مخالف هستند چه کسانی و چه دار و دستهای است که اکنون آخوند رسایی نگرانیش این است که آنها جام زهر را به حلقوم مقام ولایت بریزند و بر او تحمیل کنند
فراتر از نگرانی آخوند حمیدرسایی و امامی کاشانی، پیش تراز این آخوند احمد خاتمی از شکاف ترمیم ناپذیری اظهار نگرانی کرد که ممکن است در کشتی نظام ولایت بهوجود بیاید. وی در گفتگو با تلویزیون شبکه یک رژیم 25اردیبهشت 94 نسبت به فروپاشی نظام و غرق شدن کشتی به گل نشسته نظام ابراز وحشت کرده بود و گفته بود: ”همه ما تو این کشتی که نشستیم مراقب باشیم که این کشتی سوراخ نشود، این کشتی سوراخ بشود، دیگر اصولگرا و اصلاحطلب نمیشناسد و خشک و تر همه با هم میسوزند“.
ابراز نگرانیهای پیدرپی آخوندهای وابسته به باند خامنهای، تماماً ناشی از درماندگی شخص ولیفقیه در زمینه هدایت کشتی سوراخ شده نظام است. این ابراز نگرانیها از این واقعیت ناشی میشود که رژیم از درون و بیرون در محاصره بحرانهای گستردهیی است که کشتی نظام را در گرداب مهیب و بیسابقهای فرو برده است، تا جایی که آخوند رسایی نگران تاثیر پذیرفتن عمود خیمه نظام از این وضعیت شده است و آخوندهای باندش نیز ناگزیرند هر چند از گاهی به صحنه بیایند و نسبت به موقعیت شکننده او هشدار بدهند.
رسایی نگران این است که با تحمیل جام زهر بر خامنهای توسط باند رفسنجانی- روحانی دیگر چیزی از ولایت و ولیفقیه طلسمشکسته باقی نماند.
وی بدون اسم بردن از دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده اظهار تعجب میکند که ”چگونه جرأت میکنند موضوعی را به رهبر انقلاب تحمیل کنند“.
این آخوند خمینی صفت با وقاحت خاص خود، با یک قیاس دجالگرانه و معالفارق به موقعیت متزلزل ولایت خامنهای اعتراف میکند و میگوید: ”آن که علی بود ابوموسی اشعری را به او تحمیل کردند اینکه سیدعلی است“.
آخوند رسایی موضوع جام زهرهستهیی را با جام زهر آتشبس که خمینی نوشید مقایسه میکند و با اشاره به تحمیل شدن جام زهرآتشبس به خمینی، نگران تحمیل شدن جام زهر اتمی به خامنهای است: ”مگر غیر از این بود که امام فرمود من جام زهر را سر کشیدم و این یعنی مرا مجبور کردند که این کار را انجام دادم. “
آخوند رسایی ضمن ابراز نگرانی برای ولیفقیه به ناسپاسان خوان ولایت میتازد که میخواهند بهرغم میل و خواست خامنهای تصمیمی را به او تحمیل کنند: ”تحمیل به ولی نتیجه تصمیم اصحاب ولی است نه تصمیم خود ولی. امروز اگر مجلس کوتاه بیاید شاید به رهبر انقلاب هم تحمیل کنند“.
ملاحظه میشود که این آخوند دلواپس چگونه نگران سوراخ شدن کشتی ولایت بهخاطر پذیرش شروط تحمیلی است که در جریان مذاکرات هستهیی، کشورهای 1+5 مصمم به تحمیل آن بر نظام آخوندی هستند.
سخنان رسایی بیانگر موضع ضعف و طلسمشکستگی ولیفقیه است که در موقعیتی است که فشارپذیر و امکان تحمیل جام زهر بر او وجود دارد.
این همان گرفتاری و بحران نظام ولایت و شخص خامنهای است که آخوند امامی کاشانی در جمعه بازار 15خرداد 94 نگرانیش را نسبت به آن ابراز کرد و گفت: «گاهی مشکلات هست، گرفتاریها هست، ولی وقتی آدم وارد یک جادهیی میشود، میبیند اینجا جاده سنگ و کلوخ است، از روی سنگها و کلوخ ها باید عبور کند، ولی اگر عبور کند، آنطرف جاده آسفالته است. آنجا دیگر روشن است، راحت میتواند برود، باید از این سنگ و کلوخها عبور کرد، و امیدواریم که فضل خدا و عنایت پروردگار انشاالله کمک کند، نظام جمهوری اسلامی را، و در این مسائلی هم که پیش میآید، مثل همین انرژی هستهیی و غیره».
از نظر آخوند امامی کاشانی گرفتاری اصلی نظام ولایت در اینجا است که: بعضی هستند اهل نماز، توجه به دین، به اسلام و به تشیع، گاهی مخالفت با اصل نظام جمهوری و ولایتفقیه، آنها را به بحثهایی میکشاند که اصل داستان را انکار کنند.
واضح است که منظور امامی کاشانی از اهل نماز و توجه به دین که با ولایتفقیه مخالف هستند چه کسانی و چه دار و دستهای است که اکنون آخوند رسایی نگرانیش این است که آنها جام زهر را به حلقوم مقام ولایت بریزند و بر او تحمیل کنند
فراتر از نگرانی آخوند حمیدرسایی و امامی کاشانی، پیش تراز این آخوند احمد خاتمی از شکاف ترمیم ناپذیری اظهار نگرانی کرد که ممکن است در کشتی نظام ولایت بهوجود بیاید. وی در گفتگو با تلویزیون شبکه یک رژیم 25اردیبهشت 94 نسبت به فروپاشی نظام و غرق شدن کشتی به گل نشسته نظام ابراز وحشت کرده بود و گفته بود: ”همه ما تو این کشتی که نشستیم مراقب باشیم که این کشتی سوراخ نشود، این کشتی سوراخ بشود، دیگر اصولگرا و اصلاحطلب نمیشناسد و خشک و تر همه با هم میسوزند“.
ابراز نگرانیهای پیدرپی آخوندهای وابسته به باند خامنهای، تماماً ناشی از درماندگی شخص ولیفقیه در زمینه هدایت کشتی سوراخ شده نظام است. این ابراز نگرانیها از این واقعیت ناشی میشود که رژیم از درون و بیرون در محاصره بحرانهای گستردهیی است که کشتی نظام را در گرداب مهیب و بیسابقهای فرو برده است، تا جایی که آخوند رسایی نگران تاثیر پذیرفتن عمود خیمه نظام از این وضعیت شده است و آخوندهای باندش نیز ناگزیرند هر چند از گاهی به صحنه بیایند و نسبت به موقعیت شکننده او هشدار بدهند.