در مطلع ایام محرم با جنایات فجیعی مواجه شدیم که شنیدن آن برای هر انسان آزادهای تحملناپذیر بود. جنایاتی که هر کس را به تعیین موضع و اعلام برائتی درخور حرمت روزهای در پیش رو وا میدارد. منظور اعدام مظلومانه ریحانه جباری و اسیدپاشی بر چهره و پیکر تعدادی از زنان و دختران معصوم وطنمان است که بسیاری را به خاطر از دست رفتگان و یا زخم دیدگان در عزا و حزن فرو برده است. به طوریکه آنان که مورد اسید پاشی قرار گرفتند از زخم و سوزش گوشت و پوست سر و صورت و از دست دادن بینایی و... در رنجی طاقتفرسا قرار دارند، و تمامی مردم تحتتاثیر این جنایت فجیع، آرامش و آسایششان را از دست دادهاند.
اما برای انسانهای شریف و آگاه جامعه سکوت و بیتفاوتی عین همراهی با همان ناقضان حرمت انسان است.
شک نباید کرد که این وضعیت پایدار نخواهد ماند و با شدت بسیار بر سر عاملان و آمران این جنایت ضدبشری آوار خواهد شد. عملههای تبلیغاتچی توجیهگر یا منحرف کننده در خدمت حکومت ظالم هم که با توجیهات مهوع خود دژخیمان سنگدل را پشتیبانی و مدد میرسانند،بدانند که پروندههای ننگین خود را سنگینتر میکنند.
همزمانی ایام محرم با این وقایع، یعنی اعدام و اسید پاشی بر زنان هموطنمان یادآور پیامی هم هست. پیامی که بهرغم گذشت بیش از 14 قرن از واقعه کربلا و ریختن خون سید الشهدا و خاندان و یارانش تا کنون پیگیری شده و ادامه دارد. اگرچه حاکمان ظالم حداکثر تلاش خود را کردهاند تا آن را منحرف و مخدوش کرده و خود مناسبت عاشورا را به سطح نازلی از عزاداری و سوگواری صرف تنزل دهند، اما به گواه تاریخ جوشش خون عاشورا پیوسته محرک و نقطه آغاز عصیان و اعتراض به ظلم و حق پوشی بوده و جانیان و متجاوزان تاریخ را عقب رانده است. تصور کنیم اگر این منبع انگیزش نبود، جامعه انسانی ما به کجا میرفت؟ نقطه امید و انگیزش خود را در کجا باید جستجو میکرد؟ سرنوشت اسلامی که برای ترقی و تعالی بشر آمده بود و پیامبر آن را بر رحمت و رافت بنا گذاشته و اولادش آن را پیگیری کرده بودند، به کجا میانجامید؟ و... .
اکنون ما ایرانیان مسلمان که در قرن بیست و یکم که 35سال است با پدیدهای سر برآورده از اعماق تاریخ چنگ در چنگ شده و با دجالگری و سوءاستفاده از اسلام و بهطور خاص با تبعیض جنسی مواجه هستیم، مسئولیت شوریدن و جنگیدن با آن را بر دوش داریم. برای جنگیدن و پاسخگویی به این همه سبعیت، منبع و نقطه انگیزشی داریم که همانا هماورد آن یعنی اسلام ناب انقلابی و توحیدی است ارتجاع و دیدگاه جنسیتی آن جز با آموزههای اصیل الگوهای تاریخی اسلام انقلابی قابل نابود کردن نیست. چه الگو و نمونهيی بالاتر از حسین و یارانش و همچنین حضور زنان والا قدری چون زینب کبری در تابلو پرشکوه عاشورا؟ اگر آن روزگار یزید و ابن زیاد با عمله ستمکارش، امام حسین و یارانش را خارجی و منافق میخواندند و جنایت خود را مشروع جلوه میدادند و کارگزارانشان در همه جا اختناق و سرکوب و کشتار برقرار کرده بودند و آن را با قوانین بهاصطلاح شرع یزیدی توجیه میکردند نیست اما بهرغم همهٴ اینها، نابود شدند. امروز هم ارتجاع وحشت زدهٴ به جا مانده از خمینی این امام جنایتکاران، در برابر موج پیشروندهٴ جبهه آگاهی و آزادی نیز بیتردید نیست و نابود خواهد شد.
اما برای انسانهای شریف و آگاه جامعه سکوت و بیتفاوتی عین همراهی با همان ناقضان حرمت انسان است.
شک نباید کرد که این وضعیت پایدار نخواهد ماند و با شدت بسیار بر سر عاملان و آمران این جنایت ضدبشری آوار خواهد شد. عملههای تبلیغاتچی توجیهگر یا منحرف کننده در خدمت حکومت ظالم هم که با توجیهات مهوع خود دژخیمان سنگدل را پشتیبانی و مدد میرسانند،بدانند که پروندههای ننگین خود را سنگینتر میکنند.
همزمانی ایام محرم با این وقایع، یعنی اعدام و اسید پاشی بر زنان هموطنمان یادآور پیامی هم هست. پیامی که بهرغم گذشت بیش از 14 قرن از واقعه کربلا و ریختن خون سید الشهدا و خاندان و یارانش تا کنون پیگیری شده و ادامه دارد. اگرچه حاکمان ظالم حداکثر تلاش خود را کردهاند تا آن را منحرف و مخدوش کرده و خود مناسبت عاشورا را به سطح نازلی از عزاداری و سوگواری صرف تنزل دهند، اما به گواه تاریخ جوشش خون عاشورا پیوسته محرک و نقطه آغاز عصیان و اعتراض به ظلم و حق پوشی بوده و جانیان و متجاوزان تاریخ را عقب رانده است. تصور کنیم اگر این منبع انگیزش نبود، جامعه انسانی ما به کجا میرفت؟ نقطه امید و انگیزش خود را در کجا باید جستجو میکرد؟ سرنوشت اسلامی که برای ترقی و تعالی بشر آمده بود و پیامبر آن را بر رحمت و رافت بنا گذاشته و اولادش آن را پیگیری کرده بودند، به کجا میانجامید؟ و... .
اکنون ما ایرانیان مسلمان که در قرن بیست و یکم که 35سال است با پدیدهای سر برآورده از اعماق تاریخ چنگ در چنگ شده و با دجالگری و سوءاستفاده از اسلام و بهطور خاص با تبعیض جنسی مواجه هستیم، مسئولیت شوریدن و جنگیدن با آن را بر دوش داریم. برای جنگیدن و پاسخگویی به این همه سبعیت، منبع و نقطه انگیزشی داریم که همانا هماورد آن یعنی اسلام ناب انقلابی و توحیدی است ارتجاع و دیدگاه جنسیتی آن جز با آموزههای اصیل الگوهای تاریخی اسلام انقلابی قابل نابود کردن نیست. چه الگو و نمونهيی بالاتر از حسین و یارانش و همچنین حضور زنان والا قدری چون زینب کبری در تابلو پرشکوه عاشورا؟ اگر آن روزگار یزید و ابن زیاد با عمله ستمکارش، امام حسین و یارانش را خارجی و منافق میخواندند و جنایت خود را مشروع جلوه میدادند و کارگزارانشان در همه جا اختناق و سرکوب و کشتار برقرار کرده بودند و آن را با قوانین بهاصطلاح شرع یزیدی توجیه میکردند نیست اما بهرغم همهٴ اینها، نابود شدند. امروز هم ارتجاع وحشت زدهٴ به جا مانده از خمینی این امام جنایتکاران، در برابر موج پیشروندهٴ جبهه آگاهی و آزادی نیز بیتردید نیست و نابود خواهد شد.