رژیم آخوندی طی چند روز اخیر تبلیغات پرحجمی را درباره یک مانور و رزمایش دریایی در خلیج فارس، تنگهٴ هرمز و سواحل جنوبی کشور به راه انداخت. در این مانور که قسمتی ازآن، از تلویزیون رژیم پخش شد، ماکتی از یک ناو هواپیمابر آمریکا که شبیه ناو هواپیمابر «نیمیتز» ساخته شده بود، مورد اصابت قرار گرفت و به آتش کشیده شد.
دستگاه تبلیغاتی آخوندها، سردمداران رژیم، مجریان نمایشهای جمعه و سرکردگان سپاه رسانههای رژیم را از دود و دم پر کردند و آن را نمایش «اقتدار» نامیدند. از جمله جعفری سرکرده پاسداران این مانور را نمودی از «یک قدرت بینظیر» توصیف کرد.
اولین سؤال این است که مخاطب این مانور و این همه تبلیغات در مورد آن کیست؟ سردمداران نظام اصرار دارند که مخاطب این مانور، آمریکا و قدرتهای بزرگ هستند. پاسدار همدانی٬ جانشین قرارگاه ضد «امام حسین» سپاه پاسداران، گفت این رزمایش «پاسخ جمهوری اسلامی به رجزخوانیهای باراک اوباما و جان کری» است.
علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع که در صحنهٴ حاضر شده بود، گفت: «کشورهای قدرتمند بدانند با افزایش ناو نمیتوانند شرایط منطقه را عوض کنند و… نیازی به حضور کشورهای دیگر در منطقه نیست».
اما اگر مخاطب این مانور، قدرتهای بزرگ هستند، یعنی آمریکا و فرانسه که با ناوهای هواپیمابرشان در آبهای منطقه حضور دارند، باید گفت رژیم در این مانور بهسختی شکست خورده است. زیرا این قدرتها اساساً این مانور را جدی نگرفته و حتی آن را مورد تمسخر قرار دادند. و اعتنایی به آن نکردهاند. فرانسه هیچ موضعی نگرفت. آمریکا نیز در حد برخی سخنگویان نظامی خود واکنش نشان داد.
سخنگوی نیروی دریایی آمریکا در پنتاگون مانور رژیم را چیزی «معادل یک مجموعه فیلم هالیوودی» توصیف کرد. شبکهٴ تلویزیونی سی.ان.ان (7اسفند) که اظهارات این سخنگو را نقل میکرد، در گزارش خود این مانور را «بازیهای جنگی» بسیار «نامأنوس جنگی» دانست.
کوین استیفنز سخنگوی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین، «حمله شبیهسازی شده به ناو هواپیمابر را کم اهمیت دانست و گفت ارتش آمریکا در مورد اینگونه مانورها نگرانی ندارد» (خبرگزاری آسوشیتدپرس 6اسفند). خبرگزاری رویتر (6اسفند) وی نیز اين مانورها را بازیهای جنگی توصیف کرد.
با توجه به این انعکاسها و واکنشها میتوان نتیجه گرفت که نمیتوان گفت مخاطب این مانور، قدرتها بودهاند. زیرا بسیار بعید است که سردمداران رژیم ندانند با نمایش چند قایق تندرو که روی آنها تیربار و موشکانداز سبک سوار شده و با شلیک موشک نمیتواند «قدرتهای بزرگ» را دچار توهم کنند. بنابراین باید نتیجه گرفت که مخاطب چنین نمایشهای هالیوودی اساساً باید بسیجیهای وارفته و ريزشیهای هراسان نظام باشند که در آستانهٴ ضربالاجل هستهیی دلهایشان فرو ریخته و سرنوشت شوم خود و نظامشان را لمس میکنند. همان نیروهایی که بر اثر مذاکرات ذلتبار هستهیی که حتی روحانی هم در سخنرانی اخیر خود در قم، با کلماتی مانند «تحقیر» و «تحمیل» از آن یاد میکرد، قویاً در معرض انفعال و ریزش قرار گرفتهاند.
سؤال بعدی این است که رژیم چرا و با چه اهدافی اقدام به برگزاری چنین مانور یا نمایش پر هزینهیی کرده است؟
پاسخ را باید در هرچه تنگتر شدن حلقه محاصره بحرانها و تحریمها بهویژه در آستانهٴ ضربالاجل هستهیی دانست. لحظهیی که رژیم کمتر از یک ماه با آن فاصله دارد و در آن لحظه مجبور است یکی از دو راهی را که بر سر آن به گِل نشسته است، انتخاب کند. یا بپذیرد که زهر بخورد، یعنی دندان اتمی را از ریشه درآورد و نظام ولایت را به امواج خروشان اقیانوس خشم خلق بسپارد. یا میز مذاکرات را چپ کند و راه انقباض درونی و رویارویی با جامعه جهانی را در پیش بگیرد. جادهیی که انتهایش نابودی بهدست ارتش آزادی با پشتیبانی لشگرهای میلیونی جوانان، بیکاران و گرسنگان است. اما آیا اقداماتی مانند چنین نمایش مسخره و پرهزینهیی میتواند در این بزنگاه خطرناک دردی از رژیم دوا کند؟ پاسخ این سؤال را در آیندهٴ نزدیک میتوان از تحولات بزرگی که در راه است گرفت.
