در سال 1385 بر اساس یک دستورالعمل از سوی خامنهای و بر اساس اصل 44 قانون اساسی رژیم، سیاست خصوصیسازی بسیاری از کارخانهها و مؤسسات تولیدی به دولت ابلاغ شد که مبدأ تغییر و تحول جدی در راستای تخریب اقتصاد ملی و تسلط کامل سپاه بر اقتصاد کشور شد.
در شرایطی که خامنهای سیاست بهاصطلاح خصوصیسازی را اعلام کرد، اقتصاد رژیم حدود 80درصد دولتی و حدود 20 درصد مجموعه فعالیتهای غیردولتی را شامل میشد.
بر اساس سیاست و دستورالعمل ولیفقیه ارتجاع در زمینه خصوصی سازی، به جای اینکه خصوصیسازی واقعی انجام گیرد و مردم در آن نقش داشته باشند، سپاه ضدخلقی بر بسیاری از کارخانهها و موسساتی که بهاصطلاح خصوصیسازی میشد دست انداخت. تا جایی که به مضحکه حتی خود کارگزاران رژیم درآمد و از آن با کد ”خصولتی“ یعنی خصوصی دولتی یا ”خودمانی سازی“ نام میبرند.
قرارگاه ضد خاتم الانبیاء سپاه بر بخش عمدهای از مؤسسات دولتی و در نهایت بر بخش عمده اقتصاد کشور چنگ انداخت که هم تولید کشور را منهدم کرد و هم اثرات مخربی در وضعیت معیشتی کشور گذاشت.
در اثر این به اصطلاح خصوصیسازی بیش از پنجاه درصد سهام شرکت مخابرات ایران که یکی از پر درآمدترین مراکز است به سپاه و ستاد اجرایی فرمان امام واگذار شد. از دیگر شرکتهای واگذار شده به سپاه شرکت حفاری شمال، شرکت پالایش و پخش فرآورده اصفهان، شرکت آلومینیوم ایران، معدن سرب و روی انگوران زنجان، سهام بانکهای صادرات، تجارت، ملت، پاسارگارد، شرکت فولاد مبارکه اصفهان. تراکتور سازی تبریز ایران. معادن بافق، مرکز داروسازی جابر ابن حیان، کارخانه نان صنعتی در بیست استان کشور در تملک این نیروی ضدمردمی و غارتگر است.
سد سازی بهطور انحصاری در دست سپاه است و تمامی پروژههای سد سازی را قرارگاه ضد خاتم الانبیاء انجام داده است. دست درازی بر باشگاههای ورزشی بخش دیگری از فعالیتها غارتگرانه و البته امنیتی سپاه پاسداران بوده است. روز 15مهر 92، پاسداری به اسم سردار باران چشمه به تلویزیون حکومتی گفت: ”ما باشگاههای مختلفی رو در سطح نیروهای مسلح داریم، الآن ما باشگاه شهدای نیروی زمینیمون در 15 رشته ورزشی داره فعالیت میکنه در لیگ برتر در مسابقات قهرمانی کشور، باشگاه مقاومت همینطور باشگاه عقاب ما همینطور و باشگاه پاس قوامین که مجدداً فعالیت کرده، و همچنین در لیگ برتر فوتبال هم باشگاه تراکتور سازی تبریز هست، ملوان انزلی، باشگاه فجر شهید سپاسی، باشگاههایی هستن که در فوتبال دارن فعالیت میکنند برخی از این باشگاهها در رشتههای مختلف دیگهای هم دارن فعالیت میکنن در مجموع ما طبق سیاستهایی که در ستاد کل تعبیه شده در 32 تا رشته ورزشی فعالیتمون بهصورت جدیست“.
همچنین سپاه بربخش بزرگی از صنعت نفت و گاز و صنایع پتروشیمی چنگ انداخته است. به این ترتیب سپاه انحصار دولت را در اکثر بخشهای تولیدی و صنعتی کشور شکست و بهدلیل خصوصیسازی سبک نظام آخوندی، انحصار مطلق در دست سپاه است.
