کارگزاران نظام آخوندی وقت و بیوقت، در مصاحبهها و سخنرانیهای مختلف، از معضل بیکاری دم میزنند و از اعتراف مستمر به این مسأله نه تنها خسته نمیشوند، بلکه در پرداختن بهاین فاجعه از هم پیشی هم میگیرند.
تازهترین نمونه مربوط به رئیسجمهور رژیم آخوندی، حسن روحانی است که روز گذشته در برابر شماری از سرکردگان انتظامی به صحنه آمد و ضمن هشدار نسبت به خطر جوانان برای نظام و بیان اینکه باید در مورد «جوانان و زنان، خیلی حواسمان جمع باشد گفت: «شما چه جوری امنیت را میآفرینید؟ اول باید به ریشههای مسأله امنیت ما توجه بکنیم، چه جوری ناامنی ایجاد میشود؟ اولین ناامنی فقر است، فقر اولین عامل است، اولین عامل ناامنی بیکاری است، آن نهی از منکری که ما میگوییم، منکر اینهاست، منکر اصلی در جامعه فقر است، منکر اصلی در جامعه بیکاری است…»
اظهارات پرتناقض روحانی در مورد جوانان و ابراز نگرانی در مورد امنیت و ایجاد شرایط بهقول خودش «پلیسی» در جامعه جای پرداختن بیشتر دارد، اما این طور ابراز نگرانی از بیکاری جوانان، رکورد تازهیی در ابراز وحشتهای سردمداران نظام بود.
پاسدار علی لاریجانی، رئیس مجلس آخوندی، روز چهارم اردیبهشت ماه در شاهرود، بیکاری و تورم را دو مشکل مهم عنوان کرد و گفت: «42درصد فارغالتحصیلان بیکار هستند» پیش از آن هم در سوم اردیبهشت ماه چند کارگزار رژیم به نوبت به صحنه اومدند و هر کدام به نوعی روی این بحران انگشت گذاشتند.
از جمله محمدرضا نوروزیان، کارگزار رژیم در کانون ملی معماری ایران، اعتراف کردکه: «۶۰ درصد مهندسان معمار در ایران بیکار هستند». در همین روز خبرگزاری حکومتی «مهر» از قول علی طیب نیا وزیر اقتصاد آخوند روحانی، بیکاری را بزرگترین مشکل ایران توصیف کرد! اسحاق جهانگیری معاون آخوند روحانی نیز کاهش درآمدهای نفتی، رکود اقتصادی و بیکاری گسترده فارغالتحصیلان را از مهمترین مشکلات دولت در سال جاری عنوان کرد!
حالا سؤال اینجاست که چرا سردمداران نظام، در این هشدارهای زنجیرهیی، از میان بحرانهای همه جانبه، معضل بیکاری جوانان و فارغالتحصیلان را در صدر مشکلات نظام مطرح میکنند؟!
پاسخ روشن است! بهار 94 با توفانی از اعتراضات اجتماعی شروع شده که هر روز هم گستردهتر میشود! فراخوانهای معلمان آزاده و کارگران زحمتکش برای اعتراض در 11 و 12اردیبهشت و حمایتهای گسترده دانشجویان و سایر اقشار و گروهها از آنها نمود روشنی از خطری است که رژیم از جانب جوانان احساس میکند، بهویژه که تداوم این حرکتهای اعتراضی پایههای نظام را به لرزه در آورده است. معلمان شریفی که نماینده و آموزگار میلیونها جوان و نوجوان ایرانیاند و کارگرانی که تعداد زیادی از آنها را جوانهای تحصیل کردهی بیکار تشکیل میدهند!
سردمداران و کارگزاران رژیم حق دارند که این قدر از خشم انفجاری جوانان وحتشزده باشند، زیرا این خشم در ادامه تراکم روزافزون خودش، سرانجام در ادامه تحول منطقی خود، از سکوت به فریاد، از فریاد بهعمل تبدیل میشود و وقتی صدای گامهای ارتش آزادی بلند شود، آتشها بهپا خواهدکرد.
تازهترین نمونه مربوط به رئیسجمهور رژیم آخوندی، حسن روحانی است که روز گذشته در برابر شماری از سرکردگان انتظامی به صحنه آمد و ضمن هشدار نسبت به خطر جوانان برای نظام و بیان اینکه باید در مورد «جوانان و زنان، خیلی حواسمان جمع باشد گفت: «شما چه جوری امنیت را میآفرینید؟ اول باید به ریشههای مسأله امنیت ما توجه بکنیم، چه جوری ناامنی ایجاد میشود؟ اولین ناامنی فقر است، فقر اولین عامل است، اولین عامل ناامنی بیکاری است، آن نهی از منکری که ما میگوییم، منکر اینهاست، منکر اصلی در جامعه فقر است، منکر اصلی در جامعه بیکاری است…»
اظهارات پرتناقض روحانی در مورد جوانان و ابراز نگرانی در مورد امنیت و ایجاد شرایط بهقول خودش «پلیسی» در جامعه جای پرداختن بیشتر دارد، اما این طور ابراز نگرانی از بیکاری جوانان، رکورد تازهیی در ابراز وحشتهای سردمداران نظام بود.
پاسدار علی لاریجانی، رئیس مجلس آخوندی، روز چهارم اردیبهشت ماه در شاهرود، بیکاری و تورم را دو مشکل مهم عنوان کرد و گفت: «42درصد فارغالتحصیلان بیکار هستند» پیش از آن هم در سوم اردیبهشت ماه چند کارگزار رژیم به نوبت به صحنه اومدند و هر کدام به نوعی روی این بحران انگشت گذاشتند.
از جمله محمدرضا نوروزیان، کارگزار رژیم در کانون ملی معماری ایران، اعتراف کردکه: «۶۰ درصد مهندسان معمار در ایران بیکار هستند». در همین روز خبرگزاری حکومتی «مهر» از قول علی طیب نیا وزیر اقتصاد آخوند روحانی، بیکاری را بزرگترین مشکل ایران توصیف کرد! اسحاق جهانگیری معاون آخوند روحانی نیز کاهش درآمدهای نفتی، رکود اقتصادی و بیکاری گسترده فارغالتحصیلان را از مهمترین مشکلات دولت در سال جاری عنوان کرد!
حالا سؤال اینجاست که چرا سردمداران نظام، در این هشدارهای زنجیرهیی، از میان بحرانهای همه جانبه، معضل بیکاری جوانان و فارغالتحصیلان را در صدر مشکلات نظام مطرح میکنند؟!
پاسخ روشن است! بهار 94 با توفانی از اعتراضات اجتماعی شروع شده که هر روز هم گستردهتر میشود! فراخوانهای معلمان آزاده و کارگران زحمتکش برای اعتراض در 11 و 12اردیبهشت و حمایتهای گسترده دانشجویان و سایر اقشار و گروهها از آنها نمود روشنی از خطری است که رژیم از جانب جوانان احساس میکند، بهویژه که تداوم این حرکتهای اعتراضی پایههای نظام را به لرزه در آورده است. معلمان شریفی که نماینده و آموزگار میلیونها جوان و نوجوان ایرانیاند و کارگرانی که تعداد زیادی از آنها را جوانهای تحصیل کردهی بیکار تشکیل میدهند!
سردمداران و کارگزاران رژیم حق دارند که این قدر از خشم انفجاری جوانان وحتشزده باشند، زیرا این خشم در ادامه تراکم روزافزون خودش، سرانجام در ادامه تحول منطقی خود، از سکوت به فریاد، از فریاد بهعمل تبدیل میشود و وقتی صدای گامهای ارتش آزادی بلند شود، آتشها بهپا خواهدکرد.