گیر هارده نخستوزیر ایسلند طی سالهای 2006 تا 2009، از سخنرانان در کنفرانس 5اسفند در انستیتوی نوبل در اسلو بود که با حضور خانم مریم رجوی برگزار شد. این کنفرانس به اتخاذ مواضع قاطع و تصمیمات لازمالاجرا علیه نقض وخیم حقوقبشر در ایران و اقدام فروی برای تأمین امنیت و سلامت ساکنان لیبرتی فراخوان داد.
آقای گیرهارده نخستوزیر ایسلند گفت: ”خانم رجوی عزیز، نخستوزیر بندویک، آقای لونستارد، رئیس مؤسسه نوبل، خانمها و آقایان، دوستان عزیز،
مفتخرم که اینجا در این ساختمان مربوط به مؤسسه نوبل باشم، یعنی در مؤسسه جهانی مشهور نوبل، برای این جلسه که مربوط به مسائل ایران است، حضور داشته باشم. از میهمانوازی این مؤسسه تشکر میکنم و ازکمیته دوستان ایران آزاد هم که ابتکار تشکیل این جلسه به دست گرفتند، سپاسگزارم
شورای ملی مقاومت ایران، که دربرگیرندهٴ گروههای مختلف ایرانیان خارج از کشور است، در سالهای اخیر از توجهات و حمایتهای فزایندهیی در سراسر جهان بهطور خاص در اروپا و آمریکا برخوردار بوده است.
حمایتهای جدیدی از جانب رهبران و سیاستمداران بسیار شناخته شده و مورد احترام در اروپا و آمریکا و سایر مکانها صورت گرفته است. این حمایتها شامل جوامع فرهنگی، متخصصان روابط بینالمللی، علاوه بر این، حمایت گروههای ایرانی در خارج کشور را شامل میشود. این حمایت در زمانی صورت میگرد که رژیم تهران تلاش خود را برای بیاعتبار کردن و زیر سؤال بردن اپوزیسیون و رهبر آن خانم رجوی را تشدید کرده است.
بنابراین اجازه بدهید که بگویم این افزایش حمایتها تصادفی نیست و تعجبآور هم نیست، زیرا شورای ملی مقاومت تنها آلترناتیو دموکراتیک ممکن علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را نمایندگی میکند. رژیمی که در تلاش برای دستیابی سریع به سلاح اتمی است و نه تنها یک تهدید منطقهیی بلکه یک تهدید جهانی است.
برای من چند سال پیش در یکی از اجلاسهای شورای اروپا در جلسهیی که شورای ملی مقاومت برنامه 10 مادهیی خانم رجوی برای ایران آینده را ارائه کرد و من آن را مطالعه کردم و با آن آشنا شدم، بسیار روشنگرانه بود. زیرا این سند در اصل یک پلاتفرم سیاسی است که یقین دارم هر حزبی در جوامع دموکراتیک در غرب میتواند در آن ثبتنام و آن را تأیید کند. از جمله حزب خودم در کشورم. این طرح انتقال صلحآمیز قدرت به دولتی را تأمین میکند که مردم ایران را نمایندگی کرده و با انتخابات آزاد و عادلانه تحت حاکمیت قانون انتخاب شده باشد. صورت مسأله در اینجا مشروعیت است که رهبری در انتخابات آزاد و عادلانه انتخاب شود و اکثریت مردم را نمایندگی کند. این برنامه همچنین خواستار ارائه حقوق جهانشمول بشر مثل حق بلامنازع آزادی بیان، آزادی تجمعات، و یک قوه قضائیة مستقل و البته آزادی مذاهب و در واقعیت یک حاکمیت مبتنی بر جدایی دین از دولت را در برمیگیرد. حقوق پایهیی انسان که برخی از کشورها آن را دارا میباشند، شامل بهطور مشخص حق برابری زن و مرد در همه ابعاد درجامعه.
همچنین بخشی دیگری از این برنامهاین است که ایران باید یک کشور غیراتمی باشد و مجازات اعدام منع شود. در واقع این یک تغییر بسیار کیفی در کشوری است که رژیم آن تا کنون در طی دو ماه بیش از 100تن از مخالفانش را در ایران اعدام کرده است.
بنابراین خواست تغییر رژیم در ایران نه بر اساس هر گونه بیحرمتی به مذاهب یا امثالهم است بلکه خواست تغییر رژیم برای حاکمیت دموکراتیک و بر اساس حقوق پایهیی انسان است.
