پس از سخنرانی روز 20فروردین خامنهای شاهد تشدید بیش از پیش جنگ تبلیغاتی رژیم علیه عربستان هستیم که محور آن یمن است. درک علت دود و دم غلیظ ولیفقیه علیه عربستان، دشوار نیست. او در رویاهای خود دیده بود که اگر بر یمن مسلط شود، کلید ابرقدرت منطقهیی را به دست آورده و از این پس حرف اول را در این بخش از جهان خواهد زد. این سخن را در روزها و هفتههای اخیر، مهرهها و رسانههای رژیم بدون هیچ ملاحظه و رو دربایستی به کرات بیان کردهاند و در باب اهمیت بابالمندب و اهمیت سوقالجیشی و استراتژیک این آبراه بینالمللی داد سخن دادهاند. اما به نظر میرسد با تهاجم نظامی ائتلاف منطقهیی، سرمایهگذاری کلان و چند ساله رژیم در یمن، یکباره به باد رفته و کاخ طلایی رؤیاهایشان دستخوش یک «توفان قاطع» شده است.
معمولاً جنگ تبلیغاتی مقدمه جنگ نظامی است، آیا اکنون نیز، فعال شدن توپخانهٴ تبلیغاتی رژیم، مقدمه ورود آن به یک جنگ نظامی است؟ بهخصوص که ولیفقیه با قطعیت گفت: «بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد». متعاقباً کیهان خامنهای (23فروردین) در یادداشت روز خود اظهارات خامنهای را، چیزی «فراتر از ملاحظاتی که دیپلوماتها نوعا به آن مبتلا میباشند» توصیف کرد.
همهٴ محاسبات منطقی، تعادل قوای نظامی و محاصره رژیم با انواع بحرانها، حکم میکند که این تبلیغات و جنگ لفظی از قضا برای سرپوش گذاشتن بر ضعف و بنبست و بیعملی رژیم است. همانطور که کیهان خامنهای پس از گرد و خاکهای لفظی بسیار، با اذعان به ظهور «یک جبهه عربی اسلامی سنی با حضور کشورهای بالنسبه قدرتمندتر عربی اسلامی نظیر ترکیه، پاکستان، مصر و سودان»، اعتراف میکند که رژیم «با چالش جدی» مواجه و به «انزوا» سوق داده شده است. این سخنان بهوضوح بیانگر آن است که تعادل قوا، هم بهلحاظ نظامی و هم بهلحاظ سیاسی بهشدت به زیان رژیم است و هر گونه ورود به این عرصه جز شکست و انزوای مضاعف برای رژیم، نتیجه دیگری نخواهد داشت. از اینرو، برخی تحلیلگران و ناظران امور منطقه نیز از اظهارات خامنهای و تبلیغات و جنگ لفظی پس از آن، بهعنوان «جنگ سرد» یاد میکنند. بهخصوص که دو همسایهٴ قدرتمند طرفین ایران، یعنی ترکیه و پاکستان هم در کنار عربستان ایستادهاند. سفر اردوغان و پیام هشداری که او با خود آورده بود، قاعدتاً سردمداران رژیم را بهاندازه کافی حواس جمع کرده است که نبایستی از حد همین حملات لفظی و جنگ سرد فراتر بروند.
اما سران ترکیه و پاکستان (اردوغان و نواز شریف) برای محکمکاری، در یک مکالمه تلفنی که به نظر میرسد مخاطب آن خامنهای و رژیم ایران بوده است، تصریح کردهاند: «هر گونه نقض تمامیت ارضی عربستان سعودی با واکنش قاطع ترکیه و پاکستان روبهرو خواهد شد» (خبرگزاری رویتر ـ 22فروردین)

معمولاً جنگ تبلیغاتی مقدمه جنگ نظامی است، آیا اکنون نیز، فعال شدن توپخانهٴ تبلیغاتی رژیم، مقدمه ورود آن به یک جنگ نظامی است؟ بهخصوص که ولیفقیه با قطعیت گفت: «بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد». متعاقباً کیهان خامنهای (23فروردین) در یادداشت روز خود اظهارات خامنهای را، چیزی «فراتر از ملاحظاتی که دیپلوماتها نوعا به آن مبتلا میباشند» توصیف کرد.
همهٴ محاسبات منطقی، تعادل قوای نظامی و محاصره رژیم با انواع بحرانها، حکم میکند که این تبلیغات و جنگ لفظی از قضا برای سرپوش گذاشتن بر ضعف و بنبست و بیعملی رژیم است. همانطور که کیهان خامنهای پس از گرد و خاکهای لفظی بسیار، با اذعان به ظهور «یک جبهه عربی اسلامی سنی با حضور کشورهای بالنسبه قدرتمندتر عربی اسلامی نظیر ترکیه، پاکستان، مصر و سودان»، اعتراف میکند که رژیم «با چالش جدی» مواجه و به «انزوا» سوق داده شده است. این سخنان بهوضوح بیانگر آن است که تعادل قوا، هم بهلحاظ نظامی و هم بهلحاظ سیاسی بهشدت به زیان رژیم است و هر گونه ورود به این عرصه جز شکست و انزوای مضاعف برای رژیم، نتیجه دیگری نخواهد داشت. از اینرو، برخی تحلیلگران و ناظران امور منطقه نیز از اظهارات خامنهای و تبلیغات و جنگ لفظی پس از آن، بهعنوان «جنگ سرد» یاد میکنند. بهخصوص که دو همسایهٴ قدرتمند طرفین ایران، یعنی ترکیه و پاکستان هم در کنار عربستان ایستادهاند. سفر اردوغان و پیام هشداری که او با خود آورده بود، قاعدتاً سردمداران رژیم را بهاندازه کافی حواس جمع کرده است که نبایستی از حد همین حملات لفظی و جنگ سرد فراتر بروند.
اما سران ترکیه و پاکستان (اردوغان و نواز شریف) برای محکمکاری، در یک مکالمه تلفنی که به نظر میرسد مخاطب آن خامنهای و رژیم ایران بوده است، تصریح کردهاند: «هر گونه نقض تمامیت ارضی عربستان سعودی با واکنش قاطع ترکیه و پاکستان روبهرو خواهد شد» (خبرگزاری رویتر ـ 22فروردین)

روزنامه حکومتی ابتکار- 23 فروردین 94
تصویری از تجمع فرمایشی بسیجیها و اوباش حکومتی در برابر سفارت عربستان در تهران که وسیعاً در روزنامههای رژیم به چاپ رسیده، حاکی از آن است که آخوندها این پیام را به خوبی گرفتهاند.
چنان که در این تصویر دیده میشود، رژیم آخوندی از بیم آن که مبادا اوباش حکومتی از ضامن خارج شده و کار دست آخوندها بدهند بیش از تعداد آنها، گارد نیروی انتظامی مجهز به تجهیزات ضدشورش را در چند ردیف به حفاظت از ساختمان سفارت گماشته است.
البته در این میان، گهگاه خبرهایی از ارسال سلاح توسط رژیم به حوثیها منتشر میشود، در روزهای اخیر نیز رسانهها، از دستگیری دو افسر پاسدار با درجه سرهنگ و سروان در عدن خبر دادند که در کنار حوثیها، در جنگ شرکت داشتهاند؛ هر چند وزارتخارجه رژیم این خبر را تکذیب کرد، ولی کمکهای گسترده رژیم به حوثیها، نه طی سالهای گذشته امر پوشیدهیی بوده و نه اکنون یا در آینده منتفی است؛ یقیناً رژیم تلاش میکند از هر طریق، مانع جارو شدن کامل نیروهای دستنشاندهٴ خود در یمن شود. تلاشهای گسترده سیاسی و دیپلوماتیک از جمله سفر ظریف به پاکستان و عمان در همین راستاست؛ ولی روشن است که این قبیل اقدامات و دخالتهای، یک چیز است و وارد شدن در یک جنگ نظامی یک چیز دیگر.
در رسانههای رژیم میبینیم که زیر پردهٴ نازکی از دود و دم تهدید، به هم هشدار میدهند که مبادا دست از پا خطا کنید و وارد جنگ و درگیری نظامی در یمن شوید! روزنامه ابتکار در سرمقاله (22فروردین) خود نوشته بود: «لازم نیست ایران وقت و انرژی خود را صرف دفع تهاجمات (عربستان) کند».
