به گزارش سایت حکومتی آفتاب 21فروردین 92، آخوند مصباح یزدی یکی از سر آخوندهای حوزه قم، تئوریسین باند خامنهای و مدافع پیگیر نظریه ولایتفقیه، در دیدار با خانواده آخوند بسیجی به هلاکت رسیده و بسیجیهای عضو گشتهای امربه معروف و نهی از منکر رژیم که به دست مردم و جوانان گوشمالی شدهاند به صراحت به بنبست رژیم در زمینههای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک اعتراف کرد.
اولین اعتراف او به بنبست و شکست ایدئولوژی منحط نظام است که برای توجیه آن، این آخوند جنایتکار با قیاس مع الفارق، نظام جبار ولایتفقیه را با دوران پیامبر و ائمه مقایسه کرد و گفت: ”توقع اینکه یک دولت اسلامی ولو به سرکردگی پیامبر (ص) یا امام معصوم (ع) تشکیل شود و همه مشکلات جامعه حل شود و احکام الهی درست اجرا شود، درست نیست و در هیچ زمانی از هیچ پیامبر یا امامی چنین چیزی تحقق پیدا نکرده است“.
آخوند مصباح مانند خمینی دجال که برای توجیه جنایات و سرکوبگری رژیمش حکومت آخوندی را منسوب به ائمه میکرد، با گفتن جملات بالا میخواهد شکست و بنبست ایدئولوژی منحوس ولایتفقیه را با قیاس با دوران ائمه توجیه کند و آن را طبیعی جلوه بدهد.
البته آخوند مصباح یزدی و نظام ولایت چون با منطق قیاس آشنایی دارند، و آخوند مصباح یکی از نظریه پردازان فاشیسیترین طیفها رژیم آخوندی است، بیش از هرکس دیگر میدانند که این قیاس یک قیاس معالفارق است، لذا این مقایسه عمق دنائت وشیادی آخوندی از نوع خمینی صفتانه آن را نشان میدهد.
تئوریسین نظام ولایت وقتی میبیند که کفگیر حاکمیت ولایت به ته دیگ خورده، بنبست و شکست ایدئولوژیک نظام منحوس آخوندی را بهنحوی توجیه ایدئولوژیک میکند، با زمان پیامبر و ائمه مقایسه میکند که این هم از رذالت ها و عوامفریبیهای رژیم منحوس ولایتفقیه و آخوندهای خمینی صفتی مانند مصباح یزدی است.
در یک کلام اعتراف مصباح یزدی، اعتراف به بنبست و شکست ایدئولوژیکی نظریه ونظام منحوس ولایتفقیه است.
آخوند مصباح یزدی در زمینه اجتماعی و فرهنگی نیز همنوا با سایر آخوندهای رژیم از جمله ولیفقیه، که این روزها ناله وافرهنگا سر میدهند و از رویکرد منفی و ضدیت مردم نسبت به نظام آخوندی و فرهنگ منحط آن نگران هستند، در زمینه فرهنگی و اجتماعی نیز به بنبست رژیم و بهعبارت دقیقتر به شکست بگیر و به بند رژیم اعتراف میکند.
مصباح یزدی در مورد مبارزه رژیم با اینترنت و ماهواره توسط رژیم میگوید: ”امروز دشمن با ماهوارهها و اینترنت در حال فعالیت است و هرچه هم فیلتر کنند به جایی نمیرسد و باید با کار ایجابی در مقابل اینها عمل کرد. حوزه و روحانیت هم کمبودهایی دارد که نمیتوانیم از آن دفاع کنیم و اگر تقصیر نباشد، قصورهایی است که نمیتوانیم از آنها دفاع کنیم“.
سومین اعتراف مصباح یزدی، اعتراف به شکستن طلسم خمینی و طلسم ولایت خامنهای است، مصباح یزدی با مقدمه چینیها و صغری وکبری بافتن ها که به آن اشاره شد، میخواهد به بسیجیهای گوشمالی شده توسط مردم، یک موضوع را تفهیم کند که طلسم خمینی و طلسم ولایت خامنهای شکسته است. مصباح اعتراف میکند که خامنهای مانند سابق هیمنه و نفوذ کلام لازم را ندارد و میگوید: ”گمان نکنیم که امام و رهبری در کاری کوتاهی میکنند بلکه امکانات و تاثیر کلام و قدرت عمل ایشان محدود است“
تئوریسین باند ولایتفقیه درجای دیگری از صحبتش به ضعف خامنهای در زمینه پیشبرد خط و خطوطش اشاره میکند و بهوضوح میگوید: ”رهبر معظم انقلاب شک نداریم که ایشان یک لحظه را در خدمت به مردم و اسلام فروگذار نمیکند اما زور ایشان به همه چیز نمیرسد“
ختم الکلام مصباح یزدی در برشمردن بنبستها و شکستهای نظام آخوندی، شکست مهرههای نظام در حل مسائل و مشکلات لاینحلی است که رژیم با آن مواجه است: ”یکی از دلایل این است که وقتی مسئولیتی را قبول میکنند، با انبوهی از مشکلات روبهرو میشوند و گیج میشوند و نمیدانند که چه کار کنند و تا حدودی شاید برخی از اینها معذور باشند چون توانشان نمیرسد“.
اعتراف مصباح یزدی به بنبست و شکست رژیم در تمامی زمینهها بیسابقه و شگفتانگیز است. بیسابقه و شگفتانگیز بودن اظهارات مصباح از این زاویه است که از نوع جنگ وجدالهای باندی رژیم نیست که وقتی میخواهند حریف را از دور خارج کنند پاچه همدیگر را میگیرند.
فرضا اگر یکی از چهرههای شاخص باند روحانی- رفسنجانی به بنبست و شکست نظام اعتراف میکرد، شاید این شائبه پیش میآمد که ممکن است در جهت جنگ گرگها و عقب راندن باند خامنهای باشد، اما وقتی یکی از مدافعان سرسخت تئوری آخوندی حکومت مطلقه فقیه و ولایت خامنهای مجبور به اعتراف میشود و یاس و سرخوردگیاش را از آینده نظام به روشنترین بیان ابراز میدارد، ابراز نظر او دال بر این است که طلسم ولایت شکسته است و این نظام به ورشکستگی رسیده و در بنبست گیر کرده است.
اولین اعتراف او به بنبست و شکست ایدئولوژی منحط نظام است که برای توجیه آن، این آخوند جنایتکار با قیاس مع الفارق، نظام جبار ولایتفقیه را با دوران پیامبر و ائمه مقایسه کرد و گفت: ”توقع اینکه یک دولت اسلامی ولو به سرکردگی پیامبر (ص) یا امام معصوم (ع) تشکیل شود و همه مشکلات جامعه حل شود و احکام الهی درست اجرا شود، درست نیست و در هیچ زمانی از هیچ پیامبر یا امامی چنین چیزی تحقق پیدا نکرده است“.
آخوند مصباح مانند خمینی دجال که برای توجیه جنایات و سرکوبگری رژیمش حکومت آخوندی را منسوب به ائمه میکرد، با گفتن جملات بالا میخواهد شکست و بنبست ایدئولوژی منحوس ولایتفقیه را با قیاس با دوران ائمه توجیه کند و آن را طبیعی جلوه بدهد.
البته آخوند مصباح یزدی و نظام ولایت چون با منطق قیاس آشنایی دارند، و آخوند مصباح یکی از نظریه پردازان فاشیسیترین طیفها رژیم آخوندی است، بیش از هرکس دیگر میدانند که این قیاس یک قیاس معالفارق است، لذا این مقایسه عمق دنائت وشیادی آخوندی از نوع خمینی صفتانه آن را نشان میدهد.
تئوریسین نظام ولایت وقتی میبیند که کفگیر حاکمیت ولایت به ته دیگ خورده، بنبست و شکست ایدئولوژیک نظام منحوس آخوندی را بهنحوی توجیه ایدئولوژیک میکند، با زمان پیامبر و ائمه مقایسه میکند که این هم از رذالت ها و عوامفریبیهای رژیم منحوس ولایتفقیه و آخوندهای خمینی صفتی مانند مصباح یزدی است.
در یک کلام اعتراف مصباح یزدی، اعتراف به بنبست و شکست ایدئولوژیکی نظریه ونظام منحوس ولایتفقیه است.
آخوند مصباح یزدی در زمینه اجتماعی و فرهنگی نیز همنوا با سایر آخوندهای رژیم از جمله ولیفقیه، که این روزها ناله وافرهنگا سر میدهند و از رویکرد منفی و ضدیت مردم نسبت به نظام آخوندی و فرهنگ منحط آن نگران هستند، در زمینه فرهنگی و اجتماعی نیز به بنبست رژیم و بهعبارت دقیقتر به شکست بگیر و به بند رژیم اعتراف میکند.
مصباح یزدی در مورد مبارزه رژیم با اینترنت و ماهواره توسط رژیم میگوید: ”امروز دشمن با ماهوارهها و اینترنت در حال فعالیت است و هرچه هم فیلتر کنند به جایی نمیرسد و باید با کار ایجابی در مقابل اینها عمل کرد. حوزه و روحانیت هم کمبودهایی دارد که نمیتوانیم از آن دفاع کنیم و اگر تقصیر نباشد، قصورهایی است که نمیتوانیم از آنها دفاع کنیم“.
سومین اعتراف مصباح یزدی، اعتراف به شکستن طلسم خمینی و طلسم ولایت خامنهای است، مصباح یزدی با مقدمه چینیها و صغری وکبری بافتن ها که به آن اشاره شد، میخواهد به بسیجیهای گوشمالی شده توسط مردم، یک موضوع را تفهیم کند که طلسم خمینی و طلسم ولایت خامنهای شکسته است. مصباح اعتراف میکند که خامنهای مانند سابق هیمنه و نفوذ کلام لازم را ندارد و میگوید: ”گمان نکنیم که امام و رهبری در کاری کوتاهی میکنند بلکه امکانات و تاثیر کلام و قدرت عمل ایشان محدود است“
تئوریسین باند ولایتفقیه درجای دیگری از صحبتش به ضعف خامنهای در زمینه پیشبرد خط و خطوطش اشاره میکند و بهوضوح میگوید: ”رهبر معظم انقلاب شک نداریم که ایشان یک لحظه را در خدمت به مردم و اسلام فروگذار نمیکند اما زور ایشان به همه چیز نمیرسد“
ختم الکلام مصباح یزدی در برشمردن بنبستها و شکستهای نظام آخوندی، شکست مهرههای نظام در حل مسائل و مشکلات لاینحلی است که رژیم با آن مواجه است: ”یکی از دلایل این است که وقتی مسئولیتی را قبول میکنند، با انبوهی از مشکلات روبهرو میشوند و گیج میشوند و نمیدانند که چه کار کنند و تا حدودی شاید برخی از اینها معذور باشند چون توانشان نمیرسد“.
اعتراف مصباح یزدی به بنبست و شکست رژیم در تمامی زمینهها بیسابقه و شگفتانگیز است. بیسابقه و شگفتانگیز بودن اظهارات مصباح از این زاویه است که از نوع جنگ وجدالهای باندی رژیم نیست که وقتی میخواهند حریف را از دور خارج کنند پاچه همدیگر را میگیرند.
فرضا اگر یکی از چهرههای شاخص باند روحانی- رفسنجانی به بنبست و شکست نظام اعتراف میکرد، شاید این شائبه پیش میآمد که ممکن است در جهت جنگ گرگها و عقب راندن باند خامنهای باشد، اما وقتی یکی از مدافعان سرسخت تئوری آخوندی حکومت مطلقه فقیه و ولایت خامنهای مجبور به اعتراف میشود و یاس و سرخوردگیاش را از آینده نظام به روشنترین بیان ابراز میدارد، ابراز نظر او دال بر این است که طلسم ولایت شکسته است و این نظام به ورشکستگی رسیده و در بنبست گیر کرده است.