728 x 90

كنوانسيون ايرانيان,

سخنرانی رئیس‌جمهور برگزیدهٴ مقاومت، خانم مریم رجوی در کنوانسیون سراسری ایرانیان در پاریس ـ ۱۹بهمن ۱۳۹۲

-

 -
-
هموطنان عزیز!
35سال پیش، در 22بهمن، مردم ایران دیکتاتوری سلطنتی را سرنگون کردند. اما خمینی انقلاب آنها را ربود و یک استبداد مذهبی را حاکم کرد. مردم ایران به مقاومت برخاستند و مقاومتی عظیم و شگفت‌انگیز آغاز شد که تا امروز ادامه دارد.
در این 35سال، خونهای زیادی از پیکر مردم و مقاومت ایران بر زمین ریخت. ضربات زیادی متحمل شدند و بزرگترین ضربه، خیانت به اعتماد آنها بود. اما به‌رغم همه اینها، امروز مردم ایران از یک مقاومت سازمان‌یافته، منسجم و پرامید برخوردارند. بنابراین حرف من با شما هموطنانم این است که به این همه عشق و فدا و به این گنجینه عظیم، پشتگرم باشید و مطمئن باشید که انقلاب دیگری در راهست. استبداد دینی به زیر کشیده خواهد شد و آزادی و دموکراسی و برابری برقرار خواهد شد.

یاران مقاومت!
شخصیتهای ارجمندی که در این جا حضور دارید!
نمایندگان انجمنها و تشکلهای ایرانی که از سراسر اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا در این‌جا گردهم آمده‌اید!
به همه شما درود می‌فرستم.
در آستانه سی وپنجمین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی، خاطرهٴ همه زنان و مردان شجاعی را گرامی می‌داریم که برای آزادی ملت اسیر ایران، رنجها کشیده و فداکاریها ‌کرده‌اند.
در برابر راهگشایان انقلاب ضدسلطنتی، از حنیف‌نژاد و محسن و بدیع‌زادگان تا جزنی و احمدزاده و پویان و پاکنژاد، ادای احترام می‌کنیم و به فداییان پیشتازی که 43سال پیش، درست در همین روز، حماسه سیاهکل را آفریدند، درود می‌فرستیم.
امروز همچنین سی و دومین سالگرد عاشورای مجاهدین، حماسه اشرف شهیدان، اشرف رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی در19بهمن سال1360 است.
به‌راستی که اشرف و موسی و یارانشان، غرور و پایداری و شجاعت یک خلق رزمنده و قهرمان را منعکس کردند. آنها الگوهای همیشگی پیشگامان مسیر پاکبازیند؛ امروز برای مجاهدان آزادی و فردا برای هر کس که بخواهد بن‌بست زمانه را در هم بشکند و راه فتح و آزادی را باز کند.
با همین الگوها بود که مجاهدان قهرمان: زهره و گیتی و یارانشان، نیز به سمبلهای مقاومت در راه آزادی تبدیل شدند.
درود بر همه آنها.


