این روزها رفسنجانی دردمند و دلسوز نسل جوان شده! و سخت بهفکر آنها افتاده است. یکروز در دزفول از «رشد بیکاری جوانها» شکلک تأسف بهخودش میگیرد و روز بعد در استان مرکزی با اعتراف به شکست خط سرکوب ژست روشنبينی گرفته و مدعی میشود که «عهد دقیانوس گذشته» و نمیشود با زور به جوانان بگویید واقعیت این است و باید پیروی کنید. جای دیگر بهاجبار روی بنبست سانسور و فیلترینگ انگشت میگذارد و مدعی میشود که جوانان «با توجه به تقویت روح آزادگی در انقلاب و گسترش وسایل ارتباط جمعی دنبال اقناع در مسائل و شبهات هستند».
حالا سؤال این است که چه اتفاقی رخ داده که رفسنجانی که خودش از بنیانگذاران سیاهترین سرکوب معاصر در ایران است و صاحب تئوری 4روش کشتار علیه مجاهدین و مبارزین راه آزادی است، این چنین بهفکر جوانان افتاده و این ژستها را میگیرد.
برای پاسخ به این سؤال میشود روی دو نکته انگشت گذاشت: اول وحشت از تراکم خشم انفجاری مردم بهویژه جوانان بر اثر بیش از سه دهه سرکوب و چپاول و جنایت. این وحشت فقط خاص رفسنجانی نیست، بلکه همهٴ سردمداران نظام آن را به خوبی احساس میکنند. دوم استفاده از همین وضعیت برای زدن زیرآب باند خامنهای و تبلیغ راه و روش باند خودش و دولت روحانی برای دست بالا پیدا کردن در تعادل قوای درونی رژیم در سالی که اسمش را «سال انتخابات» گذاشتند.
رفسنجانی سعی میکند با یک تیر دو نشان را بزند. ژست طرفداری از کم کردن سانسور میگیرد تا از یک طرف یک سوپاپ اطمینان باز کند و از تراکم خشم جوانان بکاهد، تا زمان انفجار را عقب بیندازد، از طرف دیگر با همین ژست بهخیال خودش برای باند خود رأی جمع کند تا در نمایش انتخابات اسفندماه نسبت با باند خامنهای دست بالا را داشته باشد.
به همین دلیل وی در صحبتهای روز دوشنبه خود در استان مرکزی، به تبلیغ برای دولت روحانی پرداخت و از جمله گفت: «باید بپذیریم دولت در این شرایط نسبتاً سخت، خوب کار کرده»... حالا اگه مروری بر عملکردهای دو سالهی دولت آخوند روحانی داشته باشیم، ناگفته پیداست که از هر لحاظ، از جمله افزایش بیسابقه اعدامها، افزایش نرخ بیکاری و بیشتر شدن درجه خفگی اقتصادی و تشدید فشار روی دانشجویان و جوانان، دولت روحانی چیزی کم نگذاشته است. البته در مقابل، جوانان خشمگین و عاصی ایران با پس زدن همهٴ اقدامات سرکوبگرانه هر روز بر ابعاد اعتراضها افزودهاند. تنها مرور کوتاهی بر اعتراضات ۲.۵ماه گذشته این واقعیت را اثبات میکند:
- سه اعتصاب و تظاهرات سراسری معلمان آزاده در بیش از صد شهر ایران
- خیزشهای اعتراضی جوانان دلیر مهاباد
-خیزشهای اعتراضی جوانان تبریز و تهران بعد از مسابقات فوتبال در ماه گذشته
-دهها حرکت اعتراضی دانشجویان آزاده در دانشگاههای مختلف ایران
- حرکتهای اعتراضی جوانان و خانوادههای زندانیان سیاسی در جلوی زندان اوین
و دهها حرکت اعتراضی دیگر نشانگر این واقعیت است که به قول معروف روحانی و وفسنجانی «خیمه و خرگاه خودشون را در دهانهی آتشفشان» بپا کردهاند. آتشفشانی که تمامیت نظام پر جنایت ولایت را خواهد سوزاند و ایرانزمین را از لوث وجود آنها پاک خواهد کرد.
حالا سؤال این است که چه اتفاقی رخ داده که رفسنجانی که خودش از بنیانگذاران سیاهترین سرکوب معاصر در ایران است و صاحب تئوری 4روش کشتار علیه مجاهدین و مبارزین راه آزادی است، این چنین بهفکر جوانان افتاده و این ژستها را میگیرد.
برای پاسخ به این سؤال میشود روی دو نکته انگشت گذاشت: اول وحشت از تراکم خشم انفجاری مردم بهویژه جوانان بر اثر بیش از سه دهه سرکوب و چپاول و جنایت. این وحشت فقط خاص رفسنجانی نیست، بلکه همهٴ سردمداران نظام آن را به خوبی احساس میکنند. دوم استفاده از همین وضعیت برای زدن زیرآب باند خامنهای و تبلیغ راه و روش باند خودش و دولت روحانی برای دست بالا پیدا کردن در تعادل قوای درونی رژیم در سالی که اسمش را «سال انتخابات» گذاشتند.
رفسنجانی سعی میکند با یک تیر دو نشان را بزند. ژست طرفداری از کم کردن سانسور میگیرد تا از یک طرف یک سوپاپ اطمینان باز کند و از تراکم خشم جوانان بکاهد، تا زمان انفجار را عقب بیندازد، از طرف دیگر با همین ژست بهخیال خودش برای باند خود رأی جمع کند تا در نمایش انتخابات اسفندماه نسبت با باند خامنهای دست بالا را داشته باشد.
به همین دلیل وی در صحبتهای روز دوشنبه خود در استان مرکزی، به تبلیغ برای دولت روحانی پرداخت و از جمله گفت: «باید بپذیریم دولت در این شرایط نسبتاً سخت، خوب کار کرده»... حالا اگه مروری بر عملکردهای دو سالهی دولت آخوند روحانی داشته باشیم، ناگفته پیداست که از هر لحاظ، از جمله افزایش بیسابقه اعدامها، افزایش نرخ بیکاری و بیشتر شدن درجه خفگی اقتصادی و تشدید فشار روی دانشجویان و جوانان، دولت روحانی چیزی کم نگذاشته است. البته در مقابل، جوانان خشمگین و عاصی ایران با پس زدن همهٴ اقدامات سرکوبگرانه هر روز بر ابعاد اعتراضها افزودهاند. تنها مرور کوتاهی بر اعتراضات ۲.۵ماه گذشته این واقعیت را اثبات میکند:
- سه اعتصاب و تظاهرات سراسری معلمان آزاده در بیش از صد شهر ایران
- خیزشهای اعتراضی جوانان دلیر مهاباد
-خیزشهای اعتراضی جوانان تبریز و تهران بعد از مسابقات فوتبال در ماه گذشته
-دهها حرکت اعتراضی دانشجویان آزاده در دانشگاههای مختلف ایران
- حرکتهای اعتراضی جوانان و خانوادههای زندانیان سیاسی در جلوی زندان اوین
و دهها حرکت اعتراضی دیگر نشانگر این واقعیت است که به قول معروف روحانی و وفسنجانی «خیمه و خرگاه خودشون را در دهانهی آتشفشان» بپا کردهاند. آتشفشانی که تمامیت نظام پر جنایت ولایت را خواهد سوزاند و ایرانزمین را از لوث وجود آنها پاک خواهد کرد.