روزنامه حکومتی شرق (23فروردین) نیز در سرمقاله خود تأکید میکند: «آنچه مسلم است درگیری با کشورها و افزایش اختلافات، جزء سیاستهای دولت ایران نیست... باید توجه داشت سعودیها همسایه ما هستند»....
در نمونهٴ دیگر، یکی از مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی (احمد شیرزاد) با اشاره به بحران اتمی گفته است در این شرایط به صلاح ما نیست که «یک تقابل و تخاصم جدید به روابط ایران و عربستان اضافه شود» (آرمان 22فروردین).
اما نکته قابل تأمل در این ماجرا، موضع و لحن رفسنجانی است؛ او که همیشه در تنشهای فیمابین رژیم و عربستان خود را بهعنوان دلال و حلال مشکلات عرضه میکرد، اکنون تقریباً بهاندازه خود ولیفقیه، علیه عربستان حرص و جوش نشان میدهد؛ اتخاذ چنین موضعی میتواند ناشی از این واقعیت باشد که ابعاد استراتژیک شکست رژیم در یمن، ماهیتی فراجناحی دارد و رفسنجانی متوجه شده است که این بار خطر بهطور جدی تمامیت رژیم را تهدید میکند.
چنان که در این تصویر دیده میشود، رژیم آخوندی از بیم آن که مبادا اوباش حکومتی از ضامن خارج شده و کار دست آخوندها بدهند بیش از تعداد آنها، گارد نیروی انتظامی مجهز به تجهیزات ضدشورش را در چند ردیف به حفاظت از ساختمان سفارت گماشته است.
البته در این میان، گهگاه خبرهایی از ارسال سلاح توسط رژیم به حوثیها منتشر میشود، در روزهای اخیر نیز رسانهها، از دستگیری دو افسر پاسدار با درجه سرهنگ و سروان در عدن خبر دادند که در کنار حوثیها، در جنگ شرکت داشتهاند؛ هر چند وزارتخارجه رژیم این خبر را تکذیب کرد، ولی کمکهای گسترده رژیم به حوثیها، نه طی سالهای گذشته امر پوشیدهیی بوده و نه اکنون یا در آینده منتفی است؛ یقیناً رژیم تلاش میکند از هر طریق، مانع جارو شدن کامل نیروهای دستنشاندهٴ خود در یمن شود. تلاشهای گسترده سیاسی و دیپلوماتیک از جمله سفر ظریف به پاکستان و عمان در همین راستاست؛ ولی روشن است که این قبیل اقدامات و دخالتهای، یک چیز است و وارد شدن در یک جنگ نظامی یک چیز دیگر.
در رسانههای رژیم میبینیم که زیر پردهٴ نازکی از دود و دم تهدید، به هم هشدار میدهند که مبادا دست از پا خطا کنید و وارد جنگ و درگیری نظامی در یمن شوید! روزنامه ابتکار در سرمقاله (22فروردین) خود نوشته بود: «لازم نیست ایران وقت و انرژی خود را صرف دفع تهاجمات (عربستان) کند».
روزنامه حکومتی شرق (23فروردین) نیز در سرمقاله خود تأکید میکند: «آنچه مسلم است درگیری با کشورها و افزایش اختلافات، جزء سیاستهای دولت ایران نیست... باید توجه داشت سعودیها همسایه ما هستند»....
در نمونهٴ دیگر، یکی از مهرههای باند رفسنجانی ـ روحانی (احمد شیرزاد) با اشاره به بحران اتمی گفته است در این شرایط به صلاح ما نیست که «یک تقابل و تخاصم جدید به روابط ایران و عربستان اضافه شود» (آرمان 22فروردین).
اما نکته قابل تأمل در این ماجرا، موضع و لحن رفسنجانی است؛ او که همیشه در تنشهای فیمابین رژیم و عربستان خود را بهعنوان دلال و حلال مشکلات عرضه میکرد، اکنون تقریباً بهاندازه خود ولیفقیه، علیه عربستان حرص و جوش نشان میدهد؛ اتخاذ چنین موضعی میتواند ناشی از این واقعیت باشد که ابعاد استراتژیک شکست رژیم در یمن، ماهیتی فراجناحی دارد و رفسنجانی متوجه شده است که این بار خطر بهطور جدی تمامیت رژیم را تهدید میکند.