اجازه بدهید در آغاز، از جانب مقاومت مردم ایران بر چند حقیقت اساسی تأکید کنم:
1 ـ به‌رغم وحشیانه‌ترین سرکوبها‌ که در جهان امروز کمتر نظیر دارد، مردم ایران هیچ‌گاه تسلیم رژیم آخوندی نشده‌اند. سه دهه پایداری مجاهدین و مقاومت ایران در برابر دیکتاتوری حاکم، فشرده و گوهر تسلیم‌ناپذیری ملت ایران است.
2 ـ از نظر تاریخی و سیاسی، سرنگونی حکومت ولایت‌فقیه و جایگزینی آن با حاکمیت مردم، از هر جهت ضروری است. زیرا این رژیم با اصل حاکمیت مردم، از بنیاد در ستیز است؛ از کمترین مشروعیتی برخوردار نیست و تمام انتخاباتی که تحت حاکمیت این رژیم، برای مجلس و ریاست‌جمهوری برگزار شده، نمایش رأیگیری میان کاندید‌اهای وفادار به ولایت‌فقیه است که البته همه در جنایتهای این رژیم سهیمند. سردمداران این رژیم باید به جرم نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.
3 ـ رژیم آخوندی در موقعیت سرنگونی و در فاز پایانی است. تغییر بنیادین، با سرنگونی رژیم در دسترس است. این‌که خامنه‌ای به‌ریاست جمهوری آخوندی از جناح رقیب خود و امضای توافقنامه اتمی ژنو، گردن گذاشته، از سر نرمش و اعتدال نیست، بلکه الزام دوران شکست این رژیم است. از هنگام روی کارآمدن آخوند روحانی، هم شمار اعدامها زیاد شده، هم حملات جنایت‌بار به مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی. کما این‌که هم ابعاد جنگ‌افروزی ضدبشری این رژیم در سوریه گسترش یافته و هم جنایت و تبهکاری آن در عراق. و اینها تلاشهای آخوندهای حاکم برای مهار نارضایتی حاد جامعهٴ ایران و فرار از سرنگونی است.
4 ـ اگر آخوندهای حاکم توافق اتمی را به‌طور کامل اجرا کنند و قدمهای ضروری بعدی را بردارند، به فروپاشی رژیمشان تن داده‌اند.
در غیراین‌صورت، به‌طور مضاعف، خود را به مهلکه انداخته‌اند. ما به آنها می‌گوییم: این جام زهر را تا قطرهٴ آخر، سر بکشید.
5 ـ به دولتهای غرب که در مذاکرات اتمی، به جای برچیدن کامل سایتهای اتمی رژیم، به یک گام عقب‌نشینی آن اکتفا کردند، تأکید می‌کنیم:
اولاً- با واداشتن آخوندها به پذیرش بازرسیهای سرزده، تضمین محکمی به‌وجود آورید که آخوندها هرگز به بمب اتمی دسترسی پیدا نکنند.
ثانیاً- آنها را به توقف شکنجه و اعدام در ایران وادار سازید و بر سر حقوق‌بشر مردم ایران معامله نکنید.
ثالثا- از این رژیم در سوریه و عراق و لبنان، خلع‌ید کنید و بساط جنگ‌افروزی و تروریسم آخوندها در منطقه را جمع کنید.

دوستان عزیز!
انقلاب ضدسلطنتی یکی از بزرگترین تحولات نیمه دوم قرن بیستم بود؛ انقلابی که می‌توانست الگوی جنبش دموکراسی در منطقه باشد. اما مهیب‌ترین و مخربترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران، خمینی و همدستانش، با سوار شدن بر امواج این انقلاب و با سوءاستفاده از احساسات مذهبی مسلمانان، استقرار یک امپراتوری شیطانی تحت نام اسلام را در دستور قرار داد و با حمایت همه‌جانبه و با رهبری مستقیم این رژیم، بنیادگرایی در سایر کشورها، به سرعت به تهدید مبرم همه منطقه تبدیل شد و در موقعیت جایگزین دیکتاتوریها قرار گرفت. در نتیجه، ملتها محکوم به آن شدند که یا به ادامه اسارت تحت یک دیکتاتوری تن بدهند یا به‌چنگال اهریمن ارتجاع و تروریسم بیفتند.
این هدف تجاوزکارانه، علاوه بر انگیزه‌های توسعه‌طلبانه، تکیه‌گاهی برای حفظ نظام آخوندی بود که مطلقاً ظرفیت پاسخگویی به نیازهای جامعهٴ ایران را نداشت.
در کشور ما، از آغاز حاکمیت خمینی و آخوندها، مسعود به صراحت هشدار داد که تهدید اصلی انقلاب ایران، ارتجاع مذهبی است و بر مرز عبورناپذیر بین اسلام حقیقی و دموکراتیک با دعاوی ارتجاعی آخوندها تحت نام اسلام تأکید کرد.
به همین خاطر، مجاهدین از همان ابتدا، نقش تعیین‌کننده‌یی در آگاه‌ کردن مردم و فاصله‌گرفتن سریع آنها از رژیم حاکم، ایفا کردند. کما این‌که به دیکتاتوری دینی اجازه ندادند که رؤیای امپراتوری اسلامی را محقق کند. هم‌چنان که در سه سال اخیر، آخوندها قادر نشدند الگوی ارتجاعی خود را به ملتهای به‌پاخاسته در تونس و مصر و لیبی و سایر کشورها تحمیل کنند؛ اگر‌چه دخالتهای زیادی در این کشورها کرده و می‌کنند. در نتیجه، امروز کشاکش بزرگی بین بنیادگرایی و دموکراسی، در سراسر منطقه در جریان است.
متأسفانه قدرتهای غربی در تحولات اخیر منطقه، عمدتاً در طرف جریانهای مرتجع و بنیادگرا قرار داشته‌اند. هم‌چنان‌که در دو قرن گذشته در ایران، همواره در عمل در کنار دیکتاتورها و آخوندهای مرتجع ایستاده‌اند؛ مانند حمایت از آخوند کاشانی علیه دولت ملی دکتر مصدق. در حال حاضر نیز، در عراق و مصر، تحت باندرول دموکراسی، در دفاع از ضددموکراتیک‌ترین جریانها، با رژیم ایران هم‌جبهه شده‌اند. و در سوریه عملاً دیکتاتوری حاکم را با همه جنایاتش پذیرفته‌اند.
آری، منطقهٴ ما قیمت گزافی در مقابله با حاکمیت مرتجعین پرداخته و می‌پردازد. ولی بی‌تردید، یک بهار بزرگ و یک رنسانس ضدبنیادگرایی در این قسمت از جهان، توسط مردم آگاه در حال شکوفایی است و ما پیشاپیش به آن درود می‌فرستیم و از فرارسیدن آن استقبال می‌کنیم.

