این روزها رسانههای باند ولیفقیه، واسلاما گویان عمامه بر زمین میکوبند که دولت حسن روحانی، «نظام» را با آثار ساعدی و «شریعت» را با اجازه چاپ آثار صادق هدایت بر باد داده و جوانان را «ناامید» کرده است. در مقابل این واشریعتا گفتنهای روزنامههای باند خامنهای بهخصوص کیهان، حسن روحانی و وزیر ارشادش فیگور تسامح و تعامل گرفته و از این «هنر» شان دفاع میکنند و خود را عاشقان سینه چاک «آزادی بیان» معرفی میکنند.
واقعیت چیست؟ اولاً از ساعدی چند نمایش نامه بسیار قدیمی با کلی «دست کاری» منتشر کردهاند. که برخلاف سنت معمول که آثار هر نویسنده در انتهای کتابش فهرست میشود آثار جدید ساعدی در این کتابها فهرست نشده است.
اما کتابهای صادق هدایت؛ از برادر زادهٴ صادق هدایت بشنوید: «بسیاری از کارهایی که از صادق هدایت چاپ شده به تغییر، تحریف و حذف آلوده است». جهانگیر هدایت میافزاید: «اینها آثار صادق هدایت نیست؛ کاریکاتوری است از آثار هدایت.
در این مورد من به ارشاد شکایت کردم و حتی هر کتابی را تجزیه کردم و نوشتم در چه صفحه و سطری چه چیزی تغییر کرده است. با دقت جدولی درست کردم و به ارشاد فرستادم. .. من وقتی دیدم ارشاد هیچ کاری نمیکند، اظهارنامه اصلی دادگستری را به همه آن ناشران دادم که از این کار بسیار مبتذل دست بردارند. کتاب مثلهشده را چاپ میکنند، عکس رنگی صادق هدایت را هم روی جلد میزنند و به اسم کتاب هدایت میفروشند. اگر کتاب چاپ نشود، بهتر از این است که چیزی چاپ شود که هدایت آن را ننوشته است... جهانگیر هدایت همچنین درباره وضعیت خانه صادق هدایت گفت: خانه صادق هدایت به انبار و زبالهدانی بیمارستان امیراعلم تبدیل شده است. البته جلو در نوشته شده خانه ثبت ملی است، اما کسی حق ندارد داخل برود و یکی از آشنایان ما که به ترتیبی وارد خانه شده 300 عکس از خرابکاریهای داخل خانه تهیه کرده است... در حال حاضر این خانه وضعیت بسیار اسفناکی دارد» (روزنامه حکومتی ابتکار 18اسفند 92)
یک سؤال مختصر میماند اینکه چه شده است حسن روحانی بعد از 18سال عضویت فعال در عالیترین ارگان سرکوب و سانسور رژیم یعنی «شورای عالی امنیت ملی» قولنج تسامح فرهنگی گرفته است؟
پاسخ را خودش در نمایش موسوم به جشنوارهٴ مطبوعات روز شنبه 17اسفند داد و به بنبست سرکوب و سانسور اعتراف کرد و گفت: «بافشار و شیوههای پلیسی مسأله فرهنگی حل نمیشود». بله اگر میشد سیاستهای بیدنده و ترمز سرکوب و سانسور، نظام را به چنین بنبستی نمیرساند.
نکته ناگفته این صحنهٴ مضحک تعامل فرهنگی رژیم این است که با این همه «احساس ضرورت» فعلاً فقط توانستهاند کتابهای قدیمی ساعدی و هدایت را «تحمل کنند» و مقوله آزادی استفاده از ماهواره و اینترنت را فعلاً زیر سبیلی یا زیر عمامهای رد میکنند. بله گفتهاند آزادی اما نه دیگه اینقدر...