728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

طنز موش زاییدن کوه - بیژن روشن

-

صحنه ای از راهپیمایی ورشکسته رژیم در 22 بهمن - اهواز
صحنه ای از راهپیمایی ورشکسته رژیم در 22 بهمن - اهواز
گفت یک کس به مجمع یاران، قصه‌هایی برای دلداران
بین حرفش ز حادثات جهان، گفت هر چیز هست در امکان
از عجایب یکان یکان می‌خواند، هوش از مغز همدلان می‌راند
زین که بر سوزنی نشیند فیل، یا که گنجد جهان به یک زنبیل
یا که از ابر، سم فرو ریزد، خاک دریا ز آب بگریزد
یا که شیخی ز خم برون آید، اژدهایی ز قم برون آید
یا که کوهی چو زایمان بکند، موشی از خویشتن عیان بکند... .
ناگهان یک تن از همه یاران، گشت درهم از این همه سخنان
گفت حرف سخیف می‌گویی!، گرچه نرم و لطیف می‌گویی
آخر ای مرد بس کن این همه باد، کس کجا دید کوه موشی زاد؟
کوه اگر تف زد آتشی ریزد، که جهانی ز کوه بگریزد!
زین ترشرویی مخاطب مرد، او ترشرو نشد، نشد زو سرد
گفت دندان بنه به روی جگر، بلکه بینی حقیقت است مگر،
یک حکایت ز حال می‌گویم، از خبرها مثال می‌گویم:
یک فقیهی به منبر آمد دوش، ترش و پرباد و هم پریش و چموش
گفت فردا چهار میلیون فرد، می‌توانم به صحنه‌ها آورد
تا که عالم ببیند این همه را، که نخورده ست لولویی ممه را
هی نگویند پشم بنده ریخت، کاسه‌ام هم شکست و آشش ریخت
یک حضوری نشان دهم که نگو، رخ کنم سرخ و داغ عین لبو
صبح فردا جهان تماشا کرد، صحنه‌چی بود؟ کوه موش آورد
هر کسی شد به خانه‌اش پنهان، تا نگیرند فیلم او شیخان
تق و لق چند هزار ساندیس نوش، پرس پرسان که آی! ساندیس کوش؟
جای ساندیس چای نوشیدند، جمله با آه و وای نوشیدند
دید دنیا به قاب تلوزیون، ریزش و وای وای شیخ زبون
حال بر گو تو وصف این احوال!، ای برادر فشرده مثل مثال!
گفت حقا به ذهن این آید، کوهساری که موشکی زاید
چون ز خم یک فقیه بیرون شد، دشت و هامون ما پر از خون شد
هم در اهواز سم فرو بارید، نفس خلق ریزگرد برید
سیدعلی یخ زده ست و می‌چاید، کوه این‌گونه موش می‌زاید.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f3fc516b-7809-481e-be69-c80e64696081"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات