من پدر جد داعشم آقا
داعش از من گرفتهانگیزه
در خیابان کدام خونخواری
روی صورت اسید میریزه
سر بریدن خوراک من بوده
من پدر جد هرچه خونخوارم
تو به کهریزکم نگاهی کن
قاتلم، جانیم تبهکارم
از همان روز که امام آمد
در کف جانیان زمام آمد
حکم آدم دریدن امضا شد
جای نوشابه خون به جام آمد
هر جنایت که درتصور نیست
خامنه گفته واجب است آقا
پشت ما قوهی قضاییه است
این فریضه ست هر زمان هرجا
ما همه تخم آن پدر هستیم
که خودش بیپدر و مادر بود
از هر آنچه یزید و چنگیز است
دیوتر بود و بیحیاتربود
آخر آن سگ صفت، که خامنهایست
دارد از خوف و ضعف میمیرد
گر شود سرنگون تصور کن
خلق از ما چه حالی میگیرد
اینکه امروز چند بطر اسید
بر سر و روی و چهر زن پاشید
خود آقا که از نخستین روز
گند بر روی این وطن پاشید!
گفته آقا که در خیابانها
مثل سگ پاچه گیر مردم باش
بهر حفظ نظام آن کفتار
روی چهر زنان اسید بپاش
اتمیمان که بسته شد راهش
اقتصاد هم تمام شد کارش
دمبمان کنده شد به خاک عراق
سوریه مانده است و بشارش
گشت ارشادمان به گل بنشست
ریغ و روح از بسیجیان در رفت
خلق در فکر گوشمالی شد
ترس در جان ریزشی سر رفت
دست نگذار که دلم تنگ است
صورتم سرخ نیست از رنگ است
این اسید پاشی هم که میدانم
یک برونرفت نیست یک ننگ است
شب به شب خواب فتنه میبینم
روز به روز اخم و تخم مردم را
امر معروفمان افاقه نکرد
چه کنم آن قیام مردم را
من پدر جد داعشم آقا
حال در ضعف فاحشم آقا
من نیازم به این اسید پاشی ست
روز به روز خویش میکشم آقا.
داعش از من گرفتهانگیزه
در خیابان کدام خونخواری
روی صورت اسید میریزه
سر بریدن خوراک من بوده
من پدر جد هرچه خونخوارم
تو به کهریزکم نگاهی کن
قاتلم، جانیم تبهکارم
از همان روز که امام آمد
در کف جانیان زمام آمد
حکم آدم دریدن امضا شد
جای نوشابه خون به جام آمد
هر جنایت که درتصور نیست
خامنه گفته واجب است آقا
پشت ما قوهی قضاییه است
این فریضه ست هر زمان هرجا
ما همه تخم آن پدر هستیم
که خودش بیپدر و مادر بود
از هر آنچه یزید و چنگیز است
دیوتر بود و بیحیاتربود
آخر آن سگ صفت، که خامنهایست
دارد از خوف و ضعف میمیرد
گر شود سرنگون تصور کن
خلق از ما چه حالی میگیرد
اینکه امروز چند بطر اسید
بر سر و روی و چهر زن پاشید
خود آقا که از نخستین روز
گند بر روی این وطن پاشید!
گفته آقا که در خیابانها
مثل سگ پاچه گیر مردم باش
بهر حفظ نظام آن کفتار
روی چهر زنان اسید بپاش
اتمیمان که بسته شد راهش
اقتصاد هم تمام شد کارش
دمبمان کنده شد به خاک عراق
سوریه مانده است و بشارش
گشت ارشادمان به گل بنشست
ریغ و روح از بسیجیان در رفت
خلق در فکر گوشمالی شد
ترس در جان ریزشی سر رفت
دست نگذار که دلم تنگ است
صورتم سرخ نیست از رنگ است
این اسید پاشی هم که میدانم
یک برونرفت نیست یک ننگ است
شب به شب خواب فتنه میبینم
روز به روز اخم و تخم مردم را
امر معروفمان افاقه نکرد
چه کنم آن قیام مردم را
من پدر جد داعشم آقا
حال در ضعف فاحشم آقا
من نیازم به این اسید پاشی ست
روز به روز خویش میکشم آقا.