پایداری زندانیان سیاسی و ایستادگی خانوادههای آنها، باعث شده است که طی یک هفته دو تحول مهم در صحنهٴ جامعه و سیاست رخ دهد. اول اینکه گسترش اعتراضات جهانی علیه رژیم آخوندی چه در رسانهها و مطبوعات و چه در محافل سیاسی و سازمانهای حقوقبشری رژیم را بهشدت تحت فشار قرار داد. این فشارها علاوه بر وحشت ناشی از گسترش حمایتها در داخل کشور سردمداران و کارگزاران رژیم آخوندی را در موضع کاملاً تدافعی همراه با زنجیرهٴ تازهیی از آه و نالهها قرار دهد.
تحول مهم دیگر شکلگیری یک جنبش اعتراضی عمیق و رشد یابنده با ماهیت کاملاً سیاسی علیه تمامیت رژیم آخوندی است. جنبشی که عمق آن درسلولهای انفرادی زندان اوین قرار دارد و بدنهٴ آن را روشنفکران، دانشجویان، زنان و جوانان آزاده و انقلابی تشکیل میدهند. جنبشی که در پیوند عمیق با مقاومت ایران در امتداد راهی که پیشتازان مردم طی کردهاند به پیش میرود و به یمن مقاومت سازمانیافته صدایش در سراسر جهان به گوش میرسد. این جنبش باعث شده است که سیاستمداران و مقامات دولتها نیز مجبور شوند ملاحظات مماشات جویانه را کم و بیش کنار بگذارند و رژیم را مورد سرزنش قرار دهند. از جمله رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که از زبان سخنگویش تأکید کرده است موضوع تحت بررسی است همانطور که ما بارها نقض حقوقبشرتوسط رژیم ایران را محکوم کردهایم.
رسانههای مهم مثل نیویورک تایمز نیز ضرب و جرح زندان سیاسی را مورد توجه قرار داده و طی مقالهیی پیامدهای این جنایت در درون رژیم را با عنوان «مشاجره رژیم ایران» بررسی کرده است. بهطور خلاصه جنایت حمله و ضرب و جرح زندانیان سیاسی از یک طرف فشار انزوا و محکومیت را روی رژیم بالا برده و از طرف دیگر وحشت از ظهور یک جنبش سیاسی گسترش یابنده را به درون رژیم ریخته و رژیم را در موضع بهشدت تدافعی قرار داده است. تا آنجا که مجبور شد با پخش یک نمایش سرهمبندی شده، مضحک و پرتناقض با شرکت سردژخیم زندانها از خود دفاع کند. دژخیم اسماعیلی یک روز قبل از برکناریش با خندههای مصنوعی، که نمیتوانست سراسیمگی و دژخیم صفتی او را بپوشاند بهصحنه آورده شد تا تلاش کند مأموران و لباس شخصیهای وحشی مهاجم را انسانهای با نزاکت و مهربان جلوه دهد. کسانی که در آن معرکه به جای اینکه به فکر خودشان باشند به فکر این بودهاند که مبادا دست زندانیان بهخاطر شکستن و پرتاب شیشه به سمت همین مأموران زخمی شود. او گفت تنها گزارشی که آمد این بود که شصت پای یکی از زندانیان ورم کرده که بعد معلوم شد همان هم دروغ بوده است. دژخیم اسماعیلی از ورود موبایل نزد زندانیان و ارتباط با دشمنان و «نفاق» آه و ناله سر داد. و تلاش کرد نقش یک دژخیم مظلوم را بازی کند!
بهنظر میرسد خندههای مصنوعی و عصبی و اظهارات پرتناقض و هراسناک رئیس زندانهای رژیم، خواست سردمداران نگران را برآورده نکرده است، زیرا روز بعد او را برکنار کردند تا شاید بتوانند آبی بر آتشی که شعلهاش از زیر خاکستر بیرون آمده، بپاشند.
در مورد صحنهٴ کارزار زندانیان سیاسی در برابر مهاجمان وحشی و پیامدهایش مسائل متعددی قابل بحث و بررسی است در این جا فقط به یک سؤال بسنده میکنیم، دررژیم وحشی و جنایتکاری که زمانی در همین اوین هرشب چند صد زندانی را تیرباران میکرد و از افشای چگونگی شکنجه زندانیان هیچ ابایی نداشت چه رفته است که اکنون مجبور است جنایت حمله به زندانیان را این چنین لاپوشانی کند و خود را مظلوم جلوه دهد. جواب در یک کلام این است که بیش از سه دهه نبرد و رویارویی مقاومت سازمانیافته و سراسری مردم ایران نظام ولایتفقیه را به زانو در آورده، در بنبست قرار داده و به لبة پرتگاه سرنگونی نزدیک کرده است.
تحول مهم دیگر شکلگیری یک جنبش اعتراضی عمیق و رشد یابنده با ماهیت کاملاً سیاسی علیه تمامیت رژیم آخوندی است. جنبشی که عمق آن درسلولهای انفرادی زندان اوین قرار دارد و بدنهٴ آن را روشنفکران، دانشجویان، زنان و جوانان آزاده و انقلابی تشکیل میدهند. جنبشی که در پیوند عمیق با مقاومت ایران در امتداد راهی که پیشتازان مردم طی کردهاند به پیش میرود و به یمن مقاومت سازمانیافته صدایش در سراسر جهان به گوش میرسد. این جنبش باعث شده است که سیاستمداران و مقامات دولتها نیز مجبور شوند ملاحظات مماشات جویانه را کم و بیش کنار بگذارند و رژیم را مورد سرزنش قرار دهند. از جمله رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که از زبان سخنگویش تأکید کرده است موضوع تحت بررسی است همانطور که ما بارها نقض حقوقبشرتوسط رژیم ایران را محکوم کردهایم.
رسانههای مهم مثل نیویورک تایمز نیز ضرب و جرح زندان سیاسی را مورد توجه قرار داده و طی مقالهیی پیامدهای این جنایت در درون رژیم را با عنوان «مشاجره رژیم ایران» بررسی کرده است. بهطور خلاصه جنایت حمله و ضرب و جرح زندانیان سیاسی از یک طرف فشار انزوا و محکومیت را روی رژیم بالا برده و از طرف دیگر وحشت از ظهور یک جنبش سیاسی گسترش یابنده را به درون رژیم ریخته و رژیم را در موضع بهشدت تدافعی قرار داده است. تا آنجا که مجبور شد با پخش یک نمایش سرهمبندی شده، مضحک و پرتناقض با شرکت سردژخیم زندانها از خود دفاع کند. دژخیم اسماعیلی یک روز قبل از برکناریش با خندههای مصنوعی، که نمیتوانست سراسیمگی و دژخیم صفتی او را بپوشاند بهصحنه آورده شد تا تلاش کند مأموران و لباس شخصیهای وحشی مهاجم را انسانهای با نزاکت و مهربان جلوه دهد. کسانی که در آن معرکه به جای اینکه به فکر خودشان باشند به فکر این بودهاند که مبادا دست زندانیان بهخاطر شکستن و پرتاب شیشه به سمت همین مأموران زخمی شود. او گفت تنها گزارشی که آمد این بود که شصت پای یکی از زندانیان ورم کرده که بعد معلوم شد همان هم دروغ بوده است. دژخیم اسماعیلی از ورود موبایل نزد زندانیان و ارتباط با دشمنان و «نفاق» آه و ناله سر داد. و تلاش کرد نقش یک دژخیم مظلوم را بازی کند!
بهنظر میرسد خندههای مصنوعی و عصبی و اظهارات پرتناقض و هراسناک رئیس زندانهای رژیم، خواست سردمداران نگران را برآورده نکرده است، زیرا روز بعد او را برکنار کردند تا شاید بتوانند آبی بر آتشی که شعلهاش از زیر خاکستر بیرون آمده، بپاشند.
در مورد صحنهٴ کارزار زندانیان سیاسی در برابر مهاجمان وحشی و پیامدهایش مسائل متعددی قابل بحث و بررسی است در این جا فقط به یک سؤال بسنده میکنیم، دررژیم وحشی و جنایتکاری که زمانی در همین اوین هرشب چند صد زندانی را تیرباران میکرد و از افشای چگونگی شکنجه زندانیان هیچ ابایی نداشت چه رفته است که اکنون مجبور است جنایت حمله به زندانیان را این چنین لاپوشانی کند و خود را مظلوم جلوه دهد. جواب در یک کلام این است که بیش از سه دهه نبرد و رویارویی مقاومت سازمانیافته و سراسری مردم ایران نظام ولایتفقیه را به زانو در آورده، در بنبست قرار داده و به لبة پرتگاه سرنگونی نزدیک کرده است.