همه نشانهها دال بر این است که این رژیم در تهران نمیتواند بیش از هر رژیم دیکتاتوری سرکوبگر دیگر مورد اعتماد قرار گیرد. تا آنجا که به مسأله هستهیی برمیگردد، نقش اپوزیسیون در افشای گزارشهای مربوط به برنامه هستهیی و سایتهای هستهیی و غیره نمیتواند فراموش شود.
خانمها و آقایان مسأله تغییر رژیم در ایران البته که یک مسأله سیاسی بسیار مهم در عرصه بینالمللی است که دولتها باید با واقعگرایی و هوشیاری، و همچنین عزم و اصرار، با آن برخورد کنند، به عبارت دیگر با اعمال تحریم اگر ضرورت داشته باشد. این هدف با دیالوگ و الزامات سیاسی در چارچوب سنت و مرام انستیتو نوبل میتواند و باید تحقق بگیرد.
دومین مسألهیی که مایلم به آن بپردازم بسیار سیاسی و انساندوستانه مربوط به حدود 3هزار ایرانی در تبعید است که اکنون در شرایطی مشابه زندان در کمپی خارج از بغداد نگهداری میشوند که سابقاً یک پایگاه نظامی آمریکایی بوده و بهطور کاملاً نامناسب یا حتی از روی کنایه، کمپ «آزادی» نامیده شده است. شاید همه نفرات این جمعیت با سابقه موضوع آشنا نباشند. بنابراین برای آن عده افراد من این موضوع را خیلی خلاصه توضیح میدهم.
از اواسط سالهای دهه 1980، بعد از پایان جنگ ایران و عراق، حدود 3500 ایرانی بهصورت مسالمتآمیز در کمپی نزدیک مرزهای ایران و عراق به نام کمپ اشرف مستقر بودند. آنها مخالفان رژیم ملاها حاکم بر ایران بودند و تصمیم گرفتند که بهصورت مسالمتآمیز در کمپ اشرف مستقرباشند. بعد از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، دولت آمریکا به تکتک افراد در این کمپ یک تضمین مکتوب شخصی امنیتی در ازای تحویلدهی سلاح آنها ارائه کرد. وقتی آمریکا عراق را ترک کرد، دولت عراق این مسئولیت را برعهده گرفت اما متأسفانه به تعهدات خود پایبند نبوده است. حتی بدتر از این، حملات مکرر توسط نیروهای عراقی صورت گرفت، و البته دولت عراق در حال حاضر رابطه بسیار نزدیکی با رژیم ایران دارد. بعد از حملات پیدرپی علیه اشرف که در آن بیش از 100تن کشته شدند، ساکنان اشرف کمتر از دو سال پیش در توافقی که از حمایت مللمتحد برخوردار بود، و در یک اقدام حسننیت که خانم رجوی با آن موافقت کرد، به کمپ لیبرتی منتقل شدند.
کمپ لیبرتی از حفاظت بسیار کم و شرایط وخیم بهداشتی و پزشکی برخوردار است. حملات پیدرپی باعث کشتهها و مجروحان بیشتر شده است. یک حمله در سال گذشته علیه افراد باقیمانده در اشرف، که برای حفاظت از اموال در آنجا بودند، بیش از 50 کشته بر جای گذاشت و برخی از نفرات با دستان بسته به قتل رسیدند. 52تن به قتل رسیدند و 7تن بهعنوان گروگان ربوده شدند، که هنوز گروگان هستند، شامل 6زن و یک مرد. اعتقاد بر این است که این افراد در اختیار مقامات عراقی هستند. آنها ممکن است با استرداد به رژیم ایران مواجه باشند که به احتمال قوی در آنجا بهصورت صحرایی اعدام خواهند شد که این از سیاستهای رژیم ایران است. البته کاملاً غیرقابلقبول و غیرقابل پذیرش است. مللمتحد در وظایف خود در این موضوع شکست خورده و نباید از یاد برد که آمریکا دارای بیشترین مسئولیت در این رابطه است، و مسئولیت آمریکا بیش از هر کشور یا سازمان میباشد.
مللمتحد اکنون یک نماینده جدید برای این وضعیت منصوب کرده است. یک خانم محترم از آمریکا با انبوهی تجربه بینالمللی که تاحدی امید ایجاد میکند. اما مسأله کلیدی کنونی خارج کردن همگی این افراد است و همگی آنها از استاتو پناهندگی رسمی برخوردارند که توسط کمیساریا تأمین شده است.
بنابراین همهٴ ما باید تمام تلاش خود را بکنیم. همچنین دوستان ایران آزاد، میتوانند توجه خود را متمرکز هدفی بزرگتر کنند، یعنی تغییر رژیم در ایران بر اساس همان پایهیی که در ابتدای سخنانم به آن اشاره کردم.
با تشکر فراوان
از توجه شما متشکرم“.
آقای گیرهارده نخستوزیر ایسلند گفت: ”خانم رجوی عزیز، نخستوزیر بندویک، آقای لونستارد، رئیس مؤسسه نوبل، خانمها و آقایان، دوستان عزیز،
مفتخرم که اینجا در این ساختمان مربوط به مؤسسه نوبل باشم، یعنی در مؤسسه جهانی مشهور نوبل، برای این جلسه که مربوط به مسائل ایران است، حضور داشته باشم. از میهمانوازی این مؤسسه تشکر میکنم و ازکمیته دوستان ایران آزاد هم که ابتکار تشکیل این جلسه به دست گرفتند، سپاسگزارم
شورای ملی مقاومت ایران، که دربرگیرندهٴ گروههای مختلف ایرانیان خارج از کشور است، در سالهای اخیر از توجهات و حمایتهای فزایندهیی در سراسر جهان بهطور خاص در اروپا و آمریکا برخوردار بوده است.
حمایتهای جدیدی از جانب رهبران و سیاستمداران بسیار شناخته شده و مورد احترام در اروپا و آمریکا و سایر مکانها صورت گرفته است. این حمایتها شامل جوامع فرهنگی، متخصصان روابط بینالمللی، علاوه بر این، حمایت گروههای ایرانی در خارج کشور را شامل میشود. این حمایت در زمانی صورت میگرد که رژیم تهران تلاش خود را برای بیاعتبار کردن و زیر سؤال بردن اپوزیسیون و رهبر آن خانم رجوی را تشدید کرده است.
بنابراین اجازه بدهید که بگویم این افزایش حمایتها تصادفی نیست و تعجبآور هم نیست، زیرا شورای ملی مقاومت تنها آلترناتیو دموکراتیک ممکن علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را نمایندگی میکند. رژیمی که در تلاش برای دستیابی سریع به سلاح اتمی است و نه تنها یک تهدید منطقهیی بلکه یک تهدید جهانی است.
برای من چند سال پیش در یکی از اجلاسهای شورای اروپا در جلسهیی که شورای ملی مقاومت برنامه 10 مادهیی خانم رجوی برای ایران آینده را ارائه کرد و من آن را مطالعه کردم و با آن آشنا شدم، بسیار روشنگرانه بود. زیرا این سند در اصل یک پلاتفرم سیاسی است که یقین دارم هر حزبی در جوامع دموکراتیک در غرب میتواند در آن ثبتنام و آن را تأیید کند. از جمله حزب خودم در کشورم. این طرح انتقال صلحآمیز قدرت به دولتی را تأمین میکند که مردم ایران را نمایندگی کرده و با انتخابات آزاد و عادلانه تحت حاکمیت قانون انتخاب شده باشد. صورت مسأله در اینجا مشروعیت است که رهبری در انتخابات آزاد و عادلانه انتخاب شود و اکثریت مردم را نمایندگی کند. این برنامه همچنین خواستار ارائه حقوق جهانشمول بشر مثل حق بلامنازع آزادی بیان، آزادی تجمعات، و یک قوه قضائیة مستقل و البته آزادی مذاهب و در واقعیت یک حاکمیت مبتنی بر جدایی دین از دولت را در برمیگیرد. حقوق پایهیی انسان که برخی از کشورها آن را دارا میباشند، شامل بهطور مشخص حق برابری زن و مرد در همه ابعاد درجامعه.
همچنین بخشی دیگری از این برنامهاین است که ایران باید یک کشور غیراتمی باشد و مجازات اعدام منع شود. در واقع این یک تغییر بسیار کیفی در کشوری است که رژیم آن تا کنون در طی دو ماه بیش از 100تن از مخالفانش را در ایران اعدام کرده است.
بنابراین خواست تغییر رژیم در ایران نه بر اساس هر گونه بیحرمتی به مذاهب یا امثالهم است بلکه خواست تغییر رژیم برای حاکمیت دموکراتیک و بر اساس حقوق پایهیی انسان است.
همه نشانهها دال بر این است که این رژیم در تهران نمیتواند بیش از هر رژیم دیکتاتوری سرکوبگر دیگر مورد اعتماد قرار گیرد. تا آنجا که به مسأله هستهیی برمیگردد، نقش اپوزیسیون در افشای گزارشهای مربوط به برنامه هستهیی و سایتهای هستهیی و غیره نمیتواند فراموش شود.
خانمها و آقایان مسأله تغییر رژیم در ایران البته که یک مسأله سیاسی بسیار مهم در عرصه بینالمللی است که دولتها باید با واقعگرایی و هوشیاری، و همچنین عزم و اصرار، با آن برخورد کنند، به عبارت دیگر با اعمال تحریم اگر ضرورت داشته باشد. این هدف با دیالوگ و الزامات سیاسی در چارچوب سنت و مرام انستیتو نوبل میتواند و باید تحقق بگیرد.
دومین مسألهیی که مایلم به آن بپردازم بسیار سیاسی و انساندوستانه مربوط به حدود 3هزار ایرانی در تبعید است که اکنون در شرایطی مشابه زندان در کمپی خارج از بغداد نگهداری میشوند که سابقاً یک پایگاه نظامی آمریکایی بوده و بهطور کاملاً نامناسب یا حتی از روی کنایه، کمپ «آزادی» نامیده شده است. شاید همه نفرات این جمعیت با سابقه موضوع آشنا نباشند. بنابراین برای آن عده افراد من این موضوع را خیلی خلاصه توضیح میدهم.
از اواسط سالهای دهه 1980، بعد از پایان جنگ ایران و عراق، حدود 3500 ایرانی بهصورت مسالمتآمیز در کمپی نزدیک مرزهای ایران و عراق به نام کمپ اشرف مستقر بودند. آنها مخالفان رژیم ملاها حاکم بر ایران بودند و تصمیم گرفتند که بهصورت مسالمتآمیز در کمپ اشرف مستقرباشند. بعد از اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، دولت آمریکا به تکتک افراد در این کمپ یک تضمین مکتوب شخصی امنیتی در ازای تحویلدهی سلاح آنها ارائه کرد. وقتی آمریکا عراق را ترک کرد، دولت عراق این مسئولیت را برعهده گرفت اما متأسفانه به تعهدات خود پایبند نبوده است. حتی بدتر از این، حملات مکرر توسط نیروهای عراقی صورت گرفت، و البته دولت عراق در حال حاضر رابطه بسیار نزدیکی با رژیم ایران دارد. بعد از حملات پیدرپی علیه اشرف که در آن بیش از 100تن کشته شدند، ساکنان اشرف کمتر از دو سال پیش در توافقی که از حمایت مللمتحد برخوردار بود، و در یک اقدام حسننیت که خانم رجوی با آن موافقت کرد، به کمپ لیبرتی منتقل شدند.
کمپ لیبرتی از حفاظت بسیار کم و شرایط وخیم بهداشتی و پزشکی برخوردار است. حملات پیدرپی باعث کشتهها و مجروحان بیشتر شده است. یک حمله در سال گذشته علیه افراد باقیمانده در اشرف، که برای حفاظت از اموال در آنجا بودند، بیش از 50 کشته بر جای گذاشت و برخی از نفرات با دستان بسته به قتل رسیدند. 52تن به قتل رسیدند و 7تن بهعنوان گروگان ربوده شدند، که هنوز گروگان هستند، شامل 6زن و یک مرد. اعتقاد بر این است که این افراد در اختیار مقامات عراقی هستند. آنها ممکن است با استرداد به رژیم ایران مواجه باشند که به احتمال قوی در آنجا بهصورت صحرایی اعدام خواهند شد که این از سیاستهای رژیم ایران است. البته کاملاً غیرقابلقبول و غیرقابل پذیرش است. مللمتحد در وظایف خود در این موضوع شکست خورده و نباید از یاد برد که آمریکا دارای بیشترین مسئولیت در این رابطه است، و مسئولیت آمریکا بیش از هر کشور یا سازمان میباشد.
مللمتحد اکنون یک نماینده جدید برای این وضعیت منصوب کرده است. یک خانم محترم از آمریکا با انبوهی تجربه بینالمللی که تاحدی امید ایجاد میکند. اما مسأله کلیدی کنونی خارج کردن همگی این افراد است و همگی آنها از استاتو پناهندگی رسمی برخوردارند که توسط کمیساریا تأمین شده است.
بنابراین همهٴ ما باید تمام تلاش خود را بکنیم. همچنین دوستان ایران آزاد، میتوانند توجه خود را متمرکز هدفی بزرگتر کنند، یعنی تغییر رژیم در ایران بر اساس همان پایهیی که در ابتدای سخنانم به آن اشاره کردم.
با تشکر فراوان
از توجه شما متشکرم“.