حضار محترم!
در این 35سال، حاکمیت ولایت‌فقیه بر میهن ما، حاکمیت یک فاجعه دائمی بود:
با اعدام 120هزار تن از رشیدترین فرزندان مردم ایران، از جمله قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی در سال 67، با شکنجه صدها هزار زندانی سیاسی، با قتلهای زنجیره‌یی نویسندگان و روشنفکران و با ترور صدها مخالف در خارج ایران.
آخوندها در این سه دهه ایران را به کشوری تبدیل کرده‌اند که:
ـ به نسبت جمعیت، بالاترین شمار اعدامها را دارد،
ـ در صدر ناقضان آزادی بیان و آزادی اطلاع‌رسانی قرار دارد،
ـ یکی از دو کشور پرتورم‌ جهان است،
ـ دارای یکی از فاسدترین مناسبات مالی و اداری در تمام جهان است،
ـ آلوده‌ترین شهر‌های جهان در ایران قرار دارد،
ـ 10 میلیون نفر بیکارند، 50 میلیون نفر زیر خط فقرند،
ـ هر شب حداقل 4 میلیون نفر گرسنه می‌خوابند، و شمار معتادانش 6میلیون نفر است.
با این‌همه، ما نیامده‌ایم که آنچه را به تلخی تمام اتفاق افتاده، فقط بازگو کنیم؛ بلکه می‌خواهیم آنچه را که قابل تحقق و دست‌یافتنی است، آشکار کنیم. کار ما تغییر این شرایط و خلق آینده و امید به روشنایی در دل تاریکی‌هاست.
حرف ما در بازگویی دو حقیقت اساسی خلاصه می‌شود: نخست این‌که این رژیم، یک حکومت شکست خورده است و از هر نظر در فاز پایانی است. و حقیقت دوم، آمادگی جامعهٴ ایران برای تغییر است.
ما می‌گوییم؛ با وجود این‌همه سرکوب و کشتار، ملت ایران و مقاومتشان، حتی یک روز، تسلیم این رژیم نشده‌اند. نه فرهنگ این رژیم را پذیرفته‌اند و نه دین و آیین ارتجاعی آن را.
تسلیم ناپذیری، ماندگاری و پیشروی این مقاومت در 35ساله گذشته، به این خاطر است که مسعود از ابتدا بر این واقعیتها پافشاری کرد که:
اولاً مسأله اصلی ایران، آزادی و مقابله با انحصارطلبی و دیکتاتوری است؛ نه دعاوی شیادانه ضداستکباری که خمینی آن را علم کرده بود.
ثانیاً دشمن اصلی مردم ایران را خمینی و رژیم ولایت‌فقیه اعلام کرد و سرنگونی این رژیم را هدف قرار داد.
دیگر این‌که ارتجاع و توحش و عقب‌ماندگی تحت نام اسلام را افشا کرد و پرچم اسلام دموکراتیک را برافراشت. و در برابر فاشیسم دینی، شورای ملی مقاومت را به‌عنوان آلترناتیو سیاسی تشکیل داد.
و سرانجام این‌که بر برابری زن و مرد و ضرورت رهبری زنان تأکید نمود و جایگاه این نیروی بالنده را به‌رسمیت شناخت؛ نیرویی که امروز عنصر تعیین‌کننده پایداری و نبرد سرنگونی است و فردا، آزادی و دموکراسی حقیقی را تضمین می‌کند. به این ترتیب، نسلی آگاه و فداکار پرورش یافت و به‌عنوان سازمان‌یافته‌ترین نیروی تاریخ ایران در ارتش آزادی، به نقدینه بزرگ ملی و میهنی تبدیل شد.
حالا به سیمای پاک و فداکار این زنان و مردان از خود گذشته، و به نقشه مسیرهایی که برای آزادی ایران و خلقشان ترسیم کرده‌اند، نگاه کنید. به دعاوی پر از ترس و وحشت سران سپاه پاسداران که در پایداری اشرفیها، کابوس سرنگونی و فروغ جاویدان را می‌بینند، نگاه کنید. به پیشرفت پیام‌ اشرفیها در میهن اسیر، که به‌رغم خفقان و موج اعدامها، این چنین از دل زندانهای رژیم پاسخ می‌گیرد و برمی‌انگیزد، نگاه کنید. به کارزار جهانی و به اعتصاب‌غذای 108روزهٴ مجاهدان اشرفی و اشرف‌نشانها در سراسر جهان نگاه کنید.
آری، همه اینها نشان از جنبشی دارد که در دل نبرد با این رژیم ضدبشری و فاشیسم مذهبی، شکوفا شده است؛ جنبشی که ریشه در اعماق جامعهٴ ایران دارد، در سراسر جهان گسترده است و اقشار گوناگون و همه ملیتهای ایران را در برمی‌گیرد که حول آرمان آزادی، یک دل و متحدند و به پیروی از راهبر و آموزگار خود، فداکاری و یگانگی و دوری از هر گونه قدرت طلبی و منفعت‌جویی فردی را پیشه کرده و نوید بخش مناسباتی شفاف، آزاد و برابر هستند.