بسیاری از مؤسسات جدید التأسیس هستند که در مالکیت سپاه است اما سپاه تحت عنوان شرکتهای پوششی و باواسطه بر این مؤسسات و شرکتها تملک دارد. سپاه مالکیت نسبت به بسیاری از اسکلههای کشور مالکیت انحصاری دارد بهطوریکه هماکنون 212 اسکله دارد که فعالیتهای غیرمجاز و قاچاق را از طریق این اسکلههای غیرمجاز انجام میدهد تاجایی که صدای رئیسجمهوری قبلی ارتجاع احمدینژاد که خود در سپاه خدمت کرده بود و با حمایت سپاه بهریاست جمهوری رژیم رسید درآمد درباره سپاه عنوان ”برادر قاچاقچی خودمان“ را بهکار برد.
خصوصیسازی و یا به عبارتی نظامیسازی اقتصاد کشور و قبضه کردن اکثریت ظرفیت تولیدی کشور، کارگران را در موسسات تحت کنترل سپاه به خاک سیاه نشانده است و اکثریت کارگران سفید امضا و بدون داشتن هیچ امنیت شغلی در معرض اخراجهای بیرویه قرار دارند.
بنابر یک گزارش که از تلویزیون الجزیره در 17اردیبهشت 94 پخش شد سپاه ضدخلقی 600هزار نیروی کار ایران را اجیر کرده است.
روزنامه حکومتی ابتکار 10اردیبهشت 93 در موردی بیکاری کارگران مینویسد: ”به بهانهی خصوصیسازی شاهد بیکار سازی بسیاری از کارگران هستیم“.
در مورد تسلط سپاه بر اقتصاد کشور به بهانه خصوصیسازی سایت خبرآنلاین در دیماه 93 نوشت: ”قرارگاه خاتم الانبیاء که یک روز جنگ را پشتیبانی مینمود اینک پیمانکار طرحهای عمرانی بود. اما داستان به اینجا ختم نشد. دوره دولت نهم و دهم مصادف شد با نظامیسازی اقتصاد کشور تحت عنوان خصوصی سازی، واگذاری شرکتهای بزرگ دولتی از مخابرات گرفته تا صنایع معدنی و نفتی، حمل و نقل و خدمات به شرکتهایی که بهنحوی وابسته به نهادهای نظامی یا انتظامی و یا امنیتی بودند. این شرکتها که اینک خصولتی نامیده میشوند در جای جای اقتصاد کشور نقش پر رنگی دارند و برآورد میشود سرمایهیی معادل دهها بلکه صدها میلیارد دلار در دولت نهم و دهم و در بستر دور زدن تحریمهای بانک مرکزی به این نهادها و یا شرکتهای وابسته از قبیل تعاونیهای بازنشستگان آنها تزریق شده باشد... “
قبضه کردن اقتصاد و تولید کشور توسط سپاه و حاتم بخشی بسیاری از مؤسسات تولیدی و... به این نهاد سرکوب و چپاول آن را در زمینه قیمتگذاری بسیاری از کالاهای ساخته شده توسط کارخانهها و موسسات تولیدی وابسته به آن و بهدلیل نبودن رقابت آزاد با آن توسط بخش خصوصی واقعی، آن را یکه تاز میدان عرضه و قیمتگذاری در بسیاری از موارد کرده است و اضافه بر چپاولی که از طریق کارخانهها وموسسات وابسته میکند، در قیمتگذاری نیز مردم را بهطور مضاعف چپاول میکند.
این نهاد ضدمردمی در کارخانجات وموسسات تحت تملکش بهطور وحشیانهای کارگران را مستقیم و غیرمستقیم استثمار وحشیانه میکند، طوری که در بسیاری از کارخانههای تحت تملک آن مانند کارخانههای پتروشیمی، فازهای عسلویه، کشتیسازی صدرا و کارخانههای لولهسازی و... . ماهها حقوق کارگران را نمیدهند وبا اهرم قدرت و زور اعتراضات آنها را سرکوب میکند. طی ماههای گذشته این کارگران نسبت به سیاستهای استثمارگرانه آن دست به اعتصاب زدهاند.
در کنار این بهاصطلاح خصوصی سازی، اقتصاد کشور گرفتار فعالیت غیرقانونی اقتصادی نظیر قاچاق کالا، تجارتهای غیرمجاز و... شد که این خود موضوع مبحث دیگری است.
پس از خصوصیسازی به سبک خامنهای، و تسلط سپاه بر اقتصاد کشور، رکود جدی در صنایع کشور و مؤسسات بهاصطلاح خصوصیسازی بهوجود آمد و زیرساختهای توسعه ملی تخریب شد و ضمنا پروژههای زیادی هم که تصویب شده است اکثر آنها طرحهایی است که که صرفاً جنبه غارتگرانه و سودآوری آن مد نظر بوده و هیچ کارشناسی علمی صورت نگرفته است. مانند پروژههای سدسازی که اساساً به سپاه واگذار شده و در حال حاضر دهها تالاب، رودخانه و دریاچه کشور را خشک کرده و میلیونها روستایی و کشاورز را آواره حاشیه شهرها و دست و پنجه نرم کردن با فقری جانکاه کرده است. ضمن اینکه به بحران آب دامن زده و وضعیت بهداشت کشور را از حالت تأسفبار و بحرانی به فاجعه نزدیک کرده است که این خود نیز عامل دیگری بر رشد فقر بهداشتی در جامعه شده است.
در مورد این بهاصطلاح خصوصیسازی روزنامه حکومتی مردمسالاری 23فروردین 94 مینویسد: ”خصوصی سازی، سبک رهبری دستوری افراطی در زمان نعمت زاده، تغییرات مکرر مدیران در زمان احمدینژاد، رکود جدی صنعت که موجب عدم تربیت نیروهای جدید شد، کاهش جدی حضور بینالمللی صنعت که باعث عدم معرفی نیروهای فراملی شد، عدم توجه به جانشین پروری علمی و ساختاریافته، مدرک گرایی به جای شایستگی محوری، تغییر کارکردهای NPC در فرایند خصوصیسازی شاید مهمترین علل تحقق این واقعیت باشند.
ملاحظه میشود آنچه بهعنوان خصوصیسازی در رژیم آخوندی اتفاق افتاد تسلط سپاه ضدخلقی بر هست و نیست کشور و چپاول و غارت توسط این نهاد ضدمردمی و عناصر وابسته رژیم است. طبعاً خانه خراب شدن اکثریت مردم و رشد آسیبهای اقتصادی و اجتماعی، نظیر بیکاری، حاشیه نشینی، فقر و... آن روی سکه این سیاست ضدمردمی رژیم و نابودی تولید ملی است.
در شرایطی که خامنهای سیاست بهاصطلاح خصوصیسازی را اعلام کرد، اقتصاد رژیم حدود 80درصد دولتی و حدود 20 درصد مجموعه فعالیتهای غیردولتی را شامل میشد.
بر اساس سیاست و دستورالعمل ولیفقیه ارتجاع در زمینه خصوصی سازی، به جای اینکه خصوصیسازی واقعی انجام گیرد و مردم در آن نقش داشته باشند، سپاه ضدخلقی بر بسیاری از کارخانهها و موسساتی که بهاصطلاح خصوصیسازی میشد دست انداخت. تا جایی که به مضحکه حتی خود کارگزاران رژیم درآمد و از آن با کد ”خصولتی“ یعنی خصوصی دولتی یا ”خودمانی سازی“ نام میبرند.
قرارگاه ضد خاتم الانبیاء سپاه بر بخش عمدهای از مؤسسات دولتی و در نهایت بر بخش عمده اقتصاد کشور چنگ انداخت که هم تولید کشور را منهدم کرد و هم اثرات مخربی در وضعیت معیشتی کشور گذاشت.
در اثر این به اصطلاح خصوصیسازی بیش از پنجاه درصد سهام شرکت مخابرات ایران که یکی از پر درآمدترین مراکز است به سپاه و ستاد اجرایی فرمان امام واگذار شد. از دیگر شرکتهای واگذار شده به سپاه شرکت حفاری شمال، شرکت پالایش و پخش فرآورده اصفهان، شرکت آلومینیوم ایران، معدن سرب و روی انگوران زنجان، سهام بانکهای صادرات، تجارت، ملت، پاسارگارد، شرکت فولاد مبارکه اصفهان. تراکتور سازی تبریز ایران. معادن بافق، مرکز داروسازی جابر ابن حیان، کارخانه نان صنعتی در بیست استان کشور در تملک این نیروی ضدمردمی و غارتگر است.
سد سازی بهطور انحصاری در دست سپاه است و تمامی پروژههای سد سازی را قرارگاه ضد خاتم الانبیاء انجام داده است. دست درازی بر باشگاههای ورزشی بخش دیگری از فعالیتها غارتگرانه و البته امنیتی سپاه پاسداران بوده است. روز 15مهر 92، پاسداری به اسم سردار باران چشمه به تلویزیون حکومتی گفت: ”ما باشگاههای مختلفی رو در سطح نیروهای مسلح داریم، الآن ما باشگاه شهدای نیروی زمینیمون در 15 رشته ورزشی داره فعالیت میکنه در لیگ برتر در مسابقات قهرمانی کشور، باشگاه مقاومت همینطور باشگاه عقاب ما همینطور و باشگاه پاس قوامین که مجدداً فعالیت کرده، و همچنین در لیگ برتر فوتبال هم باشگاه تراکتور سازی تبریز هست، ملوان انزلی، باشگاه فجر شهید سپاسی، باشگاههایی هستن که در فوتبال دارن فعالیت میکنند برخی از این باشگاهها در رشتههای مختلف دیگهای هم دارن فعالیت میکنن در مجموع ما طبق سیاستهایی که در ستاد کل تعبیه شده در 32 تا رشته ورزشی فعالیتمون بهصورت جدیست“.
همچنین سپاه بربخش بزرگی از صنعت نفت و گاز و صنایع پتروشیمی چنگ انداخته است. به این ترتیب سپاه انحصار دولت را در اکثر بخشهای تولیدی و صنعتی کشور شکست و بهدلیل خصوصیسازی سبک نظام آخوندی، انحصار مطلق در دست سپاه است.
بسیاری از مؤسسات جدید التأسیس هستند که در مالکیت سپاه است اما سپاه تحت عنوان شرکتهای پوششی و باواسطه بر این مؤسسات و شرکتها تملک دارد. سپاه مالکیت نسبت به بسیاری از اسکلههای کشور مالکیت انحصاری دارد بهطوریکه هماکنون 212 اسکله دارد که فعالیتهای غیرمجاز و قاچاق را از طریق این اسکلههای غیرمجاز انجام میدهد تاجایی که صدای رئیسجمهوری قبلی ارتجاع احمدینژاد که خود در سپاه خدمت کرده بود و با حمایت سپاه بهریاست جمهوری رژیم رسید درآمد درباره سپاه عنوان ”برادر قاچاقچی خودمان“ را بهکار برد.
خصوصیسازی و یا به عبارتی نظامیسازی اقتصاد کشور و قبضه کردن اکثریت ظرفیت تولیدی کشور، کارگران را در موسسات تحت کنترل سپاه به خاک سیاه نشانده است و اکثریت کارگران سفید امضا و بدون داشتن هیچ امنیت شغلی در معرض اخراجهای بیرویه قرار دارند.
بنابر یک گزارش که از تلویزیون الجزیره در 17اردیبهشت 94 پخش شد سپاه ضدخلقی 600هزار نیروی کار ایران را اجیر کرده است.
روزنامه حکومتی ابتکار 10اردیبهشت 93 در موردی بیکاری کارگران مینویسد: ”به بهانهی خصوصیسازی شاهد بیکار سازی بسیاری از کارگران هستیم“.
در مورد تسلط سپاه بر اقتصاد کشور به بهانه خصوصیسازی سایت خبرآنلاین در دیماه 93 نوشت: ”قرارگاه خاتم الانبیاء که یک روز جنگ را پشتیبانی مینمود اینک پیمانکار طرحهای عمرانی بود. اما داستان به اینجا ختم نشد. دوره دولت نهم و دهم مصادف شد با نظامیسازی اقتصاد کشور تحت عنوان خصوصی سازی، واگذاری شرکتهای بزرگ دولتی از مخابرات گرفته تا صنایع معدنی و نفتی، حمل و نقل و خدمات به شرکتهایی که بهنحوی وابسته به نهادهای نظامی یا انتظامی و یا امنیتی بودند. این شرکتها که اینک خصولتی نامیده میشوند در جای جای اقتصاد کشور نقش پر رنگی دارند و برآورد میشود سرمایهیی معادل دهها بلکه صدها میلیارد دلار در دولت نهم و دهم و در بستر دور زدن تحریمهای بانک مرکزی به این نهادها و یا شرکتهای وابسته از قبیل تعاونیهای بازنشستگان آنها تزریق شده باشد... “
قبضه کردن اقتصاد و تولید کشور توسط سپاه و حاتم بخشی بسیاری از مؤسسات تولیدی و... به این نهاد سرکوب و چپاول آن را در زمینه قیمتگذاری بسیاری از کالاهای ساخته شده توسط کارخانهها و موسسات تولیدی وابسته به آن و بهدلیل نبودن رقابت آزاد با آن توسط بخش خصوصی واقعی، آن را یکه تاز میدان عرضه و قیمتگذاری در بسیاری از موارد کرده است و اضافه بر چپاولی که از طریق کارخانهها وموسسات وابسته میکند، در قیمتگذاری نیز مردم را بهطور مضاعف چپاول میکند.
این نهاد ضدمردمی در کارخانجات وموسسات تحت تملکش بهطور وحشیانهای کارگران را مستقیم و غیرمستقیم استثمار وحشیانه میکند، طوری که در بسیاری از کارخانههای تحت تملک آن مانند کارخانههای پتروشیمی، فازهای عسلویه، کشتیسازی صدرا و کارخانههای لولهسازی و... . ماهها حقوق کارگران را نمیدهند وبا اهرم قدرت و زور اعتراضات آنها را سرکوب میکند. طی ماههای گذشته این کارگران نسبت به سیاستهای استثمارگرانه آن دست به اعتصاب زدهاند.
در کنار این بهاصطلاح خصوصی سازی، اقتصاد کشور گرفتار فعالیت غیرقانونی اقتصادی نظیر قاچاق کالا، تجارتهای غیرمجاز و... شد که این خود موضوع مبحث دیگری است.
پس از خصوصیسازی به سبک خامنهای، و تسلط سپاه بر اقتصاد کشور، رکود جدی در صنایع کشور و مؤسسات بهاصطلاح خصوصیسازی بهوجود آمد و زیرساختهای توسعه ملی تخریب شد و ضمنا پروژههای زیادی هم که تصویب شده است اکثر آنها طرحهایی است که که صرفاً جنبه غارتگرانه و سودآوری آن مد نظر بوده و هیچ کارشناسی علمی صورت نگرفته است. مانند پروژههای سدسازی که اساساً به سپاه واگذار شده و در حال حاضر دهها تالاب، رودخانه و دریاچه کشور را خشک کرده و میلیونها روستایی و کشاورز را آواره حاشیه شهرها و دست و پنجه نرم کردن با فقری جانکاه کرده است. ضمن اینکه به بحران آب دامن زده و وضعیت بهداشت کشور را از حالت تأسفبار و بحرانی به فاجعه نزدیک کرده است که این خود نیز عامل دیگری بر رشد فقر بهداشتی در جامعه شده است.
در مورد این بهاصطلاح خصوصیسازی روزنامه حکومتی مردمسالاری 23فروردین 94 مینویسد: ”خصوصی سازی، سبک رهبری دستوری افراطی در زمان نعمت زاده، تغییرات مکرر مدیران در زمان احمدینژاد، رکود جدی صنعت که موجب عدم تربیت نیروهای جدید شد، کاهش جدی حضور بینالمللی صنعت که باعث عدم معرفی نیروهای فراملی شد، عدم توجه به جانشین پروری علمی و ساختاریافته، مدرک گرایی به جای شایستگی محوری، تغییر کارکردهای NPC در فرایند خصوصیسازی شاید مهمترین علل تحقق این واقعیت باشند.
ملاحظه میشود آنچه بهعنوان خصوصیسازی در رژیم آخوندی اتفاق افتاد تسلط سپاه ضدخلقی بر هست و نیست کشور و چپاول و غارت توسط این نهاد ضدمردمی و عناصر وابسته رژیم است. طبعاً خانه خراب شدن اکثریت مردم و رشد آسیبهای اقتصادی و اجتماعی، نظیر بیکاری، حاشیه نشینی، فقر و... آن روی سکه این سیاست ضدمردمی رژیم و نابودی تولید ملی است.