بحرانهای لاعلاج اجتماعی و نفرت مردم از رژیم قرونوسطایی ولایتفقیه و بهویژه خشم زنان از این نظام منحوس، باعث شده است که باند رفسنجانی- روحانی و بهخصوص شخص رفسنجانی و کارگزاران وابسته به او، هراز چند گاهی پز حمایت از زنان و دفاع از ظرفیت بالای آنها برای مدیریت کارها و... را بگیرند.
همین مشکلات و فضای ملتهب اجتماعی است که رفسنجانی را وادار میکند گاها حرفهایی در مورد زنان مطرح کند که رابطه این حرفها با نظام آخوندی بهمثابه نسبت جن و بسم الله است.
هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از کارگزاران زن در معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری رژیم و چند تن از زنان مسئول در وزارتخانهها مدعی شده است: ”زنان ایرانی ظرفیتهای بالایی برای مدیریت کارها در جامعه دارند“
رفسنجانی 11تیر ماه 92 نیز در دیدار با جمعی از زنان وابسته به باند خودش گفته بود منظور از رجال سیاسی که در قانون اساسی آمده، فقط مردان نیستند و زنان هم میتوانند در مناصب مختلف باشند
البته ترس از فضای انفجاری جامعه وجهی از علت موضعگیریهای این چنینی رفسنجانی در مورد زنان است. اما وجه دیگری از علت موضعگیری اخیر او در مورد مسایل زنان، انتخابات آینده مجلس رژیم در اسفند ماه 94 است.
رفسنجانی گمان میکند که با موضعگیریهای دجالگرانه و فریبکارانه در مورد زنان میتواند آرای زنان را در نمایش انتخابات آینده رژیم به نفع باند رفسنجانی- روحانی جلب کند. لذا برنقش زنان در عرصههای سیاسی کشور بهویژه در مقطع انتخابات تأکید میکند و میگوید: ”زنان بهعنوان نیمی از جمعیت هر جامعهای میتوانند در هر انتخاباتی به نامزدهای خود رأی دهند و اینکه زنان نامزد در انتخابات، رأی کافی را نمیآورند، به جماعت آنان در جامعه بستگی دارد. همه باید برای تحقق اهداف انقلاب درباره زنان و ارتقای جایگاه آنان در جامعه تلاش کنیم. زنان جامعه نیز با مشارکت در امور ثابت کنند که برای تعمیق اعتدال تلاش میکنند“. (خبرگزاری ایرنا17خرداد94)
واضح است در نظامی که ولایتفقیه در آن حاکم است ادعای برآورده کردن حقوق زنان ادعایی گزاف و بس مسخره است، خصوصاً اینکه مدعی فردی مانند هاشمی رفسنجانی باشد که در زمان صدارت خودش گفته بود علت تفاوت میان زن و مرد که اسلام (اسلام خمینی و آخوندی) برآن تأکید کرده این است که مغز زن از مغز مرد کوچکتر است.
وانگهی گرفتن پز دفاع از حقوق زنان توسط فردی مانند رفسنجانی هم با نظام زنستیز آخوندی در تناقض است و هم با اصل و نسب آخوندی و مواضع زنستیزانه قبلی خودش.
هم اکنون نیز میتوان تناقض اظهارات رفسنجانی در بهاصطلاح دفاع از حقوق زنان را با عملکرد دولت روحانی در زمینه امر پیش و پا افتادهای مانند حضور زنان در ورزشگاهها دید.
شهیندخت مولاوردی معاون آخوند حسن روحانی در امور زنان در فروردینماه 94 در مورد حضور زنان در ورزشگاهها گفت: ”نمیتوان برای تمام ورزشها حکم کلی صادر کرد، در حال حاضر ورود زنان به سالنهای ورزشی شامل شنا، بوکس و فوتبال نمیشود، اما شامل والیبال، هندبال، بسکتبال و تنیس میشود. ورزشها طبقهبندی شدهاند و ملاحظات مختلف در نظر گرفته شده است“
ملاحظه میشود دولت آخوند حسن روحانی که مورد حمایت کامل رفسنجانی است در امر حضور زنان در ورزشگاهها که در اکثر کشورهای جهان امری عادی و پیشپا افتادهای است، چگونه برای زنان میهنمان محدودیت ایجاد میکند و در عینحال رفسنجانی مدعی حضور زنان در مدیریتهای بالایی نظام میشود!
واقعیت این است که رژیم ارتجاعی آخوندی که یکی از ارکان آن رفسنجانی بوده و هست دینامیزم سرکوبش را از ضدیت با زنان میگیرد، و از روز اول تأسیس اقدام به ضرب و شتم زنان تحت عنوان آخوندساخته بد حجابی، تا بگیر و ببندهای بعدی و تا خانهنشین کردن آنها تحت بهانههای مختلف کرده است. البته تا آنجا که به زنان شجاع میهنمان برمیگردد، این وضعیت را بر نتافتند و با ایستادگی خود بساط دین فروشان حاکم را درهم پیچیده و خاموش نخواهند نشست.
بنابراین مردم ایران و بهویژه زنان هرگز فریب وعدههای فریبکارانه باند رفسنجانی - روحانی بهخصوص در زمینه حقوق زنان را نمیخورند. از نظر مردم ایران تمامیت رژیم درامر سرکوب و نادیده گرفتن حقوق مردم و بالاخص زنان سر و ته یک کرباسند.
همین مشکلات و فضای ملتهب اجتماعی است که رفسنجانی را وادار میکند گاها حرفهایی در مورد زنان مطرح کند که رابطه این حرفها با نظام آخوندی بهمثابه نسبت جن و بسم الله است.
هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از کارگزاران زن در معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری رژیم و چند تن از زنان مسئول در وزارتخانهها مدعی شده است: ”زنان ایرانی ظرفیتهای بالایی برای مدیریت کارها در جامعه دارند“
رفسنجانی 11تیر ماه 92 نیز در دیدار با جمعی از زنان وابسته به باند خودش گفته بود منظور از رجال سیاسی که در قانون اساسی آمده، فقط مردان نیستند و زنان هم میتوانند در مناصب مختلف باشند
البته ترس از فضای انفجاری جامعه وجهی از علت موضعگیریهای این چنینی رفسنجانی در مورد زنان است. اما وجه دیگری از علت موضعگیری اخیر او در مورد مسایل زنان، انتخابات آینده مجلس رژیم در اسفند ماه 94 است.
رفسنجانی گمان میکند که با موضعگیریهای دجالگرانه و فریبکارانه در مورد زنان میتواند آرای زنان را در نمایش انتخابات آینده رژیم به نفع باند رفسنجانی- روحانی جلب کند. لذا برنقش زنان در عرصههای سیاسی کشور بهویژه در مقطع انتخابات تأکید میکند و میگوید: ”زنان بهعنوان نیمی از جمعیت هر جامعهای میتوانند در هر انتخاباتی به نامزدهای خود رأی دهند و اینکه زنان نامزد در انتخابات، رأی کافی را نمیآورند، به جماعت آنان در جامعه بستگی دارد. همه باید برای تحقق اهداف انقلاب درباره زنان و ارتقای جایگاه آنان در جامعه تلاش کنیم. زنان جامعه نیز با مشارکت در امور ثابت کنند که برای تعمیق اعتدال تلاش میکنند“. (خبرگزاری ایرنا17خرداد94)
واضح است در نظامی که ولایتفقیه در آن حاکم است ادعای برآورده کردن حقوق زنان ادعایی گزاف و بس مسخره است، خصوصاً اینکه مدعی فردی مانند هاشمی رفسنجانی باشد که در زمان صدارت خودش گفته بود علت تفاوت میان زن و مرد که اسلام (اسلام خمینی و آخوندی) برآن تأکید کرده این است که مغز زن از مغز مرد کوچکتر است.
وانگهی گرفتن پز دفاع از حقوق زنان توسط فردی مانند رفسنجانی هم با نظام زنستیز آخوندی در تناقض است و هم با اصل و نسب آخوندی و مواضع زنستیزانه قبلی خودش.
هم اکنون نیز میتوان تناقض اظهارات رفسنجانی در بهاصطلاح دفاع از حقوق زنان را با عملکرد دولت روحانی در زمینه امر پیش و پا افتادهای مانند حضور زنان در ورزشگاهها دید.
شهیندخت مولاوردی معاون آخوند حسن روحانی در امور زنان در فروردینماه 94 در مورد حضور زنان در ورزشگاهها گفت: ”نمیتوان برای تمام ورزشها حکم کلی صادر کرد، در حال حاضر ورود زنان به سالنهای ورزشی شامل شنا، بوکس و فوتبال نمیشود، اما شامل والیبال، هندبال، بسکتبال و تنیس میشود. ورزشها طبقهبندی شدهاند و ملاحظات مختلف در نظر گرفته شده است“
ملاحظه میشود دولت آخوند حسن روحانی که مورد حمایت کامل رفسنجانی است در امر حضور زنان در ورزشگاهها که در اکثر کشورهای جهان امری عادی و پیشپا افتادهای است، چگونه برای زنان میهنمان محدودیت ایجاد میکند و در عینحال رفسنجانی مدعی حضور زنان در مدیریتهای بالایی نظام میشود!
واقعیت این است که رژیم ارتجاعی آخوندی که یکی از ارکان آن رفسنجانی بوده و هست دینامیزم سرکوبش را از ضدیت با زنان میگیرد، و از روز اول تأسیس اقدام به ضرب و شتم زنان تحت عنوان آخوندساخته بد حجابی، تا بگیر و ببندهای بعدی و تا خانهنشین کردن آنها تحت بهانههای مختلف کرده است. البته تا آنجا که به زنان شجاع میهنمان برمیگردد، این وضعیت را بر نتافتند و با ایستادگی خود بساط دین فروشان حاکم را درهم پیچیده و خاموش نخواهند نشست.
بنابراین مردم ایران و بهویژه زنان هرگز فریب وعدههای فریبکارانه باند رفسنجانی - روحانی بهخصوص در زمینه حقوق زنان را نمیخورند. از نظر مردم ایران تمامیت رژیم درامر سرکوب و نادیده گرفتن حقوق مردم و بالاخص زنان سر و ته یک کرباسند.