دوستان عزیز!
اگر نبود آمادگی و خواست یک ملت اسیر، برای برچیدن بساط ولایت‌فقیه، اشرف نمی‌توانست یکه و تنها در محاصرهٴ دو دیکتاتوری و در برابر خنجر‌های خیانت و نقض عهد طرفهای بین‌المللی بایستد.
اروپا و به‌خصوص آمریکا در این سالیان، با مشارکت در سرکوب مقاومت، بزرگترین مشوقها را به این رژیم داده‌اند. بمباران و خلع‌سلاح ارتش آزادی، تلاش مکرر برای انحلال مجاهدین، واگذاری حفاظت اشرف به دولت دست‌نشاندهٴ آخوندها در عراق، حمایت از بی‌خانمانسازی اشرفیها، و نقض عهدهای مکرر دربارهٴ حفاظت اشرفیها بخشی از همین مشوقهاست.
سازمان ملل هم تا آنجا که به اشرف و لیبرتی برمی‌گردد، رکورد کم سابقه‌یی در زیرپاگذاشتن تعهدات و چشم‌پوشی بر نقض آشکار معاهدات بین‌المللی، از خود به‌جای گذاشته است. به‌ویژه در قبال شش قتل‌عام در اشرف و لیبرتی در 5سال گذشته، حتی یک تحقیقات مستقل را پیش نبرد. و فراتر از همه، با گزارشهای مغرضانه و دروغهای نمایندهٴ ویژه سابق ملل‌متحد در عراق، عملاً بر جنایتهای دولت عراق و رژیم ایران چشم بسته و مسیر حملات بعدی را هموار کرده است.
همه می‌دانید که در جریان این حملات جنایتکارانه، 116تن از مجاهدان شهید، 1375نفر مجروح و 7نفر به گروگان گرفته‌ شده‌اند. همچنین 18تن از ساکنان اشرف و لیبرتی در اثر محاصرهٴ ضدانسانی پزشکی، جان باخته‌اند.
بزرگی کار اشرفیها، و در عین‌حال اصالت پایداری آنها، همین است که در میانه چنین میدان سهمناکی ایستاده و می‌رزمند. به همین دلیل، هرقدمی برای اشرفیها، ضروری‌ترین قدمها برای آزادی مردم ایران است.
براین اساس، ما از جامعهٴ بین‌المللی، خواهان آزادی هرچه سریعتر گروگانهای اشرفی، انتقال موقت تمامی مجاهدین به آمریکا و اروپا، تأمین الزامهای مبرم امنیتی در برابر حملات موشکی، استقرار پست مراقبت شبانه‌روزی ناظران ملل‌متحد و یک تیم کلاه آبی در داخل لیبرتی، ارجاع تحقیقات دربارهٴ قتل‌عام اشرف، به دادگاه جنایی بین‌المللی توسط شورای امنیت ملل‌متحد و هم‌چنین، فروش اموال اشرف توسط نمایندهٴ قانونی ساکنان هستیم. این خواستها بخشی از حقوق مجاهدان آزادی است و پایداری بر سر آن، حق مردم ایران برای مقاومت را مد نظر دارد.

