ابوالفضل فولادوند برادر بزرگتر زندانی سیاسی ابوالقاسم (جواد) فولادوند در مورد وضعیت برادرش اطلاعاتی در اختیار رسانههای خبری در شبکه جهانی اینترنت قرار داد. بخشی از اظهارات وی از این قرار است:
همونطور که حتماً در خبرها هم شنیدهاید، اینها روز پنجشنبه قبل از ظهر به بند 350 حمله کردند، تعداد خیلی زیادی از زندانیها را به قصد کشت شکنجه کردند و حدود 20- 30نفراز اونها را به مکان نامعلومی بردن که از سرنوشتشون خبری نیست. برادر من ابوالقاسم فولادوند هم یکی از همین زندانیهاست که فعلاً از او بیخبرم. ایشون حوالی خرداد ماه سال گذشته دستگیر شدند و بدون هیچ اتهام موجهی به او 18سال زندان دادند و حالا هم که زیر شکنجه است
خودشون مدعیاند برای بازرسی سلولها بوده، حالا این چطور بازرسی هست که به ضرب حتی الموت زندانیهای بیدفاع منجر میشه به کسی پوشیده نیست. آخوند یعنی همین!
اما اینکه بعد از آن حمله و هجوم وحشیانه به زندانیها و بعد از روبهرو شدن با موج اعتراضهای داخلی و بینالمللی میان و اصلاً قضیه رو از اصل و اساس منکر میشن، اینهم باز تماماً یک بازی پیش پا افتادهٴ آخوندی است که از امام دجالشون یاد گرفتن که میگفت مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه میکنن و بعد میان میگن ما را شکنجه کردند!
به هر حال آنچه که مهمه مقاومت و پایداری مردمی است که با دست خالی و در زندان و زیر شکنجه هم از ایستادگی در مقابل آخوندها و ظلم و ستمشون کوتاه نمیان.
مهم اینه که میبینیم دیگه آخوندها خبر هیچ جنایتی را نمیتونند از مردم پنهان کنند.
مهم اینه که بعد از این همه اعدامهای خیابونی، دیگه مردم نمیترسن و از حرفشون کوتاه نمیان!
و پس از این همه آیهٴ یاس که آخوندها تلاش میکنن از رسانهها و از زبان مزدوراشون توی گوش مردم بخونن که مقاومت فایدهای نداره و این قبیل حرفها، باز هم اتفاقاً از عمق سیاهچالهای آخوندی صدای اعتراض و مقاومت و میشنویم، اتحاد و مبارزه زندانیهای سیاسی را میبینیم و
مهم اینه که حتی خود دژخیمهای اوین و بهاصطلاح دادگستری آخوندها هم تلاش میکنن بر خلاف گذشته که به کشتن زندانیهای بیدفاع در سال 67 مثل همین خامنهای قاتل اذعان میکردند، حالا همگی سعی میکنن با لاپوشانی جنایتشون، و با انکار حمله و هجوم به زندانیها، یا با گفتن اینکه مأموران بازرسی از مأموران زندان نبودند، هر کدوم گناه جنایت رو به گردن کس دیگری بیندازد تا خودش را از عواقب جنایت در ببره! کاری که رژیم پیش از این نمیکرد ولی این روزها بهشدت بهش نیاز داره! و این خود خبر از یک تغییر خجسته میده!
به نظرم زندانیهای مقاوم با این حرکتشون وبا قبول سختترین شرایط و شکنجهها تونستن این پیام را به مردممون بدن که میشه جلوی آخوندها ایستاد! حتی با دست خالی و حتی وقتی که توی زندانهاش اسیری! و شعار مرگ بر دیکتاتور بدی! و از حق خودت دفاع کنی، درست مثل اشرفیها.
امیدوارم مردم قهرمانمون در کمک به این قهرمانها و خانوادههاشون و در افشای این قبیل جنایتها، و در گسترش هرچه بیشتر حرکتهای اعتراضی و مقاومت هرچه بیشتر در برابر ارتجاع آخوندی، زمان تغییر رژیم را هرچه بیشتر جلو بیندازن.
همونطور که حتماً در خبرها هم شنیدهاید، اینها روز پنجشنبه قبل از ظهر به بند 350 حمله کردند، تعداد خیلی زیادی از زندانیها را به قصد کشت شکنجه کردند و حدود 20- 30نفراز اونها را به مکان نامعلومی بردن که از سرنوشتشون خبری نیست. برادر من ابوالقاسم فولادوند هم یکی از همین زندانیهاست که فعلاً از او بیخبرم. ایشون حوالی خرداد ماه سال گذشته دستگیر شدند و بدون هیچ اتهام موجهی به او 18سال زندان دادند و حالا هم که زیر شکنجه است
خودشون مدعیاند برای بازرسی سلولها بوده، حالا این چطور بازرسی هست که به ضرب حتی الموت زندانیهای بیدفاع منجر میشه به کسی پوشیده نیست. آخوند یعنی همین!
اما اینکه بعد از آن حمله و هجوم وحشیانه به زندانیها و بعد از روبهرو شدن با موج اعتراضهای داخلی و بینالمللی میان و اصلاً قضیه رو از اصل و اساس منکر میشن، اینهم باز تماماً یک بازی پیش پا افتادهٴ آخوندی است که از امام دجالشون یاد گرفتن که میگفت مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه میکنن و بعد میان میگن ما را شکنجه کردند!
به هر حال آنچه که مهمه مقاومت و پایداری مردمی است که با دست خالی و در زندان و زیر شکنجه هم از ایستادگی در مقابل آخوندها و ظلم و ستمشون کوتاه نمیان.
مهم اینه که میبینیم دیگه آخوندها خبر هیچ جنایتی را نمیتونند از مردم پنهان کنند.
مهم اینه که بعد از این همه اعدامهای خیابونی، دیگه مردم نمیترسن و از حرفشون کوتاه نمیان!
و پس از این همه آیهٴ یاس که آخوندها تلاش میکنن از رسانهها و از زبان مزدوراشون توی گوش مردم بخونن که مقاومت فایدهای نداره و این قبیل حرفها، باز هم اتفاقاً از عمق سیاهچالهای آخوندی صدای اعتراض و مقاومت و میشنویم، اتحاد و مبارزه زندانیهای سیاسی را میبینیم و
مهم اینه که حتی خود دژخیمهای اوین و بهاصطلاح دادگستری آخوندها هم تلاش میکنن بر خلاف گذشته که به کشتن زندانیهای بیدفاع در سال 67 مثل همین خامنهای قاتل اذعان میکردند، حالا همگی سعی میکنن با لاپوشانی جنایتشون، و با انکار حمله و هجوم به زندانیها، یا با گفتن اینکه مأموران بازرسی از مأموران زندان نبودند، هر کدوم گناه جنایت رو به گردن کس دیگری بیندازد تا خودش را از عواقب جنایت در ببره! کاری که رژیم پیش از این نمیکرد ولی این روزها بهشدت بهش نیاز داره! و این خود خبر از یک تغییر خجسته میده!
به نظرم زندانیهای مقاوم با این حرکتشون وبا قبول سختترین شرایط و شکنجهها تونستن این پیام را به مردممون بدن که میشه جلوی آخوندها ایستاد! حتی با دست خالی و حتی وقتی که توی زندانهاش اسیری! و شعار مرگ بر دیکتاتور بدی! و از حق خودت دفاع کنی، درست مثل اشرفیها.
امیدوارم مردم قهرمانمون در کمک به این قهرمانها و خانوادههاشون و در افشای این قبیل جنایتها، و در گسترش هرچه بیشتر حرکتهای اعتراضی و مقاومت هرچه بیشتر در برابر ارتجاع آخوندی، زمان تغییر رژیم را هرچه بیشتر جلو بیندازن.