ماندگاری مجاهدین در توفان توطئهها و فتنههایی که بهخصوص طی بیش از یک دهه گذشته، سازمان مجاهدین در قلب و کانون آنها بوده، بسیار شگفتآور است، بهخصوص وقتی افزون بر ماندگاری، شاهد رشد و ارتقای مستمر آن هستیم و این پدیدهیی است که معجزه آسا مینماید. اما این «معجزه» در این سازمان، به یک روال تبدیل شده است. این روال که مجاهدین از پس هر ابتلایی، رویانتر و شکوفاتر و قدرتمندتر و منسجمتر بیرون میآیند و از شر کثیر، خیر عظیم درو میکنند. این واقعیت چنان نمایان است که دوست و دشمن به آن اذعان میکنند.
آقای اندی یآوخ عضو هیأترئیسه پارلمان برلین در کنوانسیون جوامع ایرانیان در آلمان ـ برلین 13مهر 1392 ـ در این باره گفت:
«این منعکسکننده کیفیت این جنبش است. نشاندهندهٴ استعداد این جنبش برای مواجهه با چالشهایی است که در ادارهٴ کشور بعد از سرنگونی رژیم مذهبی، در مسیرش قرار دارند. این نشاندهندهٴ قدرت اپوزیسیون ایران در جهان است و برملا میکند که چرا این قدر ملاها از آنها وحشت دارند».
برای ارزیابی میزان و ابعاد قدرت این مقاومت، باید نخست، تصویری از ابعاد امکانات دشمن و همچنین ابعاد فشارهایی که برای درهمشکستن این مقاومت وارد میکند، داشته باشیم.
رژیم آخوندی رژیمی است که از اختصاص تمام منابع و امکانات بیکران کشوری با غنای ایران، برای نابودی و ضربه زدن به دشمن اصلی و نیروی سرنگون کننده خود، یعنی مجاهدین، هیچ ابایی ندارد؛ کما اینکه بسیاری از توطئهها علیه این مقاومت را هم با زد و بندهای چند میلیارد دلاری از طریق قدرتهای غربی پیش برده است از قرار دادن نام مجاهدین در لیستهای تروریستی تا 17ژوئن و از مهیبترین بمبارانها، تا خلعسلاح ارتش آزادیبخش، از سپردن حفاظت اشرفیها به قاتلانشان و مزدوران عراقی رژیم، تا اعمال یکی از بیرحمانهترین محاصرهها و اعمال محدودیتهایی، بسا سختتر از هر زندان رسمی در دنیا، تا محاصره غذایی و دارویی و تا اعمال شکنجه روانی با 300بلندگو به مدت دو سال بهطور 24ساعته و شبانهروزی… و با 6فقره حمله و هجوم و کشتار، توسط نیروی مسلح پیاده و زرهی و حملات موشکی و سرانجام با قتلعام و اعدام جمعی. بهطور خلاصه، در یک طرف رژیمی است که چون فنای خود را در بقای مجاهدین و این مقاومت میبیند، با تمام قوا و با بهکار گرفتن همهٴ ظرفیت خود در توطئه و ترور و کشتار و قساوت، کمر به نابودی مجاهدین و تشکیلاتشان بسته است. فشارها و توطئههایی که یک صدم آن اگر نه به یک جنبش و سازمان اپوزیسیون، بلکه به هر رژیم مقتدری وارد میآمد، آن را خرد و ساقط میکرد. در طرف دیگر اما، مقاومتی قرار دارد که با اینکه از ملأ و نیروی اجتماعی خود جدا شده، با اینکه در منتهای پراکندگی جغرافیایی است، با اینکه او را از سلاحش و قرارگاهش محروم کردهاند، با اینکه در یک محیط مسدود محاصرهاش کردهاند و… اما در اوج وحدت و انسجام، همچنان بیمحابا میجنگد و دشمنش را به ستوه آورده، آن را شقه و پاره پاره کرده، در دنیا رسوا و بیآبرو و منزوی ساخته و در سراشیب سرنگونی انداخته است.
قدرتی نوین، قدرتی از نوع دیگر
سؤال این است که این، چگونه سازمانی است و به چه قدرتی تکیه دارد که میتواند از پس این همه فشار برآید؟ و نه تنها خرد نشود و حتی تضعیف نشود، بلکه دشمن غدارش را خرد کند و در آستانهٴ سرنگونی قرار دهد؟
روشن است که در جهان مادی، هر نیرویی را با معادل آن نیرو میتوان خنثی کرد و با بیشتر از آن نیرو میتوان در همشکست. بنابراین باید اندیشید که قدرت مجاهدین و مقاومت ایران در چیست؟ ماهیت این قدرت چیست و منشأ آن کجاست؟
طبعاً قدرتی که از آن صحبت میکنیم، نمیتواند از نوع و جنس قدرت و تواناییهای طرف مقابل باشد، یعنی نمیتواند از جنس پول و سلاح و حمایت قدرتهای بینالمللی باشد، چون در این صورت در تعادل قوا، بیتردید مغلوب خصم میشد، چرا که رژیم در هر یک از این مؤلفهها بهطور غیرقابل قیاس، دست بالا را دارد.
این قدرتی نوین است که اساساً برخاسته از انسان و گوهر انسانی است و بر ایمان، آگاهی، انگیزه و ارادهٴ انسان تکیه دارد. در هر یک از کارزارهای مجاهدین با دشمن ضدبشری، رویارویی این دو قدرت ماهیتاً و عمیقاً متضاد را میتوان به عیان دید. یک طرف پول بیکران است و سلاح و توطئه و زد و بند و زندان و شکنجه و اعدام و تیر خلاص؛ طرف دیگر، فدای بیکران است و خون و شهادت و اسارت و اعتصابغذا و اراده و ایمان و آرمان؛ و همهٴ اینها در یک ظرف و شکل متکامل؛ در ظرف تشکیلاتی بسیار منسجم و مستحکم.
منشأ و ماهیت توانایی مجاهدین
دکتر منوچهر هزارخانی از نخستین حامیان مقاومت و از قدیمیترین اعضا و مسئولان شورای ملی مقاومت طی سخنانی در مراسم بزرگداشت 52 اشرفی در شهریور 92، درباره منشأ توانایی مجاهدین و محتوا و شکل آن میگوید:
«گمان میکنم که از این پیشتر، در انتقادی از مجاهدین در جای دیگری گفته و یا نوشتهام که آنها دو نقطه ضعف بزرگ دارند، اول اینکه تا بن استخوان آرمانگرایند. دوم اینکه سازمانی بینظیر در عزم و اراده بینظیر دارند. اولی به آنها امکان میدهد، زندگیشان را هدفمند کنند و دومی راه تحقق هدف را بر آنها میگشاید. از این بیشتر چه میخواهید برای آن که مورد نفرت آخوندهای بیاصل و ریشه، پاسداران مزدور و سیاستبازان نان به نرخ روز خور باشید».
تشکیلات، ظرف بروز و تجسم قدرت نوین
یکی از مهمترین پایههای قدرت مقاومت ایران، همچنان که دکتر هزارخانی هم اشاره کرد، تشکیلات و «سازمان بینظیر مجاهدین» است. میدانیم که قدرت و استحکام هر تشکلی، برآمده از افراد آن تشکل است. اینکه افراد تشکل مورد نظر، تا چه اندازه مستحکم، آگاه و به راه و آرمانشان و به سازمان و تشکیلاتشان مؤمناند. کیفیت اعضای مجاهدین و جنبش مقاومت، طبعاً بارزترین عنصری است که در وهلهٴ اول توجه هر ناظری را جلب میکند. کسانی که نه روی تخت شکنجه و نه پای چوبهٴ دار، حاضر به تسلیم و گفتن یک کلمه مطلوب دژخیم نیستند. افرادی که از جان و از مشروعترین علایق فردی در راه تحقق آرمان خود دست شستهاند. این واقعیتی است که چشم هر انسانی را خیره میکند؛ دوست، زبان به تحسین و ستایش میگشاید و دشمن هم حتی با غیظ به آن اذعان میکند.
لارش ریسه دبیرکل کمیته نروژی دوستان ایران آزاد، (در کنفرانس بینالمللی در پاریس ـ 22بهمن 1390) :
«من این افتخار را دارم که در زندگی این فرصت را پیدا کردم تا شما ساکنان اشرف را ملاقات کنم و با چنین قهرمانانی آشنا شوم. شما ناجیان واقعی ملت ایران هستید و کسانی هستید که ایران را از خشونت آخوندها نجات خواهید داد. مبارزه شما نه تنها به ملت خودتان امید بخشیده، بلکه به نقطه امیدی برای خلقهای منطقه و جهان تبدیل شده است».
تام ریج اولین وزیر امنیت آمریکا (در کنفرانس واشینگتن ـ 10خرداد1391) :
«بی تعارف باید گفت که شما نیرومندترین و پایدارترین مدافعانی هستید که یک گروه مشتاق فعالیتهای انساندوستانه میتواند داشته باشد، به نظر من در طول تاریخ جهان…».
ویلیام بوردون وکیل برجستهٴ فرانسوی نیز (در کنفرانس پاریس 20ژانویه 2012 ـ 30دی 90) میگوید:
«… ساکنان اشرف به نوعی و شاید بدون اینکه خواسته باشند به سمبل مبارزه برای بشریت معاصر مبدل شدهاند».
هدایت و رهبری
البته کیفیت افراد تشکیل دهنده یک سازمان و تشکل مهم است، ظرف و تشکلی هم که این افراد در آن سازمانیافته و گردهم آمدهاند، هم مهم است؛ اما مهمتر از این هر دو، عاملی است که این مجموعه را سمت میدهد، آنها را در یک راستای واحد، رو به سوی یک آرمان واحد و هدفهای مرحلهیی مشخص، به حرکت درمیآورد، هدایت و هماهنگ میکند، آموزش میدهد. سازمان میدهد و پیش میبرد. این، آن موهبت یگانه و بیبدیلی است که مجاهدین و مقاومت ایران از آن برخوردارند. موهبتی که نامش رهبری است، نامش مسعود رجوی و مریم رجوی است.
اکنون روشنتر میتوان پاسخ داد که سازمان مجاهدین و مقاومت ایران، چگونه، با چه ساختاری و با چه مکانیسمی تا کنون پیش رفته؟ چگونه توانسته پیروزیهای خارقالعادهیی همچون خروج از لیست تروریستی را محقق کند؟ چگونه از تندپیچهای خطیری که یکی پس از دیگری بر سر راهش ظاهر شدهاند، بگذرد؟ عامل یگانهساز این سازمان چیست؟ منشأ قدرتش در کجاست؟
این واقعیت از چشم ناظران و دوستان خارجی مقاومت ایران که هر کدام تجارب پرباری در سیاست و در کار با نخبگان و طیفهای مختلف اجتماعی دارند، پوشیده نمانده است.
رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و کاندیدای ریاستجمهوری میگوید: (کنفرانس واشینگتن-9فوریه 2013)
«… تحت رهبری خانم رجوی سازمان شما، منجر به یک ایران آزاد و دموکراتیک، ایرانی میشود که به حقوقبشر احترام میگذارد، صلحجو و غیرهستهیی است».
ژان فرانسوا لوگاره؛ شهردار منطقه یک پاریس نیز خطاب به خانم مریم رجوی میگوید: میگوید: «شما برای تمام جهان، جهان آزاد، سمبل گفتگو، درایت، تفاهم و صلح هستید» (کنفرانس نمایندگان کنگره آمریکا- پاریس-17فوریه 2013).
