در حالی که هنوز نالههای ناشی از قطعنامه حقوقبشر و تمدید مأموریت احمد شهید و قطعنامه پارلمان اروپا، از مجلس آخوندی تا رسانههای رژیم به گوش میرسد صداهای پر سوز و گداز دیگری را میشنویم که دارد از این نالهها پیشی میگیرد و فضای نظام ولایت را پر میکند. نالههایی که این بار از دولت حسن روحانی برمیخیزد. نالههای وحشتآلود مربوط به اجرایی کردن مرحله دوم طرح ضدملی حذف یارانهها و آغاز طرح ضدمردمی افزایش قیمت حاملهای انرژی است. اگر در آه فغانهای مربوط به احمد شهید و پارلمان اروپا، باند ولایت جلو دار بود و باند رفسنجانی از این قطعنامهها بهعنوان سوخت جنگ باندی استفاده میکرد، اکنون این باند رقیب است که با استفاده از این فرصت رسانههایش را از نیشخندها پر کرده و خنجرها را برای فرود آوردن بر گردهٴ دولت روحانی از غلاف بیرون کشیده است. مثلاً روزنامه قانون وابسته به قضاییه خامنهای التماس دولت روحانی از مردم برای انصراف از گرفتن یارانه را در قالب کاریکاتوری مورد تمسخر قرار داده و نیشخند زده است که «با زبان خوش انصراف دهید». یا روزنامه سیاست روز وابسته به باند خامنهای همین درخواست دولت را تبلیغات «درحد افراط» توصیف کرده که «تمام ظرفیت تبلیغاتی» دولت را به خود اختصاص داده اما در میان مردم به «طنز و متلک و پیامک» تبدیل شده است. این روزنامه التماسهای دولت روحانی را چنین توصیف کرده است: «دولت تقریباً تمام ظرفیت تبلیغاتی خود را به میدان آورده و با بلندگوهای مختلف فریاد میزند، التماس میکند، تهدید میکند؛ «خونهدار و بچهدار، زنبیل یارانه را بردار و برو!»
جالب این جاست که این روزنامه باند ولایت ضمن اینکه این اقدامات دولت روحانی را یک ترفند شکست خوردهٴ امنیتی توصیف کرده و ناشی از بکارگیری تجربه «امنیتی اغلب همراهان کاروان کابینه» دانسته نوشته است: «این تبلیغات مفرط حتی به طنز کشیده شده و احتمالاً کارگزاران تبلیغاتی - امنیتی دولت هم با دریافت پیامکها و متلکهای مختلف در پاسخ به بلندگوهای فوق به خنده افتادهاند».
اینها نمونههایی از نیشخندها بود. اما ارگان مؤتلفه از باندهای ولایت یعنی روزنامه رسالت، با وارد آوردن یک سیلی سنگین در دعوای باندی دست دولت شیخ اعتدال را در مورد ادعای نداشتن منبع تأمین یارانههای نقدی رو کرده و دولت را مورد سؤال قرار داده که چرا از درآمد ناشی از افزایش قیمت آب و خدمات مربوط به فاضلاب بهعنوان منابع مالی اجرای طرح هدفمندی یارانهها اسم نمیبری؟ این پولها و درآمد ناشی از مابه التفاوت میلیاردی نفتی را که به نام مصرف داخلی بشکهای ۱۸.۵ دلار حساب کرده و به نرخ جهانی در خارج از ایران به فروش میرسانی کجا میرود.
کار به جایی رسیده است که حتی یک روزنامه باند رفسنجانی نیز به روحانی هشدار میدهد که «پل یارانهای را خراب» نکنی و مواظب باش با عملی کردن تهدیدهایی مانند اینکه دولت «میتواند در کمتر از 10روز» کسانی را که به شکل نابجا درخواست یارانه کردهاند شناسایی کند و از چرخه یارانه بگیران بیرون بیندازد فاجعه نیافرینی.
