با وجود گذشت چند روز از مذاکرات سه جانبهٴ هستهیی در مسقط، دولت حسن روحانی و تیم مذاکره کننده، همچنان سکوت خود را درباره آنچه در این مذاکره گذشته، حفظ کرده و به جیغ و فریاد دلواپسان که خواهان اطلاعات در این زمینه هستند، اعتنایی نکرده است.
خامنهای هم در این میان آرد به دهن گرفته و لام تا کام حرفی نمیزند. آخوند موحدی کرمانی نماینده و امام جمعهٴ نمره موقت خامنهای، به نمایش جمعه (23آبان) تهران آمد، جز دوگانهگویی و حرفهای متناقض چیزی برای گفتن نداشت، هر جملهیی که مثلاً درباره ضرورت عقبنشینی و خوردن زهر میگفت، در جملهٴ بعدی آن را خنثی میکرد، یا اگر آه و ناله میکرد و از سختگیری طرف مقابل سوز و گداز مینمود، در جملهٴ بعدی با شاخ و شانه کشیدن و رجزخوانی سعی میکرد آن را خنثی و متعادل کند. مثلاً تلاش کرد این حرف رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه فشار تحریمها، رژیم را پای میز مذاکره آورد، تکذیب کند و در این رابطه گفت: ”نظام «حاضر به مذاکره شد تا به شما بفهماند و به دنیا بفهماند که شما دروغ میگویید و…» شما چنین و چنان هستید و ما اهل منطق هستیم“ و در جملهٴ بعد گفت: «هیچراهی برای طرف مقابل جز مذاکره منطقی در فضای احترام وجود ندارد» و باز در یک جمله بعد منطق و مذاکره را کنار گذاشت و گفت: «حتی یک قدم از توسعه و غنیسازی اورانیوم عقب نشینی» نمیکنیم.
چرا این طور است؟ چرا خامنهای در سکوت است؟ چرا تیم مذاکرهکننده درباره نتیجه مذاکرات چیزی نمیگوید؟ خیلی روشن است، اگر در مذاکرات چیزی به دست آورده بودند و سرشان بالا بود، حتماً آن را اعلام میکردند و درباره آن های و هو میکردند، پس روشن است و باند خامنهای هم مکرراً میگویند که در مذاکرات بهرغم اینکه بسیاری چیزها دادهاند، اما هیچ چیز به دست نیاوردهاند و بهنوشته کیهان خامنهای آنچه دادهاند، نقد است و هر چه که گرفتهاند تنها نسیه است و حتی تحریمها را هم تشدید کردهاند. این را آخوند موحدی هم در نمایش جمعه، با آه و ناله بیان میکرد و با اشاره به مصاحبه اخیر رئیسجمهور آمریکا میگفت: «آقای اوباما به جای نامهنگاری (به خامنهای) حسننیت خودش را در عمل نشان بدهد، نه اینکه هنوز مرکب نامهاش خشک نشده دستور تمدید وضعیت اضطرای (مبنی بر ادامه تحریمها) ی ایران را صادر کند».
بله، ریشه و علت این سکوت و این دوگانهگویی و سرگشتگی و تردید خرد کننده که ولیفقیه نمیتواند نیروهایش را یکسویه کند که بالاخره زهر میخورد و توافقنامه نهایی را امضا میکند یا نه؟ در ضعف شدید او و در شکنندگی رژیم پاره پارهاش است.
برای سرپوش گذاشتن بر همین ضعف و درماندگی است که گماشته خامنهای در نمایش جمعهٴ تهران در مقدمه صحبتهایش درباره موضوع هستهیی و مذاکراتی که خفت و خواری آن را نمیشود کتمان کرد، به طور حسابشدهیی، به های و هوی قدرت نمایانه، رجزخوانی در مورد ساخت موشک و پهپاد پرداخته بود و بهطور خندهداری ادعا میکرد این نسخه بدلی که از روی نمونهٴ أمریکایی ساخته، از اصلش هم بهتر و کارآمدتر است! و پامنبریهایش هم این ادعاهای سخیف را با نعرههای خود همراهی میکردند. جالب اینکه نامبرده پس از آن همه رجزخوانی و های و هو گفت که اینها برای دفاع است و تنها برای وقتی است که به ما حمله بشود!
روشن است که این رجزخوانیها مصرف داخلی دارد و برای سرپا کردن نیروهای رژیم است که بهخاطر شرایط موجود، در حال ریزش و ذوب هستند.
این سردرگمی و سرگشتگی در شرایطی است که تا آغاز دور نهایی مذاکرات، کمتر از یک هفته و تا ضربالاجل نهایی سوم آذر، 10روز بیشتر باقی نمانده. ناظران خارجی و تحلیلگران بینالمللی بعید میدانند که در این فاصلهٴ کوتاه رژیم بتواند آن تصمیم سختی را که از او میخواهند بگیرد و یا بر ضد آن، تصمیم بگیرد. خبرگزاری رویتر در گزارشی صراحتاً بهنقل از منابع و مقامهای غربی طرف گفتگو نوشت: «توافق نهایی در گفتگوهای اتمی با ایران تا ضربالاجل بعید مینماید» (رویتر ـ ۲۲/۸/۹۳)
برخی منابع، هم در داخل رژیم و هم در خارج، مانند وزیر خارجه روسیه معتقدند دستیابی به موافقتنامه ممکن است به زمانی پس از ضربالاجل ۲۴نوامبر موکول شود. تمدید مذاکرات برای یک دورهٴ دیگر، نظری است که بیشتر ناظران و تحلیلگران به آن گرایش دارند، چرا که این سیاست از این ستون به آن ستون… ظاهراً بیشتر با موقعیت بهشدت ضعیف رژیم که قادر نیست یک تصمیم قاطع در مورد خوردن زهر یا به هم زدن میز مذاکره، اتخاذ کند، خیلی بیشتر سازگار است. اما تمدید اساساً راهحل نیست و مصداق هم چوب و هم پیاز است و معنایی جز خوردن زهر مضاعف ندارد چرا که مقامهای آمریکایی و سایر دولتهای غربی صراحتاً گفتهاند مخالف آن هستند و در آن صورت تحریمها را تشدید خواهند کرد. یعنی به فرض که مذاکرات تمدید شود، در دور بعدی مذاکرات، شرایط برای رژیم بسا خطیرتر و دشوارتر خواهد بود؛ هم بهدلیل فضای سیاسی آمریکا و ترکیب جدید کنگره، هم بهدلیل شرایط منطقهیی و حضور ائتلاف و هم بهدلیل شرایط اجتماعی و هم بهدلیل وضعیت درونی این رژیم از همگسیخته.
خامنهای هم در این میان آرد به دهن گرفته و لام تا کام حرفی نمیزند. آخوند موحدی کرمانی نماینده و امام جمعهٴ نمره موقت خامنهای، به نمایش جمعه (23آبان) تهران آمد، جز دوگانهگویی و حرفهای متناقض چیزی برای گفتن نداشت، هر جملهیی که مثلاً درباره ضرورت عقبنشینی و خوردن زهر میگفت، در جملهٴ بعدی آن را خنثی میکرد، یا اگر آه و ناله میکرد و از سختگیری طرف مقابل سوز و گداز مینمود، در جملهٴ بعدی با شاخ و شانه کشیدن و رجزخوانی سعی میکرد آن را خنثی و متعادل کند. مثلاً تلاش کرد این حرف رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه فشار تحریمها، رژیم را پای میز مذاکره آورد، تکذیب کند و در این رابطه گفت: ”نظام «حاضر به مذاکره شد تا به شما بفهماند و به دنیا بفهماند که شما دروغ میگویید و…» شما چنین و چنان هستید و ما اهل منطق هستیم“ و در جملهٴ بعد گفت: «هیچراهی برای طرف مقابل جز مذاکره منطقی در فضای احترام وجود ندارد» و باز در یک جمله بعد منطق و مذاکره را کنار گذاشت و گفت: «حتی یک قدم از توسعه و غنیسازی اورانیوم عقب نشینی» نمیکنیم.
چرا این طور است؟ چرا خامنهای در سکوت است؟ چرا تیم مذاکرهکننده درباره نتیجه مذاکرات چیزی نمیگوید؟ خیلی روشن است، اگر در مذاکرات چیزی به دست آورده بودند و سرشان بالا بود، حتماً آن را اعلام میکردند و درباره آن های و هو میکردند، پس روشن است و باند خامنهای هم مکرراً میگویند که در مذاکرات بهرغم اینکه بسیاری چیزها دادهاند، اما هیچ چیز به دست نیاوردهاند و بهنوشته کیهان خامنهای آنچه دادهاند، نقد است و هر چه که گرفتهاند تنها نسیه است و حتی تحریمها را هم تشدید کردهاند. این را آخوند موحدی هم در نمایش جمعه، با آه و ناله بیان میکرد و با اشاره به مصاحبه اخیر رئیسجمهور آمریکا میگفت: «آقای اوباما به جای نامهنگاری (به خامنهای) حسننیت خودش را در عمل نشان بدهد، نه اینکه هنوز مرکب نامهاش خشک نشده دستور تمدید وضعیت اضطرای (مبنی بر ادامه تحریمها) ی ایران را صادر کند».
بله، ریشه و علت این سکوت و این دوگانهگویی و سرگشتگی و تردید خرد کننده که ولیفقیه نمیتواند نیروهایش را یکسویه کند که بالاخره زهر میخورد و توافقنامه نهایی را امضا میکند یا نه؟ در ضعف شدید او و در شکنندگی رژیم پاره پارهاش است.
برای سرپوش گذاشتن بر همین ضعف و درماندگی است که گماشته خامنهای در نمایش جمعهٴ تهران در مقدمه صحبتهایش درباره موضوع هستهیی و مذاکراتی که خفت و خواری آن را نمیشود کتمان کرد، به طور حسابشدهیی، به های و هوی قدرت نمایانه، رجزخوانی در مورد ساخت موشک و پهپاد پرداخته بود و بهطور خندهداری ادعا میکرد این نسخه بدلی که از روی نمونهٴ أمریکایی ساخته، از اصلش هم بهتر و کارآمدتر است! و پامنبریهایش هم این ادعاهای سخیف را با نعرههای خود همراهی میکردند. جالب اینکه نامبرده پس از آن همه رجزخوانی و های و هو گفت که اینها برای دفاع است و تنها برای وقتی است که به ما حمله بشود!
روشن است که این رجزخوانیها مصرف داخلی دارد و برای سرپا کردن نیروهای رژیم است که بهخاطر شرایط موجود، در حال ریزش و ذوب هستند.
این سردرگمی و سرگشتگی در شرایطی است که تا آغاز دور نهایی مذاکرات، کمتر از یک هفته و تا ضربالاجل نهایی سوم آذر، 10روز بیشتر باقی نمانده. ناظران خارجی و تحلیلگران بینالمللی بعید میدانند که در این فاصلهٴ کوتاه رژیم بتواند آن تصمیم سختی را که از او میخواهند بگیرد و یا بر ضد آن، تصمیم بگیرد. خبرگزاری رویتر در گزارشی صراحتاً بهنقل از منابع و مقامهای غربی طرف گفتگو نوشت: «توافق نهایی در گفتگوهای اتمی با ایران تا ضربالاجل بعید مینماید» (رویتر ـ ۲۲/۸/۹۳)
برخی منابع، هم در داخل رژیم و هم در خارج، مانند وزیر خارجه روسیه معتقدند دستیابی به موافقتنامه ممکن است به زمانی پس از ضربالاجل ۲۴نوامبر موکول شود. تمدید مذاکرات برای یک دورهٴ دیگر، نظری است که بیشتر ناظران و تحلیلگران به آن گرایش دارند، چرا که این سیاست از این ستون به آن ستون… ظاهراً بیشتر با موقعیت بهشدت ضعیف رژیم که قادر نیست یک تصمیم قاطع در مورد خوردن زهر یا به هم زدن میز مذاکره، اتخاذ کند، خیلی بیشتر سازگار است. اما تمدید اساساً راهحل نیست و مصداق هم چوب و هم پیاز است و معنایی جز خوردن زهر مضاعف ندارد چرا که مقامهای آمریکایی و سایر دولتهای غربی صراحتاً گفتهاند مخالف آن هستند و در آن صورت تحریمها را تشدید خواهند کرد. یعنی به فرض که مذاکرات تمدید شود، در دور بعدی مذاکرات، شرایط برای رژیم بسا خطیرتر و دشوارتر خواهد بود؛ هم بهدلیل فضای سیاسی آمریکا و ترکیب جدید کنگره، هم بهدلیل شرایط منطقهیی و حضور ائتلاف و هم بهدلیل شرایط اجتماعی و هم بهدلیل وضعیت درونی این رژیم از همگسیخته.