و ژان پیر برار نمایندهٴ مجلس ملی فرانسه (در کنفرانس 2فوریه 2013 پاریس) میگوید:
مردمانی هستند که در تاریخشان شخصیتهای فوقالعاده دارند: نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی ما ژنرال دو گل را داشتیم و شما مریم رجوی را دارید و اینها شخصیتهایی هستند که تاریخ را تغییر میدهند.
آری، در صدر هر انقلاب پیروزمندی لزوماً یک رهبر و یک شخصیت استثنایی قرار دارد. اما ویژگی مریم رجوی که او را از سایر رهبران محبوب سیاسی و پیشوایان انقلابی ممتاز میکند، ایمان خللناپذیر او به انسان و تواناییهای بیکران انسان و تکیهٴ او بر عنصر انسانی است. انسان فارغ از جنس، نژاد، دین و مکتب. از اینرو دامنهٴ تأثیر پیام مریم رجوی، از مجاهدین و حتی ایرانیان فراتر میرود و هر انسان مسئول و هر وجدان بیداری را، از انسانهای عادی تا برجستهترین و قدرتمندترین شخصیتها تحت تأثیر قرار میدهد و برمیانگیزد. این چنین است که در جبهه جهانیای که مقاومت ایران در برابر فاشیسم دینی حاکم بر ایران، شکل داده؛ علاوه بر مردم آگاه در کشورهای مختلف از آمریکا و اروپا و خاورمیانه، لشکری از منتخبان مردم در پارلمانها یا شهرداریها و برجستهترین شخصیتهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی را میبینیم که با تمام توش و توان و عشق و اعتقاد، به یاری و همراهی با این مقاومت برخاستهاند و در این مسیر گاه به منافع خود از مقام و شغل تا موقعیت سیاسی و اجتماعی پشت میکنند و بسا که در برابر نظام و حکومتی که خود جزیی از آن هستند، ایستاده و علیه آن موضع میگیرند. این تأثیرات، در کانونیترین نقطهٴ خود، یعنی در مجاهدین و اشرفنشانها به اوج خود میرسد و منشأ آتشفشانی از عشق و شور انسانی میگردد که خاستگاه آن گوهر ناب انسانی است. نوشتههای شهیدان کهکشان اشرف میتواند شاهد مثالهای خوبی در این باب باشد:
«ما عهد بستهایم که با تمسک به انقلاب خواهر مریم و با زدودن تمام ذرات باقیمانده از هر نوع ایدئولوژی استثماری و منفعت طلبانهٴ فردی و زدودن ناخالصیها، در صفوفمان و بنیان ریختن تشکیلاتی نوین، درسی زرین از حماسه پایداری بهجای بگذاریم» (از نقشه مسیر مجاهد قهرمان شهید مجید فردی شیویاری ـ مرداد92).
«خواهر مریم… با انقلاب شما، با صدق و فدای بیکران شما و مجاهدان بیبدیل و نوامیس و تکیهگاههای آرمانی، در این 10سال، گام به گام بر ایمانم افزودید و درسی دیگر برای انسان بودن و مبارز ماندن و مجاهدت کردن را به من آموختید…» (از نامه مجاهد قهرمان شهید حسن جباری به خانم مریم رجوی ـ خرداد91).
سخنان این پروردگان مکتب مریم رجوی که صرفاً بهعنوان نمونه در اینجا آمد، رمزگشای معمای منشأ قدرت مجاهدین است، قدرتی که چشم دنیا را خیره کرده است. اینها بهروشنی بیان میکنند که مجاهدین با اتکا به چه چیزی میتوانند تا فراسوی طاقت انسان، فشارها را تاب بیاورند و از توفان بنیانکن حوادث و از جگرسوزترین ابتلاها، سرشارتر و توانمندتر عبور کنند و پرشورتر و رزمآورتر به نبرد برخیزند. پاسخ را میتوان در یک عبارت، خلاصه کرد: مریم و ایمان مریم به انسان و آزادی انسان! این ایمان در نبرد بیامان با رژیم ضدانسانی ولایتفقیه، بیتردید پیروز خواهد شد.
