پناهندگان سوری که در اثر جنایات اسد سوریه را ترک کرده و در کمپهای پناهندگی زندگی میکنند در شرایط بسیار سختی بهسر میبرند. شرایطی که قلب هر انسانی را به درد میآورد. آنچه درد آورتر از این وضعیت است سکوت و بیعملی جامعه بینالمللی بهویژه سازمان مللمتحد است.
تلویزیون الجزیره:
یک مادر پناهنده: رختشویی و حمام و آشپزخانه همه مشترک هستند، هر موقع میخواهیم غذا درست کنیم با 20 خانواده روبهرو میشویم که در انتظار پخت و پز هستند و بهطور نوبتی و چرخشی غذا درست میکنیم، تمام روز کودکان به کوهها میروند و میآیند مردها هم مثل آنها، الآن بیماریهای مختلفی شیوع پیدا کرده، به هر چادری که بروی غیرممکن است که یک کودک یا مرد بیماری پیدا نکنی، دیروز این جوان برای عمل جراحی رفته بود و امروز یکی دیگر برای عمل میرود بهخاطر آسیبهایی که در سوریه دیدهاند، اکثر ما همسران خود را از دست دادیم و شرایطمان برای زندگی سخت است، امیدوارم که کودکانمان نجات پیدا کنند و امیدوارم که دنیا به ما کمک کند، در تلویزیون دیدم که کودکان در ”عرسال“ از سرما مرده بودند، امیدوارم که کودکان ما از بیماری و سرما نمیرند.
یک پناهنده:
زندگی اینجا سخته نه حال داریم و نه توانی و این چیزیه که در مورد ما اعمال میشود، این چادر را میبینی آب چکه میکند و سرد است، من یک هفته است که مریضم و تو رختخوابم، این جا زندگی سخت است.
پناهنده دیگر:
تلاش کردیم که با ظروف غذا آب باران را جمع کنیم ولی باز اتاق پر از آب شد، بعد تلاش کردیم که آن را بپوشانیم که میبینی، کودکانمان بدون کفش تردد میکنند، گازوییل خیلی کم است مجبور شدیم با روغن خوراکی مخلوط کنیم.
یک مادر سالخورده:
شرایط زندگی سختیه، دردهام بیانگر اون نیست، میرویم از همسایه آب بگیریم، جواب میدهد که زیاد نداریم. گازوییل هم نداریم، جز رحمت خدا چیزی نداریم... در چادر میمانیم که خودمان را از سرما حفظ کنیم.
یک پناهنده:
موضوع مهم برای ما مسأله گرمایش است، یکی از مشکلاتی که از آن رنج میبریم اینه که در هر توفان و سرما چادرها میافتند، به چوب و ستون نیاز داریم که تقویتشان کنیم، به یکسری چادر نیاز داریم که در برابر برف و باران آنها را آببندی کنیم، ما به سوخت و وسایل گرمایش نیاز داریم نمیتوانیم همیشه برویم بیرون برای جمع کردن برگ و چوب. ما الآن آب نداریم و یخ زده، هر روز برای آوردن آب میرویم و دوباره یخ میزند و از دیروز بدون آب هستیم از حال ما جز خدا خبر ندارد، از همه دنیا میخواهم که به ما توجه کنند تا انشاء الله خدا گشایشی ایجاد کند و به کشورمان بر گردیم.
تلویزیون الجزیره:
یک مادر پناهنده: رختشویی و حمام و آشپزخانه همه مشترک هستند، هر موقع میخواهیم غذا درست کنیم با 20 خانواده روبهرو میشویم که در انتظار پخت و پز هستند و بهطور نوبتی و چرخشی غذا درست میکنیم، تمام روز کودکان به کوهها میروند و میآیند مردها هم مثل آنها، الآن بیماریهای مختلفی شیوع پیدا کرده، به هر چادری که بروی غیرممکن است که یک کودک یا مرد بیماری پیدا نکنی، دیروز این جوان برای عمل جراحی رفته بود و امروز یکی دیگر برای عمل میرود بهخاطر آسیبهایی که در سوریه دیدهاند، اکثر ما همسران خود را از دست دادیم و شرایطمان برای زندگی سخت است، امیدوارم که کودکانمان نجات پیدا کنند و امیدوارم که دنیا به ما کمک کند، در تلویزیون دیدم که کودکان در ”عرسال“ از سرما مرده بودند، امیدوارم که کودکان ما از بیماری و سرما نمیرند.
یک پناهنده:
زندگی اینجا سخته نه حال داریم و نه توانی و این چیزیه که در مورد ما اعمال میشود، این چادر را میبینی آب چکه میکند و سرد است، من یک هفته است که مریضم و تو رختخوابم، این جا زندگی سخت است.
پناهنده دیگر:
تلاش کردیم که با ظروف غذا آب باران را جمع کنیم ولی باز اتاق پر از آب شد، بعد تلاش کردیم که آن را بپوشانیم که میبینی، کودکانمان بدون کفش تردد میکنند، گازوییل خیلی کم است مجبور شدیم با روغن خوراکی مخلوط کنیم.
یک مادر سالخورده:
شرایط زندگی سختیه، دردهام بیانگر اون نیست، میرویم از همسایه آب بگیریم، جواب میدهد که زیاد نداریم. گازوییل هم نداریم، جز رحمت خدا چیزی نداریم... در چادر میمانیم که خودمان را از سرما حفظ کنیم.
یک پناهنده:
موضوع مهم برای ما مسأله گرمایش است، یکی از مشکلاتی که از آن رنج میبریم اینه که در هر توفان و سرما چادرها میافتند، به چوب و ستون نیاز داریم که تقویتشان کنیم، به یکسری چادر نیاز داریم که در برابر برف و باران آنها را آببندی کنیم، ما به سوخت و وسایل گرمایش نیاز داریم نمیتوانیم همیشه برویم بیرون برای جمع کردن برگ و چوب. ما الآن آب نداریم و یخ زده، هر روز برای آوردن آب میرویم و دوباره یخ میزند و از دیروز بدون آب هستیم از حال ما جز خدا خبر ندارد، از همه دنیا میخواهم که به ما توجه کنند تا انشاء الله خدا گشایشی ایجاد کند و به کشورمان بر گردیم.