مقابله زنان و جوانان با نیروهای گشت سرکوبگر و نیروهای بسیج رژیم، به یک کابوس برای نظام، ائمه جمعه و مهرههای رژیم تبدیل شده است.
اخبار مقاومت جوانان و زنان علیه نیروهای سرکوبگر رژیم، حاکی از ضعف نیروهای سرکوب در برابر مقاومت مردمی و بهخصوص جوانان است.
در تهران هنگامی که سه جوان در خیابان با بهاصطلاح تذکر ارشادی نیروهای بسیج مواجه میشوند، کار مقابله با نیروی سرکوب را به آنجا میرسانند که که یکی از دو مزدور رژیم را به قتل میرسانند و دیگری را مجروح میکنند.
رسانههای رژیم با فرار به جلو و فرافکنی ارزشهای نظام ولمپسنیسم آخوندی به این جوانان، مقاومت این سه جوان را به حساب ”اوباشگری“ آنان میگذارند، اما کیست که نداند این فرار به جلو توسط رسانههای حکومتی، دقیقاً ناشی از ضعف و استیصال رژیم در مقابل مقاومتهای اجتماعی و مردمی در برابر اعمال سرکوب وحشیانه توسط نیروهای سرکوبگر رژیم است.
ممکن است یک مورد مقاومت مردمی توسط رسانههای رژیم با فرافکنی آخوندی، به حساب بهاصطلاح ”اوباشگری“ چند جوان گذاشته شود، اما زمانی که جوانان و مردم با نیروی انتظامی درگیر میشوند، و آنها را هو میکنند تا جایی که نیروی سرکوبگر بور و کور مجبور میشود از صحنه فرار کند، رسانهها و مهرههای رژیم چه حرفی برای گفتن دارند، جز عجزولابهیی که این روزها توسط ائمه جمعه رژیم و مهرههای دانه درشت نظام سرداده میشود.
نمونه دیگر از مقاومت مردمی و مقاومت جوانان با نیروی انتظامی، روز جمعه 16خرداد 92 در خیابان سهروردی تهران اتفاق افتاد.
در خیابان سهروردی ایجاد مزاحمت علیه جوانان توسط نیروی انتظامی، باعث نارضایتی مردم شد و نیروی انتظامی از جانب مردم مورد تمسخر قرار گرفت و هوشد.
در خیابان سهروردی مقاومت مردم علیه نیروی انتظامی رژیم آنجا شکل گرفت که این نیروی سرکوبگر به یک خودرو در حال حرکت پیغام ایست داد و پس از توقف و پیاده کردن سرنشینان خودرو، برخورد اهانت آمیزی با آنها کرد وسرنشینان خودرو را که یک دختر و پسر بودند با لحن بد مخاطب قرارداده و آنان را مورد ضرب و شتم قرارداد.
اهانت نیروی سرکوبگر رژیم به این دو جوان، باعث نارضایتی و اعتراض جمعیت حاضر در صحنه شد و جمعیت پلیس را هو کرد تا جایی که مزدوران رژیم مجبور به فرار از صحنه شدند.
مورد دیگر بازداشت یک جوان در اردبیل به اتهام کتک زدن یک مأمور سرکوبگر نیروی انتظامی رژیم است.
در اواخر اردیبهشت ماه نیز جمعی از جوانان اصفهان با مأموران کلانتری28 که در حال گشتزنی در پارک کتابخانه شهرک کاوه بودند درگیر شدند، درگیری زمانی رخ داد که مأموران سرکوبگر به اذیت و آزار جوانان پرداختند.
جوانان خشمگین به مأموران رژیم حمله کردند و آنان را فراری دادند، جوانان سپس با موتور مزدوران را تعقیب کردند. یکی از مأموران به زمین افتاد و جوانان او را بهشدت گوشمالی دادند و سپس محل را ترک کردند. و...
بیدلیل نیست که ائمه جمعه و مهرههای دانه درشت نظام، این روزها نسبت به مقاومت جوانان و مردم آه و فغان سر میدهند و فریاد وا اسلاما (اسلام خمینی گونه) و نالههای امام جمعههای رژیم بلند شده است.
در راستای عجز و لابه نسبت به مقاومت مردمی و جوانان است که آخوند موحدی کرمانی ضمن اعتراف به افزایش مقاومت مردم در برابر نیروی سرکوب رژیم، از این مقاومت شکوه و شکایت میکند و آن را دهن کجی به نظام ولایتفقیه و ارزشهای آن از جمله دهن کجی به ”اسلامیت نظام“ ، دهن کجی به ”شهدای نظام“ و پایمال کردن خون بهاصطلاح شهدای نظام ولایتفقیه میداند.
نماینده خامنهای در مشهد نیز وقتی که میبیند سمبه مقاومت مردمی علیه ارزشهای پوشالی نظام ولایتفقیه پر زور است، تعارف را کنار میگذارد وت هدیدمی کند که بازور با مردم برخورد میکند و با توسل به شارلاتانیسم آخوندی میگوید مردم را با زور به بهشت آخوندی میبرد.
دیگر آخوندی از به سخره گرفته شدن مراجع تقلید رژیم، علما وحوزههای علمیه آن توسط مردم فغانش بلند است که که ایها لناس اسلام برباد رفته زیرا که مردم ارزشهای نظام آخوندی را برنمی تابند و علیه آن مقاومت میکنند.
آری، مقاومت مردمی و جوانان است که آخوندهای حکومتی و ائمه جمعه رژیم را وادار کرده است که این روزها طینت سرکوبگرانه و ضدمردمی خود را نمایان سازند و حربه زنگزده سرکوب را بار دیگر علم کنند، اما دیگر دوران خط ونشان کشیدن پوشالی آخوندها برای مردم و بهخصوص جوانان گذشته است.
نظام ولایتفقیه ناتوانتر و فرتوتتر از آن است که بتواند با اراده ستیزهجویانه مردم و جوانان در مقابل نیروی سرکوب رژیم مقابله کند.
تهدیدهای آخوندهای دانه درشت رژیم نیز در عداد آن حرفهای تکراری و صد من یک غاز آخوندهای حکومتی است که فقط به درد آخرت و عاقبت خود و نظام مفلوکشان میخورد، و از آنها طرفی نخواهند بست، آنچنان که هنوز مرکب حرفهای آنها خشک نشده است، مردم و جوانان با مقاومتشان پاسخ عینی و عملی حرفهای آنها را میدهند.
اخبار مقاومت جوانان و زنان علیه نیروهای سرکوبگر رژیم، حاکی از ضعف نیروهای سرکوب در برابر مقاومت مردمی و بهخصوص جوانان است.
در تهران هنگامی که سه جوان در خیابان با بهاصطلاح تذکر ارشادی نیروهای بسیج مواجه میشوند، کار مقابله با نیروی سرکوب را به آنجا میرسانند که که یکی از دو مزدور رژیم را به قتل میرسانند و دیگری را مجروح میکنند.
رسانههای رژیم با فرار به جلو و فرافکنی ارزشهای نظام ولمپسنیسم آخوندی به این جوانان، مقاومت این سه جوان را به حساب ”اوباشگری“ آنان میگذارند، اما کیست که نداند این فرار به جلو توسط رسانههای حکومتی، دقیقاً ناشی از ضعف و استیصال رژیم در مقابل مقاومتهای اجتماعی و مردمی در برابر اعمال سرکوب وحشیانه توسط نیروهای سرکوبگر رژیم است.
ممکن است یک مورد مقاومت مردمی توسط رسانههای رژیم با فرافکنی آخوندی، به حساب بهاصطلاح ”اوباشگری“ چند جوان گذاشته شود، اما زمانی که جوانان و مردم با نیروی انتظامی درگیر میشوند، و آنها را هو میکنند تا جایی که نیروی سرکوبگر بور و کور مجبور میشود از صحنه فرار کند، رسانهها و مهرههای رژیم چه حرفی برای گفتن دارند، جز عجزولابهیی که این روزها توسط ائمه جمعه رژیم و مهرههای دانه درشت نظام سرداده میشود.
نمونه دیگر از مقاومت مردمی و مقاومت جوانان با نیروی انتظامی، روز جمعه 16خرداد 92 در خیابان سهروردی تهران اتفاق افتاد.
در خیابان سهروردی ایجاد مزاحمت علیه جوانان توسط نیروی انتظامی، باعث نارضایتی مردم شد و نیروی انتظامی از جانب مردم مورد تمسخر قرار گرفت و هوشد.
در خیابان سهروردی مقاومت مردم علیه نیروی انتظامی رژیم آنجا شکل گرفت که این نیروی سرکوبگر به یک خودرو در حال حرکت پیغام ایست داد و پس از توقف و پیاده کردن سرنشینان خودرو، برخورد اهانت آمیزی با آنها کرد وسرنشینان خودرو را که یک دختر و پسر بودند با لحن بد مخاطب قرارداده و آنان را مورد ضرب و شتم قرارداد.
اهانت نیروی سرکوبگر رژیم به این دو جوان، باعث نارضایتی و اعتراض جمعیت حاضر در صحنه شد و جمعیت پلیس را هو کرد تا جایی که مزدوران رژیم مجبور به فرار از صحنه شدند.
مورد دیگر بازداشت یک جوان در اردبیل به اتهام کتک زدن یک مأمور سرکوبگر نیروی انتظامی رژیم است.
در اواخر اردیبهشت ماه نیز جمعی از جوانان اصفهان با مأموران کلانتری28 که در حال گشتزنی در پارک کتابخانه شهرک کاوه بودند درگیر شدند، درگیری زمانی رخ داد که مأموران سرکوبگر به اذیت و آزار جوانان پرداختند.
جوانان خشمگین به مأموران رژیم حمله کردند و آنان را فراری دادند، جوانان سپس با موتور مزدوران را تعقیب کردند. یکی از مأموران به زمین افتاد و جوانان او را بهشدت گوشمالی دادند و سپس محل را ترک کردند. و...
بیدلیل نیست که ائمه جمعه و مهرههای دانه درشت نظام، این روزها نسبت به مقاومت جوانان و مردم آه و فغان سر میدهند و فریاد وا اسلاما (اسلام خمینی گونه) و نالههای امام جمعههای رژیم بلند شده است.
در راستای عجز و لابه نسبت به مقاومت مردمی و جوانان است که آخوند موحدی کرمانی ضمن اعتراف به افزایش مقاومت مردم در برابر نیروی سرکوب رژیم، از این مقاومت شکوه و شکایت میکند و آن را دهن کجی به نظام ولایتفقیه و ارزشهای آن از جمله دهن کجی به ”اسلامیت نظام“ ، دهن کجی به ”شهدای نظام“ و پایمال کردن خون بهاصطلاح شهدای نظام ولایتفقیه میداند.
نماینده خامنهای در مشهد نیز وقتی که میبیند سمبه مقاومت مردمی علیه ارزشهای پوشالی نظام ولایتفقیه پر زور است، تعارف را کنار میگذارد وت هدیدمی کند که بازور با مردم برخورد میکند و با توسل به شارلاتانیسم آخوندی میگوید مردم را با زور به بهشت آخوندی میبرد.
دیگر آخوندی از به سخره گرفته شدن مراجع تقلید رژیم، علما وحوزههای علمیه آن توسط مردم فغانش بلند است که که ایها لناس اسلام برباد رفته زیرا که مردم ارزشهای نظام آخوندی را برنمی تابند و علیه آن مقاومت میکنند.
آری، مقاومت مردمی و جوانان است که آخوندهای حکومتی و ائمه جمعه رژیم را وادار کرده است که این روزها طینت سرکوبگرانه و ضدمردمی خود را نمایان سازند و حربه زنگزده سرکوب را بار دیگر علم کنند، اما دیگر دوران خط ونشان کشیدن پوشالی آخوندها برای مردم و بهخصوص جوانان گذشته است.
نظام ولایتفقیه ناتوانتر و فرتوتتر از آن است که بتواند با اراده ستیزهجویانه مردم و جوانان در مقابل نیروی سرکوب رژیم مقابله کند.
تهدیدهای آخوندهای دانه درشت رژیم نیز در عداد آن حرفهای تکراری و صد من یک غاز آخوندهای حکومتی است که فقط به درد آخرت و عاقبت خود و نظام مفلوکشان میخورد، و از آنها طرفی نخواهند بست، آنچنان که هنوز مرکب حرفهای آنها خشک نشده است، مردم و جوانان با مقاومتشان پاسخ عینی و عملی حرفهای آنها را میدهند.