بار دیگر مردم و مقاومت ایران، در یک رویارویی و «جنگ تمام عیار»، فاشیسم مذهبی حاکم را به سختی شکست دادند و به خاک ذلتش نشاندند. «جنگ تمام عیار» توصیفی است که خود رژیم از این رویارویی نموده است. تلویزیون رژیم روز 26اسفند 93 بهنقل از روزنامه موسوم به ایران ارگان دولت حسن روحانی، قسمتی از مقالهیی را قرائت کرد که در آن از چهارشنبهسوری بهعنوان «جشنی به صفت یک جنگ تمامعیار» یاد شده و در آن آمده است: «امسال نیروی انتظامی بسیار وسیعتر و نسبت به سالهای گذشته بیشتر پیگیر این موضوع خواهد بود».
به راستی نیز امسال رژیم در مقابله با چهارشنبهسوری که خود آن را «جنگ تمام عیار» مینامد از هیچ تدارکی و هیچ اقدامی فروگذار نکرد. کدام جنگ؟ جنگ میان کی با کی؟ البته که هیچ ابهامی در مورد هویت دو طرف این جنگ نیست؛ در یک سو مردم و جوانان ایران هستند و در طرف دیگر رژیم ولایتفقیه که تلاش و تقلایش در این جنگ شگفتانگیز است:
امسال نیروی انتظامی و سایر ارگانهای سرکوبگر رژیم، فراتر از سالهای دیگر، از هیچ تهدید و اقدام باز دارنده برای ممانعت از برگزاری چهارشنبهسوری فروگذار نکردند؛ سرکردگان نیروی انتظامی قطارکش در تلویزیون رژیم ظاهر شدند، تهدید کردند و خط و نشان کشیدند:
پاسداری تحت عنوان رئیس پلیس پیشگیری ناجا از حدود یک ماه پیش، از «برنامههای خاصی که برای پیشگیری در دستور کار» دارند سخن گفت و اعلام کرد: «برپایی تجمع برای برگزاری آیین چهارشنبهسوری ممنوع بوده و اجازه این کار داده نمیشود» (سایت تابناک ـ 3/اسفند/93).
اما هر قدر به چهارشنبهسوری نزدیک میشدیم، رژیم در مواجهه با گستردگی استقبال مردمی برای برگزاری آن، از این ممنوعیت مطلق عقب مینشست و سرکردگان نیروی انتظامی بهتدریج، پله به پله کوتاه میآمدند. در گام اول، ناگزیر برگزاری مراسم به شکل «کوچه محور» را بهرسمیت شناختند؛ اما درعینحال، از خانوادهها و معلمان و دانشآموزان خواستار جاسوسی شدند تا «مراکز فروش مواد محترقه در اطراف مدرسه را گزارش دهند».
رژیم برای پرکردن خط و نشانهایی که میدانست از عهدهاش نمیتواند برآید، دستگاه تبلیغاتی خود را نیز با تمام عرض و طولش بهکار گرفت و تمام خدم و حشم دجالگری و دینفروشی خود را وارد این کارزار کرد، از امام جمعههای خامنهای که در شهرهای سراسر کشور، چهارشنبهسوری را «شکستن خطوط خدا» اعلام میکردند که «از نظر شرعی، ایذای مؤمنان و حرام است» (آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ تهران 22اسفند). تا مراجع حکومتی و انبوه آخوندهای ریز و درشت که یکی پس از دیگری در تلویزیون حکومتی ظاهر و مدعی غیرشرعی بودن و خرافی و حرام بودن چهارشنبهسوری میشدند و مهملات به هم میبافتند… و حتی به توجیهات خندهدار متوسل میشدند مثل اینکه صدای ترقه ممکن است باعث «سکتة » پرندگان و مرگ آنها شود یا آشیانهٴ آنها بر فراز درختان به آتش کشیده شود. (ایرنا ـ 25اسفند 93).
در شب چهارشنبهسوری نیز رژیم، کلیه نیروهای سرکوبگر خود را که از روزها پیش، بهحالت آمادهباش بودند، به صحنه آورد و آنها را که به تمام تجهیزات ضدشورش، مجهز بودند، در نقاط حساس شهرهای سراسر کشور مستقر کرد.
اما نتیجه چه شد؟ اکنون نتیجه این کارزار و این «جنگ تمامعیار» که به مدت دستکم حدود یک ماه بهطور آشکار و پنهان جریان داشت و در شب چهارشنبهسوری به اوج خود رسید، پیش روی همه است؛ تا آنجا که خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز آن را مقابلهٴ مردم ایران با «تندروهای مذهبی» توصیف کرد و خاطرنشان نمود: «پلیس به برپا کنندگان جشن هشدار داد که از اجرای آن در خیابانهای اصلی و میادین پرهیز کنند، اما برای متفرق کردن آنها اقدامی نکرد».
واقعیت این است که رژیم و نیروی انتظامی بهرغم آنهمه اولدرم بلدرم و تهدید، در برابر انبوه میلیونی مردم و جوانان ایران که در صحنهیی به وسعت سراسر ایران به صحنه آمده بودند، آشکارا جا زد و عمدتاً به نظارهٴ جمعیت از دور بسنده کرد و هرجا هم اقدام به مزاحمت نمود، با مقاومت و مقابلهٴ جانانهٴ مردم و جوانان دلیر مواجه شد که از گوشمالی مزدوران و به آتش کشیدن خودروهای آنها فروگذار نکردند و یا آنها را با خواری و ذلت از صحنه خارج کردند.
چنین بود که چهارشنبهسوری93، به راستی به نمادی از خشم آتشین ملت ایران علیه نظام ولایتفقیه تبدیل شد. پیام قدرتمند و آتشین مردم ایران به تمام جهان شد که این رژیم را نمیخواهند، با تمام قوا در برابر آن ایستادهاند و مصممند که به هر قیمت آن را به زیر بکشند و به زبالهدان تاریخ بفرستند.
به راستی نیز امسال رژیم در مقابله با چهارشنبهسوری که خود آن را «جنگ تمام عیار» مینامد از هیچ تدارکی و هیچ اقدامی فروگذار نکرد. کدام جنگ؟ جنگ میان کی با کی؟ البته که هیچ ابهامی در مورد هویت دو طرف این جنگ نیست؛ در یک سو مردم و جوانان ایران هستند و در طرف دیگر رژیم ولایتفقیه که تلاش و تقلایش در این جنگ شگفتانگیز است:
امسال نیروی انتظامی و سایر ارگانهای سرکوبگر رژیم، فراتر از سالهای دیگر، از هیچ تهدید و اقدام باز دارنده برای ممانعت از برگزاری چهارشنبهسوری فروگذار نکردند؛ سرکردگان نیروی انتظامی قطارکش در تلویزیون رژیم ظاهر شدند، تهدید کردند و خط و نشان کشیدند:
پاسداری تحت عنوان رئیس پلیس پیشگیری ناجا از حدود یک ماه پیش، از «برنامههای خاصی که برای پیشگیری در دستور کار» دارند سخن گفت و اعلام کرد: «برپایی تجمع برای برگزاری آیین چهارشنبهسوری ممنوع بوده و اجازه این کار داده نمیشود» (سایت تابناک ـ 3/اسفند/93).
اما هر قدر به چهارشنبهسوری نزدیک میشدیم، رژیم در مواجهه با گستردگی استقبال مردمی برای برگزاری آن، از این ممنوعیت مطلق عقب مینشست و سرکردگان نیروی انتظامی بهتدریج، پله به پله کوتاه میآمدند. در گام اول، ناگزیر برگزاری مراسم به شکل «کوچه محور» را بهرسمیت شناختند؛ اما درعینحال، از خانوادهها و معلمان و دانشآموزان خواستار جاسوسی شدند تا «مراکز فروش مواد محترقه در اطراف مدرسه را گزارش دهند».
رژیم برای پرکردن خط و نشانهایی که میدانست از عهدهاش نمیتواند برآید، دستگاه تبلیغاتی خود را نیز با تمام عرض و طولش بهکار گرفت و تمام خدم و حشم دجالگری و دینفروشی خود را وارد این کارزار کرد، از امام جمعههای خامنهای که در شهرهای سراسر کشور، چهارشنبهسوری را «شکستن خطوط خدا» اعلام میکردند که «از نظر شرعی، ایذای مؤمنان و حرام است» (آخوند احمد خاتمی در نمایش جمعهٴ تهران 22اسفند). تا مراجع حکومتی و انبوه آخوندهای ریز و درشت که یکی پس از دیگری در تلویزیون حکومتی ظاهر و مدعی غیرشرعی بودن و خرافی و حرام بودن چهارشنبهسوری میشدند و مهملات به هم میبافتند… و حتی به توجیهات خندهدار متوسل میشدند مثل اینکه صدای ترقه ممکن است باعث «سکتة » پرندگان و مرگ آنها شود یا آشیانهٴ آنها بر فراز درختان به آتش کشیده شود. (ایرنا ـ 25اسفند 93).
در شب چهارشنبهسوری نیز رژیم، کلیه نیروهای سرکوبگر خود را که از روزها پیش، بهحالت آمادهباش بودند، به صحنه آورد و آنها را که به تمام تجهیزات ضدشورش، مجهز بودند، در نقاط حساس شهرهای سراسر کشور مستقر کرد.
اما نتیجه چه شد؟ اکنون نتیجه این کارزار و این «جنگ تمامعیار» که به مدت دستکم حدود یک ماه بهطور آشکار و پنهان جریان داشت و در شب چهارشنبهسوری به اوج خود رسید، پیش روی همه است؛ تا آنجا که خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز آن را مقابلهٴ مردم ایران با «تندروهای مذهبی» توصیف کرد و خاطرنشان نمود: «پلیس به برپا کنندگان جشن هشدار داد که از اجرای آن در خیابانهای اصلی و میادین پرهیز کنند، اما برای متفرق کردن آنها اقدامی نکرد».
واقعیت این است که رژیم و نیروی انتظامی بهرغم آنهمه اولدرم بلدرم و تهدید، در برابر انبوه میلیونی مردم و جوانان ایران که در صحنهیی به وسعت سراسر ایران به صحنه آمده بودند، آشکارا جا زد و عمدتاً به نظارهٴ جمعیت از دور بسنده کرد و هرجا هم اقدام به مزاحمت نمود، با مقاومت و مقابلهٴ جانانهٴ مردم و جوانان دلیر مواجه شد که از گوشمالی مزدوران و به آتش کشیدن خودروهای آنها فروگذار نکردند و یا آنها را با خواری و ذلت از صحنه خارج کردند.
چنین بود که چهارشنبهسوری93، به راستی به نمادی از خشم آتشین ملت ایران علیه نظام ولایتفقیه تبدیل شد. پیام قدرتمند و آتشین مردم ایران به تمام جهان شد که این رژیم را نمیخواهند، با تمام قوا در برابر آن ایستادهاند و مصممند که به هر قیمت آن را به زیر بکشند و به زبالهدان تاریخ بفرستند.