نتیجه اینکه دولت آخوند روحانی از یک طرف تحت فشار و حمله شدید برای صرفنظر کردن از دستهبندی مردم و حذف میلیون ها نفر از صف یارانه بگیران است. چرا که این تبعیض بزرگ میتواند سبب برخاستن امواج کوبنده اعتراضات مردمی شود. امواجی بسا گستردهتر و خطرناکتر از آنچه در زمان توزیع سبد کالا برخاست و رژیم را به وحشت انداخت. از طرف دیگر افلاس و «خزانه خالی» در متن یک اقتصاد فروپاشیده آخوند روحانی را وادار میکند به چاپیدن میلیاردی جیبها و سفرههای خالی مردم چشم بدوزد و برای گریز از برخاستن آن امواج اعتراضی، به مردم التماس کند که خودتان داوطلبانه از گرفتن یارانه خودداری کنید، یعنی بخشی از داراییهای اندک خود را به جیب دولت بریزید. در حالی که میداند جز ابراز تنفر و خشم متراکم و انفجاری هیچ پاسخی از مردم دریافت نخواهد کرد. پیام این تنگنا و بنبستی که نه فقط دولت آخوند روحانی بلکه تمامیت نظام ولایت در آن گرفتار است در یک کلام این است که لشکرهای عظیم گرسنگان و بیکاران و جوانان عاصی به جای اجازه چپاول حکم مرگ تاریخی نظام پر جنایت ولایت را امضا کردهاند.
جالب این جاست که این روزنامه باند ولایت ضمن اینکه این اقدامات دولت روحانی را یک ترفند شکست خوردهٴ امنیتی توصیف کرده و ناشی از بکارگیری تجربه «امنیتی اغلب همراهان کاروان کابینه» دانسته نوشته است: «این تبلیغات مفرط حتی به طنز کشیده شده و احتمالاً کارگزاران تبلیغاتی - امنیتی دولت هم با دریافت پیامکها و متلکهای مختلف در پاسخ به بلندگوهای فوق به خنده افتادهاند».
اینها نمونههایی از نیشخندها بود. اما ارگان مؤتلفه از باندهای ولایت یعنی روزنامه رسالت، با وارد آوردن یک سیلی سنگین در دعوای باندی دست دولت شیخ اعتدال را در مورد ادعای نداشتن منبع تأمین یارانههای نقدی رو کرده و دولت را مورد سؤال قرار داده که چرا از درآمد ناشی از افزایش قیمت آب و خدمات مربوط به فاضلاب بهعنوان منابع مالی اجرای طرح هدفمندی یارانهها اسم نمیبری؟ این پولها و درآمد ناشی از مابه التفاوت میلیاردی نفتی را که به نام مصرف داخلی بشکهای ۱۸.۵ دلار حساب کرده و به نرخ جهانی در خارج از ایران به فروش میرسانی کجا میرود.
کار به جایی رسیده است که حتی یک روزنامه باند رفسنجانی نیز به روحانی هشدار میدهد که «پل یارانهای را خراب» نکنی و مواظب باش با عملی کردن تهدیدهایی مانند اینکه دولت «میتواند در کمتر از 10روز» کسانی را که به شکل نابجا درخواست یارانه کردهاند شناسایی کند و از چرخه یارانه بگیران بیرون بیندازد فاجعه نیافرینی.
نتیجه اینکه دولت آخوند روحانی از یک طرف تحت فشار و حمله شدید برای صرفنظر کردن از دستهبندی مردم و حذف میلیون ها نفر از صف یارانه بگیران است. چرا که این تبعیض بزرگ میتواند سبب برخاستن امواج کوبنده اعتراضات مردمی شود. امواجی بسا گستردهتر و خطرناکتر از آنچه در زمان توزیع سبد کالا برخاست و رژیم را به وحشت انداخت. از طرف دیگر افلاس و «خزانه خالی» در متن یک اقتصاد فروپاشیده آخوند روحانی را وادار میکند به چاپیدن میلیاردی جیبها و سفرههای خالی مردم چشم بدوزد و برای گریز از برخاستن آن امواج اعتراضی، به مردم التماس کند که خودتان داوطلبانه از گرفتن یارانه خودداری کنید، یعنی بخشی از داراییهای اندک خود را به جیب دولت بریزید. در حالی که میداند جز ابراز تنفر و خشم متراکم و انفجاری هیچ پاسخی از مردم دریافت نخواهد کرد. پیام این تنگنا و بنبستی که نه فقط دولت آخوند روحانی بلکه تمامیت نظام ولایت در آن گرفتار است در یک کلام این است که لشکرهای عظیم گرسنگان و بیکاران و جوانان عاصی به جای اجازه چپاول حکم مرگ تاریخی نظام پر جنایت ولایت را امضا کردهاند.