دستگاه تبلیغاتی آخوندها، سردمداران رژیم، مجریان نمایشهای جمعه و سرکردگان سپاه رسانههای رژیم را از دود و دم پر کردند و آن را نمایش «اقتدار» نامیدند. از جمله جعفری سرکرده پاسداران این مانور را نمودی از «یک قدرت بینظیر» توصیف کرد.
اولین سؤال این است که مخاطب این مانور و این همه تبلیغات در مورد آن کیست؟ سردمداران نظام اصرار دارند که مخاطب این مانور، آمریکا و قدرتهای بزرگ هستند. پاسدار همدانی٬ جانشین قرارگاه ضد «امام حسین» سپاه پاسداران، گفت این رزمایش «پاسخ جمهوری اسلامی به رجزخوانیهای باراک اوباما و جان کری» است.
علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع که در صحنهٴ حاضر شده بود، گفت: «کشورهای قدرتمند بدانند با افزایش ناو نمیتوانند شرایط منطقه را عوض کنند و… نیازی به حضور کشورهای دیگر در منطقه نیست».
اما اگر مخاطب این مانور، قدرتهای بزرگ هستند، یعنی آمریکا و فرانسه که با ناوهای هواپیمابرشان در آبهای منطقه حضور دارند، باید گفت رژیم در این مانور بهسختی شکست خورده است. زیرا این قدرتها اساساً این مانور را جدی نگرفته و حتی آن را مورد تمسخر قرار دادند. و اعتنایی به آن نکردهاند. فرانسه هیچ موضعی نگرفت. آمریکا نیز در حد برخی سخنگویان نظامی خود واکنش نشان داد.
سخنگوی نیروی دریایی آمریکا در پنتاگون مانور رژیم را چیزی «معادل یک مجموعه فیلم هالیوودی» توصیف کرد. شبکهٴ تلویزیونی سی.ان.ان (7اسفند) که اظهارات این سخنگو را نقل میکرد، در گزارش خود این مانور را «بازیهای جنگی» بسیار «نامأنوس جنگی» دانست.
کوین استیفنز سخنگوی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین، «حمله شبیهسازی شده به ناو هواپیمابر را کم اهمیت دانست و گفت ارتش آمریکا در مورد اینگونه مانورها نگرانی ندارد» (خبرگزاری آسوشیتدپرس 6اسفند). خبرگزاری رویتر (6اسفند) وی نیز اين مانورها را بازیهای جنگی توصیف کرد.
با توجه به این انعکاسها و واکنشها میتوان نتیجه گرفت که نمیتوان گفت مخاطب این مانور، قدرتها بودهاند. زیرا بسیار بعید است که سردمداران رژیم ندانند با نمایش چند قایق تندرو که روی آنها تیربار و موشکانداز سبک سوار شده و با شلیک موشک نمیتواند «قدرتهای بزرگ» را دچار توهم کنند. بنابراین باید نتیجه گرفت که مخاطب چنین نمایشهای هالیوودی اساساً باید بسیجیهای وارفته و ريزشیهای هراسان نظام باشند که در آستانهٴ ضربالاجل هستهیی دلهایشان فرو ریخته و سرنوشت شوم خود و نظامشان را لمس میکنند. همان نیروهایی که بر اثر مذاکرات ذلتبار هستهیی که حتی روحانی هم در سخنرانی اخیر خود در قم، با کلماتی مانند «تحقیر» و «تحمیل» از آن یاد میکرد، قویاً در معرض انفعال و ریزش قرار گرفتهاند.
سؤال بعدی این است که رژیم چرا و با چه اهدافی اقدام به برگزاری چنین مانور یا نمایش پر هزینهیی کرده است؟
پاسخ را باید در هرچه تنگتر شدن حلقه محاصره بحرانها و تحریمها بهویژه در آستانهٴ ضربالاجل هستهیی دانست. لحظهیی که رژیم کمتر از یک ماه با آن فاصله دارد و در آن لحظه مجبور است یکی از دو راهی را که بر سر آن به گِل نشسته است، انتخاب کند. یا بپذیرد که زهر بخورد، یعنی دندان اتمی را از ریشه درآورد و نظام ولایت را به امواج خروشان اقیانوس خشم خلق بسپارد. یا میز مذاکرات را چپ کند و راه انقباض درونی و رویارویی با جامعه جهانی را در پیش بگیرد. جادهیی که انتهایش نابودی بهدست ارتش آزادی با پشتیبانی لشگرهای میلیونی جوانان، بیکاران و گرسنگان است. اما آیا اقداماتی مانند چنین نمایش مسخره و پرهزینهیی میتواند در این بزنگاه خطرناک دردی از رژیم دوا کند؟ پاسخ این سؤال را در آیندهٴ نزدیک میتوان از تحولات بزرگی که در راه است گرفت.