محکومیت رژیم آخوندی در مجمع عمومی مللمتحد بهخاطر نقض حقوقبشر
مجمع عمومی مللمتحد شصت و یکمین قطعنامه محکومیت نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوقبشر در ایران را تصویب کرد.خبرگزاری آسوشیتدپرس: مجمع عمومی سازمان مللمتحد قطعنامه وضعیت حقوقبشر در ایران را تصویب کرد.
قطعنامه مصوب مجمع عمومی ملل متحد، دیکتاتوری آخوندی را بهخاطر افزایش اعدامها، اعدام در ملأعام و استمرار اعدام نوجوانان محکوم کرد.
در قطعنامه مجمع عمومی مللمتحد شکنجه و مجازاتهای بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز بهویژه شلاق زدن و قطع اعضای بدن در ایران محکوم گردیده است.
مجمع عمومی مللمتحد در قطعنامه خود محدودیتهای گسترده و جدی حق تشکل، آزادی اجتماع و آزادی عقیده و بیان در ایران محکوم شده است.
تصویب شصت و یکمین قطعنامه محکومیت نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوقبشر در ایران توسط مللمتحد شد.
روز سهشنبه 27آبان (18نوامبر) خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت، ضمن استقبال از صدور شصت و یکمین قطعنامه محکومیت درباره نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوقبشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها، توسط کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد، گفت: این قطعنامه هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که «پرونده وحشتناک حقوقبشر رژیم آخوندی برای اتخاذ اقدامهای لازمالاجرا و بازدارنده باید به شورای امنیت ارجاع شود و مسئولان 120هزار اعدام سیاسی به عدالت سپرده شوند.
انسان کی است؟
انسان از موقعی که انسان شد همواره این سؤال مطرح بود که انسان چه نوع موجودی است؟ آیا انسان محاط شده بر جبریات کور طبیعت و محیط و یا اینکه نه، انسان آزاد است و میتواند مسئولیت بپذیرد.و این پایهایترین سؤالی بود که همواره و مدتهای مدیدی در مکاتب مختلف بهش پرداخته میشد. البته این مکاتب هم اصولاً خاستگاه طبقاتی و نگرش خودشان را داشتند و بر این اساس تنظیم میکردند.
وقتی در مقوله اجتماعی، به انسان میرسیم، مجدداً این سؤال مطرح میشود که عملکرد و کارکرد انسان معلول چی است؟ آیا انسان ذاتاً و فطرتاً آدم سرکش و یاغی است و دست به کشتار و جنایات و... میزند و یا اینکه نه، در یک نگاه جامعه شناسانه و انسان شناسانه این محصول و معلول دستگاه حکومتی است، یعنی به قوانین و ضوابط حاکم و خواستگاه طبقه حاکم بر آن جامعه برمیگردد.
اعدام در رژیم ولایتفقیه بهطور خاص بعد از روی کارآمدن روحانی با وعده مدره و اعتدال رو به افزایش است، بنابراین این سؤال مطرح میشود که پس مقوله اعدام خاستگاه کی است و چه طبقهای دنبال آن است؟ آیا طبقه محروم جامعه از این مسأله سود و منفعتی دارد و یا نه، و اساساً چه طبقهای زیر ضرب این قوانین و اعدام است.
نگاهی به اعدامهای صورت گرفته:
نمونههای تاریخی:
در یک نگاه گذرا تاریخی و اجتماعی و با چند نمونه روشن میشود که موضوع از چه قرار است و اعدام در خدمت چه منافعی است و چه کسانی از آن سود میبرند. نمونههای تاریخی که ما الان از آنها تمجید میکنیم و راهنما حرکت اجتماعی و آزادگی هستند قبلاً با چه اتهام و تهمتی مواجه شدند که منجر به اعدام آنها شد:ـ به صلیب کشیدن عیسی مسیح
ـ اعدام اسپارتاکوس که بر علیه بردهداری قیام کرد.
ـ سوزاندن ژاندارک به جرم ارتداد و خروج بر مسیحیت و تهمت زدن به ادعای خدایی کردن
ـ زدن رگ امیر کبیر و کشتن او
و...
نمونههای اعدام در زمان رژیم ایران:
ـ اعدام 120000 از مخالفان سیاسی در رژیم خمینیـ قتلعام زندانیان سیاسی در سال 1367 به فرمان خمینی بعد از نوشیدن جام زهر بهاصطلاح صلح با عراق در جنگ 8سالهـ اعدام غلامرضا خسروی به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران
ـ اعدام محسن امیر اصلانی به جرم بدعت در دین و توهین به حضرت یونس، خبرگزاریهای مختلف با عناوینی این خبر را منعکس کردند: ”یک زندانی به اتهام جرایم عقیدتی در ایران اعدام شد (سایت صدای آمریکا ۳/۷/۹۳)
محسن امیراصلانی به اتهام تفسیر متفاوت از قرآن اعدام شد (سایت رادیو آلمان ۲/۷/۹۳)
ـ اعدام فردی که بهخاطر دزدی چند صد تومن؛ علت این دزدی این بود که مادرش مریض بود و میخواست برای مادرش دارو بخرد.
ـ اعدام لیلا ”م” 18 ساله به جرم اشاعه فحشا و...
حال از روزنامه حکومتی اعتماد 12آبان 83 میخوانیم: ”مددکاران زندان بارها از او تست هوش گرفتند و هر بار با پاسخی یکسان روبهرو شدهاند. دختری 18ساله با ضریب هوشی بین هفت تا هشت ساله... “ و در ادامه بهنقل از گزارشگر مینویسد: ”من تنها ملاقات کنندهاش بودهام، از من هیچ نمیخواهد، او هوس پفک کرده است. او از من تقاضای درخواست برائت از دادگاه را ندارد، لیلا رؤیای گمشدهاش را از من طلب میکند“.
ـ 3آبان 1393ریحانه جباری اعدام میشود. جرمش این است هنگامی که فقط 19سال داشت، در دفاع از ناموس خود، مردی را که قصد دست درازی به او را داشت، به قتل رساند. اما این مرد، یک مهرهٴ جنایتکار وزارت اطلاعات بود و به همین جرم اعدام شد.
و...
زندانی سیاسی یا ”قاچاقچی مواد مخدر“ ؟!
طی مدتی که رژیم آخوندی با ارعاب و تروریسم دولتی روزمره حکومت کرده و در عرصه داخلی و بینالمللی جز نفرت و انزجار نیندوختهاند و در عینحال که برای ارعاب مردم، به این اعدامها در ملاٴعام نیاز دارند، از انفجار خشم مردم و بهویژه ابراز سمپاتی اجتماعی نسبت به مجاهدین و سایر فعالان سیاسی در هراسند.تاکنون بسیاری از اعدامهای وحشیانه و ضدبشری در ملاٴعام که بهعنوان مجرمان قاچاق مواد مخدر یا قتل و... صورت گرفتهاند از فعالان سیاسی زندانی بودهاند یا زندانیان مجاهد و مبارز را بهصورت جمعی در میان سایر محکومان در ملاٴعام بدار آویختهاند. از جمله دو پزشک مبارز و از متخصصان برجسته ایران به نامهای دکتر طیبینژاد 55ساله و دکتر فیروز صارمی 60ساله در اسفند ماه سال 67 در ملاٴعام در تبریز بدار آویخته شدند. که توسط یک خبرنگار خارجی افشا گردید.روز 14شهریور 1374 در خیابان کاوه اصفهان، مهدی هاشمی، هوادار با سابقه مجاهدین که یک تراشکار 25ساله بود در نزدیکی بیمارستان سوانح و سوختگی مورد تعقیب پاسداران رژیم قرار میگیرد. او در مقابل فرمان ایست پاسداران فرار میکند اما بر اثر تیراندازی آنها زخمی شده و بر اثر شدت جراحات وارده بهشهادت میرسد. رژیم برای فرونشاندن خشم مردم، این مجاهد را قاچاقچی مواد مخدر معرفی میکند.
روزنامه اطلاعات در 10بهمن 1367 اعلام کرد: 26 قاچاقچی مواد مخدر و سارق مسلح در 4 شهر بدار آویخته شدند. در متن خبر آمده است: «12 عضو باند جنایتکار عیاران به جرم سرقت مسلحانه، قتل و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم شهریار (شهرک قدس) بدار آویخته شدند» این حکم از طرف دادگاه بهاصطلاح دادگاه اسلامی کرج صادر شد و به تأیید شورایعالی قضایی نیز رسیده بود.
اما واقعیت این است که این 12تن، مجاهدینی بودند که در یک هسته مقاومت به نام «عیاران» گرد آمده و علیه رژیم خمینی مبارزه میکردند. آنان از اقلیت مذهبی اهل حق بودند. نام این شهیدان عبارتند از: صفی قلی اشرفی، دکتر صدرالله، امان الله و حیدر سیاه منصوری، غلامعلی، درویشعلی، یحیی، حیدر و بهرام تیموری، احمد زنگی، روح الله اشرفیان، قربانعلی درویشی و سیدحیدر نوری.
در تاریخ 30 دی 1377 مهندس امرالله (حمید) رئیسی، هوادار مجاهدین را در میدان مرکزی شهر نهاوند بهعنوان قاچاقچی مواد مخدر بدار آویخت.
مجاهد شهید علی اکبر علائینی، وی را در عملیات فروغ جاویدان مجروح و بیهوش دستگیر کردند و مدت یکسال زیر شکنجههای وحشیانه بردند سرانجام روز 28خرداد 1368 او را برای اعدام به یکی از محلههای تهران ـ پل سیمان ـ بردند تا به نام قاچاقچی مواد مخدر حلقآویز کنند. اما این مجاهد هنگام اعدام فریاد زد: من علی اکبر علائینی، مجاهد خلقم و قاچاقچی نیستم.
و...
اعتراف نمایندگان رژیم به اعدام زندانیان سیاسی به اتهام جرایم عادی
روز چهارشنبه 18آبان 79، در جریان ارائه طرح موسوم به «جرایم سیاسی» به مجلس آخوندی، یکی از نمایندگان مجلس به نام میثم سعیدی اعتراف نمود: «در دادگاهها شاهد محکوم شدن شهروندانی هستیم که اتهاماتشان سیاسی است، ولی با پوشش دیگری محاکمه آنها انجام میشود.روزنامه دولتی «آفتاب امروز» در تاریخ 15 دی 1378 بهنقل از علی میرخلیلی، یک نماینده مجلس رژیم که در جلسه این مجلس سخن میگفت، نوشته بود: «نیروی انتظامی به بهانههای مختلف مردم را تحت فشار قرار میدهد و برخی مأموران مردم را به بهانه اعتیاد و قاچاق کالا مورد ضرب و جرح قرار میدهند. هر کس را که کشتند یک کلمه که مقتول قاچاقچی است، قتل او را توجیه میکنند.
و...
اعدام؟! چرا!؟
حال سؤال این است که این اعدام در خدمت کی است و چه کسانی سود میبرند؟ اساساً چرا اعدام صورت میگیرد؟نمونهها و موارد بالا را که برشمردیم یک نتیجه به ما میدهد که سر به نیست کردن و اعدام چیزی جز در خدمت هیأت حاکمه نیست. از یک طرف با سر به نیست کردن مخالفان، هیأت حاکمه میخواهد حکومت خود را حفظ میکنند. و از طرفی با این کار و ایجاد رعب، اعتراضات جامعه را که منجر به انقلاب میشود، خاموش کنند
جای دور نمیرویم همین عصر ما یعنی در رژیم آخوندی، که بهلحاظ آمار اعدام در جهان رتبه دوم را دارا است، بررسی میکنیم تا مفهوم چرایی این کار مشخص شود.
رژیم خمینی بهدلیل ساختار سیاسی و اجتماعی و دیدگاهی آن که نشأت گرفته از حوزه و حوزوی است، در چرخه این عصر و دوران نمیتواند درخواستها را حل کند، خمینی میگوید که انقلاب نکردیم که مسکن حل شود، خوراک حل شود و...
بنابراین رژیم خمینی برای ادامه بقای خودش، روی دو پایه استوار است: یکی خفه کردن اعتراضات و درخواستهای اجتماعی و پیشتازان آن از طریق سرکوب و اعدام و دیگری صدور تروریسم و جنگافروزی، صدور تروریسم و جنگافروزی هم در خدمت سرکوب و اعدام و حفظ نظام خودش است و بیجهت نیست که بهدنبال بهدست آوردن بمب اتمی است.
این ساختار سیاسی، اجتماعی و دیدگاهی لاجرم برای حفظ نظامش باید که این دو پارامتر را داشته باشد و این بود و نبود و حیات این رژیم است و از اجبارات این حکومت است. دست برداشتن از یکی از آنها بهطور خاص، سرکوب و اعدام، پتانسیل اجتماعی فعال و شراره میکشد و مردم آنها را تعیینتکلیف خواهند کرد. و بیجهت و بدون علت نیست که همین حکومتها از طرفی برای خاموش کردن اعتراضات و انقلابات، خود مروج و اشاعه دهنده و خود باعث و بانی فساد و دزدی و انواع و اقسام مفاسد اجتماعی هستند و یک رابطه تنگاتنگ با هم دارند. یعنی فساد، دزدی، فحشا، اعتیاد و اعدام بهطور موازی در این رژیم جریان دارد. و از طرفی همین مروجین به فساد و دزدی و عاملان دزدی که نور چشمی حکومت هستند وقتی در تضادهای درونی، مفاسد آنها افشا میشود هیچ اقدامی علیه آنها صورت نمیگیرد و یا با دادن پول، آزاد میشود، و یا برای سرپوش گذاشتن بر انفجارها جامعه، در ظاهر برای مدتی از کار برکنار میشوند. ولی برعکس وقتی یک نفر محروم که خود قربانی همین رژیم است به خلافی مرتکب میشود، دستش به جایی بند نیست و چوبهدار انتظار آن است.
”بهنقل از روزنامه حکومتی ایسنا در 19تیرماه 83 از قول رازینی، رئیس وقت بیدادگاه روحانیت مینویسد که: در طول سال 81 مجموعاً 38 آخوند به جرم قتل عمد و غیرعمد و 21 آخوند دیگر در رابطه با قاچاق و 15 آخوند در رابطه با آدمربایی دستگیر شدند“.
اما قضاییه رژیم همین آخوندها را به ”خلع لباس ”، محکوم کردند.
و یا درخیمان رژیم آخوندی در شهرستان نکا دختر 16ساله بهنام عاطفه سهاله را در ملاٴعام بدار آویختند. او در جریان این محاکمه، که شخصاً به دفاع از خود و پاسخگویی به دژخیم حاجی رضایی، رئیس بیدادگاه پرداخت و از جمله گفت: اگر شما راست میگوئید به جای قربانیان فساد اخلاق، عاملان اصلی آن را محاکمه کنید!
و یا دزدانی همچون بابک زنجانی که میلیاردها دلار را در همدستی با مقامات رژیم به تاراج داده و دزدیده است هنوز حکمی برای او صادر نشده ولی از آن طرف یک فرد بهخاطر خرید دارو مادرش و نجات جان او اقدام به دزدیدن چند صد تومان میکند به اعدام محکوم میشود.
بابک زنجانی که دزدیها و اختلاسهای او یکی از موضوعات جنگ گرگها در ماههای اخیر بوده است، در مصاحبهای با هفتهنامه آسمان در هفته اول دی 92 بهطور مفصلی به روند میلیاردر شدن خودش در حاکمیت آخوندی پرداخته و با جزئیات، از مشارکت باندهای غارتگر سپاه، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه، ریاست جمهوری، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، بانک مرکزی، گمرک و... . در این دزدیها یاد کرده است. بابک زنجانی که پیش از این گفته بود من بسیجی اقتصادی نظام هستم، در خلال این مصاحبه تلاش میکند میلیاردر شدن خودش را خواست خدا و معجزه بنآمد ولی در لابلای صحبتهایش روابط کثیف او با باندهای سپاه پاسداران و سایر سردمداران رژیم برای پولشویی، دور زدن تحریمها، لاپوشانی پروژه ساختن بمب اتمی به خوبی نمایان است.
از زبان 12 نماینده هراسان باند خامنهای در مجلس ارتجاع بشنوید:
«الان هرسه قوه نزد کثیری از مردم متهماند، تعجبی ندارد؛ زیرا وقتی این فرد به تصریح مکاتبات نظارت بانک مرکزی با مدارک سجلی مجعول در بانکهای مختلف حساب باز کرده ولی نه تنها مانعی نمیبیند، بلکه از آنها تسهیلات میگیرد؛ هنگامی که وزارت اطلاعات و نهادهای اطلاعاتی دیگر به پشتیبانی از زنجانی متهم میشوند ولی به جای توضیح به مردم، سکوت میکنند؛ وقتی با داشتن پروندههای متعدد قضایی که لااقل در دو مورد به محکومیت منتهی شده ولی حکم حبس اجرا نمیشود؛ هنگامی که چنین عنصری امین وزارت نفت شناخته شده و پول نفت فروخته شده را برای مدتها پس نمیدهد و کسی هم با او کاری ندارد؛ وقتی آشکار میشود که وی با مفسد دیگری که مدیرعاملی سازمان بزرگی را غصب کرده، برای معاملهای 4میلیارد یورویی به شکل غیرقانونی تفاهمنامه امضا میکند ولی صدایی از هیچ دادگاهی بلند نمیشود؛ هنگامی که رئیس کمیسیون اصل90 که به معرفی هیأترئیسه و رأی مجلس برگزیده میشود، چنان موضع میگیرد که گویی در دفاع و تطهیر بابک زنجانی تلاش میکند؛ و... چرا متهم نشویم؟ بر اساس اطلاعات موثق موجود، دلایل کافی برای تعقیب این فرد به اتهام فساد و افساد در دست است چرا شما مسئولان محترم سه قوه... تحرک درخور به خرج نمیدهید؟». (مردمسالاری 4 دی 92)و یا اعدام ریحانه جباری در 3آبان 1393 که برای دفاع از ناموس خود که به او تعرض شده بود.
پس در یک کلام مشخص میشود که اعدام در خدمت کی است و برای چه منظوری صورت میگیرد.
آمار اعدام در نظام آخوندی:
این بار آمار اعدامها را مستقیماً از زبان رسانهها و گزارشگران میآوریم:خبرگزاری هرانا930719: در بازه زمانی۱۰ اکتبر ۲۰۱۳ تا ۰۹ اکتبر ۲۰۱۴، حداقل ۵۴۸ نفر در نقاط مختلف ایران از راهحلق آویز اعدام شدند که این رقم در مقایسه با زمان مشابه در سال گذشته، حداقل ۲ درصد افزایش داشته است. صدور و اجرای حکم اعدام شهروندان در ایران، در حالی رخ میدهد که بسیاری از متهمان از دسترسی به یک روند عادلانه دادرسی محروماند و همچنین بهدلیل عدم اجازه فعالیت گروههای مستقل مدافع حقوقبشر در ایران گزارش پیش رو را نمیتوان عاری از کاستی دانست.بیشترین اعدامها در طی ۲۴ ساعت، در ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۹۲ (۰۴ نوامبر ۲۰۱۳) رخ داد و بر این اساس ۲۳ تن در شهرهای ارومیه، کرمانشاه، کرمان و اهواز اعدام شدند که در نوع خود کم سابقه مینمود.
در طول یک سال گذشته دستگاه قضایی کشور دستکم ۲۶ تن از شهروندان را در شهرهای مختلف، آن هم به اتهاماتی به غیر از جرایم مربوط به مواد مخدر به اعدام محکوم کرده است. لازم به اشاره است مراحل دادرسی پروندههای زندانیان مواد مخدر تقریباً هیچگاه رسانهیی نمیشود و این امر همواره مورد اعتراض گروهها و سازمانهای حقوقبشری بوده است.
در طول یک سال گذشته (از ۱۰ اکتبر ۲۰۱۳ تا کنون) ۵۴۸ نفر که از سوی دستگاه قضایی به اعدام محکوم شده بودند، اعدام شدند. ۵ درصد این اعدامها که بالغ بر ۳۰ نفر میشود در انظار عمومی اجرا شده است.
اکثر این اعدامها با کمترین شفافیت در پروسه دادرسی و اجرای حکم همراه بوده است؛ بهطوری تنها جنسیت ۱۸ زن و ۲۴۸ مرد محرز شده است. همچنین دستکم هویت ۶۰ درصد اعدام شدگان نامعلوم است. لازم به اشاره است که دستگاه قضایی بهصورت رسمی تنها گزارشات اعدام ۲۱۱ شهروند را منتشر کرده و سایر اعدامها در سایه سکوت دستگاه قضایی صورت پذیرفته است.
سایت رادیو فرانسه ۱۵/۷/۹۳ احمد شهید تصریح میکند که درفاصله ژوئن دو هزار و سیزده تا ژوئن دو هزار و چهارده دستکم ۸۵۲ نفر در ایران اعدام شدهاند، که این رقم «نشان دهنده نگرانکننده افزایش اعدامها در ایران است».
نظر قرآن در مورد این جنایتها چیست؟
چیزی که تحت نام تئوری «حاکم قاهر و غلبه کننده» مطرح میباشد، یک انحراف کامل از اصول اسلامی است، زیرا وقتی اصول و مرز سرخهای اسلام را بررسی میکنیم، میبینیم آدم کشی از مهمترین مرزسرخهای اسلام، یعنی از گناهان کبیره میباشد. قرآن میگوید«من قتل نفسًا بغیر نفسٍ أو فسادٍ فیالأرض فکأنّما قتل النّاس جمیعًا و من أحیاها فکأنّما أحیا النّاس جمیعًا ولقد جاء تهم رسلنا بالبیّنات ثمّ إنّ کثیرًا مّنهم بعد ذلک فیالأرض لمسرفون {المائدة/32}جان انسان مطابق این تعریف، حرمت انسان است، یعنی نباید به آن نزدیک شد. نزدیک شدن به آن بهمعنی جنایت بزرگ علیه بشریت است. زیرا به تعبیر قرآن کشتن یک نفر یعنی انگار همه را میکشد. این امر بیانگر اهمیت وجود یک انسان در اسلام میباشد و حصار بسیار قوی برای حفاظت از هر انسانی است. این حرمت، مربوط به کشتن یک مسلمان نیست، بلکه این تعریف در بر گیرندهی هر انسانی با هر عقیده و مرام میباشد و این آیه برای همه انسانهاست. یعنی وقتی تجاوز به حقوق دیگران به سطح و درجه کشتن یک فرد میرسد، انگار که آن جنایتکار، همهی انسانها را میکشد. در مورد حرام بودن کشتن مسلمان آیه دیگری وجود دارد که بسیار شدید است و خدا خودش را طرف حساب کشندگان مسلمان میداند:
«ومن یقتل مؤمنًا مّتعمّدًا فجزآؤه جهنّم خالدًا فیها و غضب اللّه علیه ولعنه وأعدّ له عذابًا عظیمًا» {النساء/93}
{هرکس یک مؤمن را عامدانه بکشد، سزای او جهنم است که در آن همیشگی میماند و خدا بر او غضب میکند و بر او لعنت میکند و برای او عذاب بزرگی آمده کرده است}
ملاحظه میکنید که کشتن یک مسلمان خشم خدا را به جایی میرساند که مطلقاً هیچ راه گریزی برای این شقاوت پیشگان نمیگذارد.
حضرت محمد هم در آخرین حج خود در مکه (حجه الوداع) در روز عرفه، که بیش از صدهزار تن جمع شده بودند، بالای یک بلندی رفت و به ربیعهٴ ابن امیة گفت، هر چه میگویم تکرار کن تا همه کلام مرا بشنوند. سپس گفت «ای مردم این چه ماهی است؟»
جواب دادند «ماه حرام». رسول خدا گفت «تا روز قیامت، خداوند خونهایتان و اموالتان را مثل این ماه حرام کرده است».
سپس سؤال کرد «امروز چه روزی است؟» گفتند «روز حج اکبر». رسول خدا گفت «خداوند خونهایتان و اموالتان را همچون حرمت این روز، بر شما حرام کرده است».
در 6 کتاب مرجع اهل سنت حدیثی از پیامبر اسلام نقل کردهاند که گفت «بعد از من با زدن گردنهای همدیگر، کافر نشوید و به گذشته باز نگردید»
ملاحظه میکنید مهمترین چیزی که رسول خدا نهی کرده و حرام دانسته و تکرار کرده کشتن مسلمان است.
حضرت علی در نامه مهم و مفصل خود به مالک اشتر میگوید:
«إیّاک والدّماء وسفکها بغیر حلّها فإنّه لیس شیء أدعی لنقمهٍ ولا أعظم لتبعةٍ ولا أحری بزوال نعمهٍ وانقطاع مدّةٍ من سفک الدّماء بغیر حقّها واللّه سبحانه مبتدئ بالحکم بین العباد فیما تسافکوا من الدّماء یوم القیامه فلا تقوّینّ سلطانک بسفک دمٍ حرامٍ فإنّ ذلک ممّا یضعفه ویوهنه بل یزیله وینقله ولا عذر لک عند اللّه ولا عندی فی قتل العمد»{از خون و خونریزی، باید و تأکیدا بپرهیزی. زیرا در پیشگاه خدا هیچ چیز فراخوان دهندهتر برای انتقام و بیشترین پیگیری برای آن و از بین بردن نعمت و قطع کنندهتر از خونریزی ناحق نیست. خداوند روز قیامت اولین حسابرسی را از خونریزی شروع میکند. هرگز سلطه خود را با ریختن خون حرام، تقویت نکن. زیرا این کار از آن چیزهایی است که نه تنها تضعیف و سست میکند، بلکه از بین برنده است در قتل عامدانه، نه در پیشگاه خدا عذر و بهانهداری و نه نزد من. }
میبینید اعمال خمینی (ابو داعش) و داعش در مورد ادیان و سنتهای دیگران، مانند تخریب اماکن مقدس ادیان دیگر و یا تخریب سنتهای آنها، ربطی به اسلام ندارد حرفها و اعمال آنها را مقایسه کنید با کلام حضرت علی علیهالسلام که در نامه خود به مالک اشتر نوشته است.
اعدامهایی که در زمان دولت اعتدالی حکومت روحانی صورت گرفته است، بیش از هر زمان دیگری است و این خود گویای این حقیقت است که بهرغم اعتدال نمایی پوشالی، چرا اعدام در این شرایط بیشتر شده است؟ جواب در یک کلام این است که این از اجبارات این حکومت است. اجباری که محصول بحران تحریمها ناشی از تله اتمی، کمرشکن شدن در عراق با حذف مالکی، ائتلاف بینالمللی جدید در منطقه بدون حضور رژیم، تعمیق شقه و شکاف بهخصوص در رأس رژیم و گسترش اعتراضات مردمی و... . میباشد
ادامه کشتار و اعدام زندانیان، بازتاب خشم و نفرت مردمی است به جان آمده، و بازتاب عملکرد رژیمی است که بهشدت خود را از جانب تودههای مردم در معرض تهدید میبیند.
جامعه بر اثر فشارهای مافوق تصور اقتصادی و سیاسی در آستانه انفجار است که مشخصه آن تعمیق ایستادگی و خودآگاهی لایههای اجتماعی مختلف مردم حتی زندانیان غیرسیاسی است. تعمیقی که پیشاپیش مردم، سازمان پیشتاز آن پوسته سرکوب را شکسته و مقاومت را گسترش داده است رژیم آخوندی با سرکوب عریان به قصد گریز از خطری که از جانب مردم و مقاومت مردم ایران، او را تهدید میکند، خود را به آب و آتش میزند تا چند صباحی هم که شده از آتش خشم مردم بگریزد.
طنابهای دار نه تنها گلوها را نبسته بلکه خروشهای مردمی و مقاومت زندانیان اوج بیشتری نیز پیدا کرده است. و زنگ خطر سقوط را بیخ گوش نظام طنینانداز میکند. و بهطور قطع این نظام آخوندی را به گورستان تاریخ خواهند سپرد.