اگر اخبار مهاجرت و فرار مغزها از کشور را دنبال کنیم، با توجه به شناختی که از وضعیت داخل ایران داریم برایمان قابلقبول است و میتوانیم با کمی تأمل آن را درک کنیم. اگر خبرهای مهاجرت به کشورهای دیگر بهدلیل نبودن آزادی و یا دور شدن از فضای سرکوب و اختناق حاکم بر کشور را دنبال کنیم باز هم برایمان قابلقبول است. همچنین مهاجرت برای بهدست آوردن شغل مناسب به کشورهای دیگر را ببینیم، حتماً بهخاطر سیاستهای ورشکستهٴ اقتصادی این رژیم، برایمان قابل هضم است. مهاجرت برای بهدست آوردن فرصتهای ورزشی و تحصیل هم قابل درک است. ولی بهنظر میرسد آخرین دلیل مهاجرت برایمان قابل فهم و درک نخواهد بود.
تصور کنید مأمور ادارهٴ مهاجرت یک کشور اروپایی در فرودگاه از یک ایرانی سؤال کند که برای چه به آن کشور مهاجرت کرده است و او جواب بدهد: «چون آب نداشتم!». معلوم است که جواب این مهاجر برای هر فرد خارجی قابلقبول نیست و چه بسا آن را به شوخی و طنز هم بگیرند. چرا راه دوری میرویم، خودمان هم از جواب این مهاجر شوکه میشویم. مگر میشود دلیل مهاجرت یک ایرانی نداشتن آب باشد؟ ولی متأسفانه آن مهاجر ایرانی درست میگفت و حرفش در کمال صحت بود.
امروزه مردم کشورمان با شگفتی درمییابند که سرنوشت آنها بیش از آن که در گرو «طلای سیاه» باشد، با «طلای آبی» گره خورده است و کمبود رو به افزایش آب، بهعنوان کشف یک تراژدی بزرگ ملی، سطح جامعه ایران را فراگرفته است. اذعان وقیحانهٴ یکی از کارگزاران حکومتی بهنام عیسی کلانتری از اعضای مشاور معاون اول آخوند روحانی، سندی گویا در این زمینه است. سایت حکومتی اقتصاد نیوز نوشت: «در این شرایط هشدارها درباره شدت گرفتن بحران آب در ایران و پیآمدهای آن رو به افزایش میرود. پر سر و صداترین آنها را در گفتههای، وزیر اسبق کشاورزی و دبیر کنونی ستاد احیای دریاچهٴ ارومیه میشنویم. به گفته او ۶۰۰ دریاچه ایران در حال نابودی هستند، هیچ تالاب درونسرزمینی آب ندارد، و مردم ممکن است بهدلیل کمبود آب مجبور شوند فلات ایران را تخلیه کنند».
در آنسوی مرزهای کشور، روزنامه فرانسوی «لوموند» نوزده مارس هم نوشت: «به گفته کلانتری مهمترین خطر علیه امنیت ایران اسرائیل نیست، بلکه کمبود آب است».
بله، این خبر دریچهٴ فاجعه را نشان میدهد. ولی عمق آن زمانی مشخص میشود که نگاهی کوتاه به آمار و ارقام داشته باشیم. همین مهرهٴ حکومتی اذعان کرد: «اگر کاهش استحصال آب شکل نگیرد، باید ۷۰ درصد مردم کشور را ترک کنند. در سال ۱۳۴۴ میزان آب تجدید پذیر ایران را ۱۳۲ میلیارد مترمکعب برآورد کردند ولی اکنون وزارت نیرو این مقدار را ۱۰۱ میلیارد مترمکعب برآورد کرده است. شهرهایی مانند نیشابور، شاهرود و رفسنجان از نظر هیدرولوژی مردهاند، چرا که حتی با مقادیر بالای بارندگی هم جایی برای ذخیره آب ندارند. ما نه تنها هیچ چیزی را برای طبیعت باقی نگذاشتیم بلکه تالابها را هم در چهار دهه اخیر با سدساز یها و پمپاژها و... به خشکی کشاندهایم. در مواردی حتی آبهای شیرین را هم شور کردهایم. مثلاً در سد گتوند، گنبدهای نمکی ۷۰۰ میلیون تنی با اولین آبگیری در آب حل شدند و آب این سد بیش از سه برابر شورتر از آب کارونی است که وارد سد میشود. لذا بابت این تصمیم غلط هر سال 5/9تن نمک به اراضی خوزستان بابت سد اضافه میشود». (روزنامه حکومتی آرمان روز 7اردیبهشت 94)
این کارگزار رژیم در مورد نابود کردن زیرساختهای تولید در کشور گفت: ”با فرض سرمایهگذاری حداقل۱۰۰ میلیارد دلاری در ارتقای بهرهوری آب، باز توان تولید ما به همین میزان خواهد بود. اقتصادنیوز نوشت؛ او افزود: همچنین در داخل کشور دیگر پتانسیل تولید وجود ندارد و بهاجبار در صورت رشد بیشتر جمعیت باید اقدام واردات کنیم“.
حدود سه ماه پیش روزنامه فرانسوی «لوموند»، در مقالهیی زیر عنوان «زیر پلهای اصفهان»، برای آن که خوانندگان فرانسوی عمق فاجعه را درک کنند، از آنها میخواهد که پاریس را بدون رود «سن» مجسم کنند. نویسنده مقاله از خوانندگان خود میخواهد وضعیتی را در نظر آورند که پاریسیها برای رفتن به جزیره «سن لویی»، بهجای گذشتن از «پل نو»، مستقیماً از کف رود خشک شده «سن» عبور کنند. این اشاره به عکسی است که پیادهروی اصفهانیها را در کف رود نشان میدهد، جایی که زمانی محل غلتیدن «امواج زنده رود» بود.
واقعیت این است که سیاستهای ویرانگر دستگاه چپاولگر حکومت آخوندی، قطرات آب را هم از لبهای مردم ایران میدزدد.
سارقانی که نه تنها به هیچکس حساب پس نمیدهند، بلکه وقیحانه پیشبینی مهاجرت مردم به کشورهای دیگر بهخاطر کمبود آب را هم پیش میکشند
بعد از اینکه ایادی رژیم ترس خود را از لشکر گرسنگان بیان کردند، حالا باید این حاکمیت منتظر لشکر تشنگان نیز باشد.
تصور کنید مأمور ادارهٴ مهاجرت یک کشور اروپایی در فرودگاه از یک ایرانی سؤال کند که برای چه به آن کشور مهاجرت کرده است و او جواب بدهد: «چون آب نداشتم!». معلوم است که جواب این مهاجر برای هر فرد خارجی قابلقبول نیست و چه بسا آن را به شوخی و طنز هم بگیرند. چرا راه دوری میرویم، خودمان هم از جواب این مهاجر شوکه میشویم. مگر میشود دلیل مهاجرت یک ایرانی نداشتن آب باشد؟ ولی متأسفانه آن مهاجر ایرانی درست میگفت و حرفش در کمال صحت بود.
امروزه مردم کشورمان با شگفتی درمییابند که سرنوشت آنها بیش از آن که در گرو «طلای سیاه» باشد، با «طلای آبی» گره خورده است و کمبود رو به افزایش آب، بهعنوان کشف یک تراژدی بزرگ ملی، سطح جامعه ایران را فراگرفته است. اذعان وقیحانهٴ یکی از کارگزاران حکومتی بهنام عیسی کلانتری از اعضای مشاور معاون اول آخوند روحانی، سندی گویا در این زمینه است. سایت حکومتی اقتصاد نیوز نوشت: «در این شرایط هشدارها درباره شدت گرفتن بحران آب در ایران و پیآمدهای آن رو به افزایش میرود. پر سر و صداترین آنها را در گفتههای، وزیر اسبق کشاورزی و دبیر کنونی ستاد احیای دریاچهٴ ارومیه میشنویم. به گفته او ۶۰۰ دریاچه ایران در حال نابودی هستند، هیچ تالاب درونسرزمینی آب ندارد، و مردم ممکن است بهدلیل کمبود آب مجبور شوند فلات ایران را تخلیه کنند».
در آنسوی مرزهای کشور، روزنامه فرانسوی «لوموند» نوزده مارس هم نوشت: «به گفته کلانتری مهمترین خطر علیه امنیت ایران اسرائیل نیست، بلکه کمبود آب است».
بله، این خبر دریچهٴ فاجعه را نشان میدهد. ولی عمق آن زمانی مشخص میشود که نگاهی کوتاه به آمار و ارقام داشته باشیم. همین مهرهٴ حکومتی اذعان کرد: «اگر کاهش استحصال آب شکل نگیرد، باید ۷۰ درصد مردم کشور را ترک کنند. در سال ۱۳۴۴ میزان آب تجدید پذیر ایران را ۱۳۲ میلیارد مترمکعب برآورد کردند ولی اکنون وزارت نیرو این مقدار را ۱۰۱ میلیارد مترمکعب برآورد کرده است. شهرهایی مانند نیشابور، شاهرود و رفسنجان از نظر هیدرولوژی مردهاند، چرا که حتی با مقادیر بالای بارندگی هم جایی برای ذخیره آب ندارند. ما نه تنها هیچ چیزی را برای طبیعت باقی نگذاشتیم بلکه تالابها را هم در چهار دهه اخیر با سدساز یها و پمپاژها و... به خشکی کشاندهایم. در مواردی حتی آبهای شیرین را هم شور کردهایم. مثلاً در سد گتوند، گنبدهای نمکی ۷۰۰ میلیون تنی با اولین آبگیری در آب حل شدند و آب این سد بیش از سه برابر شورتر از آب کارونی است که وارد سد میشود. لذا بابت این تصمیم غلط هر سال 5/9تن نمک به اراضی خوزستان بابت سد اضافه میشود». (روزنامه حکومتی آرمان روز 7اردیبهشت 94)
این کارگزار رژیم در مورد نابود کردن زیرساختهای تولید در کشور گفت: ”با فرض سرمایهگذاری حداقل۱۰۰ میلیارد دلاری در ارتقای بهرهوری آب، باز توان تولید ما به همین میزان خواهد بود. اقتصادنیوز نوشت؛ او افزود: همچنین در داخل کشور دیگر پتانسیل تولید وجود ندارد و بهاجبار در صورت رشد بیشتر جمعیت باید اقدام واردات کنیم“.
حدود سه ماه پیش روزنامه فرانسوی «لوموند»، در مقالهیی زیر عنوان «زیر پلهای اصفهان»، برای آن که خوانندگان فرانسوی عمق فاجعه را درک کنند، از آنها میخواهد که پاریس را بدون رود «سن» مجسم کنند. نویسنده مقاله از خوانندگان خود میخواهد وضعیتی را در نظر آورند که پاریسیها برای رفتن به جزیره «سن لویی»، بهجای گذشتن از «پل نو»، مستقیماً از کف رود خشک شده «سن» عبور کنند. این اشاره به عکسی است که پیادهروی اصفهانیها را در کف رود نشان میدهد، جایی که زمانی محل غلتیدن «امواج زنده رود» بود.
واقعیت این است که سیاستهای ویرانگر دستگاه چپاولگر حکومت آخوندی، قطرات آب را هم از لبهای مردم ایران میدزدد.
سارقانی که نه تنها به هیچکس حساب پس نمیدهند، بلکه وقیحانه پیشبینی مهاجرت مردم به کشورهای دیگر بهخاطر کمبود آب را هم پیش میکشند
بعد از اینکه ایادی رژیم ترس خود را از لشکر گرسنگان بیان کردند، حالا باید این حاکمیت منتظر لشکر تشنگان نیز باشد.