آقای اندی یآوخ عضو هیأترئیسه پارلمان برلین در کنوانسیون جوامع ایرانیان در آلمان ـ برلین 13مهر 1392 ـ در این باره گفت:
«این منعکسکننده کیفیت این جنبش است. نشاندهندهٴ استعداد این جنبش برای مواجهه با چالشهایی است که در ادارهٴ کشور بعد از سرنگونی رژیم مذهبی، در مسیرش قرار دارند. این نشاندهندهٴ قدرت اپوزیسیون ایران در جهان است و برملا میکند که چرا این قدر ملاها از آنها وحشت دارند».
برای ارزیابی میزان و ابعاد قدرت این مقاومت، باید نخست، تصویری از ابعاد امکانات دشمن و همچنین ابعاد فشارهایی که برای درهمشکستن این مقاومت وارد میکند، داشته باشیم.
رژیم آخوندی رژیمی است که از اختصاص تمام منابع و امکانات بیکران کشوری با غنای ایران، برای نابودی و ضربه زدن به دشمن اصلی و نیروی سرنگون کننده خود، یعنی مجاهدین، هیچ ابایی ندارد؛ کما اینکه بسیاری از توطئهها علیه این مقاومت را هم با زد و بندهای چند میلیارد دلاری از طریق قدرتهای غربی پیش برده است از قرار دادن نام مجاهدین در لیستهای تروریستی تا 17ژوئن و از مهیبترین بمبارانها، تا خلعسلاح ارتش آزادیبخش، از سپردن حفاظت اشرفیها به قاتلانشان و مزدوران عراقی رژیم، تا اعمال یکی از بیرحمانهترین محاصرهها و اعمال محدودیتهایی، بسا سختتر از هر زندان رسمی در دنیا، تا محاصره غذایی و دارویی و تا اعمال شکنجه روانی با 300بلندگو به مدت دو سال بهطور 24ساعته و شبانهروزی… و با 6فقره حمله و هجوم و کشتار، توسط نیروی مسلح پیاده و زرهی و حملات موشکی و سرانجام با قتلعام و اعدام جمعی. بهطور خلاصه، در یک طرف رژیمی است که چون فنای خود را در بقای مجاهدین و این مقاومت میبیند، با تمام قوا و با بهکار گرفتن همهٴ ظرفیت خود در توطئه و ترور و کشتار و قساوت، کمر به نابودی مجاهدین و تشکیلاتشان بسته است. فشارها و توطئههایی که یک صدم آن اگر نه به یک جنبش و سازمان اپوزیسیون، بلکه به هر رژیم مقتدری وارد میآمد، آن را خرد و ساقط میکرد. در طرف دیگر اما، مقاومتی قرار دارد که با اینکه از ملأ و نیروی اجتماعی خود جدا شده، با اینکه در منتهای پراکندگی جغرافیایی است، با اینکه او را از سلاحش و قرارگاهش محروم کردهاند، با اینکه در یک محیط مسدود محاصرهاش کردهاند و… اما در اوج وحدت و انسجام، همچنان بیمحابا میجنگد و دشمنش را به ستوه آورده، آن را شقه و پاره پاره کرده، در دنیا رسوا و بیآبرو و منزوی ساخته و در سراشیب سرنگونی انداخته است.
قدرتی نوین، قدرتی از نوع دیگر
سؤال این است که این، چگونه سازمانی است و به چه قدرتی تکیه دارد که میتواند از پس این همه فشار برآید؟ و نه تنها خرد نشود و حتی تضعیف نشود، بلکه دشمن غدارش را خرد کند و در آستانهٴ سرنگونی قرار دهد؟
روشن است که در جهان مادی، هر نیرویی را با معادل آن نیرو میتوان خنثی کرد و با بیشتر از آن نیرو میتوان در همشکست. بنابراین باید اندیشید که قدرت مجاهدین و مقاومت ایران در چیست؟ ماهیت این قدرت چیست و منشأ آن کجاست؟
طبعاً قدرتی که از آن صحبت میکنیم، نمیتواند از نوع و جنس قدرت و تواناییهای طرف مقابل باشد، یعنی نمیتواند از جنس پول و سلاح و حمایت قدرتهای بینالمللی باشد، چون در این صورت در تعادل قوا، بیتردید مغلوب خصم میشد، چرا که رژیم در هر یک از این مؤلفهها بهطور غیرقابل قیاس، دست بالا را دارد.
این قدرتی نوین است که اساساً برخاسته از انسان و گوهر انسانی است و بر ایمان، آگاهی، انگیزه و ارادهٴ انسان تکیه دارد. در هر یک از کارزارهای مجاهدین با دشمن ضدبشری، رویارویی این دو قدرت ماهیتاً و عمیقاً متضاد را میتوان به عیان دید. یک طرف پول بیکران است و سلاح و توطئه و زد و بند و زندان و شکنجه و اعدام و تیر خلاص؛ طرف دیگر، فدای بیکران است و خون و شهادت و اسارت و اعتصابغذا و اراده و ایمان و آرمان؛ و همهٴ اینها در یک ظرف و شکل متکامل؛ در ظرف تشکیلاتی بسیار منسجم و مستحکم.
منشأ و ماهیت توانایی مجاهدین
دکتر منوچهر هزارخانی از نخستین حامیان مقاومت و از قدیمیترین اعضا و مسئولان شورای ملی مقاومت طی سخنانی در مراسم بزرگداشت 52 اشرفی در شهریور 92، درباره منشأ توانایی مجاهدین و محتوا و شکل آن میگوید:
«گمان میکنم که از این پیشتر، در انتقادی از مجاهدین در جای دیگری گفته و یا نوشتهام که آنها دو نقطه ضعف بزرگ دارند، اول اینکه تا بن استخوان آرمانگرایند. دوم اینکه سازمانی بینظیر در عزم و اراده بینظیر دارند. اولی به آنها امکان میدهد، زندگیشان را هدفمند کنند و دومی راه تحقق هدف را بر آنها میگشاید. از این بیشتر چه میخواهید برای آن که مورد نفرت آخوندهای بیاصل و ریشه، پاسداران مزدور و سیاستبازان نان به نرخ روز خور باشید».
تشکیلات، ظرف بروز و تجسم قدرت نوین
یکی از مهمترین پایههای قدرت مقاومت ایران، همچنان که دکتر هزارخانی هم اشاره کرد، تشکیلات و «سازمان بینظیر مجاهدین» است. میدانیم که قدرت و استحکام هر تشکلی، برآمده از افراد آن تشکل است. اینکه افراد تشکل مورد نظر، تا چه اندازه مستحکم، آگاه و به راه و آرمانشان و به سازمان و تشکیلاتشان مؤمناند. کیفیت اعضای مجاهدین و جنبش مقاومت، طبعاً بارزترین عنصری است که در وهلهٴ اول توجه هر ناظری را جلب میکند. کسانی که نه روی تخت شکنجه و نه پای چوبهٴ دار، حاضر به تسلیم و گفتن یک کلمه مطلوب دژخیم نیستند. افرادی که از جان و از مشروعترین علایق فردی در راه تحقق آرمان خود دست شستهاند. این واقعیتی است که چشم هر انسانی را خیره میکند؛ دوست، زبان به تحسین و ستایش میگشاید و دشمن هم حتی با غیظ به آن اذعان میکند.
لارش ریسه دبیرکل کمیته نروژی دوستان ایران آزاد، (در کنفرانس بینالمللی در پاریس ـ 22بهمن 1390) :
«من این افتخار را دارم که در زندگی این فرصت را پیدا کردم تا شما ساکنان اشرف را ملاقات کنم و با چنین قهرمانانی آشنا شوم. شما ناجیان واقعی ملت ایران هستید و کسانی هستید که ایران را از خشونت آخوندها نجات خواهید داد. مبارزه شما نه تنها به ملت خودتان امید بخشیده، بلکه به نقطه امیدی برای خلقهای منطقه و جهان تبدیل شده است».
تام ریج اولین وزیر امنیت آمریکا (در کنفرانس واشینگتن ـ 10خرداد1391) :
«بی تعارف باید گفت که شما نیرومندترین و پایدارترین مدافعانی هستید که یک گروه مشتاق فعالیتهای انساندوستانه میتواند داشته باشد، به نظر من در طول تاریخ جهان…».
ویلیام بوردون وکیل برجستهٴ فرانسوی نیز (در کنفرانس پاریس 20ژانویه 2012 ـ 30دی 90) میگوید:
«… ساکنان اشرف به نوعی و شاید بدون اینکه خواسته باشند به سمبل مبارزه برای بشریت معاصر مبدل شدهاند».
هدایت و رهبری
البته کیفیت افراد تشکیل دهنده یک سازمان و تشکل مهم است، ظرف و تشکلی هم که این افراد در آن سازمانیافته و گردهم آمدهاند، هم مهم است؛ اما مهمتر از این هر دو، عاملی است که این مجموعه را سمت میدهد، آنها را در یک راستای واحد، رو به سوی یک آرمان واحد و هدفهای مرحلهیی مشخص، به حرکت درمیآورد، هدایت و هماهنگ میکند، آموزش میدهد. سازمان میدهد و پیش میبرد. این، آن موهبت یگانه و بیبدیلی است که مجاهدین و مقاومت ایران از آن برخوردارند. موهبتی که نامش رهبری است، نامش مسعود رجوی و مریم رجوی است.
اکنون روشنتر میتوان پاسخ داد که سازمان مجاهدین و مقاومت ایران، چگونه، با چه ساختاری و با چه مکانیسمی تا کنون پیش رفته؟ چگونه توانسته پیروزیهای خارقالعادهیی همچون خروج از لیست تروریستی را محقق کند؟ چگونه از تندپیچهای خطیری که یکی پس از دیگری بر سر راهش ظاهر شدهاند، بگذرد؟ عامل یگانهساز این سازمان چیست؟ منشأ قدرتش در کجاست؟
این واقعیت از چشم ناظران و دوستان خارجی مقاومت ایران که هر کدام تجارب پرباری در سیاست و در کار با نخبگان و طیفهای مختلف اجتماعی دارند، پوشیده نمانده است.
رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و کاندیدای ریاستجمهوری میگوید: (کنفرانس واشینگتن-9فوریه 2013)
«… تحت رهبری خانم رجوی سازمان شما، منجر به یک ایران آزاد و دموکراتیک، ایرانی میشود که به حقوقبشر احترام میگذارد، صلحجو و غیرهستهیی است».
ژان فرانسوا لوگاره؛ شهردار منطقه یک پاریس نیز خطاب به خانم مریم رجوی میگوید: میگوید: «شما برای تمام جهان، جهان آزاد، سمبل گفتگو، درایت، تفاهم و صلح هستید» (کنفرانس نمایندگان کنگره آمریکا- پاریس-17فوریه 2013).
و ژان پیر برار نمایندهٴ مجلس ملی فرانسه (در کنفرانس 2فوریه 2013 پاریس) میگوید:
مردمانی هستند که در تاریخشان شخصیتهای فوقالعاده دارند: نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی ما ژنرال دو گل را داشتیم و شما مریم رجوی را دارید و اینها شخصیتهایی هستند که تاریخ را تغییر میدهند.
آری، در صدر هر انقلاب پیروزمندی لزوماً یک رهبر و یک شخصیت استثنایی قرار دارد. اما ویژگی مریم رجوی که او را از سایر رهبران محبوب سیاسی و پیشوایان انقلابی ممتاز میکند، ایمان خللناپذیر او به انسان و تواناییهای بیکران انسان و تکیهٴ او بر عنصر انسانی است. انسان فارغ از جنس، نژاد، دین و مکتب. از اینرو دامنهٴ تأثیر پیام مریم رجوی، از مجاهدین و حتی ایرانیان فراتر میرود و هر انسان مسئول و هر وجدان بیداری را، از انسانهای عادی تا برجستهترین و قدرتمندترین شخصیتها تحت تأثیر قرار میدهد و برمیانگیزد. این چنین است که در جبهه جهانیای که مقاومت ایران در برابر فاشیسم دینی حاکم بر ایران، شکل داده؛ علاوه بر مردم آگاه در کشورهای مختلف از آمریکا و اروپا و خاورمیانه، لشکری از منتخبان مردم در پارلمانها یا شهرداریها و برجستهترین شخصیتهای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی را میبینیم که با تمام توش و توان و عشق و اعتقاد، به یاری و همراهی با این مقاومت برخاستهاند و در این مسیر گاه به منافع خود از مقام و شغل تا موقعیت سیاسی و اجتماعی پشت میکنند و بسا که در برابر نظام و حکومتی که خود جزیی از آن هستند، ایستاده و علیه آن موضع میگیرند. این تأثیرات، در کانونیترین نقطهٴ خود، یعنی در مجاهدین و اشرفنشانها به اوج خود میرسد و منشأ آتشفشانی از عشق و شور انسانی میگردد که خاستگاه آن گوهر ناب انسانی است. نوشتههای شهیدان کهکشان اشرف میتواند شاهد مثالهای خوبی در این باب باشد:
«ما عهد بستهایم که با تمسک به انقلاب خواهر مریم و با زدودن تمام ذرات باقیمانده از هر نوع ایدئولوژی استثماری و منفعت طلبانهٴ فردی و زدودن ناخالصیها، در صفوفمان و بنیان ریختن تشکیلاتی نوین، درسی زرین از حماسه پایداری بهجای بگذاریم» (از نقشه مسیر مجاهد قهرمان شهید مجید فردی شیویاری ـ مرداد92).
«خواهر مریم… با انقلاب شما، با صدق و فدای بیکران شما و مجاهدان بیبدیل و نوامیس و تکیهگاههای آرمانی، در این 10سال، گام به گام بر ایمانم افزودید و درسی دیگر برای انسان بودن و مبارز ماندن و مجاهدت کردن را به من آموختید…» (از نامه مجاهد قهرمان شهید حسن جباری به خانم مریم رجوی ـ خرداد91).
سخنان این پروردگان مکتب مریم رجوی که صرفاً بهعنوان نمونه در اینجا آمد، رمزگشای معمای منشأ قدرت مجاهدین است، قدرتی که چشم دنیا را خیره کرده است. اینها بهروشنی بیان میکنند که مجاهدین با اتکا به چه چیزی میتوانند تا فراسوی طاقت انسان، فشارها را تاب بیاورند و از توفان بنیانکن حوادث و از جگرسوزترین ابتلاها، سرشارتر و توانمندتر عبور کنند و پرشورتر و رزمآورتر به نبرد برخیزند. پاسخ را میتوان در یک عبارت، خلاصه کرد: مریم و ایمان مریم به انسان و آزادی انسان! این ایمان در نبرد بیامان با رژیم ضدانسانی ولایتفقیه، بیتردید پیروز خواهد شد.