دوستان عزیز!
وجه دیگری از گستردگی و ریشه‌داری این مقاومت، جنبش سازمانیافته ایرانیان خواهان آزادی در سراسر جهان است. امروز، مسئولان و نمایندگان 302 انجمن و جامعهٴ ایرانیان هوادار مقاومت در این‌جا هستند؛ که از لحاظ تنوع ملی، شغلی، تحصیلی و سنی، رنگین‌کمانی از آحاد ملت ایران را تشکیل می‌دهند؛ اما از نظر اعتقاد و ایمان به آرمان آزادی، همدل و هم‌جهتند.
از حضور در گردهمایی امروز شما، بسیار خوشحال و خوشوقتم و می‌دانم که سه دهه است که شما با پشتکار و مایه‌گذاری بی‌چشمداشت و با حفظ مرزبندی مقاومت علیه تمامیت رژیم آخوندی، از کارزاری به کارزار دیگر در حال پیشروی هستید. خوشا عزم و ایمان شما که بارها جهان را به حمایت از اشرف و لیبرتی برانگیخته‌اید و صدای آنها شده‌اید. بارها به دفاع از حقوق‌بشر ایران و قیامهای هموطنانمان برخاسته‌اید و بار سنگین تأمین مالی این مقاومت، برگزاری هزاران گردهمایی و تحصن و آکسیون اعتراضی، تا انواع فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی را بر دوش دارید.
به‌راستی که شما در این سالیان اثبات کردید که هر ایرانی آزاده و وطن‌پرستی می‌تواند سهم بزرگی در سرنگونی استبداد مذهبی داشته باشد. درود بر همه شما. درود برعزمتان و درود بر پیکارتان.

دوستان عزیز!
قیامها و اعتراضهای مردم ایران، علیه این رژیم، حیات رزمندهٴ ملت ما را نشان می‌دهد؛ از تظاهرات بزرگ 30خرداد و 5مهر تا قیامهای بوکان و زنجان و اراک و اسلامشهر و مشهد در سالهای قبل، از قیام دانشجویان در 18تیر سال 78 و قیامهای پرشکوه سال 88 و 89 تا اعتراض روزانه کارگران، دانشجویان، کشاورزان و همه اقشار ملت ایران.
اینها همه وجوه مختلف این نبرد عظیم است. کما این‌که ایستادگی زندانیان سیاسی، همبستگی و روحیه دلیرانه آنها و مقاومتشان در برابر سیاست زجرکش ‌کردن زندانیان بیمار، همه فریاد ملتی است که می‌خواهد آزادی را به‌دست بیاورد و به‌دست خواهد آورد.

در هفته‌های اخیر، یکی دیگر از مظاهر مبارزه مردم ایران برای آزادی، حضور و حمایت چشمگیر مردم در همیاری با سیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران، بود. این حمایت، که بیان گوشه‌یی از استقلال مالی این مقاومت است، گلریزانی از عاطفه‌ها، رابطه‌ها و عشق مردم ایران به آزادی و مجاهدان آزادی را نشان داد که کمکهای مادی بخشی از آن بود. رنگین کمانی از طیفهای مختلف خلقی تشنه آزادی؛ از ایران تا سراسر جهان.
این همه شور و عشق و عواطف بی‌دریغ که نثار پیشتازان آزادی می‌شود، پاسخ ولایت‌فقیه است که در انهدام مقاومت مردم ایران شکست خورده و از سرنگونی گریزی ندارد.

هموطنان عزیز!
در سالگرد انقلاب علیه دیکتاتوری سلطنتی، از سوی مقاومت ایران با مردم میهنمان تجدید پیمان می‌کنیم؛ پیمان با مردم ایران برای آزادی، دموکراسی و برابری؛ پیمانی برای تحقق آرزوی شهیدان و همه رنج‌دیدگان و سرکوب‌شدگان.
نقشه مسیر ما برای تحقق خواستهای ملت ایران، نبرد تمام‌عیار برای سرنگونی رژیم آخوندی است. هدف ما، آزادی، دموکراسی، برابری و استقرار یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین از دولت است.
در این مسیر، ما بر مرزبندی با تمامیت رژیم حاکم و بر همبستگی با همه مدافعان راستین سرنگونی این رژیم، تأکید می‌کنیم.
شورای ملی مقاومت به همین منظور تأسیس شده است؛ برای سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه. قدرت و حاکمیت از آن جمهور مردم ایران است. شاخص و تنها معیار، رأی آزادانه، مستقیم، مساوی و مخفی مردم ایران است.
حاکمیت آخوندی، حق حاکمیت مردم را که حیاتی‌ترین حق مردم ایران است، از آنان ربوده است. طبق نخستین مادهٴ برنامه شورا، دولت موقت برآمده از مقاومت «اساساً وظیفه انتقال حاکمیت به مردم ایران» را به‌عهده دارد. این وظیفه، باید حداکثر ضمن 6ماه پس از سرنگونی رژیم آخوندها، با تشکیل «مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی»، از طریق انتخابات آزاد، با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی مردم ایران، به انجام برسد. به‌محض تشکیل «مجلس مؤسسان و قانونگذاری ملی» و اعلام آمادگی این مجلس برای تقبل مسئولیتها و وظایفش، دولت موقت، استعفای خود را به این مجلس تقدیم می‌کند.
ما بر آنیم که:
ـ مردم ایران باید از همه آزادیهای مندرج در اعلامیهٴ جهانی حقوق‌بشر و میثاقها و کنوانسیونهای بین‌المللی، از جمله میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون علیه شکنجه و کنوانسیون حذف کلیة اشکال تبعیض علیه زنان، برخوردار شوند.
ـ شورای ملی مقاومت از 30سال پیش، طرح خودمختاری کردستان ایران را تصویب کرده است و همه ملیتهای ایرانی باید از حقوق و امکانات مساوی با سایرین برخوردار باشند. هر کس باید حق داشته باشد به زبان مادری خود درس بخواند.
از همان روز سرنگونی حاکمیت آخوندی، مواردی را که می‌گوییم در شمار وظایف مبرم دولت موقت است:
ـ لغو و رفع کلیة ستمها و اجبارات و تبعیضات رژیم ارتجاعی خمینی در مورد زنان کشور، از جمله لغو محرومیت از حق انتخاب کار و پوشش،
- تساوی کامل حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی زن و مرد. و به‌رسمیت شناختن حقوق فردی و اجتماعی مردم، مصرحه در اعلامیهٴ جهانی حقوق‌بشر،
ـ آزادیهای عمومی شامل آزادی اجتماعات، عقیده و بیان، مطبوعات، احزاب، سندیکاها، شوراها، ادیان و مذاهب،
- آزادی انتخاب شغل، و ممانعت از هر گونه تجاوز به حقوق فردی و اجتماعی و آزادیهای عمومی.
ما جامعه‌یی می‌خواهیم که آجر به آجر روابط درونی آن از انتخاب آزادانه آحاد مردم ساخته شده باشد. برای برآوردن همین خواسته‌ها، عموم هم‌میهنان را به مبارزه و قیام برای سرنگونی رژیم ولایت‌فقیه فرا می‌خوانم. هم‌چنان‌ که بارها تکرار کرده‌ام، ما در پی کسب قدرت نیستیم، بلکه می‌خواهیم حاکمیت را به مردم ایران منتقل سازیم. می‌خواهیم مردم ایران صاحب بزرگترین قدرت انسانی، یعنی برخورداری از حق انتخاب آزادانه باشند.
حاکمیت و آزادی انتخاب، حقی است که مردم ایران شایستهٴ آنند و باید به آن دست پیدا کنند. و چنین خواهد شد.
سلام بر آزادی،
سلام بر مردم ایران،
درود بر همه شما.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/99078a6e-7f96-4658-a888-8d8bdb3fced8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات